پاورپوینت کامل حقوق زنان; تفاوت یا تبعیض؟ (۱) ۸۹ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حقوق زنان; تفاوت یا تبعیض؟ (۱) ۸۹ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۹ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حقوق زنان; تفاوت یا تبعیض؟ (۱) ۸۹ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل حقوق زنان; تفاوت یا تبعیض؟ (۱) ۸۹ اسلاید در PowerPoint :

>

۸

جهان پس از گذراندن آخرین سده هزاره دوم میلادی در کشتار و کشمکش و نا امنی و جنگ سرد، هزاره سوم را با امید به
برخورداری از صلح و آرامش با نام «گفت و گوی تمدن ها» قرین ساخته است . اگر چه از این مفهون هنوز معنایی پیراسته ارائه
نگردیده است، پذیرش عام آن چیرگی یک نظریه را در ابعاد سیاسی می نمایاند . اما نظریات فرهنگی در پرتو مصوبات و
رخدادهای سیاسی مهر حقانیت دریافت نمی دارند و رویارویی نظرات صاحبان اندیشه را می طلبند .

آن چه که به نظر می رسد این است که مقصود از «گفت و گو» شناخت و درک متقابل عقاید و نظرات ملل مختلف و هدف آن
تنظیم روابط و مناسبات اجتماعات و نهادها و اشخاص و لازمه آن پرهیز از پیش داورد و محترم شمردن آراء و اندیشه طرف مقابل
است .

مواجهه و بحث و گفت و گوی بین فرهنگ ها و تمدن ها یک ضرورت تازه نیست . این نیاز همواره وجود داشته و اما با شدت و ضعف
ناشی از مقتضیات زمانی توام بوده است . بارزترین نمونه آن وجود احکام امضایی در صدر اسلام است . تاریخ تحولات فرهنگی صدر
اسلام بیانگر این نکته است که، رسول رحمت (صلی الله علیه و آله و سلم)، برای ایجاد تفاهم و نزدیکی قلب ها، با پیراستن از شرک و
خرافه و آراستن به توحید و تقوی، بر بسیاری از آداب و رسوم بهنجار جامعه مهر تایید شارع را زده اند، مانند: ماههای حرام و
طواف کعبه . همچنین دعوت قرآن از اهل کتاب با تاکید بر نقاط مشترک صورت می پذیرد:

«قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمه سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئا و با یتخذ بعضنا بعضا اربابا من دون الله »
بگو: ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است بایستیم که: جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او
نگردانیم و بعضی از ما بعضی دیگر را به جای خدا به خدایی نگیرد .»

شاید نکته لطیف، یکی بودن قبله مسلمین با اهل کتاب در صدر اسلام و تالیف قلوب یهودیان بوده است که چون لجاجت و قساوت
قلب هاشان مانع از درک این ظرافت شد، نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) خواستار تغییر قبله مسلمین شدند . پس از آن مواجهه
تمدن های غنی اسلام و ایران نیز تاثیرات شگرف و غیر قابل انکاری بر بارور سازی فرهنگ اسلام و ایران از خود به جای گذاشت .
گذشت زمان و بروز پدیده دهکده جهانی، دگرگون شدن نوع روابط و عمیق تر و چند جانبه شدن آن، دامنه نیاز به «گفت و گو» را
گسترده تر می سازد . به گونه ای که بدون شناخت و تفاهم مشترک قادر به برقراری رابطه با دیگر جهانیان نیستیم و در این حال
است که ارتباط با دیگران و شناخت و درک آن ها در عصر حاضر یک ضرورت حیاتی شده است . در این میان همان گونه که شناخت
نقاط مثبت و بهنجار تمدن ها دلیل تفاهم و نزدیکی ملت ها می شود، شناخت نقاط مشترک نابهنجار تمدن ها و ریشه یابی علل آن ها،
نیز می تواند سرآغاز تلاشی برای رفع و اصلاح ناراستی ها باشد . بنابراین، کند و کاو در گذشته ملل و بررسی تمدن های پیشین،
دریچه ای می شود به سوی مسایل و مصایب بشری که انسان امروز را دعوت می کند تا با تکیه بر نقاط مشترک در فرهنگ و تمدن و
آداب و رسوم خویش، ریشه های تعصب و جهل و خرافه را خشکانیده و درختان اندیشه و هنر و کرامت بشر را بارور سازد . در این
میان به عنوان نمونه می توان به «حقوق زن » در میان ملل و ادیان مختلف اشاره کرد که به گونه ای با کببود و نقصان نسبت به
«حقوق مرد» بوده است، پس با ریشه یابی علل این تفاوت در گستره تاریخ، می توان سبب برخی کاستی ها و نواقص را تحلیل و
بررسی کرد و به حق و یا نا حق بودن این موارد پی برد . از آن جا که بررسی تاریخی وضعیت حقوقی زن به گونه ای تفصیلی از
حوصله این پژوهش خارج است، به همین سبب در این مقاله، محدوده ویژه ای مد نظر قرار گرفته و سیر تحول حقوق زن در مورد
«ارث » بررسی شده است . این مقاله سعی بر آن دارد که روشن سازد که تفاوت های موجود بین حقوق زن و مرد از جمله مورد ارث
اول این که ; سابقه ای به قدمت تاریخ تمدن و مدنیت بشر دارد و دوم آن که; این تفاوت بین تمامی ملل و اقوام جهان وجود داشته و
دارد . بنابراین بر خلاف هیاهوی به راه انداخته شده این تفاوت ها، معلول قوانین اسلامی و یا تنگ نظری مسلمانان نیست بلکه
حتی می توان قوانین اسلام در مورد حقوق زنان از پیشروترین و مترقی ترین قوانین عصر حاضر، برتر دانست . در قسمت دوم این
پژوهش نیز به راه کارهای جهانی که از سوی سازمان های بین المللی برای اصلاح وضعیت حقوقی و اجتماعی زنان داده شده است
نظری انداخته و نقاط ضعف و قوت آن ها بررسی می شود .

