پاورپوینت کامل فضیلت شکر نعمت ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فضیلت شکر نعمت ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فضیلت شکر نعمت ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فضیلت شکر نعمت ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۳

نکته شکر، اَفْضلِ منازل اهل سعادت، و عمده توشه مسافرین عالَمِ نور و نشاط است. سبب دفع بلا، و باعث زیادتی نعمات است؛ و به این جهت امر و ترغیب به آن شده است. خدای ـ تعالی ـ در کتاب کریم خود فرموده:

{ما یفْعَلُ اللَّهُ بِعَذابِکمْ إنْ شَکرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ؛ چه می کند خدا را چه نیازی به عذاب شما است، اگر شکر او را کنید و ایمان به او آورید!} ۱

و می فرماید: {لَئِنْ شَکرْتُمْ َلأَزیدَنَّکمْ؛ اگر شکر کنید، نعمت شما را زیاد می کنم}.۲

از آنجا که شکر الهی، عمده مطالبِ نفسانی و گزیده مقاماتِ راهروان سعادت است، هر کسی را وصول به آن میسّر نبوَد.

از این جهت پادشاه عالم می فرماید: {وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّکورُ؛۳ و کم از بندگان من شکرگزارند}.

در شرف و فضیلت شکر، همین کافی است که یکی از صفات خداوند است؛ چنان که فرمود: {وَ اللَّهُ شَکورٌ حَلیمٌ؛ خداوند بر شکر و احسان خلق نیکو پاداش دهنده و بر گناهانشان بردبار است}.۴ و آن، اوّل کلام اهل بهشت است، و آخرسخن ایشان، حمد و ثنای خداست.

حدیث از حضرت پیغمبر مروی است: کسی که چیزی خورد و شکر کند، اجر او مثل اجر کسی است که از برای خدا روزه گیرد و کسی که بدن او صحیح باشد و شکر نماید، اجر او، مثل اجر مریضی است که صبر کند؛ و اجر غَنی شاکر، مثل اجر فقیرِ قانع است.

– از حضرت امام محمّد باقر۷ مروی است: «پیغمبر در حجره عایشه بود در شبی که نوبت او بود. پس عایشه گفت: یا رسول الله! چرا این قدر خود را در عبادت سختی می دهی و رنج می رسانی؛ و حال آنکه خدا همه گناهان تو را آمرزیده؟ فرمود: ای عایشه! آیا من بنده شاکر خدا نباشم؟»

آن حضرت شب ها را به پا می داشت، و عبادت خدا می کرد. پس خدا این آیه را فرستاد: {ما أنْزَلْنا عَلَیک الْقُرْآنَ لِتَشْقی؛ ما قرآن را نفرستادیم بر تو که خود را هلاک کنی}.

– از حضرت امام جعفر صادق۷ مروی است: «هیچ نعمتی، خدا به بنده ای عطا نمی فرماید که بنده آن نعمت را در دل بشناسد و در ظاهر، به زبان، حمد خدا را کند، مگر اینکه خدای ـ تعالی ـ به جهت آن به زیادتی امر می فرماید».

– و فرمود: «سه چیز است که وجود آنها هیچ ضرر نمی رساند: دعا در وقت اندوه و بلا، استغفار در نزد گناه و شکر در هنگام نعمت».

– نیز از آن حضرت حدیثی مروی است که خلاصه آن چنین است: در هر نفَسی از نفَس های تو شکری بر تو لازم است؛ بلکه هزار شکر یا بیشتر. کمترین شکر، آن است که نعمت را از خدا ببینی و راضی به داده او باشی و به واسطه نعمت او، معصیت او را نکنی و در هر حال بنده شاکر خدا باشی، تا خدا را ربّ کریم یابی، در همه حال. اگر نزد خدا عبادتی که بندگان مخلص او، آن عبادت را می کنند نیکوتر از شکر در هر حال بودی، لفظ آن را بر ایشان عرضه داشتی. و چون افضل از آن نبودی، آن را در میان عبادات برتری داد و فرمود: {وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِی الشَّکورُ؛ از بندگان من عده قلیلی شکرگزارنده}.۵ و تمام شکر، اعتراف به ناتوانی است در رسیدن به کم ترین مرتبه شکر او؛ زیرا توفیق شکر هم نعمت تازه ای است که شکری از برای آن واجب است. و قدر آن بالاتر از نعمتی است که به سبب آن، توفیق شکر یافته. پس بر هر شکری، بالاتر از شکر اوّل بر تو لازم است؛ الی غیر النّهایه.

ممکن نیست که سلسله شکر در حالی به جایی رسد که دیگر شکری نخواهد. پس غایت شکرِ بنده آن است که بداند از ادای حقّ شکرِ الهی عاجز است.

از دست و زبان که برآید

کز عهده شکرش به درآید

روایت مروی است: خداوند ـ سبحانه ـ به موسی۷ وحی فرستاد که: ای موسی! حقِّ شکر مرا به جای آور! عرض کرد: پروردگارا! چگونه شکر کنم تو را حقّ شکر تو و حال آنکه هیچ شکری نیست که به آن، تو را شکر کنم، مگر آنکه آن نیز نعمت توست؟ خطاب رسید: ای موسی! حال مرا شکر کردی که دانستی این هم از من است.

