پاورپوینت کامل ستایشگری آفتاب ; فضایل امام مجتبی (علیه السلام) از نگاه دیگران ۵۱ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل ستایشگری آفتاب ; فضایل امام مجتبی (علیه السلام) از نگاه دیگران ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ستایشگری آفتاب ; فضایل امام مجتبی (علیه السلام) از نگاه دیگران ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل ستایشگری آفتاب ; فضایل امام مجتبی (علیه السلام) از نگاه دیگران ۵۱ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۹
اشاره
برترین و والاترین ویژگی جانشینان پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله)
دوری از هر گونه گناه و اشتباه و فراموشی است و داشتن این ویژگی برای
او ضروری است؛ زیرا پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله) او پاسدار شریعت و
نگهبان قرآن و حجت بالغه خداوند در عالم هستی است و کسی که چنین
وظیفه سنگینی بر عهده دارد، باید از همه آلایش های مادی و معنوی پاک
باشد. بنابراین، امام برای برآوردن این هدف، نه تنها در دوران امامت، بلکه
پیش از آن نیز باید از این ویژگی برخوردار باشد که خداوند در آیه تطهیر
می فرماید: «اِنَّما یُریدُ اللّه لِیُذهِبُ عَنکُم الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ
یُطَهِّرَکُم تَطهیرا»؛ «خداوند خواسته است تا هر گونه پلیدی را
از شما اهل بیت (علیهم السلام) بزداید و شما را پاک و پاکیزه
گرداند.»
این ویژگی بزرگ از امامان و پیشوایان ما کامل ترین الگوهای هستی را
ساخته و سر منشأ دیگر خوبی ها و نیکی های آن ها است به گونه ای که هر
لحظه از حیات پر برکت شان برای بشر افتخار آفرین و نجات بخش است.
ویژگی های روحی و رفتاری آنان به گونه ای بود که دوست و دشمن زبان
به تحسین آنان می گشود. مقاله پیش رو به بیان این ویژگی ها در امام
حسن مجتبی (علیه السلام)، از زبان معصومین (علیهم السلام)، دوستان و
دشمنان آن ها پرداخته است.
۱. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)
شیفتگی و علاقه زیاد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به امام حسن
(علیه السلام) به اندازه ای بود که در زمان زندگانی ایشان، همه مردم جایگاه
برجسته امام حسن (علیه السلام) را می شناختند. پیامبر بسیار می فرمود:
«حسن از من و من از اویم. هر کس او را دوست بدارد، خدا
دوستش خواهد داشت». پیامبر (صلی الله علیه و آله) همواره امام
حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) را بر دوش خود سوار می کرد
و می فرمود: «به خدا قسم شما دو نفر (حسن و حسین) را گرامی
می دارم؛ زیرا خدا شما را گرامی داشته است».
و نیز همواره می فرمود: «حسن (علیه السلام) گل خوشبوی من است».
و می فرمود: «پروردگارا! من او را دوست دارم، پس تو هم او و
هر که او را دوست دارد، دوست بدار». و نیز می فرمود: «هر که مرا
دوست دارد، باید او را دوست بدارد».
ابراز محبت پیامبر (صلی الله علیه و آله) نسبت به امام حسن (علیه السلام) تا
جایی بود که همواره مردم او را در آغوش پیامبر می دیدند. گاهی که پیامبر
بالای منبر مشغول سخنرانی بود. با دیدن امام حسن (علیه السلام) سخنش
را قطع می کرد و از منبر به زیر می آمد، سپس او را در آغوش می گرفت و
به او محبت می کرد. همواره او را می بوسید و سه مرتبه این سخن را
تکرار می کرد: «خداوندا! من او را دوست دارم و هر که او را
دوست بدارد نیز دوست خواهم داشت».
روزی در نماز جماعت، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به سجده رفت و سجده
را طولانی کرد تا جایی که بعضی از نمازگزاران شگفت زده شدند. وقتی
نماز تمام شد، از ایشان پرسیدند: ای رسول خدا، سجده را به اندازه ای
طولانی کردید که ما فکر کردیم در سجده بر شما وحی نازل شده است.
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خیر! وحی بر من نازل نشد، ولی فرزندم
حسن (علیه السلام) بر دوش من رفته بود و می خواستم او خود پایین بیاید.
از همین رو، صبر کردم و سجده ام طولانی شد.
این ابراز محبت تا جایی بود که گاه تعجب دیگران را بر می انگیخت و از
خود می پرسیدند چرا پیامبر (صلی الله علیه و آله) این اندازه حسن
(علیه السلام) و برادرش حسین (علیه السلام) را دوست می دارد. این در حالی
است که پیامبر جز حسن و حسین (علیهم السلام)، نوه های دیگری نیز
داشت، ولی به آن ها این اندازه علاقه نشان نمی داد!
