پاورپوینت کامل قصه انتقام (۱) ۶۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل قصه انتقام (۱) ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قصه انتقام (۱) ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل قصه انتقام (۱) ۶۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۵

زان تشنگان هنوز به عیوق می رسد
فریاد العطش ز بیابان کربلا

مقدمه

هنوز آوای گرم حسین علیه السلام در فضای تاریخ می پیچد و نوایی جان بخش، دلنواز و روح انگیز است و هر آزاده ای در هر کجای
این دنیای خاکی، پای بر سرزمین نینوا می گذارد، از سالار و سید شهیدان درس مهربانی، عطوفت، ایثار و آزادگی و شجاعت
می گیرد.

کربلا بعد از واقعه عاشورا در همه جا پراکنده می شود و این سرزمین آن چنان گسترده می گردد که دیگر هر دیار و سامانی که
آزاده ای از خود گذشته داشته باشد آن دیار کربلاست و در هر زمانی که فریاد حق و حقیقت جویی و آرمان خواهی به گوش جان
می رسد آن زمان عاشوراست که مردم دست از جان شسته همان مسیر حقیقت و خون سرخ حسین علیه السلام را پی می گیرند و
روز به روز به عظمت و شجاعت و جلال و شکوه و ارزش عاشوراییان و قیام سرخشان افزوده می شود.

هنوز خون گلوی حسین جاری است و صدای خروش خطبه های زینب در کام است، که مردانی این گونه رشید و راسخ بر عزم
خود به خونخواهی خون او بر می خیزند و این گونه و این چنین است که نام خود را بر سر لوحه زرین تاریخ حک می کنند. بزرگ
مردان جاویدی که فرهنگ و فلسفه قیام حسینی را می شکافند و تاروپود آن را برای خفتگان دیار هستی روشن می کنند; هدف
والای حسینی را تشریح می کنند و بیان می دارند که فرهنگ عاشورا، فرهنگ خشونت نیست، فرهنگ دفاع مظلومانه از مواضع بر
حق انسانی و ایمانی است. هیچ کس برای خشونت، زن و فرزند صغیر خود را همراه نمی کند و اهل بیتش را با خود روانه دشت
کربلا نمی کند، سرزمینی که از پیش بر حسین علیه السلام آشکار بود; که سرزمین عشق است و میعادگاه سر نهادن بر آستان
دوست، که جدش رسول خدا صلی الله علیه و آله در خواب به او گفته بود «که همانا خدا می خواهد تو را کشته ببیند.»

فرهنگ نهضت عاشواریی، فرهنگ حفظ آزادگی، آزاد مردی، مظلومیت، انسانیت و دعوت به ستم ناپذیری است و فرهنگ انتقام
عاشورا، روحیه شیعیان نیک منشی است که بعد از عاشورا در تاروپود آنان طنین انداز می شود.

احیای سنت شهادت

قیام امام حسین علیه السلام سنت شهادت را در جامعه اسلامی زنده کرد. حسین علیه السلام با قیام خود، پرده از روی زندگی
آلوده و پست مسلمانان برداشت و راه نوینی پیش پای آنان گذاشت که در آن سختی هست، مردن هست، اما ذلت نیست .

برای این که میزان تاثیر قیام امام حسین علیه السلام در بیداری روح حماسه و شهادت در جامعه اسلامی آن روز روشن گردد، باید
توجه داشت که جامعه اسلامی پیش از حادثه عاشورا بیست سال را به سکوت و تسلیم گذارنده بود و آن که در این مدت نسبتا
طولانی موجبات قیام فراوان بود اما کوچک ترین قیام اجتماعی رخ نداد. فاجعه کربلا وجدان دینی جامعه را بیدار کرد و تحول
روحی به وجود آورد که شعاع تاثیر آن، جامعه اسلام را فرا گرفت و همین کافی بود که مردم را به دفاع از حریم شخصیت و شرافت و
دین خود وا دارد، روح مبارزه را – که در جامعه به خاموشی گراییده بود شعله ای تازه بخشد، و به دل های مرده و پیکرهای افسرده،
حیاتی تازه دمیده، آنها را به جنبش درآورد.