با توجه به اختلاف نظرات موجود در مورد جایگاه زن و نیز به دلیل تبیین اصول مورد قبول در این مبحث، مقاله در دو بخش
عمده ارائه می گردد . ^(۱)

هویت مشترک انسانی

زن در ماهیت انسانی با مرد فرقی ندارد . آیات قرآنی دلالت بر این نکته دارند که زن و مرد هر دو از نفس و روح واحدی خلق
شده اند .

«یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها ^(۲) » «ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی »
آفرید و جفتش را نیز از او آفرید … پروا دارید .»

و هیچ یک بر دیگری برتری ندارند مگر به تقوی، و مرد و زن هر یک مسؤول اعمال خویش هستند و به واسطه اعمال نیکو و صالح
از پاداش برخوردار می شوند:

«من عمل صالحا من ذکر او انثی و هو مؤمن فلنحیینه حیوه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون ^(۳) هر کس – از مرد
یا زن – کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعا او را در زندگانی خویش و با سعادت حقیقی رنده می گردانیم و مسلما به آنان بهتر از
آن چه انجام می دادند، پاداش خواهیم داد .»

یعنی در رسیدن به حیات طیبه فقط دو عامل نقش دارند: یکی حسن فعل (عمل صالح) و دیگری حسن فاعل (مؤمن بودن روح) .
به دیگر بیان اسلام، هدف از نزول وحی را تعلیم و تربیت و تزکیه نفوس و تهذیف دل ها می داند که در آن زن و مرد فرقی با هم
ندارند و محور فقط تربیت جان انسان است . اگر جسم نقشی در انسانیت انسان داشت، سخن از مرد و زن در میان می آمد و باید
بحث می شد که آیا یایگاه این دو در دستگاه و اهداف خلقت متساویت و یا متفاوت؟ ولی حقیقت هر کس را روح او تشکیل می دهد و
جسم او ابزاری بیش نیست، و این ابزار گاه مذکر است و گاه مؤنث . چه این که مستند تباهی و فساد نیز روح و جان انسان است که
آن جا هم، مذکر و مؤنث بودن در میان نیست . ^(۴)

تفاوت ها، یک واقعیت یا خیال؟

نکته دیگر وجود تفاوت های تکوینی و طبیعی بین زن و مرد است . وجود تفاوت در ساختمان قدرت و عملکرد فیزیولوژی بدن و
نیز غرایز و خواسته های زن و مرد امری انکارناپذیر است و صاحبان اندیشه در علوم زیست شناسی و روانشناسی نیز بر این ادعا
صحه می گذارند . هر چند برخی از روانشناسان و نیز مدافعان حقوق زن معتقدند که بسیاری از خواسته های زنان، اکتسابی و در
نتیجه تعلیم و تربیت متفاوت پسران با دختران است . اما در مقابل، برخی دیگر از روانشناسان، زن و مرد را مسافر دو کره مجزا در
کهکشان می دانند که در نهایت تصمیم گرفتند به زمین پرواز کنند و در بسیاری از جهات با یکدیگر تفاوت دارند . برخی از این
تفاوت ها از منظر این دیدگاه بدون هیچ نقد و نظری آورده می شود، مانند:

– ملاک های توانمندی و ارزشی: «مردان (اهالی مریخ) برای شایستگی، کارآیی و موفقیت ارزش قایل هستند و همواره در تلاشند
تا حقانیت خود را ثابت کنند و مهارت هایشان را افزایش دهند در حالی که اهالی ونوس یعنی زنان به عشق و زیبایی و حمایت و
کمک به یکدیگر بها می دهند و موفقیت را در مشارکت و ارتباط جستجو می کنند . ^(۵)

– روش برخورد با مشکلات: «یکی دیگر از تفاوت های عمده زن و مرد روش کنار آمدن آنان با استرس است . مردان در این موارد
بیش از پیش در خود فرو می روند در حالی که زنان به طور فزاینده درگیری احساسی پیدا کرده و در صورتی حالشان بهتر می شود
که درباره مشکل حرف بزنند . ^(۶)

– شیوه تکلم و بیان احساسات: «مرد و زن از کلمات مشابهی استفاده می کنند اما همین کلمات برای هر یک معنی متفاوتی دارد .
زن برای بیان احساسات خود بنا را بر این می گذارد که می تواند از انواع صفات عالی، استعاره ها و تعمیم های مبالغه آمیز مانند
«همیشه » ، «هیچ وقت » و یا «هرگز» استفاده کند اما مرد فقط به مفهوم و معنای واقعی کلمه توجه دارد .» ^(۷)

– نیازها و احساسات: «مرد ناخود آگاه میان نیاز به صمیمیت با همسر خویش و نیاز به استقلال و خود مختاری تاب می خورد و در
این میان گاه نیاز به تنهایی و عزلت دارد و گاه نیازمند به پیوند با همسر خود می شود در صورتی که عزت نفس زن چون موج بالا و
پایین می رود و زن هر از گاهی نیازمند به خانه تکانی احساسی می شود .» ^(۸)

تاثیر تفاوت ها در عرصه حقوق

بنا بر این زن و مرد علیرغم تفاوت های طبیعی که در غرایز و برخی خواسته ها و نیز عملکردها با یکدیگر دارند در حیثیت و شرافت
انسانی همانند هستند . اما این سؤال پیش می آید که آیا تالی این مقدمه باید تساوی حقوق و تکالیف زن و مرد باشد؟ و با توجه به
آن که نظام خلقت بر اساس علد بنا شده و خداوند به موجوداتی متفاوت حقوقی یکسان می دهد و از ایشان تکالیفی همانند
می خواهد؟

در پاسخ به این پرسش باید گفت: نکته اساسی این است که مفاهیم عدالت، برابری، تبعیض و نابرابری باید به دقت تعریف شوند .
خلط مفهوم برابری با عدالت و نابرابری یا تبعیض و منطبق دانستن محدوده هر یک بر دیگری، یک خطای مبنایی است . میان دو
مقوله «نابرابری و تبعیض » و نیز «برابری و عدالت » رابطه عموم و خصوص من وجه وجود دارد . به دیگر بیان برابری و تساوی ملاک
عدالت نیست چنان که نابرابری هم معیار تبعیض و بی عدالتی نیست . «معنای تبعیض آن است که دو شخص در شرایط مساوی و
احتیاج و نیاز و قابلیت و توان مساوی باشند، به یکی حق داده شود و به دیگری که همان شرایط را داراست آن حق را ندهند .» ^(۹)
بنابراین در جایی که شاریط و نیازها مختلف باشد، تفاوت در وظایف و تکالیف و نیز حقوق ضروری است، به دیگر بیان محور
تبعیض احتیاج و عدم احتیاج و همچنین قابلیت و عدم قابلیت است و تبعیض در مقابل «عدالت » است و نه «برابری » و عدل با
برابری مترادف نیست .

