پاورپوینت کامل تلاش های ایالات متحده امریکا در ناکام جلوه دادن انقلاب اسلامی ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل تلاش های ایالات متحده امریکا در ناکام جلوه دادن انقلاب اسلامی ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۵ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل تلاش های ایالات متحده امریکا در ناکام جلوه دادن انقلاب اسلامی ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل تلاش های ایالات متحده امریکا در ناکام جلوه دادن انقلاب اسلامی ایران ۵۵ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۰

مقدمه

مقاله ی حاضر در صدد پاسخ به این سؤال است که چرا انقلاب های عظیم و مردمی، به جای رساندن ملت ها به استقلال واقعی،
خیلی زود منحرف و یا شکست می خورند، آیا علل را در داخل باید جویا بشویم یا در خارج؟ آیا انقلاب اسلامی نیز با این علل
درگیرخواهد بود یا خیر؟

در پاسخ به این سؤال می توانیم بگوییم که عوامل عدم پیروزی و استقلال ایران را باید در بستر داخلی و خارجی جست وجو کرد
که این مقاله در صدد پاسخ گویی به قسمت اول سؤال نیست، بلکه فقط در صدد پاسخ گویی به قسمت دوم فرضیه است.

ایران، استقلال سیاسی خود را همواره تحت نظارت قدرت های بزرگ می دید و استراتژی های دو قدرت بزرگ روس، انگلیس و
بعدها امریکا – چه در رقابت و چه در همکاری و چه در تنازع – علیه ایران بود; به عبارت دیگر سلطه ی این قدرت های بزرگ
نگذاشت که زندگی اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کشور رشدونمو طبیعی خود را داشته باشد، لذا هرگز به ایرانی فرصت پیشرفت
و ترقی را ندادند.

از جریان انقلاب مشروطه گرفته تا جریان شهید مدرس و بعدها نهضت ملی ایران، همه ی این ها اسناد گام هایی است که
قدرت های خارجی علیه ایران برداشته اند. اکنون سؤال این است که قدرت های بزرگ بعد از انقلاب اسلامی، چه عمل کردی از خود
درمقابل ایران نشان دادند؟

پس از انقلاب اسلامی و بیرون راندن طاغوت، روشن فکران که علم واگرایی را در دست گرفته بودند تا آن جا که توانستند تیشه به
ریشه ی این انقلاب شکوهمند زدند که قضایایی مانند جنگ های داخلی از گنبد و ترکمان صحرا گرفته تا کردستان، آمل، مناطق
مرزی و درگیری های قبیله ای و ترور شخصیت های فکری، سیاسی، معلمان اخلاق و ترویج شعارهای جمهوری دمکراتیک و جدایی
دین از سیاست و این که حکومت دینی نمی تواند حکومت کارآمدی باشد، خود شاهدی بر این مدعای ماست.

امروزه نیز بعضی از روشن فکران با شعار تغییر قانون اساسی و… در صدد براندازی این تجربه ی دوم می باشند، که رییس جمهوری،
جناب آقای خاتمی احساس خطر کرده و داد سخن می دهد که «سخن گفتن در مورد تغییر قانون اساسی که همان تغییر نظام
است، خیانت به نظام و ملت ایران است.»

اما از این ها مهم تر و مؤثرتر نقش قدرت های خارجی، فعالیت ها و تلاش های آن ها در گستره ای بسیار وسیع تر در براندازی نظام
جمهوری اسلامی می باشد که در راس آن ایالات متحده قرار گرفته است و به دلیل اهمیت آن، مبحث مستقلی را درباره ی نقش و
تلاش های این ابرقدرت، در ناموفق جلوه دادن تجربه ی دوم ملت ایران، ارایه خواهیم کرد.

انگلیس از زمان کنفرانس «برتن و ودز» – در حین جنگ جهانی دوم – قدرت و رهبری اقتصادی جهان را به امریکا واگذار نمود و
هم چنین در سال ۱۹۴۶ با مسافرت «چرچیل » به امریکا، رهبری سیاسی نیز به امریکا منتقل شد. البته این مسافرت مصادف با
روی کار آمدن «ترومن » بود و در همین جا سنگ بنای جنگ سرد و مقابله با گسترش سوسیالیسم گذاشته شد. ^(۱)

امریکا به دلیل این که از رهبری اقتصادی و سیاسی جهان سر بلند بیرون بیاید، دست به اجرای طرح های اقتصادی و سیاسی –
هم چون طرح های «ترومن، مارشال، نیکسون و کندی و… .» – زد که هدف اصلی طرح مارشال، ^(۲) کمک های اقتصادی به
کشورهای اروپایی، احیای اقتصادی کشورهای اروپایی، جلوگیری از بروز بحران اقتصادی سیاسی در آن کشورها و ترس از
قدرت گیری احزاب سوسیالیست و کمونیسم و سرایت آن به کشورها بود.

