پاورپوینت کامل حقوق زنان، تفاوت یا تبعیض؟ (۲) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل حقوق زنان، تفاوت یا تبعیض؟ (۲) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق زنان، تفاوت یا تبعیض؟ (۲) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق زنان، تفاوت یا تبعیض؟ (۲) ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۰
ارث زن در گستره تاریخ
ارث، بنا بر قوانین مدنی، یکی از اسباب مالکیت است . غریزه بقای نسل و صیانت نفس در انسان و علقه و محبتی که وی به
فرزندانش داشته، به قوانین بشری در باب ارث سمت و سوی ویژه ای را داده است که بنا بر آن مایملک خانواده در محدوده
اختیارات نزدیکان باقی مانده و در جهت آرامش رفتگان و آسایش بازماندگان مصروف می گردد . چگونگی تحولات نقش زن در
دوران های پیش از تاریخ و نیز در طی تاریخ و به تبع آن، منافعی که از آن بهره مند می گردیده، مانند ارث، بستگی مستقیم به
جایگاه وی در زنجیره «توالد و امتداد یافتن نسل » داشته است، و با رشد و کمال یافتن خود آگاهی انسان نسبت به خویش و نیز
نسبت به چگونگی توالد، این جایگاه دچار تحول و دگرگونی شده است . از این رو، لازم است تا ضمن بررسی چگونگی ارث بردن زن،
در هر دوره، نقش و منزلت وی نیز مورد نظر قرار گیرد تا ریشه ها و علل جایگاه حقوقی زن در ارث مشخص شود . دستیابی به علل
مشترک، همان گونه که در مقدمه اشاره شد، این امکان را فراهم می آورد که در ضمن گفتگوی بین تمدنی ملل مختلف، زمینه های
لازم برای چاره اندیشی در جهت رفع موانع رشد و تعالی زن و نیز گسترش زمینه های حقوقی وی پدید آید .
الف: دوران پیش از تاریخ (شکار ورزی)
این نکته مسلم است که اطلاعات ما در مورد دوران پیش از تاریخ تنها متکی به فرضیات باستان شناسان، تاریخ نگاران و جامعه
شناسان است . فرضیاتی که بر اساس یافته های صامت ایشان از دوران باستان بنا نهاده شده است و شاید اگر این یافته ها را زبانی
بود، وقایع را به گونه ای دیگر بیان می کردند . به همین جهت، آگاهی ها و به تبع آن، تحلیل های ما از این دوران، بیش از آن که بر
دلایل متقن دیرینه شناسی استوار باشد، بر فرضیات ارجح اما غیر قابل اثبات متکی است; فرضیاتی که مورد قبول غالب جامعه
شناسان علاقمند به دوران کهن، همچون «ویل دورانت » است . در اجتماعات اولیه و در دوره شکارورزی، جز تعقیب شکار، تقریبا
تمام کارهای دیگر خانواده بر عهده زن بود; حمل و زایش و پرورش کودکان، تهیه و تعمیر محل زیستن، تهیه دانه های خوراکی از
جنگل، تدارک تن پوش و کفش و گاه مبارزه و پیکار در راه خانواده و قبیله از وظایف زنان به شمار می رفت و مرد تنها عهده دار تهیه
گوشت شکار و نیز محافظت از خانواده و قبیله در هنگام کوچ بود . تقسیم وظایف در این دوران، با توجه به ساختار فیزیک و توش و
توان بدن هر یک از دو جنس زن و مرد صورت گرفته بود . زن در محدوده سکونت خانواده فعالیت می کرد اما مرد برای شکار و تهیه
غذا قبیله را ترک می کرد و گاه مدتی را دور از خانه می گذراند . خانه به دوشی و وابستگی انسان به شکار در این دوره، دغدغه تهیه
خوراک و جان پناه از سرما و حیوانات درنده را برای وی به همراه داشت و همین امر مانع از انسجام نظام خانواده و به تبع آن نظام
مالکیت گردیده بود .
