پاورپوینت کامل دستور العملی از میر محمد حسین خاتون آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل دستور العملی از میر محمد حسین خاتون آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل دستور العملی از میر محمد حسین خاتون آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل دستور العملی از میر محمد حسین خاتون آبادی ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۸۹
حدیث و سنت پس از قرآن کریم، از ارکان مهم و ارزشمندی است که شریعت مطهر اسلام بر آن استوار است . مسلمین خصوصا
علمای بزرگوار، از قدیم در حفظ اقوال و افعال معصومان علیهم السلام اهتمام شایسته ای داشته اند . علما و دانشمندان اسلامی، با
نقل احادیث و تدوین آنها در کتب و دفاتر کوچک و بزرگ، در حفظ این آثار غنی اسلامی کوشیده اند .
یکی از سنتهای حسنه مرسوم بین علما، اعطای اجازه نقل حدیث به شاگردان بوده است . علامه تهرانی در ذریعه می نویسد:
الاجازه هو الکلام الصادر عن المجیز المشتمل علی انشائه الاذن فی روایه الحدیث عنه، بعد اخباره اجمالا بمرویاته . و یطلق شایعا
فی کتابه هذا الاذن المشتمله علی ذکر الکتب و المصنفات التی صدر الاذن
فی روایتها عن المجیز اجمالا او تفصیلا و علی ذکر المشایخ الذین صدر للمجیز الاذن فی الروایه عنهم و کذلک ذکر مشایخ کل
واحد من هولاء المشایخ طبقه بعد طبقه، الی ان تنتهی الاسانید الی المعصومین علیهم السلام . (۱)
اجازات حدیث گاهی مختصر بوده و گاهی در حد رساله و کتابی سودمند مملو از مطالب رجالی و اخلاقی درآمده است . عده ای از
علما در باب اجازات تالیفات مستقلی داشته اند .
علامه تهرانی در این باره می نویسد:
اعلم ان کثیرا من العلماء الاعلام اولهم – علی ما اعلم – السید الاجل رضی الدین علی بن طاوس المتوفی سنه ۶۶۴ و الشیخ الشهید
فی سنه ۷۸۶، ثم الشهید الثانی، ثم جمع من العلماء المتاخرین، قد افرد کل واحد منهم فی الاجازات تالیفا مستقلا جمعوا فیه ما
اطلعوا علیه منها . . . وقد جعل السید الاجل رضی الدین علی بن طاوس (رضی الله عنه) عنوان کتابه المؤلف فی هذا الباب کتاب
الاجازات لکشف طرق المغازات فیما یحصی من الاجازات . (۲)
آنگاه علامه تهرانی به معرفی ده ها کتاب در این باب می پردازد و سپس صدها اجازه از اجازات علمای اعلام را یاد می کند .
از جمله کتبی که مستقلا به اجازات اختصاص یافته: لؤلؤه البحرین، الروضه البهیه، بغیه الوعاه، اللمعه المهدیه، اجازات بحار الانوار،
الاجازه الکبیره است .
شیوه علمای اعلام این بوده که در خاتمه اجازات، شاگردان خود را ملزم به رعایت احتیاط می کردند و گاهی سفارشهای اخلاقی ای
را در پایان اجازه به مجاز گوشزد می کردند . مرحوم علامه مجلسی در خاتمه بسیاری از اجازات خود، براین مضامین تاکید می ورزد:
و اخذت علیه – اجزل الله مواهبه – ما اخذ علی من العهد بملازمه تقوی الله سبحانه فی جمیع الاحوال و الازمان و دوام مراقبته فی
السر و الاعلان و سلوک مسلک الاحتیاط الذی لایضل سالکه و لایظلم مسالکه و بذل الوسع فی تحصیل علوم اهل البیت علیهم
السلام و ترویجها و بذلها لاهلها کل ذلک لابتغاء مرضاه الله سبحانه و اجتناب مساخطه من دون ریاء او مراء، اعاذنا الله و جمیع
اخواننا المؤمنین منهما . و التمس منه ان یذکرنی و مشایخی فی الخلوات و مآن اجابه الدعوات . (۳)
یکی از اجازات مفصلی که شامل مطالب مهم رجالی و تاریخی و وصایای ارزشمند اخلاقی است، اجازه مرحوم میرمحمد حسین
خاتون آبادی به مرحوم زین الدین خوانساری است .
