پاورپوینت کامل فصل اول; ماه محرم، ماه خون ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فصل اول; ماه محرم، ماه خون ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل اول; ماه محرم، ماه خون ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل اول; ماه محرم، ماه خون ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

امام حسین علیه السلام: از ولادت تا شهادت

شکوه ولادت

ولادتش به مدینه بود، سیم شعبان سال چهارم هجرت. از ولادت امام حسن علیه السلام تا ولادت امام حسین علیه السلام مدت یک حمل بیش نبود. از اسماء بنت عُمیس روایت کرده اند که گفت: چون حسین علیه السلام در وجود آمد، او را پیش حضرت رسول صلی الله علیه و آله بردم. رسول وی را در کنار خود نهاد و بانگ اذان در گوش راستش گفت و قامت در گوش چپ و امیر را گفت: چه نام کرده ای وی را؟ گفت: من سبقت نکنم در نام کردن وی بر رسول صلی الله علیه و آله. رسول صلی الله علیه و آله فرمود: من نیز سبقت نکنم بر خدای عزّوجلّ. جبرئیل آمد و گفت: یا محمد؛ حق تعالی تو را سلام می رساند و می فرماید که او را به نام پسر هارون کن. گفت: پسر هارون را چه نام بود؟ گفت: شُبَیر. گفت: زبان من عربی است. گفت: حُسَین نام کن.

از ابن عباس روایت است که چون حسین علیه السلام را ولادت خواست بود، حق تعالی رضوان را که خازن بهشت است فرمود که بهشت را بیارای که محمد صلی الله علیه و آله را فرزندی در وجود خواهد آمد و مالک دوزخ را فرمود که آتش را فرو نشان و در بهشت حوری هست لعبا نام، از جمله حوریان بهشت نیکوتر است و او را هفتاد هزار کنیزک است، فرمود که پیش فاطمه شو و انیس وی باش و تولّای کار وی کن و جبرئیل را فرمود که با هزار جوق۱ از فرشته به نزدیک محمد صلی الله علیه و آله شو و تهنیتش بگو. جبرئیل رو به حضرت رسول صلی الله علیه و آله آورد. در وقت فرود آمدن به فرشته ای رسید که نام وی صلصائل بود و در روایت دیگر دردائیل که حق تعالی برو خشم گرفته بود و از صف فرشتگان رانده، به سبب اندیشه ای که به خاطرش درآمده بود. آن فرشته چون جبرئیل را بدید با چندین فوج از ملائکه که تسبیح و تهلیل کنان می رفتند، گفت: چه حادثه است، مگر قیامت برخاسته است؟ گفت: نه، محمد صلی الله علیه و آله را فرزندی در وجود خواهد آمد. حق تعالی ما را بفرمود تا برویم و وی را تهنیت گوییم از برای کرامتش. گفت: ای جبرئیل؛ محمد صلی الله علیه و آله را از من سلام برسان و از وی درخواه تا از برای من شفاعت کند تا حق تعالی از من خشنود گردد. گفت: درخواهم و از وی درگذشت و به جزیره ای رسید. در آن جزیره، فرشته ای را دید نام او فطرس بود، پر و بالش سوخته که پادشاه عالم وی را کاری فرموده و وی در آن کار تأخیری کرده بود، آتش درآمده و پر و بالش سوخت، هفتصد سال در آن جزیره افتاده بود و خدای را عبادت می کرد، جبرئیل را گفت: کجا خواهی شد؟ وی را خبر داد و گفت: توانی که مرا با خود ببری، باشد که رسول خدای مرا شفاعت کند؟ جبرئیل وی را با خود برد و به حضرت رسول صلی الله علیه و آله آورد و لعبا با آن کنیزکان پیش فاطمه رفتند و بر وی سلام کردند و وی را انیس می بود تا وقت سحر که حسین علیه السلام در وجود آمد. لعبا وی را در حریری پیچید که از بهشت آورده بود و پیش رسول صلی الله علیه و آله فرستاد. رسول صلی الله علیه و آله وی را بوسه داد و آب دهن خود در دهنش کرد. پ