پاورپوینت کامل بخش سوم;اخلاق اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بخش سوم;اخلاق اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بخش سوم;اخلاق اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بخش سوم;اخلاق اجتماعی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
دوستی و آداب آن
لزوم دوست یابی
نکته بدان ای پسر که تا آدمی زنده است، ناگزیر از داشتن دوستان است؛ زیرا اگر انسان بی برادر باشد، بهتر است از اینکه بی دوست باشد؛ که از حکیمی پرسیدند: دوست بهتر است یا برادر؟ گفت: بهتر است که برادر آدم هم دوست او باشد.۱
۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۹۷.
دوستی حقیقی
نکته بدان، که دوستی ای که اتفاق افتد با کسی که با وی در دبیرستان یا در سفر یا در مدرسه یا در محله بوده باشد، دوستی حقیقی نبود و هر که را برای آن دوست داری که به صورت، نیکو بود یا در سخن گفتن شیرین بود، دوستی ات حقیقی نبود. و هر که را برای آن دوست داری که تو را از وی جایگاهی باشد یا مالی یا مقصود دنیاوی، هم دوستی حقیقی نبود؛ که این همه دوستی از کسی صورت می گیرد که به خدای ـ تعالی ـ ایمان ندارد و به آخرت. دوستی خدای آن بود که بی ایمان صورت گیرد. و این بر دو درجه بود:
درجه اول آن بود که کسی را دوست دارد برای مقصودی که در وی بسته باشد، ولیکن آن مقصود دینی بود و برای خدای ـ تعالی ـ باشد؛ چنان که استاد را دوست دارد تا از او علم آموزد، این دوستی خدایی بود، چون مقصود از علم، آخرت بود نه جاه و مال…. اگر زن خویش را دوست دارد برای آن که وی را از فساد نگاه دارد و به سبب آمدن فرزند تا وی را دعای نیکو گوید، این دوستی برای خدای ـ تعالی ـ بود، و هر نفقه که بر وی کند صدقه باشد.
درجه دوم و بزرگ تر، آن باشد که کسی را دوست دارد برای رضای خدای، بی آنکه وی را هیچ بهره ای از وی حاصل آید؛ ولیکن بدان سبب که وی مطیع خدای است و دوستدار خدای است، وی را دوست دارد؛ بلکه بدان سبب که بنده خدای است و آفریده وی است؛ این دوستی خدایی بود.۱
۱. کیمیای سعادت، ج ۱، صص ۳۹۳ـ ۳۹۵.
فضیلت دوست خوب
توصیه یارِ نیک به از کارِ نیک. یارِ نیک تو را به عُذر۱ آرد، کارِ نیک تو را به عُجب۲ آرد.
یارِ نیک اگر داری طرب کن۳ و اگر نداری طلب کن.۴
جمله نغز هر که هر چه یافت از هم نشینی دانا یافت.۵
۱. عذر: توبه.
۲. عُجب: خودپسندی.
۳. طرب کن: شاد باش.
۴. مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج ۱، ص ۲۰.
۵. انسان کامل (بازنویسی الانسان الکامل)، ص ۳۰.
حفظ دوستی ها
توصیه در کار دوستان بیندیش با هدیه تازه فرستادن و نیکی کردن؛ زیرا هر کس به فکر دوستان خود نباشد، دوستان هم در فکر او نخواهند بود و پیوسته بی دوست خواهد ماند؛ و گفته اند: «کسی که دوستانی داشته باشد از خویشاوند بی نیاز است».۱
روایت رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «دوستی برادران مسلمان را سه چیز پاک و بی آلایش کند: یکی چون وی را بینی سلام کنی اندر راه ها، و دیگر، جای بر وی فراخ کنی اندر مجلس ها، و سوم او را به نامی خوانی که آن به نزدیک وی بهترین نام ها بود…».
و فرمود: «أکثِرُوا مِنَ الاخوانِ، فانَّ رَبّکم حیئٌ کریمٌ یستحیی أن یعَذِّبَ عبدَهُ بینَ إخوانِه یومَ القیامه؛ بر دوستانتان بیفزایید که همانا خداوندِ صاحب شرمِ بخشاینده، در روز قیامت حیا می کند از این که بنده ای را در میان دوستانش عذاب دهد».۲
۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۹۷.
۲. کشف المحجوب، ص ۴۹۵.