این اجازه به نام مناقب الفضلاء فی ریاض العلماء مشهور است (ذریعه، ج ۲۲، ص ۳۳۳) وهمراه بانفحات الروضات چاپ شده است .
نسخه های خطی آن نیزبسیاراست . در تصحیح متن حاضر از نسخه چاپی و نسخه های خطی شماره ۵۷۷۷ و ۶۳۲۰ کتابخانه آیه الله
مرعشی و نسخه خطی شماره ۵۶۹ مسجد اعظم قم استفاده شده است .
میر محمدحسین بن محمد صالح خاتون آبادی (۴)
از علمای مشهور عصر خویش، فقیه فرزانه، حکیم بلند پایه، فاضل محقق، جامع بین مراتب دانش و نیکی رفتار و زهد و پاکی درون،
سبط علامه مولا محمد باقر مجلسی قدس سره است . در دوران صفویه شیخ الاسلام و امام جمعه اصفهان بوده و در زمان شاه
سلطان حسین، وزیر مریم بیگم بوده است . هنگام حمله افاغنه به اصفهان (۵) (۱۱۳۵ ق)، زجر و شکنجه بسیار از ایشان دیده و بنابه
گفته خودش این مصائب و آلام در تصفیه روح و اصلاح حال او و بی رغبتی به دنیا بسیار مؤثر گردیده است . او، از این فتنه جان،
سالم به در برده و پس از آن نیز مقام مرجعیت دینی را به عهده داشت .
خاتون آبادی از جد مادری خود – علامه مجلسی – اجازه روایت داشته وی در خاتمه مناقب الفضلاء می گوید:
وقد استجزت روایه الصحیفه السجادیه (صلوات الله علی من الهمها) من جدی العلامه المجلسی (طیب الله مضجعه) فی اول الصبا
قبل اوان الحلم فاجازنی رحمه الله تعالی .
دیگر مشایخ اجازه میر محمد حسین عبارتند از: والد بزرگوارش میر محمد صالح خاتون آبادی، آقا جمال الدین محقق سبزواری،
سید علی بن احمد مدنی شیرازی، شیخ سلیمان بن عبدالله ماحوزی بحرانی، مولا ابی الحسن شریف فتونی و مولا محمد سراب
تنکابنی .
جمع کثیری از فضلا نیز از میر محمد حسین خاتون آبادی اجازه روایی داشتند، از جمله: فرزندش امیر عبدالباقی خاتون آبادی،
سید عبدالله جزایری، سید صدرالدین قمی (۶) (متوفی حدود ۱۱۶۰)، مولا احمد بن محمد مهدی شریف خاتون آبادی (۷) ، مولا
محمد شفیع بن نورالدین خاتون آبادی (۸) ، سید ابی الفتح نصرالله بن حسین موسوی حائری (۹) (شهید حدود ۱۱۶۸)، امیر محمد
حسین حسینی اصفهانی، شیخ محمد بن محمد زمان کاشانی (۱۰) ، شیخ زین الدین خوانساری .
، کلمه لباس التقوی (۱۴) ،
مفتاح الفرج (۱۵) ، البداء که هنگام
محاصره اصفهان تالیف کرده (۱۶) ، الزکاه (۱۷) ، الخمس (۱۸) ، رسائل متفرقه (۱۹) ، حواشی بر شرح جدید تجرید (۲۰) ، رساله فی النکاح
بین العبید (۲۱) ، حاشیه بر لمعه و شرح لمعه (۲۲) ، النجم الثاقب فی اثبات الواجب (۲۳) ، اسماء من استبصر (۲۴) ، حاشیه المعالم (۲۵) ،
خزائن الجواهر (۲۶) ، محاسن الحصان فرسنامه (۲۷) ، منیه المرید (۲۸) ، نوروزیه (۲۹) ، فهرست تصانیف علامه مجلسی (۳۰) ، مناقب الفضلاء
فی ریاض العلماء .
آثار خاتون آبادی به صورت مخطوط در بسیاری از کتابخانه های عمومی و خصوصی موجود است، از جمله نسخه شماره ۵۶۹
مسجد اعظم قم قریب به بیست رساله وی را دربردارد .