«از نخستین جلوه های این تحول، قیام و مخالفت «عبدالله بن عفیف ازدی » در کوفه بود. آن گاه که پسر زیاد نخستین سخنرانی
پس از جنگ، مبنی بر اعلام پیروزی خود را با دشنام و ناسزا به امام حسین علیه السلام آغاز کرد، با خروش و فریاد اعتراض
عبدالله بن عفیف که مردی نابینا بود (۱) ، روبرو گردید. پسر زیاد دستور بازداشت او را صادر کرد. افراد قبیله عبدالله او را به منزل
رساندند. پسر زیاد گروهی از دژخیمان را جهت دستگیری او فرستاد. عبدالله با شجاعت در برابر یورش آنان مقاومت کرد، ولی
سرانجام دستگیر شد و به شهادت رسید» . (۲)

واقعه حره

«در سال شصت و دوم هجری (۶۸۱-۶۸۲ میلادی) وقتی که ولید فرماندار حجاز شد، پیوسته می کوشید که وقتی ناآگاهی و عدم
صلاحیت عبدالله بن زبیر، معین و مشخص شود، او را از کار برکنار کرده و یکی دیگر را به جای او نصب کند. وقتی که امام حسین
علیه السلام به شهادت رسید، نجده بن عامر نخعی در یمامه سر به شورش برداشت و عثمان بن محمد بن ابی سفیان به دستور
ولید به فرمانداری به جای ابن زبیر نصب شد و ولید، عبدالله بن زبیر را به خاطر قیام ابن زبیر در حجاز از کار برکنار کرد.

وقتی ولید، عثمان بن محمد را به فرمانداری نصب کرد، نوجوانی کم سن و سال و فریفته به خود و فردی خودپسند بود که نه
زندگی درازی داشت که فردی پخته شود و نه کارهای بزرگی کرده بود که به آنها آزموده شود» . (۳)

«خبر قیام امام حسین علیه السلام و اسارت خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله به سرعت در سرزمین های اسلامی منتشر شد و
بیش از همه موجب بیداری و پشیمانی مردم کوفه و آگاهی مردم شام گردید. مدینه با ورود اسیران خاندان پیامبر صلی الله علیه و
آله ابتدا غرق در ماتم شد و پس از اطلاع از عمق فاجعه و جنایات سپاهیان یزید، نفرتی توام با خشم در مردم ایجاد گشت. حاکم
مدینه، آرامش قبل از طوفان را به اطلاع سرد مداران حکومت شام رسانید و با موافقت یزید، حاکم مدینه، ولید گروهی از مردمان
مدینه را به نمایندگی به نزد یزید فرستاد که در میان آنها «حنظله » و «عبدالله بن ابی عمرو و بن حفص بن مغیره مخزومی » و
«منذربن زبیر» و مردان بسیاری بودند که از مهتران مدینه به شمار می آمدند» . (۴)

آنها به نزد یزید رفتند و یزید هم از آنها استقبال کرد و به نحو احسن از آنها مهمان نوازی کرد و بخشش های فراوانی به آنها کرد. به
عبدالله حنظله که مردی بزرگ و بزرگوار و مهتر و دانشور و سرور و خدا پرست بود، صد هزار درهم بخشید و او هشت پسر داشت
که به هر کدام ده هزار درهم داد.

«از آنجا که یزید نه از تربیت اسلامی برخوردار بود، نه مشاورانی داشت که به او توصیه کنند که حداقل در حضور آن هیئت رفتار
سنجیده ای داشته باشد و نه تدبیر پدر را داشت که بداند کسی که به نام اسلام بر مسلمانان حکومت می کند، حداقل باید ظواهر
اسلامی را حفظ کند، نزد آنان نیز از شرابخواری و سگ بازی و تشکیل بزم ها و مجالس ساز و آواز و فسق و فجور کوتاهی نکرد. اما او
فکر می کرد آنان با دریافت این پول ها و با این پذیرایی جانانه در کاخ سبز دمشق، در باز گشت به مدینه، از او تمجید و تحسین
خواهند کرد، اما این دیدار نه تنها به نفع او تمام نشد، بلکه کاملا نتیجه معکوس بخشید» . (۵)