افزایش تعداد دوستان
توصیه و نکته سعی کن در هر زمان دوست تازه ای بگیری؛ زیرا با دوستانِ بسیار، عیب های مرد پوشیده و هنرهایش گسترده می شود. امّا چون دوست نو گرفتی به دوستان کهن خود پشت مکن. پیوسته دوستان تازه پیدا کن و دوستان قدیمی را حفظ کن تا همیشه دوستان بسیار داشته باشی که گفته اند: «دوست نیکو گنج بزرگی است».۱
توصیه برادران بسیار گیرید با حفظ ادب، و معاملت نیکو کنید با ایشان که خدای ـ عزوجل ـ صاحب شرم است، به شرم کرم خود، بنده را عذاب نکند میان برادران وی روز قیامت. اما باید که دوستی از برای خداوند عزوجل باشد، نه از برای هوای نفس و رسیدن به مراد و مقصود؛ تا به سبب حفظ ادب، آن بنده ستوده گردد.۲
توصیه سعی کن دوستانت دو برابر دشمنانت باشند. بسیاردوستِ کم دشمن باش، امّا با صد هزار دوست یک نفر را دشمن خود مساز؛ زیرا آن دوستانِ بسیار از کار تو غافل می شوند، ولی آن یک دشمن از بداندیشی درباره تو غافل نخواهد بود.۳
۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، صص ۹۷و۹۸.
۲. کشف المحجوب، صص ۴۹۵و۴۹۶.
۳. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۱۰۵.
داشتن دوستان جوان و پیر
توصیه یکسره با جوانان نشست و برخاست مکن، با پیران نیز هم نشینی کن. دوستان و معاشران تو باید هم از پیران باشند و هم از جوانان؛ تا اگر جوانان به علّت جوانی خواستند کار ناشایستی انجام دهند یا سخن ناپسندی بگویند، پیران از آن کار مانع شوند؛ زیرا پیران چیزهایی می دانند که جوانان نمی دانند.۱
۱. همان، ص ۵۶.
فریفته نشدن به تعداد دوستان
توصیه و نکته با مردمان در حدّ اعتدال دوستی کن و به وفای دوستان دل مبند که من دوستان بسیاری دارم. تو خود، دوست مخصوص خود باش و در کار خود بیندیش و به اعتماد دوستان از خویشتن غافل مشو؛ که اگر هزار دوست هم داشته باشی، کسی برای تو از خودت دوست تر پیدا نمی شود. و دوستان خود را در هنگام رفاه و تنگدستی آزمایش کن؛ در هنگام فراوانی به تو احترام می گذارند و در تنگدستی به سود و زیان خود می اندیشند.۱
۱. همان، ص ۹۹.
راه دوست یابی
حکمت حکیمی گفت: هیچ چیزی برای دوست یابی بهتر از خوی نیکو و تواضع نیست.۱
۱. خردنامه، ص ۱۰۱.
انتخاب آگاهانه دوست
توصیه ای برادران و یاران و فرزندان من، که هر کسی را که نیازموده اید نه به دین و نه به دنیا، بر ایشان اعتماد و تکیه مکنید که هر دو بر باد دهید؛ و دست از شریعت باز مدارید، اگر چه از یک چیزِ آن. و هر که از وی ترک شریعت ببینید با وی رفاقت مدارید اگر چه یک بار ببینید.۱
۱. مفتاح النجات، ص ۱۶۶.
راه شناخت معاشر خوب
نکته بدان که عالم پر از بلا و فتنه و عذاب و بدبختی است و علاوه بر اینها مملو از خرس و خوک و گرگ و پلنگ و مار و عقرب است و ما به ناچار با اینها هم صحبت و معاشریم.
ای دوست! اگر می خواهی بدانی چه کسی از میان این خیل عظیم حیوانات انسان نما به مرتبه حقیقی انسانیت رسیده و به علم اخلاق آراسته شده و این دنیا را کاملاً شناخته و بویی از خدا شنیده است، باید چهار علامت در وی باشد: اول ترک دنیادوستی، دوم خلوت گزیدن، سوم قناعت، چهارم گمنامی و دوری از شهرت.۱
۱. انسان کامل (بازنویسی الانسان الکامل)، ص ۱۰۷.
معیار انتخاب دوست
نکته و حدیث بدان که هر کسی رفاقت و دوستی را شایسته نبوَد، بلکه باید که هم نشینی با کسی داری که اندر وی سه خصلت بود:
اول عقل؛ در صحبتِ احمق هیچ فایده نباشد و در آخر به تنهایی کشد؛ که احمق آن وقت که خواهد که با تو نیکویی کند باشد که کاری کند ـ به احمقی ـ که زیان تو در آن بود و نداند.
دوم خوی نیکو؛ از بدخوی سلامت نبود و چون آن خوی بدِ او بجنبد۱ حقّ تو فرونهد و باک ندارد.
سوم صلاح؛ هر که بر معصیت اصرار کند از خدای نترسد، و هر که از خدای نترسد بر وی اعتماد نباشد….