بنا بر این در تقنین قوانین عادلانه و تعیین نقش ها و مسؤولیت های هر کس، باید محمل و موضوع حقوق و تکالیف از یک سو و
شرایط و ویژگی ها وامتیازات آن شخص از سوی دیگر مورد تامل قرار گیرد و آن چه که موضوع و محمل حق یا تکلیف است در هر
فرد یا گروه که یافت شود حق یا تکلیف نیز به آن فرد یا گروه تعلق می گیرد و هر گونه تفاوت میان این گونه افراد تبعیض محسوب
می شود، زیرا با وجود شرایطس یکسان و برابر به نابرابری حکم شده است . اما در مواردی که حق و تکلیف موضوع و محملی دارد
که در همه افراد یافت نمی شود، بی شک حق و تکلیف مورد نظر به آن دسته از افراد تعلق می گیرد که آن موضوع و محمل حقوقی
را دارا باشند . ناگفته پیداست که این نوع برخورد اگر چه نابرابر می باشد، به علت تناسب آن با شرایط و ویژگی های برابر ممدوح،
مجاز و عقلایی است . در مباحث حقوق و تکالیف زن و مرد نیز می بایست به این نکته دقیقا توجه کرد که موضوع و محمل حق یا
تکلیف مورد نظر چیست؟

اگر موضوع و محمل حق یا تکلیف، امری است که زن و مرد در آن مشترکند، باید آن حق یا تکلیف به طور مساوی به زن و مرد
تعلق گیرد . همچون حق آزادی اندیشه و عقیده که هر دو لازمه شان انسانی هستند . اعمال هر گونه تفاوت و نابرابری در این
حقوق بین زن و مرد در آن همانند نیستند، ناگزیر حق و یا تکلیف به جنسی تعلق می گیرد که محمل و موضوع مورد نظر را دارا
باشد .

بسیاری از تفاوت های طبیعی و فیزیولوژیکی که بین زن و مرد وجود دارد، لازمه جنسیت این دو است و نظام هستی بر اساس
همین تفاوت طبیعی بین زن و مرد، امکان بقا یافته است . هر چند که زن و مرد هر دو دارای فطرت انسانی و مستحق برخورداری
از حقوق طبیعی ^(۱۰) خویش به تمامه هستند و هیچ فرد، قانون، مکتب یا حکومتی نمی تواند ایشان را به دلیل رنگ پوست،
معلولیت و یا جنسیت از این حقوق محرم سازد . با این همه، تفاوت های بین این دو جنس و قبول اصل عدالت ایجاب می کند که
هر یک از ایشان وظایف و تکالیف ویژه خویش را داشته باشند و چون بین حق و تکلیف رابطه ای مستقیم وجود دارد، آنان که دارای
حقوق بیشتری هستند، تکلیف سنگین تر را هم بر عهده دارند .

جایگاه جنسیت در نظام حقوقی اسلام

نظام اسلامی مجموعه ای از قوانین و احکام را در بر دارد که اولا در این مجموعه در حقوق طبیعی بین زن و مرد تفاوتی وجود
ندارد و دوم این که در حقوق مدنی بین زن و مرد «تعادل حقوقی » رعایت شده است . یعنی اصل برابری در تک تک حقوق مدنی زن
و مرد جاری نیست بلکه حق هر کس متناسب با وظایف وی سنجیده می شود و آن چه که مهم است نسبت تناسب بین
سبت حقوق زن بر وظایف وی با نسبت حقوق مرد بر وظایف او است . استاد مطهری (ره) در این زمینه می فرمایند: «آن چه از نظر
اسلم مطرح است این است که زن ومرد به دلیل این که یکی زن است و دیگری مرد در جهات زیادی مشابه یکدیگر نیستند، جهان
برای آن ها یک جور نیست، خلقت و طبیعت آن ها را یکنواخت نخواسته است و همین جهت ایجاب می کند که از لحاظ بسیاری از
حقوق و تکالیف وضع مشابهی نداشته باشند . در دنیای غرب اکنون سعی می شود میان زن و مرد از لحاظ قوانین و مقررات و
حقوق و وظایف وضع واحد و مشابهی به وجود آورند و تفاوت های غریزی و طبیعی زن و مرد را نادیده بگیرند . تفاوتی که میان
نظر اسلام و سیستم های غربی وجود دارد این جاست، بنابر این آن چه اکنون در کشور ما میان طرفداران حقوق اسلامی از یک
طرف و طرفداران پیروی از سیستم های غربی از طرف دیگر مطرح است مساله وحدت و تشابه حق