پاورپوینت کامل شیوه های مخاطب شناسی و جذب جوانان; اهمیّت مخاطب شناسی ۶۴ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل شیوه های مخاطب شناسی و جذب جوانان; اهمیّت مخاطب شناسی ۶۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شیوه های مخاطب شناسی و جذب جوانان; اهمیّت مخاطب شناسی ۶۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل شیوه های مخاطب شناسی و جذب جوانان; اهمیّت مخاطب شناسی ۶۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۸

یکی از ویژگی های لازم و ضروری برای هر سخنران، نویسنده و
مبلّغی شناختِ مخاطب یا مخاطب شناسی می باشد. رعایت این ویژگی باعث می شود که
از همان لحظه های آغازینِ گفتار یا نوشتار، مخاطبان، جذب مفاهیم یا موضوعات شده
و تا پایان ارتباطی تأثیر گذار و تمام عیار با فرستنده پیام برقرار نمایند و در
خود نوعی روشنگری نسبت به خواسته هایشان احساس نموده و هر بحثی را پاسخی به
پرسشهای خود دانسته و فرستنده پیام را دارای سلیقه ای شایسته، دیدگاهی نو و با
خبر از نیازهای روز و صاحب نظر در مسائل فکری فرهنگی امروز و فردای جامعه
بیابند. پروردگار حکیم این ویژگی ضروری مبلغ را تحت عنوان «بصیرت» یاد کرده و
به رسول خدا چنین می فرماید: «قل هذهِ سبیلی اَدعوا الی اللّه علی بصیره اَنا و
من اتّبعَنی»

بگو این است راه من که من و هر کس پیروی ام کرد با بصیرت و بینائی به سوی خدا
دعوت می کنیم.

اساسا برای بهره گیری و بهره دهی در هر کاری انسان نیازمند
به شناخت و آگاهی می باشد. از این رو شناخت و بینش صحیح در امر جوانان برای
هدایت و راهنمائی آنان یک امر ضروری و واجب می باشد. حضرت رسول (صلی الله علیه
و آله) می فرماید: «مَن عَلی غیرِ عِلمٍ کان ما یُفْسِدُ اکثَر مِمّا یُصْلِح»

«هر که بدون دانش وارد کاری شود بیشتر مایه فساد است تا
اصلاح…»

ویژگی های جوان

ابتدائی و اساسی ترین گام برای یک مبلّغ دینی در جهت
برقراری یک ارتباط زنده و پویا شناسائی ویژگیهای روحی و توانائی های جوان
می باشد.

نوجوانی نوروز عمر انسان و مرز ناپیدای کودکی و جوانی و
آغاز فراز و نشیبهای روحی، جسمی، تحصیلی، اجتماعی و فرهنگی خواهر بود. نیاز به
همدل و همراه، تخلیه انرژی تراکم بدن، دغدغه های روانی نسبت به موفقیت یا شکست
در تحصیل، ورود آرام به جامعه و پیدا کردن شخصیت و موقعیت اجتماعی و هجوم پر
شتاب و رعد آسای پرسش های فکری فرهنگی از آثار پیدا و ناپیدای این دوره است.
«هدف آفرینش» و «علت خلقت» انسانها توسط خداوند پرسش نخستین جوانان در ذهن آنان
بوده و تحول های خود آگاه و ناخودآگاهی که در تمام اعضای وجود خود حس می کنند
گاه آنان را با نوعی ترس و اضطراب رو به رو می سازد. برخورد آگاهانه و پر بینش
یگانه راه جذب و اطاعت آنان خواهد بود. در غیر اینصورت عکس العملی جز پرخاش،
فریاد، لجبازی، مخالفت های پی در پی و درگیری مداوم با دیگر اعضای خانواده در
پی نخواهد داشت. نوجوان با برخورد دوگانه اطرافیان رو به رو می شود. گاه او را
کودک می پندارند چون دیروزِ او کودکی بوده است و گاه او را با توجه رشد سریع
جسمانی اش به چشم فردی بزرگ و قابل قبول در جامعه به حساب می آورند و این دو
گانگی چون سوهان خشنی روح او را می ساید و او را وادار می کند در برخی صحنه ها
حرکات تند و بی هدفی را انجام دهد تا ثابت کند که از دیگران چیزی کم ندارد و
برای حضور در جامعه آماده است.

