پاورپوینت کامل ما پاهای تو هستیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ما پاهای تو هستیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ما پاهای تو هستیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل ما پاهای تو هستیم ۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۲

بابا! برای چی بعضی وقت ها دور از چشم ما آرام آرام آه می کشی و چشم های معصومت را پر از شبنم اشک می کنی؟ چرا یواشکی به فکر
می روی و زود خیره می شوی به عکس امام، به عکس آقا و خودت را برایشان لوس می کنی؟ امام چقدر عزیز است که به تو لبخند می زند و
دلگرمت می کند! آقا چقدر مهربان است که با تبسم شیرینش به تو آرامش می دهد! خودت این ها را به من گفته ای، مگر نه؟

بابا! این قدر نگو زمینگیر شده ام. این قدر نگو شماها اسیر من شده اید. این قدر قشنگ قشنگ نگاهمان نکن و از ما خجالت نکش.

همه این ها را که گفتم، به خاطر این است که از آن نگاهِ مثلِ ماهت می خوانم. فکر نکن نمی فهمم. من از آن دخترهایی نیستم که بابای خوبم
را نشناسم. توی این چند سال، یعنی از زمان عملیات و الفجر هشت،۱ یعنی از آن وقتی که کودک بودم، تو را خوب فهمیده ام و خیلی زیادِ زیاد
به تو اُنس گرفته ام. مثل اُنسی که یک گنجشک زیبای خاکستری به آب و دانه دارد. نه، نه، مثل اُنسی که یک زنبور عسل به یک گُل می گیرد و
خودش را توی گلبرگ های لطیفش می اندازد. اصلاً همه این ها نه. مثل خودم به تو که تو مثل یک فرشته ای، اگر چه بال های بلند و ابری ات را
شکسته اند. اگر چه قامت رشیدت را دشمنان گرفته اند و حالا بعضی وقت ها دور از چشم من، چشم مامان، مادربزرگ، بابابزرگ، و داداش
سعید، لب هایت را وَر می چینی و مثل قناریمان کِز می کنی. خیال می کنی نمی فهمم؟ خیال می کنی زیر چشمی تو را نمی پایم؟ خیال می کنی
دخترت حواسش به تو نیست. اصلاً من همیشه با تو پیوند خورده ام. تو را توی سینه ام قاب گرفته ام. همیشه تو را توی قلبم حفظ کرده ام و در
دلم با تو فقط درد دل می کنم. سر کلاس، توی حیاط مدرسه، توی مسجد، نماز جمعه، دعای کمیل، پارک، کوچه و خیابان… .

تو آیینه دل منی، بابا! تو آرامش خاطرم هستی، به خدا. تو را به اندازه هر چه گنجشک، هر چه پرستو و هر چه گل میخک و نرگس دوست
دارم، بلکه بیشتر از همه آن دوست داشتنی ها. بعضی وقت ها دلم می گیرد از این که خنده هایت کمرنگ می شود. از این که نگاهت تیره و مکدّر
شود. از این که به نفس