امریکا بعد از جنگ جهانی که خود را ابرقدرت می دانست و وظیفه ی هدایت و رهبری جهان را بر دوش خود می دید، شرح
وظایفی را برای خود تدوین کرد که عبارت بودند از:

۱. منطبق ساختن مسؤولیت ها و تعهدات امریکا با مقدورات این کشور به عنوان یک قدرت جهانی;

۲. ایجاد یک سیستم عملی برای حفظ صلح در جهان;

۳. جلوگیری، طراحی و مدیریت توسعه ی اقتصادی دوران بعد از جنگ، بر یک مبنای جهانی;

۴. مشخص نمودن انتظارات و توقعات فزاینده ی مردم جهان سوم و بر آورده ساختن آن ها. ^(۳)

بر اساس وظایفی که ایالات متحده خود را مسؤول اجرای آن ها می پنداشت، «ترومن » در یک جمله سیاست امریکا را تا سی سال
بعد این چنین توصیف کرد: «هر زمان و هر کجا یک دولت ضد کمونیست، از طرق مختلفی; چون، یاغیان بومی، دخالت خارجی و
فشار دیپلماتیک مورد تهدید قرار گیرد، ایالات متحده با کمک های اقتصادی، سیاسی و مهم تر از همه با کمک نظامی خود، آن را
تامین خواهد کرد» . ^(۴)

بر همین اساس بود که «جان اف.کندی » اظهار داشت: ما «مشعل » را به دست نسل جدیدی از امریکاییان سپرده ایم، بگذارید
همه ی کشورها; اعم از دوست یا دشمن بدانند که ما هر بهایی را خواهیم پرداخت و هر باری را به دوش خواهیم کشید و از هر
دوستی حمایت خواهیم کرد، و با هر دشمنی مقابله خواهیم نمود، تا بقای پیروزی آزادی را تضمین نماییم. ^(۵)

بر مبنای این تفکر بود که رژیم خود کامه، اما ضد کمونیست «ویتنام جنوبی » مورد حمایت ایالات متحده در دوران ریاست
جمهوری «کندی » واقع می شود و امریکا پس از پایان جنگ جهانی دوم و در دوران جنگ سرد، آگاهانه در آلمان، ژاپن، کره ی
جنوبی و تا حدی تایوان به فعالیت و رشد سرمایه های ملی و اقتصاد ملی و ایجاد شرایط مساعد تجاری آن ها در سطح جهانی،
کمک های فراوانی می کند; چون در واقع هیچ پیشرفتی در اروپا بدون در نظر گرفتن نقش آلمان امکان پذیر نبود; بنابراین کمک و
یاری امریکا به آلمان غربی این گونه تحلیل می گردد.

– هدف کلی از دکترین «ترومن » در اروپا، احیای اقتصاد اروپای غربی بود که به دلایل اقتصادی و نظامی، ضروری و حیاتی
تشخیص داده شده بود. طبق نظر «اچسون » صادرات امریکا در سال، رقمی حدود ۱۶ میلیارد و واردات این کشور رقمی حدود ۸
میلیارد را شامل می شد، بیشترین حجم صادرات امریکا به اروپا سرازیر می شد، اگر اروپاییان می خواستند در قبال این کالاها، پولی
پرداخت کنند، ناچار بودند دلار بپردازند و برای این منظور باید کالاهایی تولید می کردند که ایالات متحده بتواند آن ها را وارد
کند در غیر این صورت بازار صادرات امریکا، خالی از کالا می شد و از نظر نظامی نیز، اروپا محتاج یک اقتصاد سالم بود تا بتواند به
تامین سربازانی که باید در مقابل ارتش سرخ مقاومت کنند، بپردازد و کلید مشکل، آلمان بود.

اگر قرار بود چرخ های اقتصاد اروپا به گردش درآیند، معادن زغال سنگ و کارخانه های فولاد آلمان، باید با حداکثر ظرفیت به کار
انداخته می شدند، ^(۶) و در راستای همین هدف بود که «مارشال » می گفت: اگر ایالات متحده کمکی به اروپا نمی کرد، منجر به از
هم گسیختگی بسیار شدید اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می شد که نتایج وخیمی برای اقتصاد امریکا به بار می آورد. ^(۷)

همین سیاست ایالات متحده در آلمان و ژاپن نیز اجرا می شود، چرا که با روی کارآمدن «ترومن » و شروع جنگ سرد، سیاست کلی
امریکا در سطح اروپا تغییر کرده بود که این تغییر سیاست; شامل ژاپن هم می شد و با اوج گرفتن حرکت ضد کمونیستی در امریکا
و انگلیس، از سال ۱۹۴۶ نقش ژاپن از یک کشور اشغال شده، تبدیل به یک متحد استراتژیک علیه شوروی و گسترش سوسیالیسم
شد و ایالات متحده تمام تلاش خود را برای به وجود آوردن متحدی قوی از ژاپن ویران شده، به کار انداخت. مثلا سفارشات عظیم
امریکا برای کامیون و سایر وسایل نقلیه برای استفاده در جنگ «کره » بود که شرکت «تویوتا» را در سال ۱۹۵۱ از ورشکستگی نجات
داد و ترس امریکا از مصالحه بین چین و ژاپن، آن کشور را به این نتیجه رساند که ژاپن باید دسترسی به منابع مواد خام و بازار
فروشی برای فرآورده های صنعتی خود داشته باشد و بر این اساس امریکا دروازه های بازار خود را بر روی اجناس ژاپنی باز
ذاشت بدون این که خواهان عمل به مثل از طرف ژاپن شود. ^(۸)

این مقدمه را بدین جهت ذکر کردیم که امریکا می خواست کشورهایی; هم چون آلمان غربی، ژاپن و کره ی جنوبی توانمند بشوند
و الگویی در مقابل کشورهای مارکسیستی و جذب کشورهای دیگر به سوی بلوک غرب باشند.

اما سیاست ایالات متحده ی امریکا در خاورمیانه درست در جهت عکس این قضایا بود که خاورمیانه – به ویژه ایران – را تا قبل از
انقلاب اسلامی به خاطر نفت و موقعیت ژئوپلتیکی و بازار خریدش و… می خواست، فلذا تا آن جا که توانست تجهیزات نظامی به
ایران فروخت – مبلغی حدود بیست و دو میلیارد دلار و در عوض کشاورزی ایران را نابود کرد و ایران را در واردات به مقام اول
رساند، ولی امریکا شاه را دوست خود و کشور ایران را کشوری با ثبات برای اجرای