شناختن آنچه رضای خدا در آنهاست

یکی از ارکان شکر، صَرْف نعمت است در مصرفی که در آن رضای منعم است. بنابراین، بنده شاکر، ناگزیر است از شناختن چیزهایی که رضای الهی در آنها است؛ و دانستن اموری که مکروه و خلاف رضای اوست، تا بتواند ادای شکر و ترک کفران کند.

و از برای شناختن اینها دو راه است: یکی عقل، و دیگری شرع. ولیکن، عقل اگر چه تواند بعضی حِکمَت ها و مَصالح را در بعضی موجودات درک کند، آن را، راه شناختن حکمت های هر چیزی نیست؛ زیرا جمیع اجزای عالم، از آسمان و ستارگان و حرکات آنها و عناصر چهارگانه، از آتش و هوا و خاک و آب و دریاها و کوه ها و باد و باران و معادن و حیوانات و نباتات، و…، خالی از حکمت های بی شمار و مصالح بسیار نیست. حکمت های قلیلی از آنها ظاهر و روشن است که هر کس اندک عقلی داشته باشد، می فهمد. و بسیاری دیگر خفی است که هر کس درک آن را نمی کند. ولیکن ارباب علم و اهل تفکر در خلق آسمان ها و زمین، می توانند آنها را فهمید. اکثرِ آنها، اموری است که به جز خالق آنها، کسی راه به فهمیدن آنها ندارد. پس راهی که به آن بتوان جمیع مَحبوباتِ الهی و مکروهات او را یافت و به واسطه آن، به مرتبه شاکران رسید و از کفران رهایی یافت، طریقه شرع مقدّس است؛ زیرا آنچه جمیع رضای الهی، در آن، یا خلاف رضای او است، بیان کرده، و از اوّلی به واجبات و مستحبّات تعبیر کرده، و از دوّمی به مکروهات و محرّمات.

شکر نعمت و کفران نعمت

گفته آمد که هر ذرّه از ذرّات عالم را مصالح و حکمت های بسیار است که باید به مُقْتَضای آنها جاری باشند.

امّا انسان چون محلّ امانت و اختیار است و خود او را در بعضی امور، تصرّف و تدبیری داده اند، می شود اموری را که در دست او هست، بر وِفْقِ حکمت و مقتضای مصلحتی که خواسته اند مصروف دارد تا شکر آنها را به جا آورده باشد. بسا می شود که کفران آنها را کرده و در خلاف مصلحت و مطلوب، استعمال نماید.

پس بر انسان لازم است که سعی بسیار نماید در دانستن مصالح و حکمت اموری که در دست اوست.

مثلاً کسی که به دست خود دیگری را بزند، کفران نعمتِ دست را نموده؛ زیرا غرض از خلقت دست، دفع اذیت از خود و برداشتن چیزهای ضروری است، نه آزار رسانیدن به دیگران. هر که نظر به نامحرم کند نعمت چشم را کفران نموده. هر که طلا و نقره را حبس کند و ذخیره نماید، کفران نعمت خدا نموده؛ زیرا مطلوب از خلق آنها آن است که بندگان به آنها نفعی برند، و عدالت و مساوات در مبادله و معامله به واسطه آنها به عمل آید. پس هر که آنها را حبس نماید، کفران نعمت خدا را کرده و ظلم و ستم به آنها نموده، و مانند کسی است که حاکمِ عادلِ مسلمین را زندان نماید.

کسی که قدر ضرورت را در مایحتاج خود صَرْف، و زاید را در راه خدا میان بندگان به نحو مقرّر در شرع تقسیم نماید، آنها را بر وفق حکمت مصرف نموده، و شکر آنها را به جا آورده است.

و چون اکثر مردم از فهمیدن حکمت های آنها غافل بودند، خدای ـ تعالی ـ خبر داد ایشان را و فرمود: {وَ الَّذینَ یکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّه وَ لا ینْفِقُونَها فی سَبیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ ألیمٍ؛ کسانی که طلا و نقره را جمع می کنند و آنها را ذخیره می سازند و در راه خدا انفاق نمی کنند، پس بشارت ده ایشان را به عذاب دردناک!}۶

نکته از آنچه گفتیم معلوم شد که هر که ظرف طلا و نقره سازد نیز، کفران این دو نعمت را کرده؛ زیرا آنها را بر وفق حکمت و مصلحت صرف نکرده است. همچنین هر که با طلا و نقره، معامله رِبایی کند، ظلم به آنها کرده؛ زیرا غرض از خلق آنها آن است که به واسطه آنها تحصیل غیر آنها را کنند، نه اینکه از خود آنها نفعی برند.

همچنین حکمت در خلق اَطْعَمه۷ آن است که غذا و قوت مردم باشد. پس مقتضای حکمت آنها آن است که هر که از آنها بی نیاز است، به دست اهل احتیاج برساند. از این جهت در شریعت، از احتکار و حبس اطعمه نهی شده است؛ و همچنین در غیر اینها.

و بر اینها قیاس کن جمیع اعما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.