جعفر صادق علیه السلام فرموده است: «از صحبت پنج کس دوری باید کرد: یکی دروغزن، که همیشه تو را بفریبد؛ و دیگر احمق، که آن وقت که سود تو خواهد، زیان رساند و نداند؛ و بخیل که بهترین وقت از تو بِبُرد؛ و بددل که اندر وقت حاجت تو را به خود واگذارد؛ و فاسق که به یک لقمه تو را بفروشد، و به کمتر از یک لقمه نیز بفروشد.۲
توصیه اگر فقیری با توانگران دوستی مکن. و دوستانی در سطح خود انتخاب کن. و اگر توانگر هستی و دوست فقیر داشته باشی بسیار پسندیده است.۳
توصیه به دوستانِ دوستانِ خود هم بیندیش که دوستانِ دوستان هم از جمله دوستان تو هستند؛ و از دوستی که با دشمن تو دوستی دارد بترس؛ که ممکن است او را بیشتر از تو دوست داشته باشد و برای دوستی او از دشمنی با تو نپرهیزد. و همچنین از دوستی که با دوست تو دشمن است بپرهیز و به دوستی کسی که از تو بی بهانه و بی هیچ دلیل گله مند می شود، طمع نداشته باش.۴
حکایت ذوالنون مصری را پرسیدند: رفاقت چه کسی باید اختیار کردن؟ گفت: کسی که او را من و تو در میان نباشد.۵
توصیه بترس از کسی که از کس نترسد و هر کاری که کند از کس نپرسد.۶
نکته دوستی را او شاید که در وقت خشم بر تو ببخشاید.۷
جمله نغز دوست تو آن بود که تو را گوید مکن، نه آن که گوید هر چه خواهی کن.۸
توصیه صحبت کسی طلب کن که دیدار وی تو را از خدای ـ تعالی ـ یاد آورد و تو را از خدای، ترس افتد با دوستی او و تو را به عمل پند دهد نه به زبان گفتار.۹
نکته یار حقیقی آن بود که هر چه تو را از خدای ـ عزوجل ـ باز دارد، او تو را از آن باز دارد، و یا آن را از تو باز دارد، و هر چه تو را به خدای ـ عزوجل ـ نزدیک کند، تو را بر آن دارد، و رضای تو نگه دارد، و در کار خدای ـ عزوجل ـ رضای خدا نگه دارد، و هر چه تو را به هوای نفس و مرادِ تن مشغول دارد، تو را از آن باز دارد؛ از هر چه ناگفتنی است و ناکردنی است.۱۰
توصیه اگر یک کس را از دوستان حضرت حق قبول کردی رستی،۱۱ و اگر یک کس از دوستان او تو را قبول کرد پیوستی.۱۲
امروز در آن کوش که دوستی در راهِ دین به دست آری و دست در وی زنی و به آخرت روی.۱۳
۱. خوی جنبیدن: آشکار شدن خوی.
۲. کیمیای سعادت، صص ۳۹۹و۳۴۰.
۳. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۱۰۰.
۴. همان، ص ۹۸.
۵. سِلک سلوک، ص ۱۳۷.
۶. مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج ۱، ص ۳۸۴.
۷. همان، ج ۲، ص ۴۳۷.
۸. شرح التعرف، ج ۱، صص ۱۶۲و۱۶۳.
۹. کیمیای سعادت، ج ۲، ص ۴۸۹.
۱۰. انس الناس، ص ۹۸.
۱۱. رَستن: نجات یافتن.
۱۲. به حق پیوستی.
۱۳. مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج ۱، ص ۱۶.
شیوه رفتار با دوستان
توصیه با دوستان خود در زمان گله مندی از آنها، همچنان باش که در وقت خشنودی از آنان هستی.۱
حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله گفت: «مؤمنان همچون یک تن باشند: هر چه خود را پسندند یار خود را همان پسندند، و هر چه نه رضای خدا باشد، یکدیگر را از آن باز دارند، و از بهر دنیا با یکدیگر پرخاش نکنند».۲
توصیه یار باش بار مباش، گل باش خار مباش.
یارِ دین عزیز است اگر یابی عزیز دار. به هر عیب که باشد یار را مینداز، عیب از یار بیندازند امّا یار را به عیب نیندازند. چگونه است که چون به یار رسی به یک عیب از او بیزاری جویی؟ همانا که تو قیمت یار ندانستی یا رایگان یافتی که به آسانی از دست دهی؛ نه که از دوست و یار عیب نیاید، بلکه عیب دوست به چشم نیاید.
اشکنبه ای۳ را می شویی و از او غذا می سازی، چون به یارِ مؤمنی رسیدی از ناکسی و کم همّتی، بر عیب او توجیه و عذر نپذیری، در رفع آن عیب کمرِ جدّ و جهد بر میان نبندی.۴
توصیه باد مباش که به هر ناکسی وزی و چون آتش مباش که در هر خس و خاشاک و بوته ای آویزی، و چون خاک مباش که با هر ناچیزی بیامیزی و چون آب مباش که با هر جنسی بیامیزی. در سخاوت چون باد باش که بر هر کسی بوزی، و در مهربانی چون آب باش که در هر کسی برسی؛ امّا در مصاحبت وحشی باش تا با هر کسی نیامیزی، و در محبّت چون آتش باش تا برافروزی.۵
۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۱۰۰.
