پاورپوینت کامل آلایش دنیا; شرح خطبه صدویازده نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آلایش دنیا; شرح خطبه صدویازده نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آلایش دنیا; شرح خطبه صدویازده نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آلایش دنیا; شرح خطبه صدویازده نهج البلاغه ۳۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۲

«أَمَّا بَعْدُ، فَإِنِّی أُحَذِّرُکمُ الدُّنْیا فَإِنَّهَا حُلْوَه خَضِرَه؛ امّا بعد، به درستی که من بر حَذَر می دارم شما را از فریب دنیا، پس به درستی که او سبزِ شیرین۱ است.» ۲

مشغول مشو به سرخ و زردش

ایمن منشین ز گرم و سردش

«حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ؛ محفوف است به شهوت ها و خواهش های نفس.»

مولانا

نفس اگر چه زیرک است و خُرده دان۳

قبله اش دنیاست او را مُرده دان

نفس را تو مِی دهی و نیشکر

بهر چه؟ گو زهر چین و خاک خَور

قطعه

تو را چون جای اصلی این جهان نیست

به دنیا غِرِّه بودن جای آن نیست

جهان بی وفا، جز رهگذر چیست

تو را چندین تحمّل در سفر چیست؟

شدی اینجا به یک جُو زَر چنین مَست

ولی صد ملکت آنجا دادی از دست

و گر چون یوسفی با روی چون ماه

صبوری کن در این بیغوله۴ چاه

قناعت کن به آبی و به نانی

حساب خود چه گیری تا زمانی

«لَا تَدُومُ حَبْرَتُهَا وَ لَا تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا؛ دائم نمی ماند سرور او [= دنیا] و به امن نمی توان بود از دردِ سختْ رسانیدنِ او».

مولانا

جهدی کن اگر پند پذیری دو سه روز

تا پیش تر از مرگ بمیری دو سه روز

دنیا زن پیر است، چه باشد ار تو

با پیرزنی اُنس نگیری دو سه روز؟

عطّار

هست دنیا گَنده پیری گوژپُشت

صد هزاران شوی هر روزی بکشت

هر زمان گُلگونه ای۵ دیگر کند

هر نفس آهنگ صد شوهر کند

از طِلِسم او نشد آگه کسی

در میان خاک و خون دارد بسی

«غَرَّارَه ضَرَّارَه، حَائِلَه زَائِلَه، نَافِدَه بَائِدَه، أَکالَه غَوَّالَه؛ فریبنده گَزَند رساننده، جدایی اندازنده میل کننده، گَردَنده نیست شونده، هلاک کننده به فریب گیرنده است».

عطّار

چنان مِی جادویی سازد زمانه

که کس دستش نبیند در میانه

به دست چپ نماید این شگفتی

تو پای راست نِهْ در پیش و رفتی

تو را با جادویی او چه کار است

مُقامت نیست دنیا رهگذار است

عطّار

هر چه آن را پایداری یک دم است

نیم جو ارزد، اگر صد عالَم است

از پی یک ساعته وصلی که نیست

چون نَهَمْ بنیاد بر اصلی که نیست

گر تو هستی از مرادی سر فراز

از مُرادِ یک نفس چندین مَناز

«لَمْ یکنِ اِمْرَءٌ مِنْهَا فِی حَبْرَه إِلَّا أَعْقَبَتْهُ بَعْدَهَا عَبْرَه؛ نبوده هیچ کس از قِبَل دنیا در فرحی و سروری، الاّ که آورده

است بعد از آن گریه مصیبت و اندوهی».

کدامین سبزه را داد او بلندی

که بازَش خَم نداد از دردمندی

همی دون جام دنیا خوشگوار است

به اوّل مستی و آخر خُمار است

چه بخشد مرد را این سفله ایام

که یک یک باز نستاند سرانجام

حدیث در کتاب شهاب الأخبار از رسول الله۹ آمده است: «مَا امْتلَأتْ دَارٌ حَبْرَه، إلاّ امْتَلَاتْ عَبْرَه؛ پُر نشود سرایی از شادی، الاّ که پر شود از گریه»، «وَ مَا کانَتْ فَرْحَه إلّا تَبِعَتْها تَرْحَه؛ و نباشد فرحی، الّا که از پی او درآید اندوهی».۶

«وَ لَمْ یلْقَ مِن سَرَّائِهَا بَطْناً، إِلَّا مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً؛ و ندید کسی از شادی و فراخْ عیشی او شکمی، الّا که داد او را از بدحالی و تنگْ عیشی پُشتی».

دهنی شیر به کودک ندهد مادرِ دَهر۷

که دگر باره به خون در نبَرَد دندانش

«وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِیهَا دِیمَه رَخَاءٍ إِلَّا هَتَنَتْ عَلَیهِ مُزْنَه بَلَاءٍ؛ و تَر نگرداند کسی را در دنیا طَلّ۸ آسانی و آسایش، الاّ که فرو ریزد بر او ابر بلا».

یک شب نَفَسی از سرِ شادی نزدم

کان روز به دستِ صد غمم باز نداد

عطّار

شب نیست که خون از دل غمناک نریخت

روزی نَه که آبروی ما پاک نریخت

یک شربت آب خوش نخوردم همه عمر

تا باز ز راهِ دیده بر خاک نریخت

عطّار

مرا باری دل از گردون فرو مُرد

ز بس کس کو برآورد و فرو بُرد

فلک هر لحظه دیگر حیرت آرد

به هر ساعت بلایی تیزت آرد

نگردد هیچ صبحی روز نزدیک

که تا بر ما نگردد روز تاریک

نگردد هیچ سالی نو در ایام

که نه ده ساله غم بر ما کنَد وام

حدیث ماه و سال و روز و شب بین

عجب بازی چرخ بُوالعجب بین

«غَرَّارَه غُرُورٌ مَا فِیهَا، فَانِیه فَانٍ مَنْ عَلَیهَا؛ دنیا فریبنده است و مایه فریب است آنچه در اوست متاع، هلاک شونده است او و هلاک شونده است هر کس که بر اوست».

عطّار

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

چو طاووسی است گردن پَر گشاده

جهانی را به زیور تاب داده

به روز این آسمان، دودِ کبود است

به شب آب سیاه، آخر چه سود است