نمایندگان به جز منذربن زبیر (که به بصره رفت) به مدینه بازگشتند و در اجتماع مردم مدینه به پا خاستند و آشکارا به دشنام
دادن یزید پرداختند و گفتند: «از نزد مردی می آییم که کیش و آیینی ندارد، باده می نوشد، تبیره می نوازد، کنیزکان در پیش روی
او خنیاگری می کنند، دزدان در نزد او به شب زنده داری می پردازند و او روزگار را با سگ بازی می گذارند. جانشین پیامبر صلی الله
علیه و آله کسی شده است می خواره زن باره بدکاره سبک سر گران جان. گواهی می دهیم که او را از فرمانروایی بر مسلمانان
برداشتیم » . (۶)

پسر حنظله گفت: «من از نزد شخصی برگشته ام که اگر هیچ کس با من یاری و همکاری نکند با همین چند پسرم به جنگ او
خواهم رفت. او به من عطیه داد و مرا احترام کرد ولی من عطیه او را نپذیرفتم مگر برای این که در جنگ با وی از آن استفاده کنم.
» در اینجا بود که مردم مدینه با اطلاع از سخنان و گزارش بزرگان خویش، آماده قیام شدند.

اما منذربن زبیر; او به نزد ابن زیاد رفت. ابن زیاد او را گرامی داشت و منذر از دوستان ابن زیاد بود. چون گزارش مردم مدینه به
یزید رسید، برای ابن زیاد نامه نوشت و به او دستور داد که منذر را به زندان اندازد. اما ابن زیاد این کار را نکرد و منذر بن زبیر را به
مدینه فرستاد و او هم به مدینه رفت و همچون دیگر دوستان خود به شورش و قیام مردم مدینه کمک کرد. در اینجا بود که مردم
مدینه، عثمان بن محمد بن ابی سفیان، کارگزار یزید را از شهر بیرون راندند و امویان ساکن مدینه را محاصره کرده و در تنگنا قرار
دادند تا آنها هم با عبدالله حنظله بیعت کنند، آنها نیز تسلیم شدند و با او بیعت کردند، اما عده ای از امویان که هنوز در بیعت یزید
بودند به بیرون شهر آمدند و به خانه مروان بن حکم رفتند و به یزید نامه نوشتند و از او یاری خواستند. یزید نامه ای به عمر بن
سعید نوشت و دستور داد که با سپاهی راهی مدینه شود اما او از این کار عذر خواست و نپذیرفت. سپس نامه ای به عبدالله بن زیاد
فرستاد و به او گفت که به مدینه رود و قیام مردم را خاموش کند او هم عذر خواهی کرد و نپذیرفت. یزید فردی را به دنبال مسلم
بن عقبه فرستاد. او همان شخصی بود که او را «مرد بسیار افزون کار در خون ریزی » (مرف) می خواندند. او این دستور را پذیرفت و
راهی مدینه شد.

«مسلم بن عقبه که مردی سالخورده و از سرسپردگان دربار بنی امیه بود، با لشکر انبوهی برای سرکوبی نهضت به مدینه رفت. یزید
به او گفت: به آنان سه روز مهلت بده، اگر تسلیم شدند که چه بهتر، و اگر تسلیم نشدند، با آنان بجنگ، و وقتی پیروز شدی سه روز
هر چه دارند از اموال و چهار پایان و سلاح و طعام، همه را غارت کن و در اختیار سربازان بگذار» . (۷)

هم چنین به او گفت: «علی بن حسین را بپای و به خود واگذار و درباره او به نیکی سفارش کن، زیرا وی در کار این مردم فرو نرفت
و نامه ای برای من بنگاشت » . (۸)

وقتی امویان که در خانه مروان بن حکم بودند از گسیل نیرو به وسیله یزید و به سر کردگی مسلم به سوی مدینه آگاه شدند، به راه
افتادند و در منطقه ای به نام وادی القرا، مسلم بن عقبه و سپاهیانش را ملاق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.