پاورپوینت کامل مدرس شهید ۱۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مدرس شهید ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مدرس شهید ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل مدرس شهید ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۴۰

آیینه تمام نمای معارف دین و سیاست بود . از چشمه سار وجودش زلال بینش و بصیرت می جوشید . محفظه اندیشه اش را
آرمان های آسمانی و والائی های انسانی پر کرده بود . گنجینه گران بهای اسرار را در صندوق سینه اش جای داده بود .
خصیت شاخصش را به خصایل رحمانی و سجایای سبحانی آرایش داده بود .

از مناره عزت، منادی آزادی بود و از جایگاه مسؤولیت، مبشر آبادی . بر شانه شهامتمندانه اش، درفش شرف را می کشید و اوج قله
معنا را با توحید و توکل، وجهه همت خویش ساخته بود .

هرگاه لوح دلش را به مطالعه می نشستی، نقشی جز الف قامت یار را نمی خواندی . از حنجره پاکش آهنگی جز آهنگ عشق، فضای
زندگی اش را مترنم نمی ساخت .

«حیات طیبه » خویش را در سایه سار شجره طیبه طبیب دل و جان جست و جو می کرد، چنان که استاد بزرگوار و مرجع
عالی مقدارش آیت الله میرزا حسن شیرازی (ره) در موردش فرمود: «این سید اولاد رسول الله، پاکدامنی اجدادش را داراست …» .

اندر ظلمت آن شب یلدایی، از چشمه سار خورشید زبانش، نور آزادگی می جوشید، همان طور که امام خمینی (رضوان الله تعالی
علیه) فرمود: «القاب برای او کوتاه و کوچک است . ستاره درخشانی بود بر تارک کشوری که از ظلم و جور رضاشاهی تاریک
می نمود» .

بزرگ ترین نامردی ها را بی صداقتی، و خسارت بارترین خسران ها را نفاق می دانست . او هرگز به پلشتی سیاست کاری و به پلیدی
ریاست بازی آلوده نشد، زیرا شعار شعورآفرینش این بود که: «دیانت ما عین سیاست ماست، و سیاست ما عین دیانت ماست، دیانت
ما، منشا سیاست ماست » .

هرگز از مردم، به عنوان نردبان، برای بالا رفتن بر بام مقصود بهره نگرفت و معتقد بود که: «همه ما نوکر مردم هستیم حتی انبیاء
که از همه بهترند برای خدمت مبعوث شده اند» .

او هرگز خلوت و جلوت خود را، دو حوزه متفاوت از هم قرار نداد تا جلوت را با لعاب های فریبنده زینت بخشد و مردم را به دام
فریب اندازد ولی چون به خلوت رفت عکس آن را عمل نماید .

هدیه حقه بازان را رشوه می دانست و خود را هرگز به این پلیدی نیالود . ابواب اندیشه و دلش را نه تنها به روی پیک «انصاف »
نبست بلکه از این گوهر انسانی به شایستگی میزبانی می کرد .

هرگز مصلحت ماندگار را به منفعت زودگذار و رفاقت را به پای حقیقت قربانی نکرد، چنان که وقتی از او پرسیدند: چرا با
نخست وزیری شخص وطن دوست و درستکاری چون مستوفی الممالک که از دوستان شما نیز می باشد، مخالفت می کنید؟ در
پاسخ گفت: «آقای مستوفی مثل یک شمشیر جواهرنشان و با ارزش است که فقط در جشن ها و مراسم رسمی می توان از آن
استفاده کرد، ما اکنون احتیاج به شمشیر فولادی داریم که در جنگ آن را به دست می گیرند، مملکت ما در این روزها احتیاج به
شمشیری فولادی دارد و نه شمشیر جواهر نشان » .

او در این خراب آباد، برای خود خشتی بر خشتی نگذاشت، زیرا زیباترین و باارزش ترین خانه را خانه زهد می دانست، خانه ای در
خیابان آزادی، در محله مناعت طبع، در کوچه