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در پاسخ پرسش کنندگان می فرمود: «این دو
(حسن و حسین) دو گل خوشبوی من در دنیا هستند». بارها در
کوچه های مدینه پیامبر (صلی الله علیه و آله) را می دیدند که حسن
(علیه السلام) را بر دوش راست و حسین (علیه السلام) را بر دوش چپ خود
سوار کرده بود. ابوبکر حضرت را دید و گفت: «ای رسول خدا! بردن هر
دوی آن ها برای شما دشوار است. یکی از آن ها را به من بدهید.» پیامبر
(صلی الله علیه و آله) فرمود: «هم مرکب آن ها مرکب خوبی است و هم خود
این دو خوب سوارکارانی هستند. البته پدرشان از این دو بهتر و برتر
است». سپس فرمود: «ای مسلمانان! آیا شما را به کسی که جدّ و جدّه اش
بهترین مردمند، سفارش بکنم!» گفتند: آری! پیامبر (صلی الله علیه و آله)
فرمود: حسن و حسین (علیهم السلام) که جدشان آخرین پیامبران و
جده شان حضرت خدیجه (علیهاالسلام) دختر خویلد بانوی زنان بهشت
است». دوباره فرمود: «بگویم چه کسی پدر و مادرش بهترین بندگان خدا
هستند؟» گفتند: «بلی!» فرمود: «حسن و حسین (علیهم السلام) که پدرشان
علی بن ابی طالب و مادرشان فاطمه (علیهاالسلام) دختر پیامبر است». باز
پرسید: «آیا شما را به کسی که عمه و عمویشان بهترین مردم هستند
سفارش بکنم؟ گفتند: «بلی یا رسول الله! فرمود: حسن و حسین
(علیهم السلام) عمویشان جعفر بن ابی طالب و عمه شان امّ هانی دختر
ابی طالب است». سپس پرسید: «آی مردم! آیا می خواهید بدانید خاله و
دایی چه کسانی از همه بهترند؟» عرض کردند: بلی! فرمود: «حسن و
حسین (علیهم السلام) دایی شان قاسم پسر رسول خدا و خاله شان زینب
دختر رسول خداست».
آن گاه دست به دعا برداشت و فرمود: «خداوندا! تو می دانی که حسن و
حسین (علیهم السلام) بهشتی اند. پدرشان در بهشت، مادرشان در بهشت،
جد و جده شان در بهشت، عمه و عمویشان در بهشت و خاله و دایی شان
در بهشت هستند. پس هر کس آن دو را دوست دارد، بهشتی و هر کس
دوست داران آن ها را هم دوست بدارد، بهشتی است».
نوشته اند روزی حضرت زهرا (علیهاالسلام) مشغول پختن غذا بود که پیامبر
(صلی الله علیه و آله) به خانه ایشان آمد و با فاطمه (علیهاالسلام) مشغول
صحبت شد. علی (علیه السلام) نیز در گوشه ای کنار حسین (علیه السلام)
خوابیده بود.در این هنگام، حسن (علیه السلام) بیدار شد و به پیامبر (صلی
الله علیه و آله) گفت: «پدر! تشنه ام». حضرت او را در آغوش گرفت و کنار
شترش که شیرده بود برد. سپس شیر آن را دوشید و خواست که به او
بنوشاند که حسین (علیه السلام) نیز بیدار شد و ابراز تشنگی کرد. پیامبر
(صلی الله علیه و آله) فرمود: فرزندم! برادرت از تو بزرگ تر است و پیش از تو
از من آب خواسته است. نخست به او شیر بنوشانم. ولی حسین خردسال
(علیه السلام) نیز، کودکانه درخواست آب کرد. در این حال، فاطمه
(علیهاالسلام) عرض کرد: «پدر! گویا حسن (علیه السلام) را بیش تر از حسین
(علیه السلام) دوست می دارید؟ پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: خیر! هر
دوی آنها نزد من یکسان اند، ولی اول حسن (علیه السلام) درخواست آب
کرده است. دخترم! من و تو این دو و آن کسی که خوابیده (علی
علیه السلام) در بهشت در یک مرتبه و در یک جایگاه خواهیم بود.
گاه حسن (علیه السلام) در حالی که پیامبر (صلی الله علیه و آله) خطبه
می خواند، از منبر بالا می رفت و بر گردن آن حضرت سوار می شد و پاهای
خود را روی دوش پیامبر (صلی الله علیه و آله) آویزان می کرد؛ به گونه ای که
برق خلخال پای او دیده می شد. پیامبر (صلی الله علیه و آله) همچنان به
خطبه اش ادامه می داد تا این که از منبر پایین می آمد.
۲. امیر المؤمنین (علیه السلام)
گاه پیش می آمد که امام علی (علیه السلام) دستور می داد که امام حسن
(علیه السلام) در حضور وی به قضاوت بپردازد. سپس با دیدن تیزهوشی و
تیز بینی امام حسن (علیه السلام) در مسائل، وی را با پیامبران الهی
(علیه السلام) می سنجید و می فرمود: «ای مردم! پسرم حسن می داند همان
چیزی را که خدا به سلیمان بن داود آموخته بود».
۳. امام مجتبی (علیه السلام) درباره خود
روزی امام حسن (علیه السلام) وارد مسجد شد. مجلسی شلوغ و پر ازدحام
بود. معاویه بالای منبر نشسته بود و سخن می پراکند. امام جا
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 