پاورپوینت کامل در کوچه باغ خاطره; مناسبت های بهمن ماه ۱۳۸۵ ۶۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل در کوچه باغ خاطره; مناسبت های بهمن ماه ۱۳۸۵ ۶۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل در کوچه باغ خاطره; مناسبت های بهمن ماه ۱۳۸۵ ۶۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل در کوچه باغ خاطره; مناسبت های بهمن ماه ۱۳۸۵ ۶۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۴
آغاز ماه محرم
۱ محرم ـ ۱ بهمن
محرم، بهار عاشقی و فصل طراوت جان های حقیقت جو، ماه جوشش
چشمه مقدس اشک و رسیدن به ساحل نجات فرا می رسد. صندوقچه اعصار باز می گردد و
لباس های مشکی، خاطره زمان را از تشویش بیرون می آورد. سرخی بیرق ایستادگی، از
گلدسته دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می آید. عطر شهادت، شمیم کوچه
را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشینند. عقربه زمان روی
نقطه پنجم «عشق» قفل می شود؛ سکوت، در تاریکی، از صدای برخورد دست ها بر
سینه ها می شکند، خواب از چشم های خسته می گریزد و حسینیه سینه ها سیاه پوش
می گردد. پنجره ها به سوی سینه زنان محلّی نشانه می روند و صبح از شرم حضور،
سرخ گونه پدیدار می گردد. آری، محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده
است.
ورود کاروان امام حسین (علیه السلام) به کربلا
۲ محرم ـ ۲ بهمن
هُرم داغ بیابان بر نگاه کاروان می لغزید. آفتاب، بیابان را
به گرمی در آغوش می فشرد. ماسه ها زیر پای شتران جریان می یافت و رودخانه ای از
شور، کاروان را با خود می بُرد. پای عشق در گِل فرو رفت و کاروان باز ایستاد.
سراب در میان نگاه ها موج می زد و تصویری مبهم از پرواز، چشم را می نواخت. نسیم
گرم تنهایی، سراب را تکان می داد؛ سراب از آب سیراب بود، اما نگاه های تشنه، آن
را جست و جو نمی کرد و در آن سکوت، فقط عشق بود که صدایش به گوش می رسید.
کاروان بار افکند و نگاه ها در هم، تکرار شد. مادرِ صحرا بود که آغوش به سوی
آن ها باز کرده بود و عشق بود که در آن صحرا زمین گیر می شد؛ آن جا کربلا بود!
تاسوعای حسینی
۹ محرم ـ ۹ بهمن
… آن شب چه دیر می گذشت. گویی زمین و زمان چشم بر هم
نهاده بود تا گذران واقعه، مُهر شرمندگی را بر پیشانی شان بکوبد. جهان در سکوت
غریبی فرو رفته بود و مظلومیت را نظاره می کرد؛ مظلومیتی به بلندای تاریخ.
کربلا برای کاروان، غمکده ای شده بود که بر هر رهگذاری، محشر را می نمایاند. در
این محشر خاکی، تو گویی حیات آسمانی در شاه رگ ها، سله بسته بود. تلخی فرار
لحظه ها، کودکان نینوا را بی تاب کرده بود و قهقهه بی رحمی، بر قلب کوچک شان
فشار می آورد. آرامش کودکانه به یغما رفته بود و نگاه های معصومانه، ذره ای
ترحم می جست. ولی در این دشت بی کسی، آیا برای مردانگی جایی هست؟ دیگر اشک نیز
نای باریدن نداشت تا دل بی قرار کودکان را آرامش بخشد. و در این میان، «علمدار»
چه پر هیبت می نمود! از دستانش، طراوت آب می طراوید. نگاهش به همه، امید را
نوید می داد. چشمها به ضریح دستان آب آور او دخیل بسته بودند و او خوب می دانست
که فردا همه از او چه می خواهند. اذن خواست تا «ساقی» باشد، ولی امر آمد که
«سقا» باش! و این گونه شد که سنگینی مشک بر دوش علم دار افتاد. او آن شب را تا
صبح نخوابیدتا شاید خواب به چشمان بی قرار کودکان راه یابد. عجیب نیست که
تاسوعا را با نام او آذین بسته اند، ای علمدار! ای سبو به دستِ صحرای عطش و ای
کسی که غبار رنج و ملال از چهره خورشیدی حسین (علیه السلام)می زدودی. سلام خدا
بر دستان آب آورت!
