پاورپوینت کامل غم دنیوی ۲۹ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل غم دنیوی ۲۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل غم دنیوی ۲۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل غم دنیوی ۲۹ اسلاید در PowerPoint :
>
تنگ دلی؛ گران ترین بار
حکایت ـ افلاطون را گفتند که چه چیز است گران ترین بار؟ گفت: تنگ دلی.۱
با غمی؛ ویژگی انسانی
آدمی بهر بی غمی را نیست
پای در گِل۲ جز آدمی را نیست
همه مقصود آفرینش اوست
اهل تکلیف و عقل و بینش اوست
عرش و فرش و زمان برای وِیست
وین تبه خاکدان نه جای ویست
او درین خاک توده، بیگانه است
زانکه با عقل یار و همخانه است
خنده و گریه آدمی داند
زانکه او رنج و بی غمی داند۳
ضرورت غم
فکر غم گر راهِ شادی می زند
کاره سازی های شادی می کند
خانه می روبد به تندی، او ز غیر
تا درآید شادی نو ز اصلِ خیر
می فشاند برگ زرد از شاخ دل
تا بروید برگِ سبز متصل
می کنَد بیخ سرور کهنه را
تا خرامد ذوق نو از ماورا
غم کند بیخ کژی پوسیده را
تا نماید بیخ رو پوشیده را
غم ز دل هرچه بریزد یا برد
در عوض حقا که بهتر آورد
خاصه آن را که یقینش باشد این
که بود غم بنده اهل یقین
گر تُرُوش رویی نیارد ابر و برق
رز بسوزد از تبسم های شرق
سعد و نحس اندر دلت مهمان شود
چون ستاره، خانه خانه می رود
آن زمان که او مقیم برج توست
باش همچون طالعش شیرین و چُست
تا که با مَه چون شود او متصل
شکر گوید از تو با سلطانِ دل۴
***
آن ضمیر روترش را پاس آر
آن ترش را چون شکر شیرین شمار
ابر را گر هست ظاهر روترش
گلشن آرنده ست ابر و شوره کش
فکر غم را تو مثال ابر دان
با تُرش تو روتُرش کم کن چنان
بو که آن گوهر به دست او بود
جهد کن تا از تو او راضی بود
ور نباشد گوهر و نَبْوَد غنی
عادتِ شرینِ خود افزون کنی
جای دیگر سود دارد عادتت
ناگهن روزی برآید حاجتت
فکرتی کز شادی ات مانع شود
آن به امر و حکمت صانع شود
تو مخوان دوچار دانگش ای جوان
بو که نجمی باشد و صاحبْ قِران
تو مگو فرعی است، او را اصلْ گیر
تا بُوی پیوسته بر مقصودْ چیر
ور تو آن را فرع گیری و مُضِر
چشمِ تو در اصل باشد منتظر
زهر آمد انتظار اندر چشش
دایماً در مرگ باشی زان روش
اصل دان آن را، بگیرش در کنار
باز ره دایم ز مرگ انتظار۵
***
قندِ شادی، میوه باغِ غم است
این فرح، زخم است و آن غم، مرهم است
غم چو بینی، در کنارش کش به عشق
از سر رَبْوَه نظر کن در دمشق۶
اسباب غم
حکمت ـ ابوالقاسم حکیم گفت سه چیز غم از دل ببرد: یکی صحبت دانا، و دیگر وام گزاردن، سیم دیدار دوست. و گوید که دو چیز غم در دل آورَد: یکی طمع کردن به ناکسان، و مزاح کردن با فرومایگان.۷
توصیه ـ ستوده تر که مرد همَّت خویش را از اندازه و توانایی در نگذارد که آنگاه پیوسته به غم زید، چنان که شاعر گوید:
گر تو بر بایست پَروری کنی
از تو بی غم تر نباشد هیچ کس
ور فُزونی جویی از بایستِ خویش
این جهان یک سر تو را جمله نه بس۸
حکمت ـ هر کاری را وقتی است؛ چون وقت نباشد، سود زیان گردد و شادی غم شود.۹
نکته ـ دانی که چرا کوفته ای؟ از آنکه با ناجنس گفته ای! ۱۰
از خود بیگانگی مسبب غم
ای تو در پیکار، خود را باخته
دیگران را تو ز خود نشناخته
تو به هر صورت که آیی بیستی
که منم این، واللَّه آن تو نیستی
یک زمان تنها بمانی تو ز خلق
در غم و اندیشه مانی تا به حلق۱۱
شادی منتهی به غم
جمله نغز ـ هر شادی ای که به غم منتهی شود آن را شادی به حساب میاور.۳۰
غم و پشیمانی بر پنج چیز
حکمت ـ حکیمی گفت: پنج تن اندر پنج چیز پشیمانند: یکی سست کار، چون کار از او فوت شود؛ دیگر بریده از برادران، چون سختی رسدش؛ سه دیگر هرکه بر دشمنان دست یابد و عاجزی کند؛ و چهارم چون به زنِ بد مبتلا شود و از زن نیک که از وی دست بداشته بود یاد آورد؛ پنجم مردمِ نیک و بی باک بر گناهان.۳۱
خنده پس از غم
نکته ـ یکی از پیران راه می گوید: وقتی ده سال آب گریستم و ده سال خون گریستم، اکنون ده سال است، که می خندم.
نخشبی۵۰ شادمان ز اندوه است
دل جز این شادی [ای] طلب نکند
آنچه اندوه کرد، در دل من
در دل دیگران طرب نکند۵۱
غم زائد و ناپسند
این همه غم ها که اندر سینه هاست
از بخار و گَردِ بود و بادِ ماست
این غمانِ بیخ کن چون داسِ ماست
این چنین شد وانچنان وسواس ماست۵۲
غم بیهوده
توصیه ـ مردی کن غمِ بیهوده از دل بیرون کن تا ذوق راه رفتن بیابی.۸۰
غم ناآمده
جمله نغز ـ بقراط حکیم گوید: چون غمِ ناآمده خوری هرگز بی غم نباشی.۸۱
مبارزه با غم
غم کیست کزو دو دیده خون باید کرد
یا زو عَلَمِ طَرَب نگون باید کرد
زان پیش که فتنه ای پدید آید از او
از مملکت دلش برون باید کر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 