خاتون آبادی در شب دوشنبه ۲۳ شوال ۱۱۵۱ ق در اصفهان وفات یافت و جسد پاکش به مشهد انتقال داده شد و در سرداب مدرسه
میرزا جعفر مدفون گشت . (۳۱)
فرزندان وی نیز از علما و دانشمندان شیعی به شمار می رفتند، از جمله امیر عبدالباقی که مرحوم سید بحرالعلوم رحمه الله از وی
روایت می کند و سبطش محمد حسین بن میر عبدالباقی نیز امام جمعه اصفهان بوده است، وی به تاریخ ۱۲۳۱ ق به رحمت ایزدی
پیوست . (۳۲)
شیخ زین الدین بن عین علی خوانساری (۳۳)
فقیه دانشمند، عارف به حدیث و رجال و طرق استنباط، صاحب همتی عالی در اعتلای دین و امر به معروف و نهی از منکر، شیخ
زین الدین خوانساری از علمای قرن دوازدهم هجری است . پدرش شیخ عین علی و برادرش شیخ محمد نیز از علمای شیعه
بوده اند . نوادگان وی نیز از عرفا بودند که شرح حالشان در ریاض السیاحه و طرائق الحقائق آمده است .
وی از مرحوم خاتون آبادی و مرحوم محمد صادق تنکابنی سراب اجازه روایت داشته است . خاتون آبادی در اجازه خود، وی را
چنین ستوده است:
ورقی فی مراقی المعارف الدینیه و المسائل الشرعیه مع رفض الاغراض الفاسده و ترک الاهواء الکاسده .
شیخ زین الدین تالیفاتی دارد از جمله: رساله در تحقیق معنای ناصب (۳۴) ; رساله فی مالاتتم فیه الصلاه من الحریر که در سال ۱۱۵۰
از تالیف آن فراغت یافته است .
وی سالها امام جمعه اصفهان بوده و در تاریخ ۱۱۶۷ ق چشم از دارفانی فرو بست و در مقبره آب بخشان اصفهان مدفون گشت .
متن دستورالعمل
و اما الوصایا التی جرت عاده المشایخ بختم الاجازات بها و اخذهم المستجیز بما اخذوا علیها، و ان کان ذاک الحبر البارع اجل من
ان یوصیه مثلی:
فاولها: ملازمه تقوی الله سبحانه و مراقبته فی السر و الاعلان و مداومه ذکر الله فی جمیع الاحیان و لا اعنی به جریان الاذکار علی
اللسان و ان کان ذلک منها بل ما تجاوز عن اللسان الی سائر الاعضاء و تحقیقه یظهر من تدبر الاخبار الوارده فی تفسیره .
و لنذکر هنا خبرین هما اشمل و افید من اکثر الاخبار فی ذلک، اولها ما ذکره الصدوق (طاب ثراه) فی کتاب الخصال، قال فیه:
الذکر مقسوم علی سبعه اعضاء: اللسان و الروح و النفس و العقل و المعرفه و السر و القلب . و کل واحد منها یحتاج الی الاستقامه;
فاستقامه اللسان صدق الاقرار و استقامه الروح صدق الاستغفار و استقامه النفس صدق الاعتذار و استقامه العقل صدق الاعتبار و
استقامه المعرفه صدق الافتخار و استقامه السر السرور بعالم الاسرار و استقامه القلب صدق الیقین و معرفه الجبار . فذکر اللسان،
الحمد و الثناء و ذکر النفس، الجهد و العناء و ذکر الروح، الخوف و الرجاء و ذکر القلب، الصدق و الصفاء و ذکر العقل، التعظیم و الحیاء
و ذکر المعرفه، التسلیم و الرضا و ذکر السر علی رؤیه اللقاء . حدثنا بذلک ابو محمد عبدالله بن حامد رفعه الی بعض الصالحین
علیهم السلام (۳۵) انتهی .
و یظهر لمن تدبر فی هذا الخبر حقائق لاتحصی و اسرار لاتحصی; فتدبر و تبصر!