عاشورای حسینی
۱۰ محرم ـ ۱۰ بهمن
بومی خاکی رنگ، قلمی سرخ، نقاشی زبردست، و نقشی خون رنگ؛
قلم بر بوم می لغزد و نگارینه ای از منحنی ها و شکسته ها ـ قدهای خمیده و
شمشیرهای شکسته ـ را نقش می کند. نقش سرخ شهامت بر بوم کربلا شکل می گیرد و در
نگارخانه هستی به نمایش در می آید. نگارخانه ای به طول تاریخ و عرض جغرافیا.
ملک و ملکوت، زمین و آسمان ـ بازدید کنندگان نمایشگاه ـ بر نقش و نقاش سلام
می دهند.آفتاب ـ چشم شرمنده آسمان ـ از شفق جدا می شود و در میانه آسمان،
تماشای این ننگ بزرگ بشری را مات می ایستد. بغض زمین و آسمان، در خون عقده بسته
و راه فریاد را مسدود کرده است. کمر نخل ها از سنگینی داغ فرزندان آفتاب خمیده
است. نسیم، آرام و بی صدا می وزد و لباس غربت را بر تن هابیلِ آفتاب تکان
می دهد و زمین و آسمان به هم تسلیت می گویند؛ آری امروز عاشوراست و تو آمده
بودی تا سجاده ای بگسترانی به گستره کربلا، وضویی بسازی از خون، و نمازی بخوانی
به عظمت عاشورا. و اینک این تویی که زیر بارانِ تیرها نماز وصل را قامت
بسته ای. سلام خدا بر حسین، بر کربلا، بر عاشورا!
سالروز بازگشت حضرت امام (ره) به میهن اسلامی
۱۲ بهمن
قطره ها نهر می شدند، نهرها رود، و رودها سیل، و خروشی از
زلال ترین چشم ها و پاک ترین دل ها به سوی او که از جنس نور بود روانه می گشت.
او تکه ای از خورشید بود که بر شهرِ فرشتگان زمینی نشسته بود و بر ساحل صبح
فرود می آمد و از پسِ انتظاری طولانی، طلوع می کرد. زلال سپیده از طلیعه ها سر
زد و خون در رگ افق. جریان یافت و فرشته آزادی بر آشیانه خویش گام نهاد. او
می آمد و دل را از طپش انتظار، خارج می کرد و خلیل وار، پا در آتش تنهایی
جان ها می نهاد و آن را گلستان می نمود. آرام آرام، گام بر می داشت و از صدای
قدوم پر برکتش شغالان حریص در تب نیستی می افتادند. او می آمد و گل های آزادی
را سبدسبد تحفه جان های خسته می نمود و بادستان سبزش یوغ بردگی و برهنگی را از
گرده انسانیت باز می کرد. ای شاه بیت غزل آزادی! به میهن اسلامی خود، خوش آمدی!
دهه فجر
۱۲ تا ۲۲ بهمن
«فجر» سوگند همیشه پایدار خداوندگار است که نوید بخش پگاه
روشن پیروزی است و در افق پیکار و مبارزه امت ها می درخشد و دهه فجر، میقات ده
روزه یاران آفتاب است که پیش پای او، فرشی از حضور گستردند و از مهرورزی
«مهرآباد» تا طراوت «بهشت زهرا» را به استقبال پیوند زدند. دهه فجر، سرود
حنجره های شب شکنِ شقایق هاست که دیواره بیست و پنج قرن، سلطنت شاهنشاهی را فرو
ریخت و ترانه آزادی سر داد. دهه فجر، یادواره نغمه های سرخ و جاودانی است که در
رهگذر بادهای تند پاییزی، چکامه بلند فریاد سرودند و در چشم انداز آفتاب و
سایه سار ایمان خویش، در موج خون شناور گشتند. سالیاد دهه فجر، تکرار خاطره همه
موجها و حرکت ها و فریادهاست. یاد و خاطره همگی حنجره های سرخ و شقایق های پرپر
را در صبحگاه فجر، پاس می داریم.
