پاورپوینت کامل جلوه هایی از حیات عالم ربانی آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی (۱) ۳۴ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل جلوه هایی از حیات عالم ربانی آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی (۱) ۳۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۳۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل جلوه هایی از حیات عالم ربانی آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی (۱) ۳۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل جلوه هایی از حیات عالم ربانی آیه الله سید جمال الدین گلپایگانی (۱) ۳۴ اسلاید در PowerPoint :
>
۷۵
بای بیان عن شعوری اترجم
فلا قلم یقوی علیه و لا فم (۲)
کتاب زندگانی او را چگونه ورق زنم در حالی که قلم از نوشتار وصفش عاجز است و اندیشه از کنه وجود او بی خبر . سالها باید
بگذرد و تاریخ، سیر خود را به سوی افقهای تکامل طی کند تا مگر عظمت و بلندای مقام آن رادمرد بزرگ مکتب ائمه هدی علیهم
آلاف التحیه والثناء نموده شود و ابعاد و خصایص آسمانی آن پیر طریق هدایت تفسیری بسزا یابد .
مقام بلندش ما را بر آن داشت تا با زمزمه نام و گرامیداشت یادش شبنمی از بهارستان وجودش و نمی ازیم فضایلش برگیریم .
جان پرور است قصه ارباب معرفت
رمزی بیا بپرس و حدیثی بیا بگو (۳)
تولد
در سال ۱۲۹۵ ق کودکی پا به عرصه وجود گذارد، پدر اسم او را جمال الدین نهاد و تاریخ اسم او را جمال المله والدین .
خاندان
پدرش مرحوم آیه الله سید حسین گلپایگانی (م ۱۳۰۴ ق)، فرزند فقیه بزرگوار سید محمد علی گلپایگانی (م ۱۲۸۰ ق) است .
برادران مرحوم آیه الله سید جمال الدین همه غیر از یکی، از علمای گلپایگان بوده اند و اسامی شریفشان از نظر می گذرد:
۱ – آیه الله سید محمدعلی، مؤلف کتابی در اصول و از تلامیذ میرزا حبیب الله رشتی متوفی به سال ۱۳۱۲ ق; ۲ – مرحوم آقا سید
جعفر از علمای گلپایگان; ۳ – مرحوم آیه الله سید ابراهیم; ۴ – مرحوم سید محمد; ۵ – مرحوم سید میرزا آقا از زهاد و اتقیای
گلپایگان .
تحصیلات
سید جلیل القدر، نه سال بیشتر نداشت که پدر بزرگوارش درگذشت . وی چند سالی را در سعیدآباد به شبانی و فلاحت گذراند،
ولی روح بلندی که از پدران خود به ارث برده بود او را بر آن داشت تا به آبا و اجداد بزرگوار خود اقتدا کند .
دوازده ساله بود که در همان سامان نزد برادران بزرگوارش درس را آغاز کرد . مقداری از دروس مقدماتی را در موطن خود فرا
گرفت و برای ادامه تحصیل راهی گلپایگان شد .
عمده علوم عربیت و بلاغت و منطق را از علمای گلپایگان آموخت . می گویند: هر روز مسافت بین سعیدآباد و گلپایگان را برای
آموختن علم پیاده می پیمود . چند سالی را در گلپایگان به درس و تحصیل اشتغال داشت تا به سال ۱۳۱۱ ق در حالی که ۱۶ سال
بیش نداشت عزم اصفهان نمود و در مدرسه الماسیه ساکن گردید . مدتی را در آن مدرسه ساکن بود تا اینکه از آنجا به مدرسه شیخ
محمد علی ثقه الاسلام منتقل گردید .
در آن دیار سطوح عالی را نزد مرحوم حاج میرزا بدیع و مرحوم آخوند ملا عبدالکریم گزی فرا گرفت و معقول را نزد مرحومان
آخوند ملا علی کاشی و میرزا جهانگیر خان قشقایی بیاموخت و فقه و اصول را نزد مرحوم سید محمد خاتون آبادی و شیخ محمد
علی ثقه الاسلام و شیخ محمد تقی مشهور به مدرسی و سید محمد باقر درچه ای فرا گرفت . همچنین درایه و رجال و علوم دیگر را
از علمای اصفهان آموخت .
در زمان جوانی که در اصفهان تحصیل می کرد با مرحوم آیه الله حاج آقا حسین بروجردی همدرس و هم مباحثه بوده است و
آیه الله بروجردی چه در هنگامی که در بروجرد بودند و چه اوقاتی که به قم مهاجرت کردند نامه هایی به ایشان می نوشتند و در باره
بعضی از مسائل غامض و حوادث واقعه استمداد می کردند .
در وادی سیر و سلوک
مرحوم سید جمال الدین می فرمود:
من در دوران جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ، مرحوم آخوند کاشی و جهانگیرخان درس اخلاق و سیر و سلوک
می آموختم و آنها مربی من بودند . به من دستور داده بودند که شبهای پنجشنبه و جمعه به بیرون از شهر بروم و در قبرستان تخت
فولاد در عالم مرگ و ارواح تفکر کنم و مقداری هم عبادت کنم و صبح برگردم .
عادت من این بود که شب پنجشنبه و جمعه می رفتم و مقدار یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها حرکت می کردم و تفکر
می کردم و بعد چند ساعت استراحت نموده سپس برای نماز شب و مناجات برمی خاستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به
اصفهان برمی گشتم .
همچنین می فرمود:
شبی از شبهای زمستان هوا بسیار سرد بود، برف هم می آمد . من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت
کردم و به تخت فولاد وارد شدم و برای خوردن غذا و استراحت به بقعه ای رفتم .
در این حال در مقبره را زدند تا جنازه ای را که از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص
قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند و جنازه را دفن کنند .
آن جماعت جنازه را گذاردند و رفتند و قاری قرآن مشغول تلاوت شد . من همین که دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول
خوردن غذا شوم دیدم ملائکه عذاب آمدند و مشغول عذاب کردن شدند . چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به
آسمان زبانه می کشید، و فریادهایی از این مرده برمی خاست که گویی تمام قبرستان را متزلزل می کرد . نمی دانم اهل چه معصیتی
بود . قاری قرآن از این جریان اطلاع نداشت و آرام بر سر جنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت . من از مشاهده این منظره از
حال رفتم، بدنم لرزید، رنگم پرید و به قاری اشاره کردم که در را بازکن من می خواهم بروم .
گفت: آقا! هوا سرد است، برف زمین را پوشانده، در راه گرگ تو را می درد .
هرچه خواستم به او بفهمانم که من طاقت ماندن ندارم او درک نمی کرد . بناچار خود را به در اتاق کشیدم در را باز کردم و خارج
شدم و تا اصفهان بسختی آمدم و چندین بار به زمین خوردم . یک هفته در
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 