و اما الخبر الثانی، فهو ما ذکر فی کتاب مصباح الشریعه، قال فیه: قال الصادق علیه السلام :
من کان ذاکرا لله علی الحقیقه، فهو مطیع و من کان غافلا عنه فهو عاص و الطاعه علامه الهدایه والمعصیه علامه الضلاله و اصلهما
من الذکر و الغفله . فاجعل قلبک قبله لسانک لاتحرکه الا باشاره القلب و موافقه العقل و رضی الایمان; فان الله عالم بسرک و جهرک
و کن کالنازع روحه او کالواقف فی العرض الاکبر، غیر شاغل نفسک عما عناک مما کلفک به ربک فی امره و نهیه و وعده و وعیده، و
لاتشغلها بدون ما کلفک به ربک . و اغسل قلبک بماء الحزن، و اجعل ذکر الله من اجل ذکره تعالی ایاک; (۳۶) فانه ذکرک و هو غنی
عنک، فذکره لک اجل و اشهی و اثنی و اتم من ذکرک له و اسبق و معرفتک بذکره لک تورثک الخضوع و الاستحیاء و الانکسار، و
یتولد من ذلک رؤیه کرمه و فضله السابق، و تصغر عند ذلک طاعتک و ان کثرت فی جنب مننه فتخلص لوجهه، و رؤتیک ذکرک له
تورثک الریاء والعجب و السفه و الغلظه فی خلقه و استکثار الطاعه و نسیان فضله و کرمه . و ما تزداد بذلک من الله تعالی الا بعدا و
لاتستجلب (۳۷) به علی مضی الایام الا وحشه . و الذکر ذکران: ذکر خالص بموافقه القلب و ذکر صارف لک بنفی ذکر غیره، کما قال
رسول الله صلی الله علیه وآله : «انی لا احصی ثناء علیک انت کما
اثنیت علی نفسک » . فرسول الله صلی الله علیه وآله لم یجعل لذکره لله عزوجل مقدارا عند علمه بحقیقه سابقه ذکر الله عزوجل له
من قبل ذکره له فمن دونه اولی فمن اراد ان یذکر الله تعالی، فلیعلم انه مالم یذکر الله العبد بالتوفیق لذکره، لایقدر العبد علی
ذکره، انتهی . (۳۸)
فتامل فی هذا الحدیث ایضا ولاتغفل منه و من الخبر الاول و لیکونا فی ذکرک دائما; فانهما بحران محیطان بجواهر الاسرار .
و انما الاذکار اللسانیه فالاهم الاکمل منها: المداومه علی کلمه التوحید و هی لا اله الا الله . فقد روی عن الاصبغ بن نباته قال:
کنت مع علی بن ابی طالب علیه السلام فمر بالمقابر فقال علیه السلام : «السلام علی اهل لا اله الا الله من اهل لا اله الا الله، کیف
وجدتم کلمه لا اله الا الله؟ یا لا اله الا الله بحق لا اله الا الله، اغفر لمن قال لا اله الا الله واحشرنا فی زمره من قال لا اله الا الله » .
قال علی علیه السلام : سمعت رسول الله صلی الله علیه وآله یقول: «من قالها اذا مر بالمقابر، غفرله ذنوب خمسین سنه » فقالوا: یا
رسول الله! من لم یکن له ذنوب خمسین سنه؟ قال: «لوالدیه و اخوانه و لعامه المسلمین » . انتهی . (۳۹)
و اقله مائه مره کل یوم، فقد روی عن الصادق علیه السلام انه قال: «من قال لا اله الا الله مائه مره، کان افضل الناس ذلک الیوم عملا
الا من زاد» . (۴۰) انتهی .
