پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار – آیت الله مرعشی نجفی ۱۹ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار – آیت الله مرعشی نجفی ۱۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار – آیت الله مرعشی نجفی ۱۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خاطره های ماندگار – آیت الله مرعشی نجفی ۱۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۳۹

سال شمار زندگی

۱۲۷۶ ش: تولد در نجف اشرف

۱۲۹۲ ش: نبرد علیه اشغالگران انگلیسی در عراق

۱۲۹۹ ش: آشنایی با شهید مدرس

۱۳۰۱ ش: سفر به ایران، درگذشت پدر و مادرش

۱۳۰۲ ش: ورود به شهر قم و حوزه علمیه

۱۳۰۴ ش: دیدار با رابیندرانات تا گور

۱۳۴۱ ش: اعلام مرجعیت وی هم زمان با مرجعیت حضرت امام خمینی (ره)

۱۳۴۲ ش: همکاری با گروه فدائیان اسلام، همکاری با امام خمینی (ره) در نهضت پانزده خرداد، صدور بیانیه
اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره) و تأیید مرجعیت ایشان.

۱۳۴۵ ش: افتتاح رسمی نخستین ساختمان کتابخانه بزرگ ایشان در مدرسه علمیه مرعشیه قم

۱۳۵۳ ش: پاسخ شدید به اهانت روزنامه اطلاعات نسبت به امام خمینی (ره)

برپایی تنها مراسم شهادت مرحوم شهید آیت الله حاج مصطفی خمینی

۱۳۵۷ ش: صدور اعلامیه ای مهم به مناسبت ۲۲ بهمن (روز بزرگ پیروزی انقلاب اسلامی)

۱۳۶۰ ش: حمایت همه جانبه از دفاع مقدس (در مقابل رژیم بعثی عراق)

۱۳۶۷ ش: صدور فرمان امام خمینی به نخست وزیر در زمینه کمک به کتابخانه بزرگ ایشان

۱۳۶۹ ش: به زمین زدن کلنگ بنای مفصل و عظیم کتابخانه جهانی ایشان در قم

رحلت

(شامگاه روز چهارشنبه ۷ شهریور مصادف با ۷ صفر ۱۴۱۱ ق)

مهربان تر از باران

مجید ملا محمدی

نگاه مرد بی کاره، محو در قیافه آدم های جورواجور مجلس بود که ناگهان چشم هایش مثل چشم های آدم های
شوکّه، خشک ماند. دهانش باز شد و دندان های نصفه نیمه اش بیرون زد. باورش نمی شد. آقا هم به همان مجلس
دعوت شده بود. مرد بی کاره ابروهایش را درهم کشید و اخم آلود، به او خیره شد. آقا سید ۱ شهاب بود که با اصرار زیاد
صاحب مجلس، رفت بالا دست اتاق و در کنار چند عالم بزرگ نشست. او مثل همیشه لبخند می زد و در قیافه اش،
آرامش عجیبی رها بود. مثل آرامش ستاره ها در شب.

مرد بی کاره بدش آمد و دوباره در دلش، برای آقا خط و نشان کشید: «دوباره پیدایش شد. همه اش لبخند می زند.
چون خیلی وضعش خوب است. آن قدر دارد که می تواند همه قم را بخرد!»

بعد پاهایش را جمع کرد و توی بغل گرفت. پاهایش بوی بدی می داد. چشم دوخت به سینی سیب هایی که در یک
قدمی اش بود. دلش می خواست دست دراز و یک دانه از آن درشت ترهایش را شکار کند، اما از بغل دستی هایش
خجالت می کشید. مجلس سنگینی بود و او با سر و وضع نامناسبی، در میان مردم جا خوش کرده بود.

مرد بی کاره با دکمه درشت کتش ور رفت و نگاهش را چرخاند طرف آقا؛ دلش فرو ریخت. آقا با مهربانی نگاهش
می کرد. فوری سرش را زیر انداخت و گفت: «از آن همه اذیت چاره اش نشده؛ باز هم به من می خندد. می دانم که
می خواهد لجم را در بیاورد. دلش هوس کرده باز هم سر راهش در کوچه شان سبز شوم و هر چه می خواهم…»

بعد لبِ درشت پایینی اش را دندان گرفت و با حرص ادامه داد: «اصلاً این آخوندها همه شان بی کار و زیادی
هستند. معلوم نیست با این کتاب های گُنده ای که توی دستشان دارند، چه کار می کنند!»

و انگار به یاد چیزی افتاد

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.