پاورپوینت کامل نسیم عزت ; پژوهشی درباره عزت نفس و مناعت طبع ۵۳ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل نسیم عزت ; پژوهشی درباره عزت نفس و مناعت طبع ۵۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نسیم عزت ; پژوهشی درباره عزت نفس و مناعت طبع ۵۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل نسیم عزت ; پژوهشی درباره عزت نفس و مناعت طبع ۵۳ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۲
اشاره:
از جمله ویژگی های برازنده یک مؤمن معتقد، عزت نفس و اظهار
بی نیازی از خلق خداست. این ویژگی سهم مهمی در آبرومندی فرد و تکریم گوهر
انسانی او دارد. که طبیعتا آثار ژرفی در زندگانی، رفتار و روابط او به جا خواهد
گذاشت. این نوشته کوتاه قصد آن دارد تا با بازخوانی و نگاهی دوباره به این
فضیلت اخلاقی و رفتاری و ذکر مطالبی در این موضوع در قالب حدیث، سیره و رفتار
بزرگانی چون امام به اهمیت و ضرورت آن بپردازد.
ضرورت عزت نفس در احادیث اسلامی
تمنّا کردن از دیگران، از شخصیت و بزرگی آدمی می کاهد. بر
این اساس، اسلام برای تکریم شخصیت انسانی، دستور داده است تا آنجا که می توانید
دست نیاز به سوی این و آن دراز نکنید. در حقیقت، بی نیازی در پس پرده مناعت طبع
قرار دارد. کسی که عزت نفس و بزرگی دارد، هیچ گاه به خاطر تأمین اندکی از
نیازهای خود، رنج خواهش از دیگران را بر خود هموار نمی کند و خود را پیش دیگران
خوار و کوچک نمی سازد.
عملکرد معصومان (علیهم السلام) ما در قناعت و درخواست نکردن
بسیار آموزنده است. آنان هیچ گاه برای به دست آوردن چیزی از دیگران مطالبه
نمی کردند و بردباری پیشه می کردند تا در زمان مناسب به خواسته مشروع خود دست
پیدا کنند.
فقر و غنا به داشتن مال و منال نیست، بلکه چه بسیار فقیرانی
که در حقیقت، استغنای نفس داشته و بزرگند و چه دارندگانی که هنوز هم دست نیاز
به سوی این و آن دراز می کنند. اینان در واقع، خود به نوعی فقر و نیازمندی
دچارند که در ظاهر دیده نمی شود. پیامبر ارجمند اسلام درخواست کردن غیر ضروری
را نشانه فقر می شمارد و می فرماید: «قِلَّهُ طَلَبِ الْحَوائِجِ مِنَ النّاسِ
هُوَ الغِنیَ الْحاضِرُ وَ کَثْرَهُ الحَوائِجِ اِلَی النّاسِ مَذَلَّهٌ وَ
هُوَ الْفَقْرُ الْحاضِرُ»؛ «کم خواهش کردن از مردم، بی نیازی حاضر و زیاد
خواهش کردن از مردم، خواری و فقر حاضر است.»
پیشوایان حق در سخت ترین شرایط از خود ضعف نشان ندادند و جز
در مقابل خداوند، از کسی ترحم نخواستند. آنان به پیروان خود آموختند که عزت
مؤمن در بی نیازی از مردم است. نبی مکرم اسلام می فرماید:
«عِزُّ الْمُؤمِنِ اسْتِغْناؤُهُ عَنِ النّاسِ»؛ «عزت مؤمن
در بی نیازی او از مردم است.»
البته این سخن به معنای بی نیازی انسان ها از یکدیگر نیست،
بلکه نشان دهنده آن است که آدمی در روابط اجتماعی و رفع نیازها، همواره باید
حفظ عزت نفس خود را در نظر داشته باشد، همان گونه که پیامبر عزت مند اسلام در
سخنی دیگر می فرماید: «اُطْلُبُوا الْحَوائِجُ بِعَزَّهِ النَّفْسِ»؛
«خواسته های خود را با حفظ عزت نفس بخواهید.»
شأن مؤمن چنین می طلبد و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز در برخورد با
مردم چنین رفتار می کرد که جلوه بی نیازی از دیگران در آن ها شکوفا شود. آن جا
که پای عزت و کرامت در میان است، باید روحیه عزت مداری را پاس داشت و به تکاپو
پرداخت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرماید: «اِسْتَغْنَوْا عَنِ
النّاسِ وَ لَو بِشَوْصِ السِّواکِ» ؛ «از مردم بی نیازی بجویید، اگر چه به
ترکِ خواستن چوب مسواک باشد.»
پیامبر کرامت و عزت در همین باره برای پرهیز از سؤال کردن
می فرماید: «لَو یَعْلَمُونَ فِی الْمَسألَهِ ما هَشَی اَحَدٌ یَسْألُهُ
شَیْئا»
«اگر مردم می دانستند در سؤال چه [زشتی ها و آبروریزی هایی] نهفته است، هرگز
کسی از کسی چیزی درخواست نمی کرد.»
پیامبران در کمال مناعت طبع و استغنا از مردم قرار داشتند و
می کوشیدند تا دیگران را به ساده زیستی همراه با عزت دعوت کنند. پیامبر اعظم
(صلی الله علیه و آله) در سفارش به ابوذر غفاری «ره» می فرماید:
«یا اَباذرُ اِیّاکَ وَ السُّؤالَ فَاِنَّهُ ذُلٌّ حاضِرٌ
وَ فَقْرُ تَتَعَجَّلُهُ وَ فِیهِ حِسابٌ طَوِیلٌ یَوْمَ الْقِیامَهِ» ؛«ای
ابوذر! از سؤال کردن (اظهار نیاز و نداری) بپرهیز؛ چون این کار، ذلت نقد است و
فقری است که خود به استقبال آن رفته ای و این کار در روز قیامت حساب طولانی
خواهد داشت.»
