پاورپوینت کامل گوهر لطایف ۷۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل گوهر لطایف ۷۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل گوهر لطایف ۷۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل گوهر لطایف ۷۳ اسلاید در PowerPoint :
>
حکایات و لطایف
شیخ بهایی
ثواب عمل
راهداری ظالم و بدکیش و بی دیانت، و عمل او راهداری بود و همیشه مسافرین و مترددین از تاجر و غیره از دست ظلم او دلگیر بودند، تا روزی که وفات یافت. مردم می گفتند: حال این راهدار چگونه باشد؟ قضا را شبی یکی از صُلحا آن شخص را در خواب دید که به کمال خوش وقتی آراسته، آن شخص از آن راهدار پرسید: ای مرد! تو نه آن مرد راهداری که مردم را ظلم می نمودی؟ گفت: بلی! گفت: می خواستم بدانم که تو چگونه رفع آن مَظلمه کردی و این مرتبه از چه جهت یافتی؟
آن مرد گفت: کرم خدا بر عصیان من زیادتی کرد و مرا بخشید. آن مرد گفت: تو را به خدا قسم می دهم که وسیله بخشش بیان کن! آن مرد راهدار گفت: در حین حیات روزی از راهدارخانه می رفتم که به گماشتگان سرکشی نمایم. در میان راه طفلی را دیدم که گریه می کند و ظرف او شکسته و دوشاب او ریخته. از آن طفل احوال پرسیدم. گفت: پدرم این ظرف را پر از دوشاب کرد و به من داد که جهت یکی از خویشاوندان ببرم. در عرض راه پای من بلغزید و ظرف از دستم بیفتاد و بشکست و دوشاب تمام بریخت، حال رفتن و نزد پدر خبر بردن مشکل است.
چون این سخن از آن طفل شنیدم او را برداشته به خانه خود بردم و به همان شکل ظرف پیدا نمودم و پر از دوشاب کردم و به او دادم تا ببرد و در وقت حساب و عقاب مرا به ثواب آن عمل بخشیدند.
توبه
هنگامی که آیه توبه بر حضرت رسول اللّه صلی الله علیه و آله نازل شد، در آن وقت ابلیس پرتلبیس حاضر شد. بسیار گریست و مضطرب بود، خود را سر کوه بلندی رسانید و هر دو دست خود را برداشته فریاد می کرد. فرزندان او همگی حاضر شدند و دید که پدر ایشان بسیار مضطرب است. پرسیدند: ای شیخ! تو را چه می شود که چنین مبتلا شده ای؟ گفت: ای فرزندان! مرا قصه مهمی رخ نموده است که حد و وصف ندارد. من به سبب سجده نکردن به آدم، رانده درگاه شدم و مردود شدم و آن وقت که مرا از درگاه راندند کمر عداوت فرندان آدم را بر میان بسته و خوش دل شدم و با خود گفتم که شب و روز سعی در فریب دادن فرزندان آدم می کنم و نمی گذارم که یکی از فرزندان آدم متابعت امر الهی نماید و به بهشت روند. بلکه همه را گمراه کرده به دوزخ اندازم. حالا خداوند عالمیان آیه توبه به رسول خود محمد صلی الله علیه و آله فرستاده و هر کس گناهی کرده باشد چون توبه کند خدای تعالی توبه او را قبول می کند و می آمرزد، در این صورت کار من تباه شد ونمی دانم در این کار چه تدبیر کنم.
هر یک از فرزندان آن لعین وجه ها و عذرها گفتند، ابلیس قبول نمی کرد، ناگاه پسر بزرگ شیطان که خَنّاس نام داشت برخاست و گفت: ای پدر بزرگوار! چون فریب و گمراهی آدمیان به دست ماست و هم چنین که فریب می دهیم در امرهای قبیح که رضای خدا در او نیست، هم چنین فریب می دهیم ایشان در توبه نکردن که دفع الوقت نمایند، تا وقت مقتضی گردد و بی توبه از دنیا روند.
ابلیس چون این سخن را از پسر بزرگ خود خناس شنید برخاست و پیشانی او را بوسید و گفت: در میان همه فرزندان من، ارشد و رشیدتر تویی!
مهمانی
آورده اند که در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله شخصی بود بسیار مهمان دوست و زنی داشت در نهایت خست و لئیم. آن مرد از توهم و خوف جنگ و فریاد برآوردن آن زن، از کرامت نمودن مهمانْ، بسیار مرارت داشت. آن مردْ لاعلاج روزی به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله رفت و کیفیت احوال و ماجرا را بیان واقع کرد.
حضرت فرمودند: برو به خانه به آن زن بگو در حالتی که مهمان می آید در پشت در مشاهده کن و هنگام بیرون رفتنِ مهمان نیز در عقب سر ایشان ملتفت شو و نگاه کن تا ببینی که خداوند عالمیان چه برکتی و چه خیری در حق مهمان داری عنایت فرموده!
