پاورپوینت کامل پدر، پوتین ها و پرستوها ۲۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پدر، پوتین ها و پرستوها ۲۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۲۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پدر، پوتین ها و پرستوها ۲۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پدر، پوتین ها و پرستوها ۲۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۵

آنها یک جفت پوتین، برای پدر نبودند، آنها را پدر نخریده
بود؛ حتی توی جبهه، تدارکاتِ گردان، به او نداده بود.

لباس چرمی پوتین ها تمیز بود. خاکی نبود. از تازگی و نو بودن برق می زدند. بوی
کارخانه هنوز در تنشان بود. پدر وقتی به صورتشان دست کشید، حس کرد مثل پوستِ
آهو نرم اند.

پدر در جبهه بود. جایی که تیر و ترکش و آتش، از آسمان
می بارید؛ اما در آنها اثری از ترکش دیده نمی شد؛ حتی یک خالِ کوچک، از یک
انفجار، بر صورتشان نبود.

در سینه پوتین ها حس بود. آنها نفس می کشیدند. هر دو
جفتشان، قلب کوچکی داشتند که گرومپ گرومپ؛ ولی آرام می تپید. دل آن یک جفت
پوتین را آرزویی بزرگ سیاه کرده بود؛ آرزویی که مثل یک ریگ درشت، بُغضِ راه
گلویشان شده بود. پوتین ها چه می خواستند؟

می خواستند در پای یک رزمنده باشند. از جا بجهند توی بیابان
یک نفس بدوند و سر بر مین های درشت بگذارند. آنها افسرده و دمغ با خود
می گفتند: «ما تنهاییم. ما از دوستانمان جدا افتاده ایم. ما به گرد پای هیچ
رزمنده ای بوسه نزده ایم!»

آنها گریه کردند. اشک از شیارِ بندهای سیاهشان گذشت و از
سوراخ های ریز چشم هایشان بیرون زد. هیچ کس نفهمید؛ حتی هیچ رزمنده ای نگاهش به
آنها نیفتاد.

آنها گریه می کردند؛ چون به قتلگاه پوتین ها، نرفته بودند؛
چون همراه «کاروان شهیدان» برای دیدار با کربلا، بار سفر نبسته بودند؛ چون…

قصه این یک جفت پوتین از یک جای خیلی باشکوه آغاز شد. پدر
به این یک جفت پوتین علاقه زیادی داشت. آنها را یک سرباز در جبهه جنگ به او
هدیه داده بود. اسمِ او بود: سرباز گمنام.

پدر پوتین ها را با شوق زیاد از او هدیه گرفت. پوتین ها در
یک جعبه مقوایی شیک و در پلاستیکی تمیز قرار داشت. این ماجرا در «فکّه » اتفاق
افتاد. فکّه یک منطقه کوچک، اما یک وادی بزرگ، برای پرواز قوهای بسیجی به آسمان
بود. پدر می گوید: «آن سرباز گمنام، با شوق زیاد، هدیه اش را توی دست های من
گذاشت. هنگام خداحافظی، مثل گل آفتابگردان به طرفم چرخید. پلک هایش را مثل پلک
شب بوها باز و بسته کرد و برایم دست تکان داد. درست مثل بادبادک ها که زیر پل
رنگین کمان، برای آدم ها، دست تکان می دهند. همان جا به دلم افتاد که او چه کسی
بود؟ او چرا از پوتین های خود گذشت؟ چرا پابرهنه شد؟ و چرا من به این جای کار
فکر نکردم و خیلی راحت، هدیه اش را پذیرفتم؟»

سرباز گمنام، پا برهنه می خندید. پیشانی بند سبزش، اسم «یا
زهرا (سلام الله علیها)» را مثل طاووس زیبایی به قلبم پرواز می داد. هیچ کس
بالای آن خاکریز نبود. او تنها ایستاده بود و همچنان دست تکان می داد و
می خندید.

ماشین ما به سرعت باد به خط دوم بازگشت. ما خط مقدم را به
گردان آن سرباز گمنام تحویل داده بودیم. من باز می گشتم تا برای پشتیبانی
حمله ای که به زودی از سوی رزمندگان اسلام انجام می گرفت، مهمات ببرم. سرباز
گمنام در آیینه چشم هایم گم شد؛ مثل مرغابیِ ماه در پشت انبوهی از ابرهای سفید.
فوری پوتین ها را از توی پلاستیک درآوردم. ناگهان به خودم آمدم. چه می دیدم! آن
یک جفت پوتین، خیره خیره نگاهم می کردند وای… چه می دیدم!

آنها چشم داشتند دور چشم هایشان، خیس اشک بود. آنها گریه
می کردند. با دست هایم حس کردم هر دو پوتین سیاه، داغ هستند. انگار مثل آدم ها
تب داشتند. حالا خاکریزهای خط مقدم دیده نمی شدند. یک نفر در دلم گفت: «به خاطر
آن سرباز، آن سربازِ گمنام».

گفتم: «یعنی گریه این پوتین ها، به خاطر اوست؟»

آن یک جفت پوتین را به چشم هایم

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.