پاورپوینت کامل سهمیه آزادی ۱۸ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل سهمیه آزادی ۱۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل سهمیه آزادی ۱۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل سهمیه آزادی ۱۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۰

من، راستش دیگر از مسافرت های زمینی خسته شده ام . دلم هوای پرواز را کرده . برای همین از کنار حوض وضو، بلیط معراج
گرفتم . امشب پرواز دارم . از فرودگاه سجاده، راس قنوت وتر، با پرواز رکعت یازده . دلم می خواهد در سرخ ترین سیاره فرود آیم .
ولی این بار، قصد دارم تنها باشم . سعی نکن مرا بترسانی . خودم به اندازه کافی می دانم خطرناک است . ولی تنهایی، مزه دیگری
دارد . تازه از کجا معلوم، طعم این تماشا به مذاق هر دهانی خوش آید!

متشکرم که مرا بدرقه می کنی . از زیر آینه و قرآن عبور می کنم . پشت سرم، آب غبطه مپاش . قول می دهم در تمام این مدت،
سفرم را به زمین گزارش کنم . پس کنار گیرنده ات، در انتظار مخابره ام بنشین .

×××

صدای مرا داری؟ عجب سرزمین غریبی است . در این هوا، نوای «احد احد» جاری است . اینجا اذان، مثل یک کبوتر، روی
گلدسته ها لانه کرده . اگر چه سنگ سیاه کفر، بر سینه شفاف مردی آیینه دل گذاشته اند، ولی مردان این سرزمین، با شیر شکنجه
بزرگ می شوند .

کنار سفره صبر، روزی می گیرند . این جا با دعای کمیل، نیاز خود را کامل می کنند و با توسل، دل را متصل . از استقامت مردان
این سرزمین بسیار گزارش دریافت کردی و می کنی . اما، آیا «مادر سرخی ها» را هم می شناسی؟ شوهرش را پا به پای خودش تا
صلیب معراج بردند .

او شاعرترین کسی بود که دست تغزلش، گیسوی واژه های عشق را شانه می زد . سبک ترین احساس را در وزن سنگینی سرود . با
قافیه های سرخ، قافله غزل را حرکت داد . او با شکوه ترین ناله های آفرینش را در زیر شکنجه، به نمایش گذاشت . عروس زیبایی های
تحمل و حلاوت های تغزل . «سمیه » سهمیه مصائب آغاز را دریافت کرد و عصاره زندگی اش معیار حقیقت شد .

این سمیه بود که عمار را فاتح اماره کرد و غالب بر لوامه . سمیه بود که یاسر را از زمین سیر داد، تا در آسمان پرواز کند .

در کودکی، پدر، بلوغ چشمان سمیه را دریافته بود، در حالی که خواهرانش را تنها به جرم پسر نبودن، به خاک های فنا هدیه کرده
بود . سمیه چشم گشود; مقابل طبیعتی بارانی . چتر حماسه بر سر، پا به پای ترنم، تا متن خیس شدن ها و تا مضمون غرق شدن ها
سفر کرد .

سمیه، محمد (صلی الله علیه و آله) را شناخت و دل خویش را باخت . او خدا را دید که به او رسید . او در دست جاده ها بود که پا را
پیمود . سمیه یعنی تورم درد، که برهان تجلی آورد . او همنشین تحرک بود و در تکاپوی ثبات . زنی که به مردانگی خویش ایمان
آورد . اولین زائر عشق بود که به پابوسی شمشیر خم شد . خدا را بویید و خود را پویید . خدا را دید و خود را داد .

سمیه مسمای تکاپو بود . پویشگر بصیرت . پلکی که جز برای تماشا به هم نمی خورد . تندیس تجسم صبح . سمیه سایه سار تخیل
زمین بود، از زن . من هر وقت در روح تشنه تاریخ غوطه ور می شو