پاورپوینت کامل پیشوای خردورزی ۶۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پیشوای خردورزی ۶۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پیشوای خردورزی ۶۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پیشوای خردورزی ۶۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۲۰
جستاری کوتاه در حیات علمی امام موسی کاظم (علیه السلام)
نجمه کرمانی
امام معصوم سرچشمه علم الهی و معدن اسرار است و ملکه علم و عصمت از کودکی در او بارور می گردد و در سراسر عمر با او
همراه است. امام معصوم، میراث دار علم و حکمت انبیاست آن گونه که مسیح (علیه السلام) در گهواره فرمود:«قَالَ اِنّی عَبدُاللّه اَتانِیَ الکِتابَ وَ
جَعَلَنِی نَبیّا»۱ از این رو، بررسی زندگانی امامان معصوم (علیه السلام) از کودکی تا شهادت آنان در بردارنده نکاتی عالی و درس آموز از علم و
حکمت و الگوی کاملی برای انسان هاست. شهادت حضرت موسی بن جعفر (علیه السلام) بهانه ای به دست داد تا در نگاهی گذرا، به حیات
علمی آن امام همام و موقعیت برجسته علمی ایشان بپردازیم، و به گونه اجمالی، چهره علمی ایشان از کودکی تا شهادت را مورد بررسی
قرار دهیم؛ «و سلام عَلَیهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَموتُ وَ یَومَ یُبعَثُ حَیّا».۲
دانش امام در کودکی
۱ـ نشان خردورزی
«صفوان جمّال» از جمله اصحاب و یاران امام کاظم(علیه السلام) که به شغل شتربانی مشغول بود، هر از چند گاهی، برای کسب فیض و
بهره مندی از بیکران دانش ائمه (علیهم السلام) نزد ایشان شرفیاب می شد. خود می گوید: روزی نزد امام صادق (علیه السلام) رفته تا در مورد پاره ای
از مسائل و موضوعات از جمله موضوع امامت پس از ایشان پرسشی نمایم تا بدانم پس از امام صادق (علیه السلام) پیشوا و مقتدای شیعیان
چه کسی خواهد بود؟ از امام پرسیدم: «[پس از شما] عهده دار امر امامت چه کسی خواهد بود؟» امام در پاسخ من فرمود:«از جمله
نشانه های فردی که پیشوا و امام مسلمانان می شود، این است که به سرگرمی نمی پردازد و دل مشغول بازیچه نمی شود و از کارهای
بیهوده پرهیز می نماید». در همین حین فرزند او، موسی بن جعفر (علیه السلام) وارد خانه شد، در حالی که همراه خود بزغاله ای داشت. من به
او نگریستم و تعجب کردم که چگونه این رفتار او با سخن امام صادق (علیه السلام) سازگاری می یابد. کمی دقت کردم دیدم او به بزغاله
می فرماید: «در برابر پروردگار خود فروتن باش!» از دانایی و بینش او شگفت زده شدم. امام صادق(علیه السلام) او را در آغوش کشید و
فرمود:« پدر و مادرم به فدایت که به سرگرمی و بیهودگی نمی پردازی».۳
۲ـ کودکی دانشمند
«ابو حنیفه» پیشوای مذهب «حنفی» اهل سنت، آهنگ سفر حج نمود و پس از پایان حج برای دیدار با امام صادق (علیه السلام) و به جهت
برخی مذاکرات علمی عازم مدینه شد. چون به مدینه رسید، به منزل امام رفت و در سراچه خانه اندکی درنگ نمود تا امام او را به حضور
بپذیرد. روی سکوی دهلیز نشست. در همین حین کودکی را دید. ابوحنیفه از او پرسید: «در شهر شما اگر کسی غریب باشد و نیاز به
قضای حاجت داشته باشد، کجا می رود؟» کودک، عالمانه پاسخ داد: «از دید مردم دور می شود و از تخلّی در آب های روان، نهرها، زیر
درختان میوه، در حریم منازل شخصی، حریم راه ها و مساجد دوری می کند. در هنگام تخلّی نباید رو یا پشت به قبله باشد و مراقب باشد
که لباس او نجس نگردد و…» ابوحنیفه از پاسخ جامع و کامل کودکی یکه خورد و با شگفتی از او پرسید:« نامت چیست؟» کودک پاسخ
داد: «من موسی بن جعفر(علیه السلام) هستم». ابوحنیفه که خود را در محضر کودکی دانشمند می دید، از فرصت استفاده کرد و از او پرسید:«
فدایت شوم! گناه از سوی کیست؟ خدا یا بنده خدا؟» امام فرمود:« پس بنشین تا پاسخت گویم؛ اگر بگوییم منشأ گناه خداوند است، به
خطا رفته ایم که او سزاوار آن نیست که بنده خویش را به گناه مرتکب نشده، عقاب نماید. اگر بگوییم گناه هم از سوی خدا و هم از سوی
بنده است، باز هم سزاوار نیست که شریک قدرتمند بر شریک ناتوان خویش ستم روا دارد، یا این که بگوییم گناه از سوی بنده است.
