پاورپوینت کامل قبله هدایت; به بهانه خجسته زادروز امام علی النقی الهادی علیه السلام ۵۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل قبله هدایت; به بهانه خجسته زادروز امام علی النقی الهادی علیه السلام ۵۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل قبله هدایت; به بهانه خجسته زادروز امام علی النقی الهادی علیه السلام ۵۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل قبله هدایت; به بهانه خجسته زادروز امام علی النقی الهادی علیه السلام ۵۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۰
روزنه ای به سوی آفتاب
نخل ها آغوش گشوده بودند، شب آرام بود و ماه تماشا می کرد و
دهکده «صریا» که موسی بن جعفر علیه السلام سنگ بنای آن را گذاشته بود، گام های
پر طنین زمان را می شمرد. ستاره ها، خیره خیره، چشم به خانه ای گلین با
پنجره های کوچک دوخته و گوش سپرده بودند تا با نخستین گریه شادی بخش مولودی
خجسته، دل شاد شوند و خوشه خوشه، ایمان به پای او بریزند. رایحه دل نواز ملکوت،
خانه را در آغوش فشرد. «علی» دیگری، پای به دنیا گذاشت و «محمد»ی دیگر، او را
در آغوش گرفت. آن شب، نیمه ذیحجه سال ۲۱۲ ه . ق بود.
مراسم نام گذاری
از سنت های زیبای اسلامی هنگام تولد کودک، گزینش نامی نیکو،
عقیقه کردن برای او، تراشیدن موی سر نوزاد و صدقه دادن هم وزن آن با طلا یا
نقره، دعا و خواستن خیر و برکت و سعادت برای اوست. امام جواد علیه السلام نیز
چنین کرد: نام فرزند خود را به نشانه علاقه مندی به جد بزرگوارش و به پاس
احترام به جایگاه او، علی نهاد. او چهارمین فرد از پیشوایان عصمت و طهارت بود
که به این نام آراسته گردید. آنان به پاس علاقه و احترام نسبت به این نام و
برای مبارزه با دشمنان دین ستیز این نام، فرزندان پسر خود را علی و دختران خود
را فاطمه علیهاالسلام می نامیدند و خود نیز بر این موضوع اذعان می داشتند که
«اگر خدا به آنان هزار فرزند دهد، نام همه آنها را علی خواهند گذاشت».
کنیه ها و لقب ه
کنیه اش، «ابوالحسن» بود و آراسته به لقب های: نجیب، مرتضی،
هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، مؤتمن، طیّب، متوکل، عسکری و نظامی – به سبب
اقامت امام در محیط نظامی تبعید -. لقب های برازنده دیگری چون، ناصح، موثق،
شهید، وفی، خالص نیز در برخی اسناد برای ایشان ذکر شده است که هریک به گونه ای
گویایی جایگاه بلند شخصیت ایشان است.
مادر امام هادی علیه السلام
سمانه مغربیه، بانوی ارجمندی بود که شایستگی همسری
جوادالأئمه علیه السلام و افتخار مادری امام هادی علیه السلام را یافت. او زنی
متمایز از دیگران بود و با ازدواج با امام جواد علیه السلام و قرار گرفتن در
معرض جاذبه های درخشان امامت، تا آنجا درخشید که امام هادی علیه السلام درباره
او فرمود:مادرم، دانای جایگاه من و اهل بهشت است. او چنان است که شیطان از او
می گریزد و فریب حیله گران دنیاپرست در او کارگر نیست. خدا پاسدار و نگهبان
اوست و او در شمار مادران راستگو و درست کردار است.
خاستگاه تربیتی
امام هادی علیه السلام در محیط علم، ادب، اخلاق و پرهیزکاری
پرورش یافت؛ در خانه و دامان پیشوایی بزرگ و مادری پاکدامن و مهرورز؛ در محیطی
که هر روز شاهد تلاش خستگی ناپذیر پدر مهربانش برای نجات بشریت از تاریکی
نادانی و مبارزه با محدودیت ها، دین زدایی ها و فتنه گری های حاکمان جامعه آن
روز بود.
او از همان اوان کودکی با چهره واقعی دستگاه حاکم آشنا
شد و خط مشی سیاسی آنان را شناسایی کرد. ترفندهای ضد دینی و سیاست بازی های
دغل کارانه آنان را شناخت و خود را برای مبارزه ای گویا و شفاف و روشنگرانه
آماده ساخت.
این پرورش صحیح و ظلم ستیزانه، آتشی از قهر و دشمنی با
زورگویان و زرپرستان در دل او برافروخت؛ تا آنجا که وقتی پدرش، امام جواد
علیه السلام ، از مدینه به عراق فراخوانده شد، وی را در دامان مهرگستر خود
نشانید و فرمود: پسرم! دوست داری از عراق چه برایت سوغات آورم؟ او که انگیزه
دشمن را از فراخوانی پدرش به عراق دریافته بود، با بغضی سنگین در گلو و
دندان هایی به هم فشرده از خشم گفت: شمشیری خفت ناپذیر بسان پاره های آتش!؟
امام به فرزند دیگرش، موسی، رو کرد و از او پرسید: فرزندم! تو از سوغات عراق چه
دوست داری؟ موسی پاسخ داد: فرش اتاق! امام دست نوازش بر سر جانشین خود که شش یا
هفت سال بیشتر نداشت، کشید و در تحسین پیشوای پسین امت فرمود: «ابوالحسن
میراث دار و شبیه من است و موسی به مادرش همانند است».