پس آن مرد به خانه رفت و با زن خود گفت: امروز رسول اللّه صلی الله علیه و آله را با دو سه نفر دیگر به مهمانی طلبیده ام، لهذا توقع دارم که کج خلقی نکنی و بخل را فرو گذاری، و حضرت فرمودند که در حالت داخل شدن مهمان و در حالت بیرون رفتن نگاه کن تا ببینی آن چه را خدای تعالی به برکت مهمان ارزانی داشته است.
[مرد] آن زن را به هزار عجز راضی کرد و تهیه اسباب ضیافت را ساخت، چون وقت داخل شدن [زن]مهمانان شد دید که در دامن مهمانان گوشت و میوه های بسیار است و داخل خانه شدند. آن زن از این حالت بسیار خوشحال شد و چون وقت بیرون رفتنِ مهمانان شد دید که گزنده ها و مار و کژدم بسیار در دامن ایشان آویخته از خانه بیرون شدند. آن زن تعجب کنان نزد شوهر آمد و گفت چنین چیزی را دیدم. شوهر گفت: من از رسول خدا می پرسم. بعد از این گفت وگو روز دیگر آن مرد به خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رفت و عرض کرد: یا رسول اللّه عیال من چنین نعمت ها در داخل شدن مهمانان دیده و در وقت بیرون رفتن هم چنین گزنده ها دیده.
بعد از این عرض، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: آن نعمت ها به برکت آن است که خداوند عالم به سبب مهمانی و میزبانی ارزانی فرموده و آن گزنده ها، گناهان صاحب خانه است که بیرون می رود. پس از آن، آن زن چنان راغب مهمان شد که تمام عمر در باب مهمانی کردن به شوهر خودهمیشه تأکید می کرد.
دین ابراهیم
آورده اند که در زمان حضرت ابراهیم علیه السلام آن حضرت بی مهمان افطار نمی کرد. از قضا روزی واقع شد که مهمان بر آن حضرت نرسید و آن حضرت گرسنه بود. از خانه به تَفَحّص مهمان بیرون آمد دید که در صحرا جماعتی می رفتند. حضرت ابراهیم ایشان را دید پانزده نفر گَبَرند و بیل ها بر دوش گرفته به جایی می روند. ایشان را تکلیف به مهمانی کرد آن ها گفتند ما مردمانی هستیم فعله و کارگر بیچاره و هر یک از ما اطفال و عیال داریم، هر گاه ما خود مهمان شویم اهل و عیال ما بی معیشت خواهند بود، حضرت ابراهیم فرمود که: اجرت عملگی شما را نیز خواهم داد. به هر حال آن ها را راضی کرده به خانه آورده مهمان ساخت.
چون گبران ضیافت را دیدند و اجرت هم گرفتند بیرون آمدند با خود گفتند: فی الحقیقه دین ابراهیم بر حق است، زیرا مهمانی کند و اجرت هم دهد. در ساعتْ همه نزد حضرت ابراهیم علیه السلام برگشتند و کلمه طیبه شهادت به زبان جاری ساختند و مؤمن و مسلمان شدند و رفتند.
شرف ایمان
آورده اند که در زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله یک شب پس از نماز خفتن، چهار کس از غیر ملت بر در مسجد آمدند و گفتند که: ما بنده ایم از بندگان خدا، آیا کسی باشد که ما را امشب جای داده و چیزی بدهد تا ساکن شده و بمانیم؟
حضرت فرمودند: که ای مردمان! ایشان را دریابید. پس بعضی از مردمانِ حاضرینْ سه نفر ازآن ها را به خانه های خود بردند و یک نفر را رسول برداشته به خانه برد و در اطاقی که مردم صحبت می داشتند بنشانید و از برای آن مرد کاسه آشی بردند و خدمه آن حضرت آن کاسه را برده بودند. در خانه را بسته بودند و آن مرد چون گرسنه بود آش بسیار خورده و خوابیده بود. نیمه شب سنگینی معده بر او غالب شده از خواب بیدار گشته هر چند جهد و سعی کرد راهی نیافت و ضبط خود را هم نتوانست و آن فرش های اطاق را به غایت ملوث کرد و چون صبح شد از خجالت گریخت.
