پاورپوینت کامل خودباختگی و خودباوری در کلام امام ۵۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل خودباختگی و خودباوری در کلام امام ۵۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۵۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل خودباختگی و خودباوری در کلام امام ۵۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل خودباختگی و خودباوری در کلام امام ۵۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۲

ما، خودمان را گم کرده بودیم

آن دردی که برای ملت ما پیش آمده و الآن به حال یک مرض، یک
مرض مزمن تقریباً هست این است که کوشش کرده اند غربی ها که ما را از خودمان
بی خود کنند، ما را میان تهی کنند، به ما این طور بفهمانند و فهماندند که
خودتان هیچ نیستید و هر چه هست غرب است و باید رو به غرب بایستید. آتاتورک، در
ترکیه من مجسمه او را دیدم، دستش این طور بالا بود گفتند او دست را بالا گرفته
رو به غرب که باید همه چیز ما غربی بشود. یکی از اشخاصی که در زمان رضاشاه و
بعد از رضاشاه هم او بود و معروف هم بود، حالا من میل ندارم اسمش را ببرم، اولش
هم معمم بود و بعد هم مکلا و بعد هم سنا و این ها راه داشت، آن هم گفته بود که
همه چیز ما باید انگلیسی بشود. این طور نقشه بوده است. این طور طرح بوده است که
ما را از خودمان بی خبر کنند و تهی کنند و به جای او یک موجود غربی درست کنند،
طوری باشد که ما اسم مدرسه هم وقتی بگذاریم یکی از اسمایی که غربی ها دارند
بگذاریم. اسم خیابان هایمان هم به اسماء غربی ها نام گذاری شود. دواخانه ها و
مؤسساتمان هم با آن اسماء. اگر بخواهند خیلی برایش احترام قائل بشوند، آن اسماء
را داشته باشد. کتاب هایی که در این نیم قرن نوشته شده است استشهاد صاحب
کتاب ها همه به حرف های غربی ها هست، اگر یک مطلبی را می خواهند بگویند، دنبالش
می گویند این را هم چه کسی گفته است، یکی از فلاسفه غرب را اسم می برند. هم
آن هایی که کتاب می نویسند از خودشان بی خبر شده اند و هم ماها و مردم از
خودمان تهی شده ایم و به جای یک موجود شرقی اسلامی، یک موجود غربی بر ما تحمیل
شده که خودمان را گم کرده ایم و به جای مغز شرقی، مغز غربی نشسته است، تا
استشهاد به آن ها نباشد، مشتری هم کم می شود. کتاب ها بخواهند مشتری زیاد داشته
باشند، مؤسسه ها بخواهند زیاد مشتری داشته باشند، دواخانه ها بخواهند که زیاد
به آن ها توجه بشود اسماء غرب را باید بگذارند رویش تا این که مشتری پیدا
بکنند. استشهاد به کلام غربی ها بشود تا این که مردم توجه به کتاب پیدا کنند.
این یک مرضی است در شرق، یک مرضی است که تا این مرض هست شرق نمی تواند صحیح
باشد. تا این مرض هست شرق انگل است، تبع است. تا ما یکی مان مریض می شود فوراً
راه می افتد به انگلستان، فرانسه، به امریکا. در زمان محمدرضا، در ذهنم این است
که یک لوزه ای می خواستند یکی از این بچه های آن ها بود ـ چیزی حالا درست یادم
نیست ـ لوزتین را می خواست عمل کند، می گفتند از خارج باید بیاید. نه این که
این جا طبیب نبود، طبیب بود لکن هم طبیب و هم آن که محتاج طبیب است، از خودشان
بی خبر بودند خودشان را هم نمی شناختند، هر چه می شناختند غرب را می شناختند.
الآن هم هر که مریض می شود در عین حالی که در این جا طبیب متخصص هم هست، همان
طبیب متخصص هم که این معنا را می تواند عمل بکند لکن از باب این که مغزش غربی
شده است می گوید ببرید او را انگلستان. چند وقت پیش از این چند تا از اطباء این
جا بودند و من راجع به همین مسائل که خوب چه شده است که، من این طور می گفتم که
نگذاشتند که طبیب پیدا بشود در ایران و از این جهت است که می برند به خارج. او
می گفت که نه، ما طبیب هستیم، این ها را هم که به خارج می برند، در خارج هم
اطباء ایرانی معالجه کنند. گفتم خوب بدتر برای این که شما حالا طوری شده اید که
دیگر خودتان هم نمی توانید خودتان را بفهمید، خودتان را گم کرده اید، به جای
خودتان یک موجود غربی نشسته است. فلاسفه غرب الآن هم محتاج به این هستند که از
فلاسفه شرق یاد بگیرند، کتاب های ابوعلی الآن هم من گمان می کنم تا چند وقت بیش
از این بود و الان هم همین طور، مورد استفاده اطباء غرب باشد. قانون بوعلی
رسماً تدوین می شده آن جا، استفاده از آن می شده لکن این تحفه شرقی رفته غرب،
غرب از آن استفاده کرده و ما خودمان گم کرده ایم خودمان را، بوعلی را
نمی شناسیم.