دراین صورت، اگر پروردگار از گناه او درگذرد که بنابر عفو و گذشت بیکران خود عمل کرده و اگر او را مجازات نماید، ظلمی بر او روا
نداشته است». سخن امام که به اینجا رسید، ابوحنیفه همچنان مات و مبهوت از پاسخ دانشورانه و حکیمانه امام کاظم (علیه السلام) خود را از
شرفیاب شدن به محضر امام صادق (علیه السلام) که قصد اولیه او بود، بی نیاز دید و از همان جا، با دستی پر به سوی شهر خود بازگشت.۴
۳ـ کودکی از تبار آفتاب
امام صادق (علیه السلام)، امام کاظم را در اوان کودکی، برای تحصیل، به مکتب خانه ای فرستاد. آنچه مسلم است این است که انگیزه امام از
این کار، تحصیل فردی امام کاظم (علیه السلام) نبوده؛ چرا که در آن دوره هیچ کس جز امام صادق (علیه السلام) نمی توانست چیزی بر اندوخته
علمی آن کودک فرزانه بیفزاید. شاید این کار امام صادق (علیه السلام) به انگیزه تشویق دیگر کودکان به تحصیل، یا شناخت و معرفی امام بعد
از خود به مردم و یا نشان دادن ارزش تحصیل علم به دیگران و انگیزه هایی چنین بوده است. امام کاظم (علیه السلام) می فرماید: روزی از
مکتب خانه به سوی منزل بازمی گشتم، به خانه رسیدم و لوحی که با خود داشتم، نشان پدرم دادم. پدرم مرا روبه روی خود نشانید و پس
از دیدن لوح به من فرمود: «فرزندم بنویس: تَنَحِّ عَنِ القَبیحِ وَ لاتُرِدهُ؛ از زشت گویی و زشت کاری بپرهیز و حتی اراده آن را هم مکن.»
آن گاه به من فرمود:«حال این بیت شعر را که گفتم، تو کامل کن». من بیت شعر را این گونه کامل کردم: «وَ مَنْ اَوْلَیْتَهُ حُسْنا فَزِدْهُ؛ و هر
کس را سزاوار احسان یافتی، [بر نیکی ات به او] بیفزا».
در این لحظه پدرم مصرعی دیگر انشا کرد و فرمود: «سَتُلْقی مِنْ عَدُوِّکَ کُلَّ کَیْدٍ؛ به زودی مکر و حیله از دشمن خود خواهی دید.»
من نیز بیت او را کامل کردم: «اِذَا کادَ العَدُوُّ فَلا تَکِدْهُ؛ وقتی دشمن، دشمنی پیشه کرد تو مانند او مباش.»