۲. انس الناس، ص ۹۸.
۳. اشکنبه: شکمبه، سیرابی.
۴. مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج ۱، ص ۲۰.
۵. همان، ص ۸۰.
رعایت اندازه در تکریم دوست
حکمت سید امام ابوالقاسم حکیم گوید: هر که را اندازه وی برتر از آنچه هست داری، کبر کاشته باشی اندر دل وی. و هر که را از اندازه وی فروتر داری، کینه کاشته باشی اندر دل وی.۱
۱. این برگ های پیر (مرتع الصالحین)، ص ۱۶۹.
ویژگی های دوست بد
نکته از یحیی بن معاذ رازی آورده اند که گفت: بد یاری بود آن که او را به دعا وصیت باید کرد؛ که حق هم نشینی یک ساعته، دعای پیوسته باشد؛ و بد یاری بود آن که با وی زندگانی به مدارا باید کرد؛ که سرمایه هم نشینی، خوش خلقی بود؛ و بد یاری بود آن که به گناهی که بر تو رفته باشد، از وی عذر باید خواست؛ زیرا عذر خواستن شرط بیگانگی بود و اندر مصاحبت، بیگانگی جفا بود.۱
توصیه از دوستِ حریص دور باش که دوستی او از سر طمع است نه از روی حقیقت. و با مردم کینه ور هرگز دوستی مکن، زیرا کینه وران شایسته دوستی نیستند و کینه هرگز از دل آنان بیرون نمی رود. چون آنان همیشه آزرده دل و کینه ای هستند و دوستی تو در دل آنان محکم نمی شود و نمی توان به دوستی آنان اعتماد کرد.۲
نکته و توصیه با بی خردان هرگز دوستی مکن که دوست بی خرد از دشمن بدتر است؛ زیرا او از سر بی خردی، با دوست کاری می کند که صد دشمن خردمند با دشمن خود نمی کنند. با مردم باهنر و وفادار و خوش خلق دوستی کن تا تو هم به داشتن آن هنرها شناخته و ستوده شوی و تنهایی را از داشتن دوستان بد، بهتر بدان.۳
توصیه
هر که ما را نخواهد از ته دل
گر همه دل بود ازو بُگسل۴
بس جلیست کتابْ با خردت۵
تا نگوید به خلق نیک و بدت
عَزَبی۶ به که جفتِ کوته بین
ماهِ تنها به از دو صد پروین۷
اهل این روزگارِ بی سر و بن
از برای نو و ز بهر کهن
دوستی از پی درم دارند
زهر و پا زهر۸ را به هم دارند
گرچه خوشبوی و روی و خوش گُله۹اند
زودسیرند و تنگ حوصله اند
مرد صورت پرست کس نبود
هوش او جز سوی هوس نبود
روز نیکی چه خوش بود با تو
چون بدی دید بد شود با تو۱۰
جمله نغز دوستی که با دشمن تو دشمنی نکند، او را در حد یک آشنا بدان، زیرا او فقط یک آشناست نه دوست.۱۱
چون تو از ابلهان گزینی یار
یار غار۱۲ تو عار باشد عار۱۳
صحبت ابلهان چو دیگ تُهی است
از درون خالی از برون سِیهی است
دوستی ابلهان ز تقلید است
نز ره عقل و دین و توحید است۱۴
نکته و توصیه در این جهان هیچ کس را بی عیب مدان، امّا هنرمند عیبش کمتر است. با بی هنران دوستی مکن، که از دوست بی هنر سود و گشایشی حاصل نمی شود.۱۵
توصیه با مردم بی هنر دوستی مکن، زیرا مردم بی هنر نه شایسته دوستی هستند و نه شایسته دشمنی.۱۶
توصیه با پیران ناپرهیزگار دوستی مکن که دوستی با جوانان پرهیزگار بهتر است از هم نشینی با پیران ناشایست.۱۷
۱. کشف المحجوب، ص ۴۹۶.
۲. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۱۰۰.
۳. همان، ص ۹۹.
۴. بگسل: جدا شو.
۵. کتاب و خرد برای دوستی تو کافی است.
۶. عزب: بی جفت و تنها، مجرد.
۷. پروین: مجموع هفت ستاره کوچک است که همچون انگور به یکدیگر چسبیده اند.
۸. پا زهر: پاد زهر، ضد زهر.
۹. خوش گُله: خوش زلف.
۱۰. خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقه الحقیقه)، صص ۱۵۸و ۱۵۹.
۱۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۹۹.
۱۲. یار غار: کنایه از یار نزدیک.
