پاورپوینت کامل پرهیب عطوفت; درس هایی آموزنده از زندگانی امام کاظم «علیه السلام» ۵۶ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل پرهیب عطوفت; درس هایی آموزنده از زندگانی امام کاظم «علیه السلام» ۵۶ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۶ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پرهیب عطوفت; درس هایی آموزنده از زندگانی امام کاظم «علیه السلام» ۵۶ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل پرهیب عطوفت; درس هایی آموزنده از زندگانی امام کاظم «علیه السلام» ۵۶ اسلاید در PowerPoint :
>
۴۵
امام نیکو سیرتان
گاه آدمی پاسخ یک بدی را با مهربانی می دهد و این پاسخ
مهرورزانه او سبب تغییر رویه طرف مقابل می شود. امام کاظم «علیه السلام» را به
دلیل این ویژگی به چنین لقبی خوانده اند. در مدینه مردی بود که هرگاه امام را
می دید زبان به دشنام می گشود. روزی امام به همراه یاران خویش از کنار مزرعه او
می گذشتند که او مثل همیشه، ناسزاگویی را آغاز کرد. یاران امام بر آشفتند و از
امام خواستند تا آن مرد بد زبان را مورد تعرض قرار دهند. امام به شدّت با این
کار مخالفت کرد و آنان را از انجام چنین کاری بازداشت. روز دیگری امام به سراغ
مرد رفت تا او را در مزرعه اش ملاقات کند، ولی مرد عرب از کار زشت خود دست بر
نداشت و به محض دیدن امام، ناسزا گفت.
امام نزدیک او رفت و از مرکب خود پیاده شد. به مرد سلام
کرد. مرد بر شدت دشنام های خود افزود. امام با خوش رویی به او فرمود: هزینه کشت
این مزرعه چه قدر شده است؟ مرد پاسخ داد: یکصد دینار، امام پرسید: امید داری چه
اندازه از آن سود ببری و برداشت کنی؟ مرد با گستاخی و طعنه پاسخ داد: من علم
غیب ندارم که چه مقدار قرار است عایدم شود. امام فرمود: من نگفتم چه سودی به تو
خواهد رسید بلکه پرسیدم تو امید داری چه مقدار سود عایدت شود؟
او که از پرسش های امام گیج شده بود پاسخ داد: فکر می کنم
دویست دینار محصول از این مزرعه برداشت کنم. در این هنگام، امام کیسه ای به
مبلغ سیصد دینار طلا بیرون آورد به مرد داد و فرمود: این را بگیر و کشت و زرعت
نیز برای خودت باشد. امید دارم پروردگار آنچه را امید داری از کشت و کارت سود
ببری، عاید تو سازد. مرد سرافکنده و بهت زده، کیسه سکه های زر را از امام گرفت
و پیشانی امام را بوسید و از رفتار زشت خود، پوزش خواست.
این درسی بزرگ برای شیعیان و پیروان ایشان است.
پیشوای مهرورزی
امام همواره دوستی و مهربانی را به دیگران سفارش می نمود و
آن را مایه فزونی و برکت می دانست. یعقوب و دوستش شعیب نزد امام کاظم
«علیه السلام» آمدند تا هم خستگی سفر حج را از تن بیرون کنند و هم با امام
دیداری تازه نمایند. وارد خانه امام شدند. پس از سلام و احوالپرسی، امام رو به
یعقوب کرد و فرمود: ای یعقوب! تو دیروز به مدینه آمدی و با برادر خود در فلان
محل دیدار کردی، ولی با هم درگیر شدید و به همدیگر دشنام دادید. شما هرگز نباید
مرتکب چنین عمل زشتی بشوید. ناسزا گفتن به دیگران از شیوه من و پدران من نیست و
از شیعیان ما به دور است که به یکدیگر ناسزا بگویند. ای یعقوب! به سبب این کارت
مرگ بین شما فاصله می اندازد. برادرت اسحاق در حین سفر پیش از آن که به شهر و
خانه و کاشانه خود برسد از دنیا خواهد رفت و تو نیز از این رفتارت پشیمان خواهی
شد. خداوند عمر شما را کوتاه خواهد کرد.
یعقوب که دست و پای خود را گم کرده بود، پرسید: فدایت شوم!
اجل من کی خواهد رسید؟ امام فرمود: اجل تو نیز رسیده بود، ولی به خاطر این که
تو در فلان منزلگاه به همراهت خدمت کردی و با هدیه ای او را خوشحال کردی خدا
بیست سال بر عمر تو افزود. شعیب که متحیرانه به گفت و گوی او و امام گوش می داد
پس از مدتی یعقوب را در مکه دید و حال برادرش را پرسید. او پاسخ داد همان طور
که امام فرموده بود برادرم پیش از رسیدن به خانه اش از دنیا رفت و در همین راه
به خاک سپرده شد و هرگز خانواده خود را ندید.
