پاورپوینت کامل فصل سوم – مواقع – حمد و سپاس منثور ۵۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل فصل سوم – مواقع – حمد و سپاس منثور ۵۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل فصل سوم – مواقع – حمد و سپاس منثور ۵۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل فصل سوم – مواقع – حمد و سپاس منثور ۵۰ اسلاید در PowerPoint :

>

حمد و سپاس منثور

فضل گستر عدل فرمای

سپاس و ستایش مردارنده عالم را و آفریننده بنی آدم را که پادشاهی او را سزاست و فرمان روایی او را رواست. ملک بخش ملک بخشای، فضل گستر عدل فرمای. خدمت او بر پرستندگان زیب و زیور، نام او در طالعِ بندگان سعد اکبر، نصرت او عَلَمِ ولایت را لشکر، عصمتِ او چشم حمایت را کشور، دل های نورانی را از ذوقِ معرفتِ او شهپر، و جان های روحانی را از شربتِ محبّتِ او افسر. عونِ او ضعیفان را لشکر آراسته و غوث او مفلسان را گنجی پر خواسته. حقیقت خداوندی اش به زبان بنان بیان نتوان کرد، و در معاملت خدمت او زیان نتوان کرد. بیگانه چون آشنا خو کرده رحمت اوست، دشمن چون دوست پرورده نعمت اوست.۱

هزار درود و سرود

بزرگ است عظمت جلال خداوند و بلند است کلام کمال او و هزار درود و تحیت و سرود از گلوی عندلیبان۲ بستان سرای بخشش وجود که خُنیاگران۳ بزم خدابینی و نوازندگان طربخانه وجد و وجودند.

هر گل روضه ابلاغ که هست

گلِ این باغ ز رویش ورقی

نیست ز اوراقِ چمن مرغان را

به جز اوصافِ جمالش سَبَقی۴

و بر یاران و خاندان او که نورگیرندگان از چراغ دانش های او و حالات وی اند.۵

راحت روح

به نام آن خدای که نام او راحت روح است و پیغام او مفتاح فتوح است و سلام او در وقت صباح مؤمنان را صبوح است و ذکر او مرهم دل مجروح است، و مهر او بلانشینان را کشتی نوح است.۶

خالق بی همتا

ستایش، تشکر و سپاس گزاری فقط مخصوصِ آن پادشاهی است که جهانِ آخرت و بازگشت را به واسطه فرشتگانِ مقرّبِ عالم افلاک پدید آورد و جهانِ مادی تباه شدنی را به واسطه جهان دیگر، به وجود آورد. خداوندی که جهان را با امر و نهی پیامبران و اولیای دین آراست و سلام بر سرور دنیا و آخرت، که کامل ترین پیامبران بود و آفرین بر اهل بیت و یاران پیامبر که فاضل ترین اولیای دین بودند.۷

حمد و ثنا

خداوندا، سپاس تو بر زبان نمی آریم و ستایش تو بر تو نمی شماریم. هرچه در صحایف کاینات از جنس اَثْنیه و مَحامد است، همه به جناب عظمت و کبریای تو عاید است. از دست و زبان ما چه آید که سپاس و ستایش تو را شاید. تو چنانی که خود گفته ای و گوهر ثنای تو آن است که خود سفته ای.

آنجا که کمال کبریای تو بود

عالم نمی از بحر عطای تو بود

ما را چه حد حمد و ثنای تو بود

هم حمد و ثنای تو سزای تو بود

جایی که زبان آورِ «اَنَا اَفْصَحُ»۸ عَلَم فصاحت انداخته و خود را در ادای ثنای تو عاجز شناخته؛ هر شکسته زبانی را چه امکان زبان گشایی و هر آشفته رأیی را چه یارای سخن آرایی؟! بلکه اینجا اظهار اعتراف به عجز و قصور عین قصور است؛ و با آن سرور دین و دینی، در این معنی مشارکت جستن از حسن ادب دور.

من کیستم، اندر چه شمارم، چه کسم؟

تا همسری سگانش باشد هوسم!

در قافله ای که اوست دانم نرسم

این بس که رسد ز دور بانگ جرسم۹

ستایش و درود

سپاس و ستایش بی اندازه مر آفریننده تن و جان را، و درود بی کران بر پیشوایان و راه نمایان خلق سوی حضرت او.۱۰

داستان حمد و ستایش

هزاران داستان حمد و ستایش از زبان مرغان عشق و وفا که از بلندی شاخه های بخشش و کرم می خوانند و به گوش های حاضرانِ در انجمن قدس و پاکی و بینندگان مناظر اُنسِ معبود در طول گذشت ماه ها و سال ها می رسانند.۱۱

آراینده و پیراینده

سپاس خداوندی را که بیاراست ارواح ما را به وجود اصل، و بپیراست اشباح ما را به سجود وصل، و در ما پوشید حله زندگی، و بر ما کشید رقم بندگی. گوهر جان در نهاد ما نهاد ضنانتی۳۰ و خلعت ایمان بر سر ما افکند بی منتی. سواد دل ما را با نور شمع معرفت آشنایی داد و در اطباق احداق۳۱ ما به کمال قدرت روشنایی نهاد. خاتم انبیا و سید اصفیا را دلیل راه و شفیع گناه ما کرد تا شارع شریعت را به ما نمود و زنگ ضلالت از آیینه طبیعت ما بزدود. و درود و تحیت بر وی و اصحاب وی باد و رضوان و مغفرت بر وی و احباب وی ـ بمنّه وجوده.