۱۲/۶/۵۸

خود را ندیدن

در آن زمان جوانی، من یادم هست که چشم من ضعیف شد که الآن
هم ضعیف هست و در آن وقت امین الملک، خداوند درحمتش کند، طبیب چشم بود و من
رفتم تهران برای این که چشمم را معالجه کنم. یک کسی که با ما آشنا و با او آشنا
بود، گفت: «بروید پیش امین الملک» و ایشان نقل کرد (آن آقا نقل کرد) که فلان
الدوله چشمش معیوب شده بود رفته بود اروپا پیش اطباء آن جا، آن جا پیش آن طبیبی
که رفته بود، پرفسوری که رفته بود، گفته بود که اهل کجا هستی؟ اهل ایران،
تهران. گفته بود، مگر امین الملک نیست آنجا؟ گفته بود یا هست یا نمی شناسیم،
آن طور که آن آقا نقل می کرد، گفته بود: امین الملک از ـ مثل این که همچو چیزی
ـ ما بهتر است. طبیب خوب داریم لکن مغزهایمان، مغزهای غربی شده است. خود
طبیب ها همین طورند. خودشان هم وقتی پیش خودشان بروید می گویند دیگر باید بروی
اروپا برای این که خودشان هم مغزشان این طوری شده خودشان را گم کرده اند، قدرت
را از دست داده اند، حیثیت، ملیت خودشان را از دست داده اند و از دست داده ایم
همه مان. تا این ملت از این غربزدگی بیرون نیاید استقلال پیدا نمی کند. تا این
نویسنده های ما کتاب هایشان به این وضع است که هر مطلبی که مال خودمان هست وقتی
بخواهند بیان بکنند استشهاد به قول فلان خارجی می کنند، فلان غربی می کنند، تا
از این وابستگی شماها در نیایید استقلال پیدا نمی کنید. تا این خانم ها (شما را
نمی گویم شما توده هستید، آن خانم ها را می گویم) تا این ها توجهشان به این است
که فلان چیز باید، فلان مد از غرب به این جا بیاید، فلان زینت باید از آن جا به
این جا سرایت بکند، تا یک چیزی آن جا پیدا می شود این جا هم تقلید می کنند، تا
از این تقلید بیرون نیایید نمی توانید آدم باشید و نه می توانید مستقل باشید.
اگر بخواهید مستقل باشید، اگر بخواهید شما را به این که یک ملتی هستید بشناسند
و بشوید یک ملت، از این تقلید غرب باید دست بردارید. تا در این تقلید هستید،
آرزوی استقلال را نکنید. تا این نویسنده های ما، نویسندگان ما، همه حرف هایشان
غربی است، این را دست از آن برندارند، امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود.
تا این اسم هایی که در خیابان ها و در داروخانه ها و در کتاب ها و در پارچه ها
و در همه چیزتان، فقط مساجد است که اسماء خارجی را ندارند آن هم برای این که
روحانیون تا حالا به حسب نوعشان آن جور نشده اند و الا همه چیز باید یک اسم
غربی داشته باشد هم آن هایی که می نویسند اسم غربی می گذارند، هم شما که
می خواهید بخوانید. این هایی که می خواهند بخوانند تا یک اسم آن طور نباشد به
آن اقبال نمی کنند. «والذین کفروا اولیاء هم الطاغوت»۱ آن هایی که کافر هستند،
کفران نعمت خدا را می کنند. مستور است واقعیات پیش آن ها، در سطح و در تیرگی
هستند که این ها اولیائشان طاغوت است. کار طاغوت چیست؟ «یخرجهم من النور الی
الظلمات»۲ از نور، از نور مطلق، از هدایت، از استقلال، از ملیت، از اسلامیت،
این ها را بیرون می کند و وارد می کند در ظلمت ها. در این ظلمات این ها را وارد
می کنند. ماها الآن خودمان را گم کردیم، مفاخر خودمان را الآن گم کردیم، مآثر
خودمان را گم کردیم، تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمی شوید. بگردید
پیدایش کنید، بگردید شرق را پیدا کنید. تا ما این طور هستیم، تا نویسنده های ما
آن طور است، تا روشن فکرهای ما آن طور فکر می کنند، تا آزادی خواهان ما آن طور
آزادی غربی را می خواهند همین است که هست.

۱۷/۶/۵۸

غربزدگی ظلمت است

تمام توجه های به عالم طبیعت ظلمت است، همه غربزدگی ها ظلمت
است. این هایی که توجهشان به غرب است، توجهشان به اجانب است، قبله شان غرب است،
رو به غرب توجه دارند، این ها در ظلمات فرور رفته اند، اولیائشان هم طاغوت است.

ملت های شرقی که به واسطه تبلیغات داخل و خارج، به واسطه
تعلیمات عمال د

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.