حضرت علی (علیه السلام) می فرماید: «این سخن پیامبر را
بپذیرید که فرمود هر کس درِ سؤال بر خود بگشاید، خداوند درِ نیاز بر او باز
کند.»
چارچوب بی نیازی از زبان معصومان (علیهم السلام)
برخی از مفاهیم اخلاقی دارای پیچیدگی هایی است و افراد
قرائت های گوناگونی از آن به عمل می آورند. در این میان بهترین و شفاف ترین
تعاریف، تعاریفی است که از معصومان (علیهم السلام)؛ برترین اساتید اخلاق و
سترگ ترین آموزگاران انسانیت وارد شده است.
نیکوست در بیان تعریفِ «عزت نفس» اشاره به داستانی گویا در
این باره بشود. شعیب از جمله افرادی بود که او را به شاگردی امام صادق
(علیه السلام) می شناختند. روزی در کنار استاد بزرگوار خویش نشسته بود و با او
گفت وگو می کرد. در میان بحث آن ها، مردی اجازه خواست چند لحظه ای در محضر امام
باشد. وقتی نشست به امام گفت: من یکی از ارادتمندان و دوستداران شما هستم اما
مدت هاست به سختی نیازمند شده ام. ابتدا خواستم با کمک بستگانم زندگی خود را
اداره کنم و کار خویش را سامان بخشم، ولی نزدیک شدن به آن ها، جز دوری شان برای
من ارمغانی نداشت و اظهار نیاز من سبب دوری گزیدن آنان از من شد و پاسخ منفی
آنان مرا نیز از آن ها دلسرد کرد. امام با مهربانی فرمود: آن چه پروردگار از
ایمان و ارادت به اولیایش به تو ارزانی داشته بهتر است از آنچه آنان در دست
دارند.
شعیب که به دقت گوش می کرد گفت: پس قربانت گردم! از
پروردگار بخواه که ما را از دیگران بی نیاز سازد. امام پاسخ داد: بی نیازی خوب
است، ولی پروردگار خواسته که ما روزی خویش را از دست یکدیگر بستانیم و هر کس با
تلاش خود مشکل دیگری را برطرف کند. پس چنین دعایی درست نیست، بلکه باید از
خداوند خواست که او ما را از نیازمندی به اشرار بی نیاز سازد، نه از بی نیازی
به خلق خدا!
بنابراین بر خلاف آن چه تصور می شود عزت نفس به معنای بی نیازی کامل از خلق خدا
نیست؛ چرا که خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفریده که به تنهایی و بدون کمک
هم نوعان قادر به رفع همه نیازهای مادی خود نیست و در سایه جامعه باید ادامه
حیات دهد.
برخی دستاوردهای عزت نفس
۱. دوستی خدا
سخن از پیامدهای دوری از اظهار نیاز به دیگران است.
نوشته اند روزی حضرت ابراهیم (علیه السلام) برای جستن مهمان، از خانه خود بیرون
رفت؛ زیرا او هیچ گاه دوست نمی داشت که سفره ای در خانه خود بگسترد، ولی مهمانی
بر سر آن سفره نباشد. مدت زیادی دنبال کسی گشت که او را مهمان خود کند، ولی کسی
را نیافت. ناچار به خانه بازگشت و دید مردی در خانه اوست. ابراهیم
(علیه السلام) از او پرسید: تو کیستی و با اجازه چه کسی وارد خانه من شده ای؟
مرد سه بار پاسخ داد: با اجازه پروردگارم وارد این خانه
شده ام. ابراهیم (علیه السلام) در این لحظه دریافت که او حضرت جبرئیل است که به
اذن خدا به شکل انسانی درآمده و به خانه او وارد شده است.
جبرئیل گفت: خداوند مرا به سوی بنده ای که او را خلیل و
دوست خود قرار داده فرستاده است تا او را بدان (دوستی) بشارت بدهم. ابراهیم
(علیه السلام) با اشتیاق پرسید: او کیست تا من خدمتگزار او باشم. جبرئیل پاسخ
داد: او تو هستی. ابراهیم (علیه السلام) با شگفتی پرسید: برای چه من خلیل
شده ام؟ جبرئیل پاسخ داد: زیرا تو هرگز از کسی چیزی نمی خواهی و دست نیاز به
سوی کسی دراز نمی کنی.
۲. مقام منیع نزد پروردگار
ابراهیم (علیه السلام) به عنوان الگوی بزرگ عزتمندی در بین
انبیا و صالحان شناخته شده است؛ چرا که رفتار او باعث رسیدن به چنین مقام منیعی
در وی شده بود. اما در بین اهل بیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) این صفت از
کودکی بارز و نمایان بود.
آتش تب اندام پاک و مطهر امام باقر (علیه السلام) را در
شعله های خود می سوزاند. او که در سنین نوجوانی به سر می برد، به شدت ضعیف و
ناتوان شده بود و پیکر او توان تحمل آن بیماری را نداشت. مدام در بستر ذکر
می گفت و به خود می پیچید. پدرش امام سجاد (علیه السلام) به رخسار زرد و رنجور
فرزندش نگریست و به او فرمود: فرزندم! چه میل داری؟ هر چه می خواهی بگو تا
برایت آماده کنم.
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 