و اما فی طرف الکثره، فلاحد له; فقد روی ابن القداح عنه علیه السلام قال:
ما من شی ء الا و له حد ینتهی الیه . فرض الله الفرائض فمن اداهن فهو حدهن، و شهر رمضان فمن صامه فهو حده، و الحج فمن حج
فهو حده الا الذکر، فان الله لم یرض فیه بالقلیل ولم یجعل له حد ینتهی الیه، ثم تلا: «یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و
سبحوه بکره و اصیلا» فلم یجعل الله له حدا ینتهی الیه . قال: و کان ابی کثیر الذکر، لقد کنت امشی معه و انه لیذکر الله و آکل معه
الطعام و انه لیذکر الله و لو کان یحدث القوم ما یشغله ذلک عن ذکر الله و کنت اری لسانه لاصقا بحنکه یقول: لا اله الا الله . و کان
یجمعنا فیامرنا بالذکر حتی تطلع الشمس و کان یامرنا بالقراءه، من کان یقرامنا و من کان لایقرامنا امره بالذکر و البیت الذی یقرا
فیه القرآن و یذکر الله فیه تکثر برکته و تحضره الملائکه و تهجره الشیاطین و یضی ء لاهل السماء کما تضی ء الکواکب لاهل الارض
والبیت الذی لایقرا فیه القرآن و لایذکر الله فیه تقل برکته و تهجره الملائکه و تحضره الشیاطین و قال جاء رجل الی النبی صلی الله
علیه وآله فقال: من خیر اهل المسجد؟ فقال: «اکثرهم ذکرا» . انتهی . (۴۱)
ایاک والغفله من مدلول هذا الحدیث الشریف، بل اجعله وجهه لهمتک و قبله لخلتک و لاتعجل ضروریات اشغالک من طعامک و
شرابک و سائر اعمالک التی لابد من الاقدام علیها فی امر معاشک، مانعه من الذکر . و امر اصحابک به، سیما من لایقرا منهم حتی
تصیر حائزا لسعادات الدارین . و عسی ان تختم کلامک به و فزت بدخول الجنه کما نطق به خبر المستفیض: «من کان آخر کلامه لا
اله الا الله دخل الجنه » (۴۲) ای من ختم کلامه فی الحیاه الدنیا بتلک الکلمه الطیبه و یخطر بالبال احتمال ان یکون المراد من ختم
کلامه فی کل مجلس به . و علی التقدیرین، لاینبغی الغفله عنها فی حال من الاحوال .
ثم من الاذکار المهمه، التسبیحات الاربع المسمات بالباقیات الصالحات . فقد روی عن ضریس عن الباقر علیه السلام عن آبائه
علیهم السلام :
ان رسول الله صلی الله علیه وآله مر برجل یغرس غرسا فی حائط له فوقف علیه فقال : «الا ادلک علی غرس اثبت اصلا و اسرع ایناعا
و اطیب ثمرا و انفاقا» ؟ [ابقی] قال: بلی فداک ابی و امی یا رسول الله، فقال: «اذا اصبحت و امسیت فقل سبحان الله و الحمد لله و لا
اله الا الله و الله اکبر; فان لک بذلک – ان قلته – بکل تسبیحه عشر شجرات فی الجنه من انواع الفاکهه و هن من الباقیات
الصالحات » قال، فقال الرجل: اشهدک یا رسول الله ان حائطی هذه صدقه مقبوضه علی فقراء المسلمین من اهل الصفه . فانزل الله
تبارک و تعالی [آیا من القرآن] : «فاما من اعطی و اتقی و صدق بالحسنی فسنیسره للیسری » . انتهی . (۴۳)
والافضل قراءتها ثلاثین مره او مائه مره کل یوم او ثلاثین مره عقیب کل صلاه، فقد روی عنهم علیهم السلام انه قال رسول الله صلی
الله علیه وآله :
سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر سید التسابیح . فمن قال فی یوم ثلاثین مره، کان خیرا له من عتق رقبه و کان خیرا
له من عشره الف فرس یوجه فی سبیل الله و ما یقوم من مقامه الا مغفورا له الذنوب، و اعطاه الله بکل حرف مدینه .