پس از آن جماعتی به خدمت آن حضرت آمدند و چون حضرت بر سجاده نماز تشریف داشتند آنان به آن خانه آمدند که شب آن مرد مهمان در آن بود. دیدند که فرش های آن خانه ملوَّث به نجاست است. لهذا [زبان] به لوم و کنایه گشادند و می گفتند که: این چه قسم مهمان بوده که حضرت به خانه آورده و چنین خرابی کرده؟
قضا را به خاطر آن مرد رسید که مادام این عمل و خرابی نموده ای بیا و برگرد و ببین تا چه روی داده، پس از این فکر به در خانه رسول خدا به بهانه آن که چیزی گم کرده آمد و در آن اثنا حضرت هم از نماز فارغ شده بود. شنید که اصحاب در باب آن عمل شکایت می کنند. حضرت از گفت وگوی آن ها تبسمی فرمود و گفت که باک نیست و ضرر ندارد. آن مرد در پشت در بود و می شنید که اصحاب چه می گویند. پس رسول اللّه صلی الله علیه و آله ابریق طلب فرمود و به دست مبارک خود آن فرش ها را بشست! چون آن مرد چنین دید صبر کرد تا آن فرش ها شسته شد، بعد از آن به اندرون آمد و گفت: یا رسول اللّه! از خجلت خود معذرت می طلبم و ملتمسم که کلمه ای به من بیان و تعلیم فرمایی تا مسلمان شوم؟
حضرت کلمه [شهادتین] بیان فرمود و آن مرد همان ساعت به شرف ایمان و اسلام مشرف گردید. [۱]
آرمانشهر
ابونصر فارابی
بخش های پنج گانه آرمانشهر
آرمانشهر (مدینه فاضله) دارای پنج بخش است: اندیشمندان بافضیلت، سخنگویان، سنجش کنندگان، ستیزگرانِ تکاپوگر و پیشه وران.
پس اندیشمندان بافضیلت همان حکما و دریافت کنندگان معانی عقلی و صاحب نظران درکنش های بزرگ هستند. سپس پیشوایان دینی و سخنوران چیره دست و گویندگان رساسخن وسرایندگان شعر و آوازخوانان و نویسندگان و آنان که در شمار آن ها جای دارند. سنجش کنندگان همان مهندسان اندازه گیر و پزشکان و ستاره شناسان و همانندِ آنانند؛ و ستیزگرانِ تکاپوگر همان مجاهدان و ستیزگران کارزار و نگهبانان و پاسداران نظام و کسانی که همانندِ آن ها و در شمار آنان هستند؛ و پیشه ورانْ همان به دست آورندگان مال و ثروت در شهر چون کشاورزان و نگهبانان گله و دامداران و بخشندگانِ بزرگ و همانندِ آنانند.
فرمانروایان آرمانشهر
سرپرستان و فرمانروایان آرمانشهر چهار گروهند:
یکی از آن ها به حقیقتْ پادشاه است. آن نخستین رئیس و سرپرست است و او همان کساست که باید در او شش شرط گرد آید: حکمت، دریافت عقلی رسا و برکنار از کاستی، نیکویی قانع ساختن و خشنود کردن، نیکو به خیال انداختن و توانایی بر جنگ و ستیز کردن با کالبد خود در جایگاه ستیز دشمنی و نبودن کاستی و ناتندرستی در او که او را از انجام کنش های جنگ وجهاد و ستیز باز دارد. پس آن کس که در او همه این شرایط گرد آید همان صاحب فرمان و دستور، در خوی ها و کنش ها پیشوا و سخنان و سفارش های او برای همگان پذیرفتنی است.
هر بخشی از بخش های شهر، سرپرست و رئیسی دارد که بالاتر از آن سرپرست و رئیس در آن گروه نیست و هر بخشی از بخش های شهر خدمت گزاری دارد که او بر هیچ فردی از افراد جامعه آن شهر سرپرستی ندارد و در هر بخشی از بخش های شهر هم کسی است که نسبت به افراد جامعه پایین خود سرپرست و نسبت به افراد جامعه بالای آن خدمت گزار است.
مراتب افراد
برای افراد جامعه در آرمانشهر، درجات و مراتبی هست که برخی دیگر به گونه هایی پیشی دارند. برخی از آن گونه ها چنان است که کسی در این مدینه کنشی را پدید می آورد تا به گونه ای از هدف دست یازد، آن گاه برای دست یازیدن به هدف خود، چیزِ معیّنی را به کار می برد که همان غایت کاری است که انسان دیگر عهده دار انجام آن است.
بخش های مختلف آرمانشهر
بخش های شهر و جایگاه های آن ها برخی با برخی دیگر با دوستی به هم می پیوندند و با دادگری چنگ در چنگ هم نهاده و در هم می آویزند و به سبب دادگری همان گونه هم باقی می مانند. و کنش های دادگری گاهی به مقتضای سرشت است مانند دوستی پدر و مادر نسبت به فرزند و زمانی هم به خواست و اراده است بدین سان که سبب دوستی چیزهای ارادی است که دوستی را به دنبال دارد. و آن دوستی که به خواست و اراده پدید می آید سه گونه است: یکی انباز بودن در برتری و فضیلت، و دیگری به سبب سود و منفعت، و سه دیگر به سبب خوشی ها و شادمانی هاست دادگری به دنبال دوستی است؛ دوستی در آرمانشهر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 