جوامع پیش از تاریخ، در جریان تحولاتی که تحت تاثیر گذار از مرحله شکارورزی به سوی کشاورزی از سر گذراندند، از لحاظ
فرهنگی دگرگون شدند . نظام جدید با خود ارزش ها و معیارهای تازه ای به ارمغان آورد که عموما با طبیعت و باروری که کمال
مطلوب انسان، در آغاز عصر کشاورزی به شمار می رفت، تجانس داشت و تحول موقعیت زن در روند این گذار، مبتنی بر اصولی
بوده که با خصایص نظام جدید و روابط تولیدی حاکم بر آن ارتباط نزدیک داشت . بدین ترتیب، هماهنگی زن با طبیعت، او را از
موقعیت ممتازی برخوردار کرد . مادر عهده دار زایش و پرورش و کانون توجه کودکان بود و نیز کشاورزی حاصل دستان وی به
شمار می آمد . به همین دلیل نظم خانواده در این دوران، بر وجود مادر تکیه می کرد و چون در اجتماعات اولیه، نقش زیستی مرد
در عمل تولید مثل از نظرها دور مانده بود، پدر در خانواده جایگاهی حاشیه ای داشت . مردم برخی قبایل بدوی که از تمدن بشری
دور مانده اند، بارداری را نتیجه روابط جنسی نمی دانند، بلکه علت آن را روح یا شبحی می شناسند که در شکم زن وارد می شود و
خیال می کنند که شبح معمولا هنگام استحمام به شکم او راه می یابد . (۱) قانونمند نبودن ازدواج در اجتماعات اولیه، به ویژه در
دوران گذار و مشخص نبودن محدوده روابط جنسی، سبب گردید که حتی پس از مشخص شدن وظیفه جنسی مرد در امر تولید
مثل، تعیین پدر طفل به دنیا آمده ممکن نباشد . به همین جهت، افراد یک خانواده را از طریق مادر ایشان معین می کردند و در
واقع طفل به مادر تعلق داشت و زن نیز با قبیله و یا پدر و برادرش زندگی می کرد و هم ایشان تنها خویشاوندان مردی بودند که
کودک آن ها را می شناخت و چون نسب فرزند از جانب مادر مشخص می گشت، ارث نیز از طریق مادر منتقل می شد و حتی
سلطنت نیز از طریق زن به میراث می رسید، نه از طرف مرد . (۲)
در واقع، همراهی مادر با فرزندان که همگی به نوعی به مادر وابسته و تحت فرمان او بودند، او را دارای نیروی تازه نفسی می کرد
که از لوازم اساسی زندگی کشاورزی به شمار می رفت . خانواده های پرجمعیت، دلیل رونق دادن به تولید و محصول بیشتر بودند،
اما این «حق مادری » را نباید با «مادر شاهی و خدایگان شدن » اشتباه کرد . مادر حلقه اتصال افراد خانواده و قبیله به یکدیگر بود و
تعیین ارتباط بین خویشاندان را تسهیل می کرد . هر چند ممکن است در برخی موارد، زن به واقع از موقعیت ممتازی برخوردار
بوده باشد، اما سیر جریانات تاریخی و مرسوم شدن کشاورزی در جامعه، نشان می دهد که زن در دوران گذار اختیار تمام دارایی را
نداشته، بلکه او نقطه توزیع ثروت و ارث در بین خانواده بوده; چون در غیر این صورت، به دلیل اهمالی که مردم در تعیین نسب
خانوادگی از جانب پدر داشتند، علائم خویشاوندی به کلی از بین می رفت . البته در برخی نواحی این مشکل به گونه ای دیگر حل
می شد . در ایلام کهن، نظام توارث مبتنی بر رابطه «برادری » بود که برادر را در میراث بر دیگران مقدم می داشت . اصل بنیادی در
این نظام آن بود که برادران اموال خود را به اشتراک نگاه می داشتند . نظام برادرسالاری نیز با استقرار نظام پدرسالاری تضعیف
شد و از میان رفت . (۳)
با پیشرفت صنعت و گسترده تر شدن زراعت و افزوده شدن عواید آن ها، مرد به سبب قدرت بدنی، به تدریج استیلای خود را بر
کشاورزی وسعت داد و حیوانی را که زن اهلی کرده بود، در زراعت بکار انداخت . در این زمان، همان عواملی که دلیل موقعیت
ممتاز زن در آغاز دوره کشاورزی بودند، یعنی زایش و باروری، باعث شدند که زن از مرد عقب بماند و سکان تمامی امور را به دست
مرد بسپارد; چرا که سختی های دوران حمل و زایش، بسیاری از نیروی زن را تحلیل می برد و نیز علاوه بر آن، او در هر ماه، چندین
روز دچار خونریزی و ضعف بود و این ها هر کدام مانع از این می شد که بتواند کشاورزی را، آنچنان که مرد می توانست، گسترش
دهد .