و قال علیه السلام :
من قال مائه مره سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر، کتب اسمه فی دیوان الصدیق، وله ثواب الصدیقین، و له بکل
حرف نور علی الصراط، و یکون فی الجنه رفیق خضر . (۴۴)
و عن ابی عبدالله علیه السلام قال :
ان رسول الله صلی الله علیه وآله قال لاصحابه ذات یوم «ارایتم لو جمعتم ما عندکم من الثیاب والآنیه . ثم وضعتم بعضه علی بعض،
اکنتم ترونه یبلغ السماء؟» قالوا: لا یا رسول الله قال: «افلا ادلکم علی شی ء اصله فی الارض و فرعه فی السماء؟» . قالوا: بلی یا رسول
الله . قال: «یقول احدکم اذا فرغ من الصلاه الفریضه ثلاثین مره سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر فان اصلهن فی
الارض و فرعهن فی السماء، و هن یدفعن الهدم و الغرق و الحرق و التردی فی البئر و اکل السبع و میته السوء والبلیه التی تنزل من
السمآء علی العبد فی ذلک الیوم و هن الباقیات الصالحات » . انتهی . (۴۵)
ثم «الاستغفار» من المهمات الجامعه لخیرات الدنیا و الآخره . فعن الرضا علیه السلام عن آبائه علیهم السلام قال:
قال امیرالمؤمنین علیه السلام : «تعطروا بالاستغفار و لاتفضحکم روائح الذنوب » . (۴۶)
و عنه علیه السلام ایضا: «الاستغفار یزید فی الرزق » . (۴۷)
و عن النبی صلی الله علیه وآله :
من اکثر الاستغفار جعل الله له من کل هم فرجا و من کل ضیق مخرجا و یرزقه من حیث لایحتسب . (۴۸)
و عن ابی جعفر علیه السلام قال :
کان رسول الله و الاستغفار لکم حصنین حصینین من العذاب فمضی اکبر الحصنین و بقی الاستغفار فاکثروا منه; فانه ممحاه
للذنوب .
قال الله عزوجل: «و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون » . (۴۹)
و عنه علیه السلام ایضا قال:
من استغفر الله بعد صلاه الفجر سبعین مره، غفر الله له و لو عمل ذلک الیوم سبعین الف ذنب و من عمل اکثر من سبعین الف
ذنب، فلاخیر فیه . (۵۰)
و اعلم! ان لتوسعه الرزق ینبغی ان یقول کل یوم: لاحول و لا قوه الا بالله مائه مره . فعنهم علیهم السلام :
من قال لاحول و لاقوه الا بالله مائه مره فی کل یوم لم یصبه فقرا ابدا .
ولاتغفل عن الکلمات الاربع، کما ورد عن الصادق علیه السلام قال :
عجبت لمن فزع من اربع کیف لایفزع الی اربع . عجبت لمن خاف کیف لایفزع الی قوله تعالی: «حسبنا الله و نعم الوکیل » ; فانی
سمعت الله عزوجل یقول بعقبها «فانقلبوا بنعمه من الله و فضل لم یمسسهم سوء» . و عجبت لمن اغتم کیف لایفزع الی قوله: «لا اله
الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین » ; فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها: «فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجی
المؤمنین » . و عجبت لمن مکربه کیف لایفزع الی قوله تعالی: «افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد» ; فانی سمعت الله عزوجل
یقول بعقبها: «فوقاه الله سیئات ما مکروا» ، و عجبت لمن اراد الدنیا و زینتها کیف لایفزع الی قوله: «ما شاء الله و لاقوه الا بالله » ;
فانی سمعت الله عزوجل یقول بعقبها: «ان ترن انا اقل منک مالا و ولدا فعسی ربی ان یؤتین خیرا من جنتک » و عسی موجبه . (۵۱)
و من المهمات بعد صلاتی الغداه و المغرب «بسم الله الرحمن الرحیم لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم » ثلاث مرات او سبعا او
عشرا او مائه کما ورد فی الروایات الکثیره ترکنا ذکرها خوفا من الاطاله .
و مما لاینبغی ترکه، بل ربما قال قائل من الاصحاب بوجوبه حین طلوع الشمس و غروبها، «لا اله الا الله وحده لاشریک له له الملک
و له الحمد یحیی و یمیت و هو حی لایموت بیده الخیر و هو علی کل شی ء قدیر» عشر مرات و کذا قول «اعوذ بالله السمیع العلیم
من همزات الشیاطین و اعوذ بالله ان یحضرون ان الله هو السمیع العلیم » عشر مرات ایضا . وقد ورد الامر بقضائها اذا ترکها احد . و
من اصحابنا من قضاهما عده سنین کان قد ترکها رحمه الله تعالی .