میراث دار انبی
پیشوایان معصوم دین، میراث دار پیامبرند که نسبت به امت خود
مهربان ترین بود. روزی ابو حنیفه برای پرسشی به خدمت امام صادق «علیه السلام»
رسید. گفتند: امام خوابیده است. او نیز منتظر نشست تا امام بیدار شود. همان جا
نشسته بود که پسرکی پنج یا شش ساله را دید. پرسید: این پسر بچه کیست؟ گفتند: او
موسی بن جعفر «علیه السلام» فرزند امام صادق «علیه السلام» است. پیش خود گفت:
بد نیست پرسشم را با او مطرح کنم تا ببینم پاسخ او چیست. پرسید: ای فرزند رسول
خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان خدا چیست؟ بنده آن را انجام می دهد یا خدا
به انجام آن رضایت می دهد؟ امام کاظم «علیه السلام» با متانت، چهارزانو
روبه روی او نشست و فرمود: از سه حال خارج نیست، یا خدا آن را انجام می دهد، یا
بنده و یا هردو. اگر خدا انجام می دهد پس چرا بنده را کیفر می کند که گناهی
مرتکب نشده و این از خدای عادل و حکیم پذیرفته نیست. اگر خدا و بنده هر دو
انجام بدهند، چرا شریک قوی، شریک ضعیف خود (بنده) را مجازات می کند، در حالی که
خودش به او کمک کرده است. ابو حنیفه صحبت امام «علیه السلام» را قطع کرد و گفت:
این دو صورت محال است. امام فرمود: بلی، پس فقط یک صورت باقی می ماند که بنده
خود به تنهایی گناه را انجام دهد و خود نیز مسئولیت آن را بر عهده دارد.
بخوان و بالا برو!
امام کاظم «علیه السلام» توجه فراوانی به پاسخ گویی دقیق به
مسائل اطرافیان داشت و با نهایت دقت و حوصله پرسش هایشان را پاسخ می گفت. مردی
برای مطرح کردن چند پرسش نزد امام کاظم «علیه السلام» آمده بود. بعد از این که
پاسخ پرسش هایش را شنید، امام با مهربانی از او پرسید: آیا دوست داری که در
دنیا عمر طولانی داشته باشی؟ مرد پاسخ داد: آری، امام فرمود: برای چه دوست داری
بیشتر در دنیا بمانی؟ پاسخ داد: برای تلاوت کردن سوره توحید. امام اندکی ساکت
ماند و پس از ساعتی به او فرمود: هر یک از دوستان ما بمیرد درحالی که تلاوت
قرآن را خوب نمی داند، در عالم قبر (برزخ) به او خواهند آموخت تا درجه او به
خاطر قرآن ارتقا یابد؛ زیرا بهشت به اندازه آیات قرآن است و به او گفته می شود:
بخوان و بالا برو. او نیز قرآن می خوانَد و بالا می رود.
مهربانی با غیر مسلمانان
بریهه دانشمندی مسیحی بود که مسیحیان به سبب وجود او، بر
خود می بالیدند. وی چندی بود که او نسبت به عقاید خود دچار تردید شده بود و در
جست و جوی رسیدن به حقیقت، از هیچ تلاشی فروگذار نمی کرد. روزی از روی اتفاق،
شیعیان او را به یکی از شاگردان امام صادق «علیه السلام» به نام هشام بن حکم که
استادی چیره دست در مباحث اعتقادی بود معرفی کردند. هشام در کوفه مغازه داشت.
ابتدا بریهه پرسش های خود را درباره حقانیت اسلام مطرح کرد و هشام با حوصله و
صبر، آنچه در توان داشت برای او بیان کرد. او از هشام پرسید: آیا تو با این همه
دانایی و برازندگی استادی هم داری؟ هشام پاسخ داد: البته که دارم! بریهه پرسید:
او کیست و کجا زندگی می کند؟ شغلش چیست؟ هشام دست او را گرفت و کنار خودش نشاند
و ویژگی های اخلاقی و منحصر به فرد امام صادق «علیه السلام» و فرزند او را که
در مدینه می زیستند را برای او گفت. او به مدینه رفت. پیش از دیدار امام، فرزند
ایشان امام کاظم «علیه السلام» را دید. امام استقبال گرمی از او کرد و با
مهربانی به او فرمود: تا چه اندازه با کتاب دینت (انجیل) آشنایی داری؟ پاسخ
داد: از آن آگاهم. امام فرمود: چقدر اطمینان داری که معانی آن را درست
فهمیده ای؟ گفت: بسیار مطمئنم که معنای آن را درست درک کرده ام. امام برخی
کلمات انجیل را از حفظ برای بریهه خواند. شدت اشتیاق بریهه به صحبت با امام
زمان و مکان و خستگی سفر را از یادش برده بود. او آن قدر شیفته کلام و مهرورزی
امام شد که از اعتقادات باطل خود دست برداشت و به اسلام گرایید. هنوز به دیدار
امام صادق «علیه السلام» شرفیاب نشده بود که به وسیله فرزند او مسلمان شد.
مهربانی با بستگان
مهربانی با نزدیکان ویژگی بارز یک مؤمن است. علی بن جعفر
برادر امام کاظم «علیه السلام» و برادر زاده امام کاظم «علیه السلام» محمد بن
اسماعیل به دیدن امام کاظم «علیه السلام» رفتند. اندکی از مغرب گذشته بود. در
زدند. امام در را گشود و با برادر خود سلام و احوالپرسی کرد. محمد نزدیک آمد و
دست امام را بوسید و گفت: فدایت شوم، مرا پندی دهید. امام فرمود: به تو سفارش
می کنم در مورد ریختن خون من از خدا بترسی. محمد تعجب کرد. امام تا سه بار جمله
خود را تکرار کرد. محمد به کناری رفت و امام به علی بن جعفر فرمود: تو همین جا
بمان. سپس به داخل خانه رفت و کیسه ای صد دیناری به او داد و فرمود: این را به
محمد بده و بگو آن را در سفر همراه داشته باشد. علی کیسه را ستاند و بیرون آمد.
ولی امام دوباره پیش از بیرون رفتن او را صدا زد و صد دینار دیگر به او داد و
فرمود: این کیسه را هم به او بده. به امام گفت: قربانت شوم! اگر به آنچه به او
فرمودی از او می ترسی پس چرا او را در این سفر یاری می کنید؟
امام که می دانست محمد بن اسماعیل نزد هارون الرشید خواهد
رفت و سخن چینی خواهد کرد، گفت: اگر من از
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 