پاورپوینت کامل در حسرت فرصتی دیگر! ۱۷ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در حسرت فرصتی دیگر! ۱۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در حسرت فرصتی دیگر! ۱۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در حسرت فرصتی دیگر! ۱۷ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۳
به مناسبت شهادت امام جعفر صادق علیه السلام
دستور داده بود تا کسی را بیابند، تنومند و شجاع که از ضربت زدن نهراسد و شمشیر را از پس و پیش بر هر که او خواهد، فرو
آورد; کسی که مهر علویان و هاشمیان نداشته باشد و به معنای واقعی، زر خرید و برده باشد و شاید غلامی حلقه به گوش . . . .
سردار سپاه منصور، به تمامی فرماندهانش این مشخصات را داده بود تا شاید در میان سپاهیان خلیفه عباسی چنین شخصی
افت شود .
ترک، فارس و عرب جملگی در سپاه خلیفه بودند و سرانجام پس از جست وجوهای بسیار، از بین آن ها غلامی یافت شد با همان
مشخصاتی که خلیفه خواسته بود .
خبر به منصور رسید; به وجد آمد و در دربار هم چون کودکان به شادی و پایکوبی پرداخت و با خود زمزمه کرد:
«این بار دیگر کار را تمام خواهم کرد و از این کابوس نجات خواهم یافت; کابوسی که به هنگام خواب، آرامش و خلوتم را آشفته
است . . . چاره کار قتل اوست . »
غلام را آوردند . تنومند با عضلاتی برجسته و چهره ای خشن و شمشیر و خنجری آماده; یک سر و گردن بلندتر از منصور و
اطرافیانش . همان که منصور می خواست; عاملی برای تحقق آرزوی خلیفه !
همه چیز را مهیا می دید، پس کسی را به دنبال جعفر فرستاد و خود نخست، غلام را آگاه کرد و گفت: کسی خواهد آمد که دشمن
ماست و از علویان است و خطری برای خلافت عباسی ! خطری جدی و اگر این از پیش رو برداشته نشود، به زودی خلافت از کف
عباسیان خارج خواهد شد . غلام سراپا گوش و چشم بود و می دید و می شنید که منصور چگونه با خشم و غضب می گفت و امیدوار
و مطمئن به او می نگریست .
منصور بدون آن که متوجه باشد شخصی که در مقابل اوست غلامی بیش نیست; هر آن چه از علویان و عباسیان می دانست، از
ترس ها و امیدهایش، آینده خلافت و آرزوهایش را بلند و با حرارت و گاه با فریاد، بازگو می کرد . به خود آمد . تمام بدنش را غرق در
عرق دید . آرام گرفت، آرامشی موقت و در این هنگام ناگهان به یاد آورد که هفتمین باری است که او قصد قتل برجسته ترین
شخصیت علوی را دارد . دوباره افکار پریشان و هیجانی آمیخته با ترس در او قوت گرفت و با خود گفت: «اگر این بار هم موفق نشوم،
دیگر هیچ . . . » خاموش ماند و به غلام خیره شد و از دیدن اندام ورزیده، شمشیر و خنجر او قوت گرفت و با صدای بلند گفت: «در
تمام آن دفعات نیرویی پنهان و مطلق مانعم شده بود و من در حسرت فرصتی دیگر . . . . اما این بار کار را تمام می کنی!» با مشت به
سینه غلام زد، اما غلام استوار مانده بود و به حرکات خلیفه عباسی می نگریست و به سخنان او گوش می داد، لذا از حرکات و
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 