پاورپوینت کامل در ستایش امیرالمؤمنین علیه السلام ۲۶ اسلاید در PowerPoint

السلام ای حرز نامت شرع را نقش نگین

نامه قدر تو را عنوان امیرالمؤمنین

نکته ای از اقتدارت حل و عقد شرع و عقل

شمه ای از اختیارات امر و نهی ملک و دین

همدم خلوت سرای عزتت خیرالنسا

محرم دارالامان دولتت روح الامین

نقص عهد شاملت پیمان اصحاب الشمال

حق دست بیعتت سوگند اصحاب الیمین

بار شوقت سالکان راه را زادالکثیر

تار مهرت طالبان راه را حبل المتین

در حصار خیبر از دست تو تا شد فتح باب

بر خلایق گشت روشن معنی فتح المبین

گر طلوع تیغ رخشان تو دیدی از نیام

کی برون کردی ید بیضا کلیم از آستین

ز احتسابت گر نگشتی کند تیغ تیز آب

مشق خط استوا بستردی از روی زمین

دیدن روحانیان غیب بی کشف غطا

مر تو را زیبد که داری سرمه عین الیقین

هست گردون خرمنی از کشت فضلت، دور نیست

گر به گرد خرمنت باشد عطارد خوشه چین

از جبین صبح صادق نور طاعت لامع است

ظاهرا بر خاک درگاه تو می مالد جبین

صادقان یا بندره بر خاک درگاه نجف

صدق من بین و مرا هم ره ده ای شاه نجف

ای علوّ بارگاهت برتر از حد و قیاس

قصر قدرت چون بنای آسمان عالی اساس

عشری از منظومه آیات اعجازت عقول

پنجه از شاخ سار نخل احسانت حواس

با رسول الله برون کردی سر از یک پیرهن

اتحادت ظاهر است این نیست حرفی در لباس

تا به مهرت شد علم خورشید رو سوی تو کرد

گشت چون آئینه پیش اهل عالم رو شناس

در شبستان تو هر کس از برای خدمت است

ماه بهر مشعل افروزی و کیوان بهر پاس

بیشه دین را تو آن شیری که شیر آسمان

از نهیب حمله ات چون روبه افتد در حراس

قدرتت را با قدر جنسیتی بی اختلاف

رفعتت را بر قضا فوقیتی بی التباس

هر نفس بر نعمت مدحت سپاسی واجب است

من که غرق نعمتم حاشا که باشم ناسپاس

گر نبودی فارِسِ میدان مدح اهل بیت

از گلستان سخن بویی نبردی بوفراس

هر کسی دارد ز درگاهت مرادی ملتمس

من که مداح توام دارم قبولی التماس

جز مدیحت نیست نقش نامه اعمال من

گر قبول خاطرات افتد زهی اقبال من

ای بصر خاک رهت را کحل اغبر ساخته

مهر رویت خانه دل را منور ساخته

بر رخ زرد گدایان درت گردی سجود

هست اکسیری که خاک تیره را رز ساخته

با همه عصیان و ذلت کیمیای مهر تو

مفلسان نقد طاعت را توانگر ساخته

حیدر کرار نافرّار کز روی ستیز

نعره جنگ تو گوش چرخ را کر ساخته

کرده تیغت از دو سر گردن کشان را سرزنش

فرق هر یک را به یک ضربت دو پیکر ساخته

گرد نعل مرکبت در موج خیز نهروان

مشرب عیش خوارج را مکدر ساخته

مصطفی یک ضرب تیغت رابه میزان عمل

با همه طاعات انس و جن برابر ساخته

از ادای خطبه نعتت خطیب انّما

کرسی نه پایه افلاک منبر ساخته

حافظان وحی منزل سوره نور الضیا

خوانده از روی تو اول و آنگه از بر ساخته

واقف الاسرار وقف خیل احباب تو کرد

روضه کاباد از تسنیم و کوثر ساخته

نقش بند احسن التقویم پیش از عرش و فرش

صورت مهر تو در دل ها مصور ساخته

مؤمنان را نقش مهرت کنده در جان و دل است

مدعی هم می کند جانی ولی بی حاصل است

ای مطیع طوق فرمان تو چرخ چنبری

بندگان درگهت خورشید و ماه و مشتری

تا تو گشتی جلوه گر در آسمان شرع دین

کوکبی دیگر نشد طالع بدین نیک اختری

ماه نعل دلدلت در روشنی صد ره فکند

گرد خجلت بر رخ آیینه اسکندری

گاه سر بخشی به دشمن گه سر اندازی به تیغ

با تو لاف جود و مردی نیست کار سرسری

گر نگشتی سد تیغت برزخ لا یبغیان

کی شدی دین مسلمانی جدا از کافری

آن زبردستی که از یک حمله ات پامال شد

اصل و بنیاد حصار مشرکان خیبری

رایت نصرت به دستت داد سلطان رسول

یافتی بر سرفرازان قبایل سروری

از نمود خصم تا بود تو فرقست آن قدر

کز کزاف ساحران تا معجز پیغمبری

هر که بر آثار اعجازت ندارد