پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار ; علامه طباطبایی ۳۵ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار ; علامه طباطبایی ۳۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار ; علامه طباطبایی ۳۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار ; علامه طباطبایی ۳۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۱

روش تدریس

جلسه درسی ایشان به نحوی بود که شاگردان شهامت اشکال کردن بر مباحث او را داشتند و اگر شاگردی به درس
ایشان انتقادی داشت، با مهربانی و ملاطفت سخن او را گوش می داد و با کمال احترام او را متقاعد می کرد.

علامه از این که با صراحت بگوید: «نمی دانم»، ابایی نداشت. مکرر اتفاق می افتاد که می گفت: باید این موضوع را
ببینم و یا این که لازم است در خصوص آن فکر کنم، بعد جواب دهم.

برای آن که ذهن شاگرد را به تحرک و پویایی وادارد، در جلسات خود می فرمود: به من استاد نگویید. ما یک عده ای
هستیم که این جا جمع شده ایم و می خواهیم حقایق اسلام را بررسی کنیم و با هم کار می کنیم. من از آقایان خیلی
استفاده می کنم.

تحمیل عقیده و تحکم فکر در برخورد با شاگردان نداشت. در مسائل طرح شده نظر خود را می گفت و بعد خطاب
به حاضرین می فرمود: این موضوعی است که به ذهن ما رسیده است، خودتان بررسی کنید، بینید تا چه اندازه صحت
دارد و مورد قبول است.

همت عالی

یکی از خصوصیات آن مفسر عالی قدر همتی عالی و پشتکاری زایدالوصف بود. فرزند محترمه ایشان، نجمه
السادات طباطبایی، همسر شهید بزرگوار قدوسی، خاطرنشان شاخته اند که پدر بزرگوارشان نقل کرده اند که وقتی در
نجف بودم، یک معلم ریاضی پیدا کرده بودم که فقط یک بعد از ظهر وقت تدریس داشت. من یک بعد از ظهر از این
سوی شهر به آن طرف شهر می رفتم. وقتی به مکان مورد نظر و جلسه استاد می رسیدم، به دلیل گرمای زیاد و پیمودن
راه طولانی، آن قدر لباس هایم خیس عرق بود که همان طور با لباس داخل آب حوض می رفتم و درمی آمدم و بعد تنها
یک ساعت نزد آن استاد ریاضی درس می خواندم.

فروتنی

هر موقع که خدمتشان می رسیدم، بدون استثناء برای بوسه زدن بر دستان ایشان خم می شدم؛ ولی آن حکیم
متواضع دست خود را لای عبای خویش پنهان می نمود و حالتی از حیا و شرم در ایشان هویدا می گردید که مرا منفعل
می نمود.

یک روز عرض کردم: «ما برای برکت و کسب فیض دست شما را می بوسیم، چرا مضایقه می فرمایید؟» سپس
افزودم: آقا! آیا شما این روایت را به خاطر دارید که از حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در منابع شیعه آمده است: «مَن
عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَیَّرَنی عَبداً» (هرکس مرا نکته ای آموزد، بنده خویش ساخته است)؟

فرمودند: بلی روایت مشهوری است و سیاق آن با موازین مطابقت دارد.

عرض کردم: شما این همه معارف و مکارم به ما آموخته اید و کراراً مرا بنده خود ساخته اید. آیا از ادب بنده این
نمی باشد که دست مولای خود را ببوسد و بدان تبرک جوید؟

با تبسّم ملیحی فرمودند: ما همه بندگان خداییم!

(علامه محمد حسین طباطبایی تهرانی)

سکوت

یکی از مزایای شگفت علامه این بود که با آن همه معلومات و توانایی های علمی گوناگونی که داشت، اکثر اوقات
مجلس او با سکوت برگزار می گردید؛ مگر این که از محضرشان سؤالی می شد.

عنایت الهی

علامه طباطبایی در زندگی نامه خویش می گوید: در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زیادی
به ادامه تحصیل نداشتم و از این روی هر چه می خواندم، نمی فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذرانیدم. پس از آن
یک بار «عنایت خدایی» دامنگیرم شده، عوضم کرد و در خود یک نوع شیفتگی و بی تابی نسبت به تحصیل کمال حس
نمودم. به طوری که از همان روز تا پایان تحصیل که تقریباً هیجده سال طول کشید، هرگز نسبت به تعلیم و تفکر
احساس خستگی و دلسردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم. بساط معاشرت با غیر اهل علم را به کلی
برچیدم و در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی به حداقل ضروری قناعت نموده، باقی را به مطالعه می پرداختم.
بسیار می شد (به ویژه در بهار و تابستان) که شب را تا طلوع آفتاب به مطالعه می گذراندم و همیشه درس فردا شب را
پیش مطالعه می کردم. اگر اشکالی پیش می آمد، با هر خودکشی بود، حل می نمودم. وقتی در کلاس درس حضور
می یافتم، از آن چه استاد می گفت، قبلاً روشن بودم. هرگز اشکال و اشتباه درس را پیش استاد نبرده ام.

خط زیبا

نه آن که خوش می نوشت، بلکه خطش ممتاز بود و منظومه ای در آداب حُسن خط نوشته است.

(علامه حسن زاده آملی)

مقام علمی

ایشان چند تا نظریه در فلسفه دارند؛ نظریاتی در سطح جهان که شاید پنجاه یا شصت سال دیگر ارزش این ها روشن
بشود… البته ایشان تنها در ایران شناخته شده نیستند، بلکه در دنیای اسلام و حتی در اروپا و آمریکا هم مستشرقینی که
با معارف اسلامی آشنا هستند، ایشان را به عنوان یک متفکّر بزرگ می شناسند.

(استاد شهیدمطهری)

در زمان رژیم ستم شاهی، آمریکاییان تلاش داشتند تا برای تدریش فلسفه شرق، ایشان را به یکی از دانشگاه های
ایالات متحده آمریکا ببرند. دولت آمریکا برای عملی کردن این برنامه، به محمد رضا شاه معدوم متوسل شد. وی هم
از حضرت آیت الله العظمی بروجردی (ره) خواست که این موضوع را به اطلاع علامه برسانند. امّا ایشان نپذیرفتند.

(علامه طباطبایی تهرانی)

لطافت طبع

طبعی لطیف و زیبا داشت. به مناظر زیبا، درخت، چمن و گل علاقه بسیاری ابراز می کرد. اشعار زیبایی می سرود.
سروده های بسیاری از شاعران کهن متأخر را حفظ بود… صاحب قلم و نویسنده بود. هم به فارسی محکم و متین
می نوشت و هم به فارسی شیوا و رسا.

(علامه طباطبایی تهرانی)

علاقه به نقاشی

از همان دوران کودکی به نقاشی بسیار علاقه داشت. خودش تعریف می کرد که تمام پول و وقت خود را در این
سنین صرفِ خرید کاغذ و نقاشی بر روی آن می کرد.

(نجمه السادات طباطبایی ـ دختر علامه)

بنده راستین خدا
  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.