اما بعد…۳۲

حمد بی نهایت شکری بی غایت

حمد بی نهایت و شکر بی غایت مر حضرت جلال مالک الملک لایزال را که هریک از ذرات موجودی بر وجوب وجود و عموم وجود و تنزّه ذات و تقدس صفات او، برهانی ناطق و شاهدی صادق اند.

درود بر سید مجتبی، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله در این وقت چون توفیق مساعد گشت، ما را که… ۳۳

آن خدا و این مرد

آن دلیل هر برگشته، و آن دست گیر هر سرگشته، و آن راحت هر جراحتی و آن درمان هر دردی، آن غفاری که بر اولیای خود رایت نصرت آشکارا کرد، و آن قهاری که بر اعداء خود آیت نقمت پیدا کرد، و آن مفضلی که دوستان خود را خلعت سعادت و سیادت پوشانید، آن عادلی که بر دشمنان باران خورای و نگوساری بارانید، و وحی فرستاد بدان مرد باخبر و بدان سر سرور، سر کاینات، و مقدم موجودات، سلاله طهارت، و کیمیای سعادت، کان فتوت، جان نبوت، سردفتر برگزیدگان، شفاعت خواه رمیدگان، فهرست جریده رسیدگان آن مردی که نظرش بر خبر مقدم بود، و رؤیت بر روایت.۷۰

سلام بر او و خاندان طاهرین

حمد و سپاس خدای را که سلاطین جهان بر آستانه عظمتش کمینه بندگانند و خواقین زمان بر درگاه جلالش مأمور امر و فرمان، مملکتش از سمت انتقال مصون است و بزرگی که ذات بی همتایش از وصمت۸۰ تغییر و زوال مأمون و صلوات زاکیات بر پیغمبر آخرالزمان محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و وصی او ابوالحسن علی مرتضی و ائمه هدی(ع)، و بعد این مختصری است در بیان…. ۹۰

سپاس و سلام

سپاس خدای را ـ عزوجل ـ که آفریدگار زمین وآسمان است و روزی دهنده بندگان است و شناسنده آشکار و نهان است و آمرزنده گناهان است، و درود بر بهترین خلایق محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله که مهتر پیغامبران است و گزیده خدای جهان است و آورنده فرقان است و بر یاران و عترت او اجمعین.

بنده. ….. چنین می گوید که…۹۱

فراتر از هر اندیشه

حمد و ثنای بی غایت و شکر و سپاس بی نهایت حضرت ملکی را که ملک او از سمت زوال مبراست. و سلطنت او از وصمت انتقال معرّا. پادشاهی که سرافرازی تاجداران بر درگاه جلال او از اقامت وظایف مسکنت و سرافکندگی است، و آبروی شهریاران در بارگاه کمال او از ادامت مراسم عبودیت و بندگی.

از بندگی اوست بزرگی و احترام

از خواجگی و منصب و افزونی خدم

محتاج خاک پای گدایان درگهش

شاهان باشکوه و امیران محترم

بر خاک آستان جلالش برابر است

قدری فقیر بی کس و سلطان محتشم

آن حی ازلی و قیوم لم یزلی، که حیات و وجود هر موجود رشحه ای از رشحات بحار وجود اوست. و افاضه وجود هر مشهود نفحه ای از نفحات گلزار فیض وجود اوست که بر دامن قبای بقایش گرد فنا ننشیند و آسیتن خلعت ما سوای او را هیچ احدی بی طراز عدم نبیند. بی نیازی که چاره مستمندان احساس بی انتهای اوست و مرهم جان دردمندان درد بی دوای او.

ز خلق جهان ذات او بی نیاز

همه خلق را لطف او چاره ساز

هم از درد او عاشقان راه طرب

وصالش تمنای اهل طلب

چو اندیشه را نزد او راه نیست

خرد لاجرم از وی آگاه نیست

دست هیچ فهمی به ذیل صفاتش نرسیده و مرغ هیچ وهمی در اوج ذاتش نپریده. طایر فکر ادراک در طیران هوای هویت او پر و بال ریخت و بویی از گلزار وصالش نشنیده و سمند ادراک در جولان فضای احدیت اثری از آثار جلالش ندیده.

آری گمان مبرکه به پا مردی خرد

شاید نهاد در حرم کبریا قدم

هم گرد خویش گردد پرگاروار بس

عقل ار قدم کند ز سر خویش چون قلم

گو عقل لاف دانش ذات خدا مزن

بارش چو نیست گرد سراپرده قدم۱۱۰

حمد بی حد، شکر بی عد

حمد بی حد خالقی را که واهب صور و اَشکال است، و شکر بی عد قادری را که مبدع اضداد و امثال است. در ملک و ملکوت از انباز بی نیاز، و به وجوب وجود از موجودات ممتاز، عالم افلاک و انجم از غرایب و اعاجیب فطرتش نموداری، عرصه خاک در جنبش آثار صنعش افتاده خاکساری. حکیمی که به حکمت اسطرلاب آسما

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.