پاورپوینت کامل رفتارشناسی امام علی(علیه السلام) (۱) همزیستی ۳۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل رفتارشناسی امام علی(علیه السلام) (۱) همزیستی ۳۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل رفتارشناسی امام علی(علیه السلام) (۱) همزیستی ۳۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل رفتارشناسی امام علی(علیه السلام) (۱) همزیستی ۳۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۴
آنچه در این شماره و شماره بعد می خوانید، گزیده ای است از کتاب در دست انتشارِ «امیر گل ها».
در این کتاب، شخصیت بی کران حضرت علی (علیه السلام) در چهار بعد ارتباط با خویشتن، خدا، دیگران و طبیعت مورد بررسی قرار گرفته
همزیستی
۱ـ اسیران
صبح روز نوزدهم ماه مبارک رمضان، مردمانِ خفته در مسجد را برای نماز صبح بیدار می کرد. چون پسر ملجم شمشیرش را بر فرق
حضرت فرود آورْد، امام به زانو درآمد. چون به هوش آمد، به پسرانش ـ حسن و حسین ـ فرمود:
این اسیر را در بند نگه دارید. غذایش بدهید وسیرابش کنید و اسارتش نیکو باشد.
به پسرش امام مجتبی(علیه السلام) فرمود:
پسرم! بر اسیرت مهربان باش و به او مهر بورز. نیکی کن ودلسوز باش… .
[سپس از هوش رفت] چون به هوش آمد، امام مجتبی کاسه ای از شیر به لبانش نزدیک کرد. اندکی از آن را نوشید و سپس کنار زد و فرمود:
«آن را نزد اسیرتان ببرید». سپس به ایشان فرمود:
پسرکم! به حقی که بر گردنتان دارم، جز غذا و نوشیدنی پاکیزه ای که می خورید ومی نوشید، به او ندهید. تا هنگامی که چشم از این جهان
فرو می پوشم، با او نرمی کنید. از آنچه می خورید، به او بخورانید و از آنچه سیراب می شوید، به او بنوشانید… .
۲ـ اقلیت های دینی
روزی در سفری پیاده، با غیر مسلمانی همسفر شد. غیر مسلمان از او پرسید: کجا می روی ای بنده خدا؟ پاسخ داد: «کوفه». چون بر سر دو
راهی رسیدند، همان راهی را رفت که غیر مسلمان می رفت. مرد علت را پرسید. امام فرمود: اوج [همسفری و] همنشینی آن است که انسان
چند قدمی دوستش را بدرقه کند. پیامبر (صلی اللّه علیه وآله) به ما چنین فرمانی داد.
مرد پرسید: [واقعاً] رسول خدا [چنین] گفت؟
ـ بله.
ـ کسی که او را پیروی کند، کارهای نیک او را پیروی کرده است. من به اسلام گواهی می دهم.
مرد مسلمان شد و به دنبال امام رهسپار شد.
روزی پیرمرد نابینایی را دید که دست به گدایی دراز کرده است. پرسید: این پیرمرد کیست؟ گفتند: مردی مسیحی است. از کار افتاده و
گدایی می کند.
ـ تا زمانی که پیر و ناتوان نشده بود، از او کار کشیدید، اینک [که به این حال و روز افتاده] نیکی خود را (خیر خود را) از وی بازداشته اید؟ از
بیت المال خرج او را بپردازید.
ابراز تأسف تلخِ امام (علیه السلام) برای ربودن خلخال [= پایبند]، گردنبند و گوشواره زنی غیر مسلمان از سوی غامدی ـ فرمانده سپاه معاویه
ـ نشانه دغدغه های ایشان در حفظ حقوق غیر مسلمانان بود.
استاندار امام در سرزمین فارس، مردی بود به نام عمر، پسر ابی سلمه ارحبی. در آن جا زرتشتیان بسیار بودند و استاندار با آنان
خوشرفتاری نمی کرد. خبر به حضرت رسید. نامه ای نکوهشگرانه به او نوشت: «دهقانان شهر تو، از درشتخویی و سخت دلی ات شکایت
کرده اند که ایشان را تحقیر می کنی و بر ایشان ستم روا می داری. نگریستم و دیدم که آنان هنوز مشرک اند و … چون در پناه اسلام اند، نشاید که
آنان را برانی یا بر ایشان ستم روا داری.»