۱۳. اگر تو ابلهان را برای دوستی بگزینی یار نزدیک تو عار و ننگ است.
۱۴. خلاصه حدیقه (برگزیده حدیقه الحقیقه)، ص ۱۵۹.
۱۵. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۹۸.
۱۶. همان، ص ۵۰.
۱۷. همان، ص ۵۷.
مضرّات دوست بد
از رفیق نامناسب و رفاقت با نفْست اجتناب نما و در دانایان و پاک اعتمادان درآویز که اثرِ هم نشینی عظیم است.
نارِ۱ خندان باغ را خندان کند
صحبت نیکانت از نیکان کند
گر تو سنگ صخره مرمر شوی
چون به صاحب دل رسی گوهر شوی
صحبت نیکانت ار نبود نصیب
باری از هم صحبتانِ بد بکیب۲
ز احمقان بگریز چون عیسی گریخت
صحبت احمق بس خون ها بریخت
مار دریابد دلی را بِه بُوَد
ز آنکه دریابد دلی را یار بد
حق ذات پاک الله الصّمد۳
یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد جانی ستاند ای سلیم۴
یار بد آرد تو را سوی جحیم۵
۱. نار: انار.
۲. بکیب: کناره گیری کن.
۳. به ذات پاک خداوند بی نیاز سوگند.
۴. سلیم: مرد ساده دل.
۵. جحیم: آتش فروزان جهنم. حسن دل، ص ۴۵.
دوستی نکردن با نادانان
توصیه با مردمان نادان دوستی مکن؛ به ویژه با نادانی که می پندارد داناست. و بر نادانی خرسند مباش و جز با مردم نیک نام دوستی مکن؛ زیرا از دوستی با نیکان آدمی نیک می شود.۱
۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۳۵.
دوری از بدسیرتان
نکته و توصیه آدمی با هر که نشیند و خیزد بوی وی گیرد و خوی وی پذیرد.
وای آن زنده که با مرده نشست
مرده گشت و زندگی از وی بجَست۱
چون پیامبران و اولیا از رفاقت این بدسیرتان، آدمِ مختار را به اختیارِ فرار امر کرده اند، اگر نه بدبخت و بدعهدی، مخالفت فرمان ایشان مکن و با اشرار بدکردار دوستی مکن.۲
۱. مثنوی، دفتر اوّل، بیت ۱۵۳۶.
۲. حُسن دل، صص ۱۰۲و۱۰۳.
تأثیر نپذیرفتن از معاشر بد
نکته و توصیه ما به اجبارِ نیازهای وجودی و طبیعی خود، با دیگران معاشرت و مصاحبت پیدا می کنیم، و خلاصه به این عالم بی ثبات احتیاج داریم و به ناچار با ناجنسان و بدکاران هم صحبت و با غافلان هم نشین می شویم. پس باید بسیار مراقب باشیم تا بدی و بی خبری و غفلت پیشگی آنها در ما اثر نکند، و به زیرکی باید گلیم خویش را از آب بیرون کشیم و تا آنجا که می توانیم از مصاحبت آنها دوری کنیم تا از فتنه ها به سلامت گذر کنیم و گرفتار آفت های این دنیا نشویم.۱
۱. انسان کامل (بازنویسی الانسان الکامل)، ص ۱۰۷.
شیوه بریدن از دوست ناپسند
حکایت انوشیروان گفت: اگر از دوستی کار ناشایستی پدیدار آید، از او چگونه باید بریدن؟ بزرگمهر حکیم گفت: به سه چیز: به دیدارش کم رفتن، و خبرش ناپرسیدن، و چون پیش آید از او حاجت خواستن.۱
۱. خردنامه، ص ۵۳.
هم نشینی کردن با مثل خود
نکته کسی که با اشرار صحبت کند آن از شرّ وی باشد؛ که اگر اندر وی خیری بودی با نیکان صحبت کردی. پس هر کسی باید که رفاقت با سزاوارِ خود کند.۱
۱. کشف المحجوب، ص ۱۳۱.
کبوتر با کبوتر باز با باز
حکایت آورده اند که محمد بن زکریای رازی، با گروهی از شاگردان خویش می آمد، دیوانه ای پیش ایشان آمد، به هیچ کس نگاه نکرد مگر به محمد بن زکریا و خوب به صورت او نگاه کرد و به او خندید. محمد بن زکریا به خانه بازگشت و دستور داد تا جوشانده ای دارویی برای رفع جنون درست کردند و از آن خورد. شاگردان گفتند: چرا این دارو را خوردی؟ گفت: برای خنده آن دیوانه؛ زیرا اگر او بخشی از جنون خود را در من نمی دید به من نمی خندید؛ زیرا گفته اند: «هر پرنده ای با هم جنس خود پرواز می کند».۱
۱. پند پدر (بازنویسی قابوس نامه)، ص ۳۶.
