پاورپوینت کامل توحید و تجلّی آن در اهل بیت علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل توحید و تجلّی آن در اهل بیت علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۴۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل توحید و تجلّی آن در اهل بیت علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل توحید و تجلّی آن در اهل بیت علیه السلام ۴۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۵
|
ما مظهرِ ذاتِ کبریاییم |
ما جام جم جهان نماییم |
|
ای تشنه بیا که در حقیقت |
ما آبِ حیاتِ جانفزاییم |
|
ای در غلط از رهِ دوبینی |
آیا تو کجا و ما کجاییم؟ |
|
معلوم شود که غیر حق نیست |
از چهره، نقاب اگر گشاییم |
|
ما را عدم و فنا نباشد |
زان روی که عالم بقاییم |
|
ای طالب صورت خدایی |
چون بگذری از دویی، خداییم |
|
شاهنشه اَعظمیم گر چه |
در کشور نیستی، گداییم |
|
زلفت چو دلیل ماست امروز |
در سایه دولت هماییم |
|
در عالم بی چرا و بی چون |
بی چون و چگونه و چراییم |
|
ای خواجه اگر تو شمس دینی |
از روی حقیقت آنچه ماییم |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
ای ساقی روحْ پرور ما |
لعل تو، شراب کوثر ما |
|
رخسار تو، آفتاب عالم |
گفتار تو شهد و شکر ما |
|
سودای درازِ کنْتُ کنْزا |
زلف تو نهاد در سر ما |
|
فردوس نعیم جاودان نیست |
بی وصل رخ تو در خور ما |
|
در ظلمت آفرینش آمد |
خورشید رخ تو، رهبر ما |
|
اندیشه نبست هیچ صورت |
جز روی تو در برابر ما |
|
کی دل، برِ ما قرار گیرد |
تا هست رخ تو دلبر ما |
|
در بحر محیط عشقت ای جان |
پرورده شده است گوهر ما |
|
از مهر تو شد چو قلب ها زر |
شایسته سکه زر ما |
|
ای مصحفِ بخت و فالِ دولت |
مسعود شد از تو اختر ما |
|
ای جوهر ما ز روی معنی |
نشناخته ای تو جوهر ما |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
ای گوهر گنج لا مکانی |
جانانه جان و جانِ جانی(۱) |
|
در صورت نطق آشکارا |
در باطن اگر چه بس نهانی |
|
از عشق تو شد ظهور اشیاء |
ای گوهر لا مکان چه کانی؟ |
|
جانی و جهان و جسم و جوهر |
هر چیز که بود و باشد آنی |
|
بر لوح وجود اگر چه حرفی |
آن نقطه تویی که در میانی |
|
چون رفع وجود کرد از رخبی |
پرده شد آب زندگانی |
|
ای موسی مغربی رها کن |
بحث اَرَنی و لَنْ تَرانی |
|
بگذر ز خود و ببین خدا را |
کاین است نشان بی نشانی |
|
اشیا همه ناطقند و گویا |
لیکن به زبان بی زبانی |
|
فانی شو و در بقا وطن ساز |
ای طالب عمر جاودانی |
|
در صورت آدمیم اگر چه |
در خطه عالم معانی |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
خورشید جمال ما عیان شد |
زان ظلمت شرک و شک نهان شد |
|
انوار تجلیات حسنش |
بر ذره فتاد و ذره جان شد |
|
بر جسم رمیم چون نظر کرد |
او زنده وحی جاودان شد |
|
بنمود به هر که چهره خویش |
از شک برهید و بی گمان شد |
|
هر ذره که شد قبول قبضش |
مقبول زمین و آسمان شد |
|
چشمی که شد از رخش منوّر |
بینا به جمال غیب، آن شد |
|
از نقطه و حرفِ خط و خالش |
اسرارِ کلامِ حق عیان شد |
|
تنزیل و کتاب، صورت او |
تفسیرِ حقایقِ جهان شد |
|
هفت آیت مصحف جمالش |
مفتاح رموز کنْ فَکانْ شد |
|
آن دل که نشان وصل او یافت |
گم گشت ز خویش و بی نشان شد |
|
چون قوّت و صوتِ نطقِ ما بود |
امری که وجود و خلق از آن شد |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
شد گنج جهان ما هویدا |
گنجی که از او غنی شد اشیا |
|
گنجی که عطای فیض او بود |
یاقوت به کوه و دُر به دریا |
|
گنجی که ز کاف و نون او شد |
ترکیب وجودِ عالم، انشا |