شهادت امام سجّاد (علیه السلام)
۱۲ محرم ـ ۱۲ بهمن
ای سید ساجدان و ای مهتر سالکان راه حق! کتاب عاشورا را تو
در پیش روی ما گشودی و درس هایش را به ما آموختی! تو پیام آور دشتِ حماسه و
خونی که اینک از سوزش زهر جفا، چون پدر در غربت جان می سپاری و سر بر خاک
«غریبی» می نهی! سلام بر روح بلند و عاشورایی ات، سلام بر قلب داغدارت که عمری
در سوگ خورشید کربلا گریست! سلام بر جگر تفتیده ات که از کربلای عطش، سوغات غم
و اندوه آورده بود! و سلام بر چشمان اشک بارت که با بارش دمادم خود گلهای ایثار
و حماسه را معطر و زنده نگه داشت! ای زینت عبادت کنندگان! ای سجّاد! ترنم روز و
شب اشک تو، پرده از چهره تزویر ایل دشنه برداشت و سیل اشک تو، خانمان ظلم و ستم
شان را ویران ساخت. تو معلّم ایستادگی و صبوری هستی! تو پیام آور ایثار و
جان فشانی هستی! تو گریه عزت را از لابه زبونی جدا ساختی و شیوه گریستن در عین
سربلندی و افتخار را به ما آموختی و این اشک غربتی است که بر مظلومیت تو از
دیده عاشقان بر مزار بی شمع و چراغت جاری است و عرض تسلیتی است بر عزادار
همیشگی شما، امام زمان (عج).
سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی
۲۲ بهمن
سرانجام، درخت سال ها مقاومت و پایداری، به بار نشست و کاخ
شیشه ای طاغوت، سنگ حماسه خورد و فرو ریخت. زمستان و بهار درهم آمیخت و گرمای
پیروزی و افتخار همه جا را پر کرد. خیابان ها از لوث چکمه های ستم پاک شد و
گل های با طراوت بالندگی از میان برف آن زمستان، سر برداشت. تقویم سال ها و
فصل ها به هم ریخته بود و بهار از دامن زمستان می رویید. طلسم ترس شکست و
گریه های آزادی، به لبخند تبدیل شد. از بغض کهنه ترانه، یاسمن رویید و آفتاب
درخشان پیروزی که سال ها دربند تازیانه های شب، گرفتار شده بود، زنجیرهای طاغوت
را پاره کرد و سر از افق روشن بهمن برداشت.پیچک های سبز مهرورزی بر اندام بلند
و پایدار اراده و ایمان پیچیدند و فرشته و خدا، همه جا را پر کرد. انجام سال ها
اسارت و برهنگی و آغاز شکوه و بالندگی بر این ملّت سرفراز مبارک باد.
سالروز صدور حکم ارتداد سلمان رشدی توسط امام (ره)
۲۵ بهمن
قلمی سیاه بر صفحه ای کشیده شد، با دستی سیاه که از آستین
شیطان بیرون آمده بود. تصویری مبهم و باطل از شهرت را در سر می پروراند که برق
از آفتاب همیشه بیدار انقلاب جهید و او را فرو نشاند. نویسنده، دست نشانده ای
بدبخت و مزدوری ناپاک بود که از دامان با طراوت اسلام به تاریکی شیطان گریخته
بود؛ اما پرتو بیدارگر خورشید زمانه، مشت او را گشود و رسوایش نمود و تا ابد او
را در حفره های تنگ ترس و دهشت، زندانی ساخت. و اینک در سالروز صدور حکم ارتداد
سلمان رشدی خائن، بار دیگر با آرمان های بلند و خورشیدی ات، ای امام شهیدان، هم
پیمان شده و زخمی را که از خیرگی و سبک مغزی این زالوی کثیف و دست پرورده شیطان
بر سینه ات نشست با انتقام و اجرای حکم الهی تو، التیام خواهیم بخشید.
از عراق تا پاریس
تهیه وتنظیم: رضا شریعتی مهر
اعطای حق کاپیتولاسیون (قضاوت کنسولی) به مستشاران نظامی و
اتباع آمریکایی و تصویب آن در مجلس ایران، مو
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 