پاورپوینت کامل بهشتی در خانه ۳۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل بهشتی در خانه ۳۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بهشتی در خانه ۳۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل بهشتی در خانه ۳۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۹
یک بار نگفتند: چون من می گویم
پدرم در برخورد با بچه ها معتقد بود: بچه ها در عین حال که باید پرورش جهت دار پیدا کنند، ولی این پرورش باید در عین احساس
انتخاب گری و آزادی در انتخاب باشد. برخورد ایشان با فرزندانشان خیلی ظریف بود. من از ایشان حتی برای یک بار نشنیدم یا ندیدم که به
من یا خواهر یا برادرم بگویند: این مسأله باید این طور که من می گویم انجام بشود. من هیچ وقت از ایشان در برخوردشان با خودم تحکم
ندیدم و اگر نظر ما با ایشان یکی نمی شد، هم این حالت حفظ می شد. رابطه پدرم با ما رابطه احترام آمیز طبیعی بود، نه تصنعی و ما در عین
صمیمیتی که با همدیگر داشتیم، این رابطه احترام آمیز را حفظ می کردیم و در عین حال، تلاش ایشان در مواقعی که مسأله ای بین ما پیش
می آمد، متقاعد کردن ما بود. هنر متقاعد کردن ایشان خیلی بالا بود.۱
نظم تحمیلی نداشت
نظم فوق العاده و شگفت انگیز پدرم در منزل هم وجود داشت، اما به اهل خانه تحمیل نمی شد. در عین حال، هر یک از ما می دانستیم
اوقات هر یک از ما با ایشان مشخص است. مثلاً نظم در منزل ما چنان بود که رأس ساعت ۵/۹ شب همه بچه ها می خوابیدند و کسی از تعیین
این ساعت احساس تحمیل نظم نمی کرد، چون می دانستیم روال این است. البته مادرمان هم مثل پدرمان منظم و جدی بود و می شد گفت که
پدرم با زیرکی خاص، بعضی از مسائل را از زبان مادرمان به ما منتقل می کرد؛ چون در این باره با هم حرف می زدند و هماهنگ بودند.۲
ثبت مراحل رشد کودکان
از پدرم یادداشت هایی بسیار منظم درباره مراحل رشد دوران خردسالی ما بجا مانده که مثلاً نوشته امروز محمدرضا فلان سرود را
یادگرفته و می خواند و در ضمن چند کلمه از فلان سوره را هم یاد گرفته است. این نشان می دهد که ایشان در این امر مثل سایر کارهایشان نظم
و دقت خاصی داشته اند.۳
از دور مراقبت می کرد
پدرم درباره تربیت بچه ها نظریات تربیتی خاصی داشت. ایشان معتقد بود: از دور نگاهتان را به بچه ها داشته باشید و بر رفتارشان مراقبت
بکنید، ولی تلاش کنید احساس فرزند این باشد این کاری را که می کند خودش انتخاب کرده است و خودش آن را انجام می دهد. هیچ گاه پیش
نیامد، ما به عنوان فرزندان ایشان با مسأله ای برخورد کنیم با این استدلال که چون من دارم می گویم، باید این کار را بکنید. ما را مخالف میلمان
وادار به انجام دادن کاری کند.
هیچ وقت ما را تحقیر نکرد، در حضور دیگران و حتی در غیر حضور دیگران و نه حتی در تنهایی به ما اهانت نکرد. در نهایت، اگر خیلی از
ما ناراحت می شد، محکم تر با ما صحبت می کرد، اما باز این امر به گونه ای نبود که در ما شکستگی شخصیت ایجاد کند و از این جهت همیشه
مطمئن بودیم حریم ما محفوظ است و از طرف ایشان مخدوش نخواهد شد.
ایشان هیچ وقت ما را استهزا نکرد و با دیگران مقایسه نکرد که مثلاً ببینید پسر فلانی چطور است. درباره نماز با این که حساسیت زیادی از
خود نشان می داد، اما هیچ وقت احساس تکلفی از ایشان در رابطه با نمازمان احساس نمی کردیم و من یاد ندارم که مثلاً با لحن خاصی
بگوید: فلانی پاشو وقت نماز است، یا چرا بلند نمی شوی نمازت را بخوانی و… .۴
مسائل بیرون از خانه را به خانه نمی آورد
رفتار پدرم در اظهار محبت و برخورد با همه و از جمله در خانه بسیار گرم بود. ایشان توانایی این را داشت که مسائل خودش و کارهای
بیرون از خانه اش را هیچ وقت به داخل خانه منتقل نکند. احساس می شد همه این مسائل را بیرون از در خانه می گذارد و به منزل وارد می شود.
البته این به معنای آن نبود که کاملاً از این مسائل خلاص شده است، چون گاه ما حالت خستگی شدیدی را در چهره ایشان احساس می کردیم،
ولی باز این حالت در ایشان به گونه ای نبود که اگر چیزی می گفتیم، بگویند: حال و حوصله ندارم، باشد بعد. بلکه در این گونه مواقع می گفت:
حالا فرصت این را ندارم، باشد در فرصت دیگری راجع به این امر صحبت می کنیم.۵
برای تهیه چیزی شرط نمی گذاشت
سیزده ساله بودم که به اقتضای سن نوجوانی دوست داشتم کفش ورنی بخرم و بپوشم که در آن روزها خیلی مد شده بود. این خواسته را با
پدرم مطرح کردم، همراه من آمد و حدود یک ساعت گشتیم و حوصله کرد تا کفش ورنی خریدیم. روحیه ایشان این طور نبود که بگوید: چون
وضعیت و موقعیت من در بیرون چنین و چنان است، پس شما نباید این چیزها را بخرید و بپوشید. در صورتی که این یکی از مشکلات
فرزندان برخی از مسؤولان و علماست که احساس می کنند خودشان نباید باشند. برعکس، ایشان نسبت به تهیه این چیزها نه تنها مخالفت
نمی کرد، بلکه از خود علاقه هم نشان می داد. هیچ وقت هم تهیه این چیزها را مشروط و مقید به چیزی و انجام دادن کاری نمی کرد و به این
ترتیب، ما یاد می گرفتیم هر چیز را در زمان خودش از ایشان بخواهیم و به آن هم دسترسی پیدا بکنیم.۶
بین دختر و پسر فرقی نمی گذاشت
در آن دوران که تفکر سنتی مذهبی بر خانواده های بعضی از روحانیون در مورد تحصیلات دخترانشان حاکم بود، شیوه برخورد پدرم
بسیار جالب بود؛ زیرا همان امکانات تحصیلی و تفریحی ای را که برای پسرانشان تهیه کرده بودند، برای ما هم فراهم کردند. ایشان مرا به ادامه
تحصیل و فراگیری علوم دینی و دانش امروزی تشویق می کردند و معتقد بودند: افرادی در جامعه اسلامی می توانند موفق باشند که
تحصیلاتشان در این دو بعد و زمینه باشد.۷
به من آگاهی دادند
زمانی که به آلمان رفتیم، ده سال بیشتر نداشتم و چون تازه به سن تکلیف رسیده بودم، برایم بسیار دشوار بود در آن جامعه بی بند و بار
اروپا به حجاب و دیگر موازین اسلامی مقیّد باشم، اما ایشان نه با دستور و امر بلکه با آگاهی دادن به من در این باره و مقایسه بین مسیحیت و
اسلام و آزادی دختران در جامعه اروپایی و بیان وظایف و مسؤولیت های دختران در اسلام باعث شدند در آن موقعیت د
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 