بی شک نگرانی و دلواپسی خانواده ها از نوجوانان خود به خاطر
اینگونه حرکات کاملاً بی مورد است زیرا این برخوردها طبیعی و به مقتضای سن
اوست. از آن سو فشارهای بی مورد و سخت گیری های شتابزده آثار سوئی به همراه
خواهد داشت. به دنبال نوروز نوجوانی، بهار جوانی از راه می رسد با ویژگی های
فراوان، متفاوت و گاه متضاد در ابعاد متنوع و گوناگون.

اینک به برخی از ویژگی های جوانان از نگاه پیشوایان می پردازیم:

۱- اثر پذیری

طبیعت انسان در دوران جوانی از قابلیت یادگیری و آموزش
پذیری بیشتری برخوردار است زیرا فکر و دل جوان هنوز دچار دل مشغولی های روزگار
و مسائل متنوع فردی و اجتماعی نگشته است.

قلب و دل جوان مانند زمین آماده کشتی است که هر دانه ای را
می پذیرد و می پروراند. امام علی (علیه السلام) در وصیّت خود به فرزندش امام
حسن (علیه السلام) نوشته است:

«و انّما قلبُ الحدثِ کالارضِ الخالیه ما القی فیها مِنْ
شیٍ قَبلتهُ فبادَرتُکَ بالادَبِ قبلَ اَن یَقسُو قَلْبُکَ و یَشتَغِلَ لُبُّکَ
لِتَستَقْبِلَ بِجِدِّ رأیِکَ مِن الاَمر…»

قلب و دل جوان مانند زمین خاکی از کشت است که هر چه در آن
انداخته شود قبول می کند. از این رو قبل از این که دل تو سخت و فکر تو مشغول
شود و در تربیت تو سرعت گرفتم تا با تمام اندیشه ات به استقبال آینده بروی.

این ویژگی در دوران آغازین عمر آنچنان بی طرف و فعّال است
که قدرت گزینش داده های محیطی را از جوان می گیرد و این وظیفه اولیای جوانان و
مبلغان دینی است که مواظب باشند قلب جوان محل کشت شیطان صفتان نگردد و با سرعت
و با در نظر گرفتن اولویت در موضوعات آموزشی روح تشنه او را سیراب کنند، در غیر
اینصورت روح جوان در اثر گذر ایّام و بالا رفتن سن و گرفتار شدن به مشغولیات
زندگی و آموزشهای غلط سخت و غیر قابل انعطاف می گردد. «فطالَ علیهمُ الامَدُ
فقسَتْ قلوبُهُم»

۲- رشد عقلی

عقل جوان مانند جسم او در یک حرکت همه جانبه پیوسته رو به
رشد و تکامل است. عقل دارای دو نوع رشد می باشد:

الف: رشد طبیعی (فیزیکی) که طبق برخی روایات اسلامی تا ۳۵
سالگی و طبق برخی دیگر از روایات تا ۲۸ سالگی است. ژان پیاژه روانشناس سوئیسی
نهایت رشد فیزیکی ذهن را تا ۱۵ سالگی می داند و بعد از آن، آنچه بزرگسالان را
از نوجوانان متمایز می سازد را کم و زیاد بودن تجربه می داند.

ب: رشد اکتسابی (تجربی) که بر اثر آموزش و دریافت های علمی
و تجربی صورت می گیرد و هر چه اندوخته های علمی انسان بیشتر می شود نیروی عقل
نیز از توان بیشتری برخوردار می گردد.

چون هم جریان رشد مانند هر جریان تکاملی دیگر تدریجی و
زمان بَر است و هم جریان آموزش، در مورد جوان باید به دو ویژگی خاص او توجه
داشته باشیم: ۱- نقص عقل ۲- نقص دانش. چرا که در این جریان تکاملی او هنوز در
آغاز این سیر است و نه عقل او به تکامل رسیده است و نه دانش او و وجود نقص
لازمه هر حرکت تدریجی و تکاملی است. در یک حرکت تکاملی، فرد مرحله قبل را که
دارای نقص است رها می کند و وارد مرحله بعدی که کاملتر از مرحله قبل و ناقص تر
از مرحله بعد است می شود. امام علی (علیه السلام) با توجه به طبیعی بودن نقص
دانش در بین جوانان می فرماید: «جَهلُ الشّاب معذورٌ و علمُهُ محصورٌ» جهالت
جوان عذری پذیرفته دارد و دانش او ناچیز است.

و در مورد نقص عقل می فرماید: «العقلُ غریزهٌ تزیدُ بالعلمِ
و التّجارب» عقل نیرو و غریزه ای است که بر اثر دانش و تجربه بیشتر می گردد.