امام وقتی ذهن پویا و فعال فرزند خویش را در پاسخ رسا و شیوا، این چنین آماده می بیند، در شأن او می فرماید: «ذُرّیَهٌ بَعضها مِن
بَعضٍ؛ فرزندانی که بعضی از نسل بعض دیگرند»۵
دانش امام در نوجوانی
۱ـ از زلال نبوت
امام کاظم نوجوانی نورس و با نشاط شده بود. روزی از کوچه های شهر پیامبر (صلی الله علیه وآله) می گذشت. شخصی از شیعیان درشت گو
و ظاهربین، به نام «عیسی شلقان»، او را دید و با عتاب گفت: «ای پسر! می بینی پدرت با ما چه می کند؟ روزی ما را به چیزی فرمان
می دهد و روز دیگر ما را از آن باز می دارد! او به ما گفته بود: با ابوالخطاب دوستی کنیم، امروز می گوید: از او بیزاری جویید و او را لعن
می کند». ابوالخطاب از نزدیکان و بزرگان اصحاب امام صادق (علیه السلام) بود، اما پس از مدتی منحرف شد و به غلات گرایش یافت. او امام
صادق (علیه السلام) را خدا خواند و خویش را پیامبر او معرفی نمود. امام کاظم(علیه السلام) با منطقی استوار در پاسخش فرمود:«آفریدگان خدا
سه دسته اند؛ دسته اول مؤمنان راستین اند که ایمانی استوار دارند. دسته دوم کافرانی گمراه هستند که در کفر خود پافشاری می کنند. و
دسته سوم گروهی هستند که هر چند خود را در زمره مؤمنان قرار می دهند، اما نور ایمان در دلشان نتابیده و ایمانشان عاریه ای است که
آن ها را «معارین» گویند».
امام به نحوی سربسته عیسی شلقان را جزو همین گروه سوم برشمرد. عیسی می گوید: «پس از این گفتگوی کوتاه که بین من و
موسی بن جعفر (علیه السلام) صورت پذیرفت، نزد پدرش امام صادق (علیه السلام) رفتم و آنچه را او به من گفته بود، به امام گفتم. امام فرمود:
فرزندم موسی(علیه السلام) از سرچشمه نبوت جوشیده است.»۶
۲ـ کشتیبان امت
یکی از نزدیکان امام صادق (علیه السلام) به نام «فیض بن مختار» خدمت امام رسید و به منزل امام رفت. پس از اندکی موسی بن
جعفر(علیه السلام) که نوجوانی بود، وارد شد و سلام کرد. به احترامش برخاستم و پیشواز او رفتم و وی را در آغوش گرفتم و بوسیدم. امام
صادق (علیه السلام) با دیدن ابراز محبت و احترام من نسبت به فرزندش خرسند شد، با تبسمی ملیح فرمود: «شما شیعیان ما به سان کشتی ای
هستید و این نوجوان که تو به او محبت نشان دادی، کشتیبان شما می باشد». مدتی از دیدار من با امام گذشت و سال بعد برای انجام
مناسک حج به مکه مشرف شدم. پس از انجام اعمال حج دو هزار سکه ای را که همراه داشتم، توسط شخصی برای امام فرستادم و به او
گفتم که هزار سکه آن را از سوی من به امام صادق (علیه السلام) و هزار درهم دیگر را به فرزندش امام کاظم (علیه السلام) بدهد. پس از مدتی امام را
زیارت کردم. امام صادق(علیه السلام) به من فرمود:«آیا مرا با فرزندم موسی برابر می دانی؟ [که در هدیه دادن تساوی برقرار نمودی]» عرض
کردم: «مولای من! من این کار را به دلیل فرمایش خودتان انجام دادم [که فرمودید: شما کشتی نشین و او کشتیبان شیعیان است]». امام به
نشانه تأیید سری تکان داد و فرمود: «آری، اما به خدا سوگند من این کار را نکردم، بلکه این پروردگار بزرگ است که چنین مقام شامخی به
او داده است.»۷
جایگاه و موقعیت علمی امام در دوران امامت
۱. دانای اسرار
از جمله راه های شناخت امام معصوم (علیه السلام) از بقیه، اخبار او از آینده و آگاهی دادن از اسرار پوشیده بر آفریدگان است. نگاشته اند:
«ابابصیر» شاگرد برجسته مکتب امامت که محضر سه امام معصوم (علیه السلام) را درک نموده بود( از امام باقر (علیه السلام) تا امام کاظم (علیه السلام))،
روزی نزد مولای خویش امام کاظم (علیه السلام) می رود و پرسش مهمی را مطرح می نماید. و از امام می پرسد که نشانه های شناخت امام
چیست؟ امام پاسخ می دهد: «امام را از چند راه می توان شناخت؛ نخست این که امامت او منصوص باشد یعنی توسط امام پیشین بدان
تصریح شده باشد. دوم این که
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 