آداب جامع دوستی
توصیه بدان که عقد برادری و دوستی چون بسته شد، همچون عقد نکاح است، که آن را حقوقی است… و این حقوق از ده جنس است:
حق اول مال است. و درجه بزرگ ترین این است که حقّ وی را از مال تقدیم کند و ایثار کند. درجه دوم آنکه، وی را همچون خویشتن دارد، و مال، میان خویشتن و وی مشترک داند، و درجه دیگر آن است که وی را چون غلام و خادمِ خویش داند و مازاد مصرف خود را برای نیازهای وی صرف کند بدون آنکه همصحبتش از وی بخواهد و چون به خواستن و گفتن حاجت افکند، این از درجه دوستی بیرون شد.
حق دوم یاری دادن بوَد در همه حاجت ها پیش از آن که بخواهد و بگوید، و برآوردن احتیاج او به دلی خوش و رویی گشاده. و پیشینیان چنین بوده اند که به درِ سرای دوست رفتندی هر روز، و از اهل خانه بپرسیدندی که «چه کار است، و هیزم و نانتان هست، و غیر این از نمک و روغن؟» و کار ایشان همچون کار خویش مهم داشتندی.
حق سوم بر زبان است، که در حق برادران نیکو گوید، و عیوب ایشان پوشیده دارد، و اگر کسی در غیبت، حدیثِ ایشان کند دفاع کند و چنان انگارد که وی اندر پسِ دیواری است، می شنود؛ و در نبودِ دوستش چنان باشد که از دوستش در نبود خود توقع دارد و چون دوست سخن گوید بشنود، و با وی مخالفت نکند، و سرّ وی هیچ آشکارا نکند، و زبان از اهل و فرزند وی کوتاه دارد. اگر کسی در وی سخن ناروا گوید با وی در بدگویی همراهی نکند که در این صورت، رنج آن به وی رسانیده باشد، و چون در حق وی نیکویی گویند از وی پنهان ندارد که این از حسد بود؛ و اگر از وی کوتاهی ببیند، گله نکند و عذرش بپذیرد و تقصیر خود را به یاد آورد که اندر طاعتِ حق ـ تعالی ـ می کند، تا از آن عَجَب ندارد که کسی در حق وی تقصیری کند، و بداند که اگر خواهد که کسی بیابد که در وی هیچ عیبی نبود و از وی هیچ تقصیری نباشد، هرگز نیابد و آن گاه از صحبتِ خلق بیفتد.
حق چهارم آن که به زبان، مهربانی و دوستی اظهار کند. رسول صلی الله علیه و آله می گوید: «اذا اَحَبَّ احدکم اخاهُ فلیخبِرهُ؛ هر که کسی را دوست دارد باید که وی را از این دوست داشتن خبر دهد.» و برای این گفت تا دوستی او نیز در دل آن کس پیدا آید و آن گاه از دیگر جانب، دوستی نیز دو چندان شود. پس دوست باید که احوال دوست به زبان بپرسد، و در شادی و اندوه چنان نماید که با وی شریک است، و شادی و اندوه وی چون شادی و اندوه خود داند، و چون وی را آواز دهد به نام نیکوترین خواند، و اگر از وی خطایی رود آن گوید که او دوست تر دارد.
حق پنجم آن که هرچه بدان حاجتمند باشد در علم و دین، وی را بیاموزد؛ که برادر را از آتش دوزخ نگاه داشتن مقدم تر از آن که از رنج دنیا. و اگر بیاموخت و عمل نکرد، باید که نصیحت کند و پند دهد، و وی را از مجازات خدای ـ تعالی ـ بترساند؛ ولکن باید که این نصیحت در خلوت کند تا آن از سر مهربانی باشد، که نصیحت کردن در حضور مردمان، خوار کردن باشد. و آنچه گوید به لطف گوید نه به اجبار، که رسول صلی الله علیه و آله فرمود: «مؤمن آینه مؤمن باشد»؛ یعنی که عیب و نقصان خویش در وی ببیند و بداند. که چون برادر تو به مهربانی، در خلوت، عیب تو با تو بگفت، باید که به منّت پذیری و خشم نگیری؛ که این همچنان بود که کسی تو را خبر دهد که «درون جامه تو ماری است یا کژدمی، خویشتن نگه دار!» از این خشم نگیری و بپذیری. و همه صفت های بد در تو چون مار و کژدم است، ولیکن زخم آن در گور پدید آید و زخم وی بر روح بُوَد؛ و آن سخت تر از مار و کژدمِ این جهان باشد، که زخم وی بر تن بود.