البته قبول این مسأله از طرف جوانان کمی سخت به نظر می رسد
امّا اگر آنها خود را بشناسند و این حقیقت را باور کنند که در مقابل احساسات
نیرومند و آتشین آنها، بر عکس چراغ عقل و دانششان ضعیف و کم فروغ است و بین عقل
و احساساتشان توازن وجود ندارد و این عدم توازن بزرگترین پرتگاه زندگی آنان
است، از طرف دیگر این چراغ کم فروغ در اکثر اوقات دستخوش طوفانِ عواطف و
هیجانات و احساسات می گردد، افکار و تخیّلات غیر واقعی، اوهام و افسانه های
ناشدنی و گاه اختلالات روحی و آشفتگی های روانی نیز به آن حمله ور می شوند چه
بسا برنامه های تربیتی مربیان را با علاقمندی و صمیمیّت بیشتری بپذیرند و به
کار ببندند.

۳- پاک دلی و رقّت قلبی

رقّت قلبی و پاک دلی از فضایل مهم اخلاقی است که بطور طبیعی
در نهاد جوانان مایه تمایل ایشان به سوی خیر و نیکی است. هر چه انسان از دوران
جوانی فاصله می گیرد قلب او غلیظ تر و غیر قابل انعطاف تر می گردد. پیامبر
اسلام (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: «اوصیکم با الشّبانِ خیرا فانّهُم
اَرّقُ افئدَهً انّ اللّهَ بعثَنی بشیرا و نذیرا فخالَفَنی الشّبانُ و خالفَنِی
الشّیوخُ ثُمُّ قَرَأ (فطالَ علیهمُ الامَدُ فقستْ قلوبهم)

درباره جوانان به خیر و نیکی سفارش می کنم، چرا که قلب آنان
رقیق و مهربان است. خداوند مرا برای بشارت و بیم دادن فرستاد که جوانان با من
موافق شدند و پیران به مخالفت پرداختند سپس آیه ۱۶ از سوره حدید را قرائت نمود.
عمرشان طولانی شد، پس دل هایشان قساوت پیدا کرد.

رقّت قلب مایه هدایت و گرایش به حق، عفو و گذشت و در نتیجه
مایه سازندگی اجتماع خواهد بود. هنگامی که از امام صادق (علیه السلام) پرسیده
شد که چرا وقتی فرزندان حضرت یعقوب (علیه السلام) از او طلب بخشش کردند او گفت:
در آینده (سحر شب جمعه) برای شما طلب بخشش می کنم ولی حضرت یوسف در برابر طلب
بخشش برادران خویش بلافاصله ایشان را بخشید؟ یکی از پاسخهائی که امام دادند این
بود که: «لاَنَّ قلبَ الشبابَّ اَرُّق مِنْ قَلبِ الشّیخ» زیرا قلب و دل جوان
نازک تر و نرم تر از قلب فرد پیر است.

آنچه که می تواند این ویژگی را حفظ کند و از تبدیل آرام و پنهانی آن به قساوت
قلب جلوگیری کند پرهیز از محیط های آلوده و انواع گناهان جوارحی و جوانحی و
آموزش های غلط و ناهماهنگ با فطرت جوان می باشد.

۴- دین گرایی (حق طلبی و فضیلت خواهی)

نوجوانان در سنین ۱۲ تا ۱۵ سالگی دارای اعتقادات مذهبی
بیشتری هستند و در صورت تلاش خانواده و اجتماع، اعتقادات مذهبی در آنها
می تواند تثبیت شود و الاّ تحقیقات نشان می دهد که در ۱۸ سالگی این اعتقادات
کاهش می یابد.

بنا بر گفته موریس دبس در این دوران نوعی بیداری مذهبی حتّی نزد کسانی که سابقا
به مسائل مذهبی لا قید بودند دیده می شود. دگرگونی و گرایش به مذهب را می توان
بخشی از توسعه شخصیت نوجوان دانست. جوانان در این سن به دنبال فلسفه ای برای
زندگی خود هستند و درباره وجود خود و جهان نیازمند پاسخند و طبعا پاسخ را در
مذهب جستجو می کنند. در اینجا نقش والدین و مربیان و روحانیون بسیار خطیر است
زیرا بنا بر گفته موریس دبس ارزشهای اخلاقی در دوران بلوغ در وجود سرمشقهای
انسانی متجلی می شود و به صورت انسانهایی بروز می کند که نوجوان سعی می کند به
هیأت آنها درآید. اگر سرمشق ها رفتار مناسبی نداشته باشند نوجوان نسبت به
ارزشهای اخلاقی سست و حتی بی تفاوت می