|
گنجی که نصیب هر که شد دید |
در جنت جاودان خدا را |
|
گنجی که از او شد آفرینش |
امروز و پریر و دی(۲) و فردا |
|
ای صورت غیر بسته در دل |
سهو و غلط تو هست اینجا |
|
در ظاهر و باطن دو عالم |
ماییم همه نهان و پیدا |
|
ای بی خبر از جهان وحدت |
بگذار دویی و باش یکتا |
|
ای مفلس گنج هر چه معنا |
خواهی که شوی بصیر و بینا |
|
قطع نظر وجود خود کن |
وز نفی و ثبوت لا و الا |
|
تا پرتو آفتاب مشرق |
روشن شود این که لم یزالا |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
مخمور می شبانه ماییم |
پیمانه کش مُغانه ماییم |
|
مفتاح خزائن سماوات |
مصباح شرابخانه ماییم |
|
چنگ و نی و بربط و دف و عود |
اشعارِتر و ترانه ماییم |
|
در عالم لا مکان و بی کیف |
مرغ الف آشیانه ماییم |
|
سوزنده شرک و هستی غیر |
آن آتش یک زبانه ماییم |
|
آیینه صورت الهی |
در شش جهت زمانه ماییم |
|
بی حد و کرانه ایم اگر چه |
حد همه و کرانه ماییم |
|
هستیم لقای واحدیت |
چون در دو جهان یگانه ماییم |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
در خانه نُه رواق گردون |
ماییم ز اندرون و بیرون |
|
لیلی چو نبود جز رخ ما |
بر چهره خود شدیم مجنون |
|
ماییم در این جهان و ماییم |
در عالم بی چرا و بی چون |
|
ای طالب حق ببین خدا را |
در صورت خوب و حسن موزون |
|
عشق رخ ماست آنچه آمد |
از هستی هر دو عالم افزون |
|
ای بنده نفس شوم تا کی |
دنیاطلبی زِ همّتِ دون |
|
روزی که برای آفرینش |
پیوسته نبود کاف با نون |
|
ماییم که بوده ایم و هستم |
بر حسن و جمال خویش مفتون |
|
کی به شود ای مریض شهوت |
رنج تو به فرفیون(۳) و زیتون |
|
دیوی که تو را از او نخواهد |
رام تو شدن چه خواهی افسون |
|
ای بی خبر از حقیقت ما |
واقف شو از این اشارت اکنون |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
برقع ز رخ قمر برانداز |
اسرار نهفته را در انداز |
|
از زلف و رخ آتشی و تابی |
در جان و دل مه و خور انداز |
|
صد فتنه و شور و شر برانگیز |
آوازه روز محشر انداز |
|
ای عاشق سرو قامت دوست |
در پای مبارکش سر انداز |
|
گنج گهر است عشق جانان |
خود را تو چه گنج گوهر انداز |
|
بگشا سر خم که تشنه گشتند |
این بادهِ کشانِ ساغر انداز |
|
ای طایر عالم هویت |
وی سی و دو مرغ شهپر انداز |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
|
ماییم امین سرّ اسما |
ماییم حقیقت مُسمّا |
|
در صورت آب و خاک پنهان |
در حال و خط نگار پیدا |
|
ماییم سفینه ای که در وی |
جمع آمده است هفت دریا |
|
ای حسن تو در جهان خوبی |
بی شبه و شریک و مثل و همتا |
|
جز روی تو بت نمی پرستیم |
ای کعبه حسن و قبله ما |
|
عین همه گرنه ای چرا نیست |
غیر از تو حقیقتی در اشیا |
|
ای طالب گوهر حقیقت |
در بحر دل است دیده بگشا |
|
نظاره صورت خدا کن |
در شیوه حظ و وجه زیبا |
|
هیهات که حق نبینی امروز |
ای غرّه به وعده های فردا |
|
ای در طلب لقای محبوب |
دل صاف کن ارنه ای مصفّا |
|
چون از گل آدم ای «نسیمی» |
ترکیب وجود ما شد انشا |
|
روح القدسیم و اسم اعظم |
روحی که دمیده شد در آدم |
در مقام اهل بیت
|
داریم نشان بی نشانی |
دانیم زبان بی زبانی |
|
ماییم چو از منی گذشته |
سرچشمه آب زندگانی |
|
طفلیم به روزگار پیری |
پیریم به عالم جوانی |
|
سلطان دو عالمیم اگر چه |
پیوسته کنیم جان فشانی |
|
موسی ارنی مگوی زنهار |
گاهی که زنیم لَنْ ترانی |
|
ماییم فلان، مگوی ما را |
کامروز فلان بن فلانی |
|
ما را چو مکان نباشد این دم |
راهنمای خرید:
|
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 