کودکی و نوجوانی امام هادی علیه السلام
او نیز کودکی بود در میان دیگر کودکان، با این تفاوت که
دریایی از دانش و بینش درون سینه داشت. خانه اش در مدینه بود؛ شهری که مهد
پرورش نیکان و زادگاه پیشوایان بود. مدینه شهری بود بلندآوازه و هر از چندگاهی
در خود کودکی را می یافت که بر اثر پرورش در خانه وحی و طهارت، شگفتی همگان را
برمی انگیخت. هادی علیه السلام نیز از آن دسته بود.
همان گونه که خداوند علم و حکمت را در کودکی به برخی از
پیامبران خود ارزانی داشته بود، او نیز از این موهبت یزدانی برخوردار بود. کودک
بود، ولی در شمار بزرگان دودمان هاشم؛ خُرد بود، ولی خردمند و دانشمند شهر؛
فرزند بود، ولی پدر دانش و بینش و این همه را از پدری بزرگ چون محمدبن علی
علیه السلام به میراث داشت.
داستان او و آموزگار تحمیلی اش از سوی دستگاه حاکم، سند
خوبی بر این گفته است. معتصم عباسی برای مردم فریبی و به نمایش گذاشتن خیرخواهی
خود و کم ارج ساختن جایگاه علمی امامان، آموزگاری ناصبی و با گرایشی مخالف
اهل بیت علیهم السلام برای امام هادی علیه السلام می فرستد. جُنیدی ناصبی،
آموزگار کودکی شش ساله می شود و آموزش خود را آغاز می کند. پس از زمانی، از
وضعیت درسی کودک می پرسند.
جنیدی زبردست که تحت تأثیر دانایی کودک قرار گرفته بود،
از شیوه پرسش می آشوبد و می گوید: «کودک؟! کدام کودک؟ بگو پیرِ خرد! به خدا
سوگندتان می دهم آیا در این شهر بزرگ دانشمندتر و ادیب تر از او سراغ دارید؟»
با لحنی آمیخته به احترام، در حالی که کمترین گرایشی به خاندان پیامبر ندارد،
می گوید: «به خدا، هرجا که من با تکیه بر پشتوانه ادبی ام به نکته ای اشاره
می کنم که به گمانم فقط خودم به آن دست یافته ام و روزنه ای را آشکار می سازم،
او دروازه هایی از آن را به رویم می گشاید که حیرت زده می شوم و من از او
می آموزم. مردم می انگارند من آموزگار او هستم، اما به خدا قسم، او آموزگار من
است و من دانش آموز اویم!
او بهترین آفریدگان است و دانشمندترین مردم. گاهی برای آموزش و آزمایش، پیش
از ورودش به اتاق درس از او می خواهم که سوره ای از قرآن را بخواند. می پرسد:
کدام سوره؟ من سوره ای طولانی را نام می برم. چنان با قرائتی درست و صوتی
دلنوازتر از داود علیه السلام برایم می خواند و تأویل و تفسیر آیات را چنان به
زیبایی می گوید که شگفتی وجودم را در هم می پیچد. سبحان اللّه! در میان این
دیوارهای بلند و سیاه مدینه او این همه دانش را از کجا گرد آورده است؟!»
این دانش ژرف و بینش شگرف، هم نقشه مکارانه معتصم را
نقشی لرزان بر آب می سازد و هم آموزگار ناصبی را به دوستداری از شیفتگان
اهل بیت علیهم السلام پیامبر صلی الله علیه و آله تبدیل می کند.
شهادت پدر
شهادت پدر، جگر سوزترین رویداد زندگانی امام هادی
علیه السلام است. هنگامی که مردم با معتصم که تازه به خلافت رسیده بود، بیعت
کردند، معتصم برای گرفتن بیعت، جوادالائمه علیه السلام را به بغداد فراخواند.
او به عبدالملک زیّات، والی مدینه نوشت که امام را همراه ام الفضل، دختر مأمون
که همسر امام بود، به بغداد بفرستد. او به محض ورود امام به بغداد، در عملی
فریب کارانه، از ایشان تمجید بسیار می کند و آنگاه، شربتی مسموم برای ام الفضل
می فرستد تا امام را مسموم سازد. امام، نخست از خوردن آن خودداری می کند و پس
از اجبار به نوشیدن آن، جام شهادت را سر می کشد.
شخصی که همواره همراه امام بود، می گوید: «امام جواد در بغداد به سر
می برد. من در مدینه نزد علی النقی علیه السلام نشسته بودم. او که در آن زمان
کودک بود، کتابی را باز کرده بود و می خواند که ناگهان دیدم، رنگش تغییر کرد و
برآشفت. برخاست و داخل خانه شان دوید که هم زمان، صدای گریه و شیون از خانه
آنها برخاست. پس از چند لحظه بیرون آمد. من با تعجب علّت آن را پرسیدم، فرمود:
هم اکنون پدر بزرگوارم از دنیا رفت. دوباره پرسیدم: از کجا می دانید؟ فرمود: در
من حالتی ایجاد شد که تا کنون با آن بیگانه بودم و آن نور امامت بود که بر من
تابیده شد و دریافتم که پدرم از دنیا رفته و امامت به من منتقل شده است». او در
این روز، هشت سال بیشتر نداشت.
نص بر امامت
امام جواد علیه السلام در دوران زندگانی پربرکت خود بر
تبیین مسئله جانشینی خویش اهتمام فراوان داشت. از این رو، نصوص بسیاری بر امامت
علی النقی علیه السلام پس از ایشان در کتاب های تاریخی آ
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 