حق ششم عفو کردن لغزش و تقصیر. و بزرگان گفته اند: اگر برادری تقصیری در حق تو کند، هفتاد گونه عذر وی از خویش بخواه، اگر نفس تو نپذیرد، با خویشتن بگوی: شگفتا بدخوی و بدگوهر کسی که تویی، که برادر تو هفتاد عذر بخواست و نپذیرفتی! و اگر تقصیر دوست از آن گونه بود که بر وی معصیت خدای رود، وی را به لطف نصیحت کن تا دست باز دارد. اگر ندارد و اصرار کند خود نادیده انگار؛ و اگر بر اصرار مداومت کند، نصیحت کن.
یکی را گفتند: برادر تو از راه دین بیرون شد و اندر معصیتی افتاد، چرا از وی نمی بُری؟ گفت: وی را به برادر، امروز حاجت است که چنین افتاده است، چگونه دست از وی بدارم؟ بلکه دست وی بگیرم تا وی را به لطف از دوزخ برهانم.
حق هفتم آنکه دوست خود را به دعا یاد داری ـ هم در زندگانی و هم پس از مرگ، و همچنین فرزندان وی را و اهل وی را. و چنان که خود را دعا کنی، وی را نیز دعا کن، که به حقیقت آن دعا خود را کرده باشی.
حق هشتم وفای دوستان نگاه داشتن است. و از جمله معانی وفاداری یکی آن بود که پس از مرگ از اهل و فرزند و دوستان وی غافل نباشی.
و دیگر وفا آن بود که هر که به دوست وی تعلق دارد ـ از فرزند و شاگرد و بنده ـ بر همه لطف کند، و اثر آن در دلِ وی بیش بُوَد از مهربانی کردن بر خودِ وی.
حق نهم آن که تکلف۱ از میان برگیرد و با دوست همچنان بُوَد که تنها باشد؛ اگر از یکدیگر شرم دارند، آن دوستی ناقص بود.
و گفته اند: زندگانی با اهل دنیا به ادب کن، و با اهل آخرت به علم، و با اهل معرفت چنان که خواهی.۲
حق دهم آن که خویشتن را از همه دوستان کمتر شناسد، و از ایشان هیچ چیز توقع ندارد، هیچ مراعات توقع ندارد، و به همه حق ها قیام کند. بزرگان گفته اند: هرکه خواهد که خود را برتر از دوستان داند، گناه کار شود و ایشان نیز گناه کار شوند در حق وی و اگر خود را مثل ایشان داند، هم وی رنجور شود و هم ایشان؛ و اگر خود را کمتر از ایشان داند به راحت و سلامت باشد، هم وی و هم ایشان.۳
توصیه دوستان را از عیب شان آگاه کن. دوست را به یک خطا و جفا مواخذه مکن، دوست را وقتی دولت داری یاد دار. نادان را آب دان و بر او تکیه مکن که غرق شوی. با هیچ بدی همداستان مباش. راز خود را از دشمن و دوست پنهان دار، رازداران را به وقت خشم آزمای.
مردم را به معاملت بیازمای، پس دوستی کن، دوست هم حال و هم جنس خود جوی.۴
دشمنی و آداب آن
جواز اخم کردن و دشمنی
حکمت حکیمی گفت: هفت گروه مردم را اگر خوار کنی سزاوارند: یکی آنکه بر سفره کسان ناخوانده بنشیند. دوم آنکه از دشمن حاجت خواهد. سوم آنکه از مردم فرومایه چیزی خواهد. چهارم آنکه به میان سخن دو تن در رَوَد و شروع به سخن گفتن کند. پنجم آنکه سلطان عادل را تحقیر کند. ششم آنکه اندر مجلسی نشیند که از آن نباشد. هفتم آنکه با کسی سخن بگوید اما سخن وی نشنود.۱
۱. خردنامه، صص ۱۰۲و۱۰۳.
دشمنی با دشمن دوست
نکته بدان، که هر که مؤمنان را دوست دارد برای خدای ـ تعالی، کافران و ظالمان را دشمن دارد هم از برای حق ـ تعالی؛ که هر که کسی را دوست دارد، دوست وی را دوست دارد، و دشمن وی را دشمن؛ پس اگر مسلمانی باشد تبه کار، باید که برای مسلمانی وی را دوست دارد و برای تباهی، وی را دشمن دارد.
و باید که اثر این، در سخن و نشست و برخاست و معاملت پیدا شود، تا با عاصی ترش روی باشی و درشت سخن، و با کسی که تباهی وی بیشتر بود ترش روی تر باشی و چون تباهی او از حد در گذرد زبان از دوستی وی بازگیری و از او رویگردان شوی، و در حق ظالم زیاده روی بیشتر کنی از آن که در حق تبه کار ـ مگر کسی که ظلم، فقط در حق تو کند، آن گاه عفو کردن و تحمل کردن نیکوتر بود.۱
۱. کیمیای سعادت، ج ۱، صص ۳۹۶و۳۹۷.
زندان هم نشینی با مخالفان
حکمت ابوعلی رودباری گفته است: تنگ ترین زندان ها، هم نشینی با مخالفان است.