اقلیت های دینی، همانند مسلمانان اجازه داشتند در کشورهای اسلامی، «مطب» دایر، و مردم را «ویزیت» کنند. این آزادی حرفه و رجوعِ به
متخصص، چنان در جامعه متدینِ آن زمان امری عادی بود که پس از ضربت خوردنِ امام، طبیبی یهودی و بسیار متخصص به نام اثیر ـ پسر
عمروِ هانی سلونی ـ را بر بالین وی آوردند.
در نامه ای از مأموران مالیاتی اش می خواهد: به مالِ هیچ یک از مردم ـ خواه مسلمان و خواه نامسلمانِ دارایِ پیمان ـ دست درازی نکنند.
روزی زره گمشده خویش را در دست مردی یهودی دید. فرمود: «این زره، مال من است». یهودی انکار کرد و گفت: «زره در دست من
است، شما که ادعای مالکیت آن را داری، باید دلیل بیاوری.»
چون حضرت شاهدی بر گفتار خود نداشت، شریح، قاضی محکمه کوفه، به نفع یهودی حکم صادر کرد. یهودی، با مشاهده همسانی امام
با دیگر قشرهای جامعه و حتی یک فرد غیرمسلمان، در برابر قانون، گفت:
«او راست می گوید. زره مال اوست و در جنگ صفین، از اسبی خاکستری رنگ بر زمین افتاد و من آن را برداشتم.» مرد، مسلمان شد. امام
بدو فرمود: «اینک که مسلمان شدی، زره را به تو بخشیدم.»
در این رخداد تاریخی، استقلال قاضی را نیز به خوبی می توان دید. آنچه بر شگفتی آدمی می افزاید، آن است که این مسأله زمانی رخ داد که
امام خلیفه مسلمانان و حاکم بر حدود پنجاه کشور اسلامی فعلی بود. دانشمندان پیشین و معاصر اهل سنت نیز این واقعه را در کتاب خویش
آورده اند.
۳ـ بانوان
به بانوان سلام می کرد، اما خوش نمی داشت به زنان جوان سلام کند و می فرمود:
بیم آن دارم که از صدایشان خوشم بیاید و گناهی که از این راه بر من بنویسند، بیش از پاداشی باشد که در جست و جوی آن هستم.
جز بزرگوار به زن احترام نمی کند و جز فرومایه به وی توهین نمی کند.
در نامه ای خطاب به پسرش امام مجتبی(علیه السلام)، از وی می خواهد: کاری را که فراتر از توانایی زن است، بر عهده اش نگذار؛ چرا که زن،
[همانند] گل [دارای روح و جسمی لطیف، تُرد و شکننده] است… .
بهترین بانوان شما، بانوان سهل گیرِ نرم خو و سازگارند.
از مشورت با هر زنی بپرهیز؛ مگر با زنی که به تجربه نشان داده دارای اندیشه ای بلند است.
با بانوان [محرم و همسرانتان] خوش گفتار باشید، تا آنان نیز خوش رفتار شوند.
زنان نزد شما، امانت یزدانند؛ پس به آنان زیان نرسانید و [در مشکلات] تنهایشان نگذارید.
۴ـ بردگان
خود می فرمود: [در تقسیم غنائم جنگی] کنیزی با پسرش سهم من شد. تصمیم گرفتم خودش را بفروشم و پسرش را نگه دارم. پیامبر
(صلی اللّه علیه وآله) به من فرمود: یا هر دو را بفروش، یا هر دو را نگه دار.
مردی بینی برده اش را بریده بود. امام در قضاوت خود، برده را آزاد و سَرورش را مجازات کرد.
می فرمود: کسی که عضوی از اعضای برده اش را بریده باشد، ما برده را آزاد و سَرورش را به شدت مجازات می کنیم.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 