ب – دوران آغازین تاریخ و قرون وسطی (کشاورزی)
سکونت در یک محل، به همراه دامداری و کشاورزی، بر حجم دارایی های انسان به طور چشمگیری افزود و به تبع آن، آنچه که باید
از طریق ارث منتقل شود، افزایش یافت . در این هنگام، مردان خواستار وفاداری زن و انسجام روابط جنسی شدند تا کودکان که به
دنیا می آیند و میراث می برند، فرزندان حقیقی ایشان باشند . در این زمان، «حق پدری » در خانواده شناخته شد . و انتقال ارث از
این پس از طریق پدر صورت می گرفت: «و خانواده پدر شاهی که بزرگترین مرد خانواده ریاست آن را داشت، در اجتماع به منزله
واحد اقتصادی و قانونی و سیاسی و اخلاقی شناخته شد، (توتم) خدایان نیز که تا آن زمان غالبا به صورت زنان بودند، به شکل
مردان ریش داری درآمدند که در واقع مظهر پدران و شیوخ قبیله بودند .» (۴)
برخی دیگر از دیرینه نگاران، روند تبدیل نظام مادر شاهی به نظام پدر شاهی را کندتر از این دانسته و معتقدند که تسلط و منزلت
زن در طی دوران کشاورزی بر زمین، اموال و خانواده، همچنان باقی بوده، اما توسعه مدنیت و تبدیل نظام قبیلگی به نظام
سلطنتی و امپراطوری و انباشته شدن ثروت ها، باعث بروز جنگ هایی به مراتب شدیدتر، وسیع تر و طولانی تر از دوران های قبل
شد و اینجا نیز زن به سبب همان ضعف های فیزیولوژی که داشت، از مرد عقب ماند . در واقع، زن سردار صلح و سازندگی بود، اما
در تنش ها و کشمکش های جنگ، این مرد بود که می توانست پرچمدار باشد و همین امر تسلط زن را بر اموال و دارایی ها کاهش
داد، در صورتی که تا پیش از آن، اراضی کشاورزی از طریق زنان، به زنان نسل بعد منتقل می شد و دلیل رواج زناشویی با خواهر را
در انگیزه مرد در استفاده از میراث خانوادگی که از مادر به خواهر منتقل می شد، می توان جستجو کرد . (۵)
استقرار نظام پدر شاهی، به یکباره نبود و تبدیل فرهنگ نیز به تدریج صورت گرفت . به همین دلیل است که در ابتدای استقرار
پدر سالاری، هنوز به اسناد و شواهدی برخورد می کنیم که حاکی از حق زن در مالکیت، ارث و وصیت است و نیز مواردی مشاهده
می شود که مرد همسر خویش را تنها وارث خود قرار داده است . (۶)
در این دوران، باید منشاء حقیقی نظام اجتماعی را در خانواده جست . اقتدار فوق العاده پدر در این تمدن ها نشانه عقب ماندگی
جامعه نبود، بلکه نشانه رجحان حکومت خانوادگی بر حکومت سیاسی بود . در تمدن کهن، حکومت دارای سازمانی منظم نبود و از
این رو، خانواده بر افراد خود سلطه تام داشت . آنچه مورد توجه جامعه بود، آزادی خانواده بود نه آزادی فرد; چرا که خانواده، واحد
اقتصادی تولید و واحد اجتماعی انتظامات به شمار می رفت و آنچه اهمیت داشت بقا و توسعه خانواده بود، نه توفیق و پیشرفت فرد
و قدرت قاهره پدر رنگ و بوی طبیعی، ضروری و انسانی داشت .