گرچه زندان است بر صاحبدلان
هر کجا بویی ز وصل یار نیست،
هیچ زندان عاشق مشتاق را
تنگ تر از صحبت اغیار۱ نیست۲
۱. اغیار: بیگانگان.
۲. بازنویسی بهارستان جامی، ص ۴۲
دشمن دوست نما
نکته اکنون روزگار چنان شده است، و یاران روزگار چنان شده اند که کسی ده سال با یکی نان و نمک خورد، و ده سال در خانه یکدیگر می روند و نشست و برخاست می کنند، و می گویند: چه کنیم اگر ما یک ساعت از یکدیگر جدا مانیم؟! در این جهان و آن جهان بی یکدیگر نفَسی نخواهیم ماند! راست چون بدانست که تو تنگدست شوی و یا در خانه به چاشت و شام خلل در آمد، هیچ دشمنی به جای وی آن نکند که آن یار و دوست ده ساله، و هیچ کس از کافر و جهود و ترسا روا ندارد که وی را آن گویند که آن دوست ده ساله و صحبت یافته گوید، بدان که یک بار در طعمه وی خلل آمد… در این روزگار یاران که می بینیم اغلب چنین اند، و این نه یار باشد، این بار و عقوبت باشد؛ اما آن کسانی که یار باشند و در یاری درست باشند، نه چنین باشند، و یاری ایشان نه بهر دنیا باشد یا از بهر خلق، ایشان یکدیگر را یار باشند در کار خدای ـ عزوجل ـ و در طلب رضای او، و در طلب بهشت، و یک تن و یکدل و یک زبان باشند.۱
۱. انیس الناس، صص ۹۷و۹۸.
نعمت دشمنی خردمند
حکایت انوشیروان، بزرگمهر را گفت: دوست می داری چه کسی را خرد بیشتر بودی؟ گفت: دشمنِ خویش را. گفت: چرا؟ گفت: از بهر آن تا از بد او ایمن بودمی.۱
۱. نصیحه الملوک، ص ۲۵۵.
آداب دشمنی
توصیه اگر صلح بر مراد نباشد، بر جنگ باش. جنگی که در آن فریب بینی مکن. دوستی نمودنِ دشمن، دوستی مدان. بر کردار دشمن دل مبند. دشمن را به هر حال خوار مدار. از هیچ دشمن اگر چه حقیر بود، ایمن مباش. از دشمن خانگی بیش ترس. هر که از تو بترسد از او بترس. با دشمنِ دشمن دوستی دار. با دوستان دوست میانه باش. از دشمن دوست غافل مباش.۱
۱. مجموعه رسائل خواجه عبدالله انصاری، ج ۲، ص ۵۰۳.
شفقت بر همنوع
بار خلق کشیدن
جمله نغز اصل مسلمانی بر این دو سخن است: بار کشیدن از دوستان و بار نانهادن بر دوستان.۱
۱. شرح التعرف، ج ۳، ص ۱۱۱۲.
نوع دوستی
حکمت ابوالقاسم حکیم گفت: رحمت کردن بر خلق خدای ـ عزّوجلّ ـ کمترش آن بود که بد نکنی و بد نخواهی و بد نگویی. و برتر از وی آن است که اگر بد کند، انتقام نگیری. و نیز برتر از این آن است که بکوشی که اگر بد کنند، تو با ایشان نیکی کنی. گفتند: اگر معصیتی بینیم رفق چگونه کنیم؟ گفت: از سی سال پیش معصیت کردی و می کنی خداوند ـ عزّوجلّ ـ با تو چگونه معاملت می کند، تو نیز با آن کس همین معاملت کن، خداوند ـ عزّوجلّ ـ تو را همی آموزد؛ ای بسا اگر جز این کنی، رفاقت نکرده باشی.۱
۱. این برگ های پیر (مرتع الصالحین)، ص ۱۸۳.
شفقت
حکایت اندر بنی اسرائیل عابدی بود که چهارصد سال عبادت کرده بود. روزی گفت: بارخدایا، اگر این کوه ها نبودی و نیافریدی، رفتن و سیاحت کردن بر بندگان تو آسان تر بودی. به یکی از پیغمبران زمانه فرمان آمد که: مر آن عابد را بگوی که: تو را بر تصرّف کردن اندر ملک ما چه کار است؟ اکنون که تصرّف کردی نامت از دفتر نیک بختان پاک کردیم و اندر دفتر بدبختان ثبت کردیم. عابد را شادمانی ای اندر دل پدیدار آمد و سجده شکر کرد خداوند را. پیغمبر وقت گفت: ای شیخ، بر بدبختی شکر واجب نشود. وی گفت: شکر من بر بدبختی از آن است که نام من اندر دفتر است. اما حاجتی دارم، ای پیغمبر، به خدای. گف
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 