از روزی که زندگی اجتماعی انسان وارد مرحله پیچیده تری شد و خانواده های پراکنده در کنار یکدیگر قبیله را تشکیل دادند،
تنازع و مزاحمت افراد یک جامعه با یکدیگر تا حدی جای خود را به تعاون و همکاری افراد داد، اما این بار اقوام و قبایل مختلف در
مقابل یکدیگر ایستادند و برای تداوم و پایداری نسل خویش به جنگ و تنازع در ابعاد وسیع تر و با شدت بیشتر پرداختند . رشد
مدنیت و افزایش جمعیت، موجب بالا رفتن سطح توقعات و نیازمندی های جوامع بشری گردید و نظام مند نبودن حکومت، سبب
تقویت نهاد خانواده به عنوان یک واحد مستقل شد . خانواده در روم، ایران و یونان، در جمیع موارد حقوقی و اجتماعی از نفوذ
حکومت مصون بود . هر چند در ظاهر این تمدن ها دارای ترکیب های رنگارنگ بودند، اما در زیر پوسته این گوناگونی ها
شباهت های اساسی نهفته است . در همه آن ها، زمین مبنای اقتصاد، زندگی، فرهنگ، ساختار خانواده و سیاست بود، و چون
کشاورزی منبع اصلی تولید و درآمد ایشان بود، «مردم به زندگی در خانواده های بزرگ چند نسلی تمایل پیدا می کردند که
متشکل از عمو، دایی، عمه، خاله، اقوام زن و یا شوهر، مادر بزرگ و پدر بزرگ بود که همگی زیر یک سقف به سر می بردند و به
صورت یک واحد تولید اقتصادی با هم کار می کردند .» (۷) از این جهت، این تمدن ها، معتقد به «مالکیت جمعی » بودند . یعنی «افراد
خانواده به یک اعتبار مالک چیزی نبوده اند و دار و ندار خانواده رسما به پدر و رئیس خانواده تعلق داشته است، ولی در حقیقت
اموال خانواده، عملا اختصاص به پدر نداشته، بلکه واقعا و عملا ملک جمیع افراد و مورد استفاده یکایک آن ها بوده است » . (۸) به
همین جهت است که در ایران، یونان، روم، چین، هند و ژاپن که از کهن ترین تمدن های بشری محسوب می شوند، زن در عمل از
ارث، یعنی سرمایه خانواده محروم بود . دختران خانواده پس از ازدواج، به خانواده شوهرشان می پیوستند و عضو خانواده آن ها به
شمار می رفتند . به همین دلیل، برخورداری ایشان از ارث، به معنای خروج قسمتی از مایملک خانواده و تضعیف اقتصاد آن و
اضافه شدن این سرمایه به دارایی های خانواده ای دیگر بود . (۹) دیگر زنان خانواده (اعم از زوجه، مادر و . .). نیز چون امکان داشت
پس از فوت شوهر ازدواج کنند، از ارث محروم می شدند . ضعف قوای بدنی زن که مانع از فعالیت مؤثر وی در تولید و نیز حمل
سلاح در هنگام نبرد بود، مزید بر این علت ها شد . با رویکرد به اصول مورد پذیرش در این تمدن ها – یعنی اصالت جمع بر فرد و
مالکیت جمعی به نظر می رسد که محرومیت زن از ارث، اصلی دور از انصاف نبوده، به ویژه آن که در هر یک از این تمدن ها،
تمهیداتی برای برخورداری زن از ارث در نظر گرفته شده بود، مانند: تبنی (فرزند خواندگی)، در یونان «کسی را به پسر خواندگی
قبول می کردند و بعد دختر خود را به او شوهر می دادند و در نتیجه، چون پسر خوانده ارث می برد، زن و شوهر در عمل در ثروت
خانواده شریک می شدند و بدین طریق دختر می توانست نصیبی از میراث خانواده را داشته باشد .» (۱۰) و یا برای زنانی که «هیچ
گونه سهمی از ارث نداشتند، این نقیصه غالبا در عمل بین ترتیب برطرف می گشت که پدر از حق قانونی خود در زمان حیات
خویش استفاده کرده، سهمی برای چکر زنان (زنان محروم از ارث) و فرزندان آن ها تعیین می کرد . این سهم یا در زمان حیات خود
پدر به آن ها پرداخته می شد و یا در وصیت نامه قید می گردید که بعدا به آن ها پرداخته شود … گاه نیز سهم «پیش ذکری » در حیات
پدر به وسیله خود او برای دخترانش تعیین می شد که در ازای آن، در پیری و هنگام زمینگیری از پدر کهن سال خود پرستاری
کنند .» (۱۱)
البته گاهی نیز زنان از سهم ارث برخوردار می شدند . در حقوق ساسانی پادشا زن (زن اول و برگزیده) و پسران او، هر یک سهمی
مساوی از ارث داشتند و دختران در صورتی که شوهر نکرده بودند، نصف سهم برادران و مادر خود ارث می بردند . از دیگر سو،
قدرت و سلطه و اموال خانواده، پس از مرگ رئیس خانواده، در اختیار پسر ارشد قرار می گرفت و سعی وی بر این بود که حتی
المقدور از پراکندگی ثروت خانواده جلوگیری کند و آن را در یک جا جمع و متمرکز نگه دارد و از همین جا می توان به این نکته پی
برد که بسیاری از بیوه زنان و دختران، قادر به کسب حقوق خویش نبودند (۱۲) و اغلب اوقات همان حداقل سهمی را که برای ایشان
منظور شده بود، به دست آن ها نمی رسید .
شرایط سخت تولید مواد غذایی و جنگ های شدید و طولانی بین امپراطوری ها، ایجاب می کرد که مرد به عنوان حافظ منافع
خانواده، منافع فرد را قربانی منافع جمع کند و در این میان، گاه حقوق زن یا دختر وی به عنوان یک فرد، تحت الشعاع مصالح و
منافع خانواده قرار می گرفت . دختر پس از ازدواج، زیر چتر حمایت خاندان همسر خویش قرار می گرفت . به همین سبب، پدر
خانواده سعی می کرد که آنان را که تحت سرپرستی دارد، به نحو احسن حمایت نماید تا از شرایط دشوار آن روزگار جان سالم به در
برند . اما مرور زمان و زیاده خواهی انسان، این انگیزه های زلال را مکدر کرد . میل به ثروت اندوزی موجب شد که زن بیش از پیش
از حقوق خود محروم شود . در این میان، برخی ویژگی های زن، باعث تنزل وی از مرتبه انسانی و استفاده ابزاری از وی شد . نقش
بنیادین زن در «تولید مثل » موجب «شی ء وارگی » زن گردید . زن یا هر انسان «شی ء واره » ، کسی است که از وجود او بهره برداری
شود و به صورت اقتصادی، سیاسی یا جنسی مورد استثمار قرار گیرد . زن در این دوران، فقط به وسیله ای برای جلب رضایت مرد و
خدمت به او و فرزندزایی تبدیل شد و بدیهی است که این زن شی ء شده، دیگر برخوردار از حق و حقوقی نخواهد بود و تنها تکلیف و
وظیفه از او خواسته می شود تا بهتر خدمت کند و بیشتر فرزند بیاورد:
«در امپراطوری ساسانی، بنابر قوانین متداول از قدیم، زن شخصیت حقوقی نداشت . یعنی زن شخص فرض نمی شد، بلکه شی ء
پنداشته می شد . به عبارت دیگر، وی شخصی که صاحب حقی باشد، به شمار نمی رفت، بلکه چیزی که می توانست از آن کسی یا
حق کسی شناخته شود، به شمار می رفت … تمام هدایایی که به زن یا کودکان داده می شد و یا آن چه که آن ها بر اثر کار و غیر آن
تحصیل می کردند، عینا مانند درآمدهای اکتسابی بردگان، متعلق به رئیس خانواده بود .» (۱۳)
و یا «در خانواده چینی که بهشت مردان به شمار می رفت، متعه ها عملا با برده فرقی نداشتند و زن اصلی هم چیزی جز متصدی
کارخانه تولید مثل نبود و مقام او به تعداد و جنس فرزندانش بستگی داشت … شوهر، همسر خود را فقط به عنوان مادر بچه ها
مورد توجه قرار می داد و به فرمانبرداری و پرکاری و بسیاری زایی زن – و نه زیبایی و فرهیختگی او – ارج می نهاد .» (۱۴)
در هند نیز زن وضعیتی مشابه داشت . در قانون نامه مائو آمده است: «زن در تمام عمر باید تحت قیمومت کسی باشد: نخست پدر،
سپس شوهر و سرانجام هم پسر … و نیز سه کس سزاوار داشتن مال و منال نیست: همسر، پسر و برده; این سه ه
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 