و لنکتف بهذا القدر من الاذکار اللسانیه، و من اراد استقصاءها، فعلیه بکتب الدعوات لاصحابنا فی ذلک; فانها حاویه للادعیه العدیده
لجمیع مطالب الدنیا و الآخره . و لعمری، لو تفحصتها و تصفحتها، لوجدت لکل مطلب ادعیه مجربه واسترحت من المتاعب
الدنیویه مع ما حصل لک من التوکل التام و التوسل الکامل الی الله تعالی فی کل الاوقات . و یصیر ذلک سببا للتعرض لنفحات الله
تعالی فی ایام دهرک والجولان بقلبک فی فضاء عالم الملکوت و ساحه قدس الجبروت و یرتفع عنک کدورات النشاه الظلمانیه . و
الله هو الموفق و المعین .
و الوصیه الثانیه
دوام الاشتغال بتحصیل العلوم الدینیه و تحقیقها و استفراغ الوسع فی بذلها لاهلها و صرف العمر فی نشر الاخبار و الآثار و محو
البدع و ارشاد الناس و هدایتهم، فلیس وراء هذا السبب من مطلب اذا حصلت شریطته . فقد روینا عن مولانا امیر المؤمنین علیه
السلام انه قال:
من کان من شیعتنا عالما بشریعتنا فاخرج ضعفاء شیعتنا من ظلمه جهلهم الی نور العلم الذی حبوناه، جاء یوم القیامه علی راسه
تاج من نور یضی ء لاهل جمیع العرصات . و علیه حله لایقوم لاقل سلک منها الدنیا بحذافیرها و ینادی مناد: هذا عالم من بعض
تلامذه علماء آل محمد صلی الله علیه وآله الا فمن اخرجه من ظلمه جهله فی الدنیا، فلیتشبث به، یخرجه من حیره ظلمه هذه
العرصات الی نزه الجنان فیخرج کل من کان علمه فی الدنیا خیرا او فتح عن قلبه من الجهل قفلا او اوضح له عن شبهه . (۵۲)
الی غیر ذلک من الاخبار الکثیره .
ولکن ینبغی ان یکون ذلک مع الاحتیاط التام فی النقل و الفتوی; فان المفتی علی شفیر جهنم و «التحرز عن الشبهات خیر من
الاقتحام فی الهلکات » .
و اما الوصیه الاخیره
فهی ان لاینسانی و لاینسی مشایخی من صالح دعواته المستطابه لاسیما فی الاوقات الشریفه و مظان الاجابه و انشده بالله العلی
العظیم ان لایسامح فی ذلک، بل یذکرنی فی الخلوات و اعقاب الصلوات و مظان الاجابات لاسیما بعد الممات; فان الاعمال تنقطع
بعد حلول الآجال ولاینفعهم شی ء الا الادعیه والهدایا من الاحباء . فالمرجو منه (ادام الله تاییده) الاهتمام فی ذلک، عسی الله ان
یتجاوز عن الخطایا و السیئات و یبدلها بقبول دعائه حسنات .
و هذا کله مع ما یحصل له من الاجر و الثواب و نداء الملک و دعائه الذی یستجاب بلا ارتیاب . فقد روی الکلینی عن علی بن ابراهیم
عن ابیه، قال:
رایت عبدالله بن جندب بالموقف، فلم ار موقفا احسن من موقفه مازال مادا یده الی السماء و دموعه تسیل علی خدیه حتی تبلغ
الارض . فلما انصرف الناس، قلت یا ابامحمد! ما رایت موقفا قط احسن من موقفک . قال و الله ما دعوت فیه الا لاخوانی، و ذلک لان
ابا الحسن موسی علیه السلام اخبرنی انه من دعا لاخیه بظهر الغیب، نودی من العرش: «ولک مائه الف ضعف مثله » . و کرهت ان
ادع مائه الف ضعف، لواحده لا ادری یستجاب ام لا . (۵۳)
والاخبار فی ذلک کثیره، فالمرجو منه (دام توفیقه) ان یجعل هذه الاخبار مطمح نظره و یذکرنی و مشایخی لاسیما والدی وجدی
(قدس الله روحهما) فی خلواته المستطابه و یدخلنا فی ادعیته المستجابه . والله ولی التوفیق .
ترجمه دستورالعمل
. اما سفارشهایی که استادان عادت دارند «اجازه » های خود – به شاگردانشان – را با آن به پایان رسانند و از «شاگرد» بر عمل به آن،
تعهد گیرند، همان گونه که خودشان ملزم شده اند [برایت برمی شمارم] هر چند آن دانشمند سرآمد، بالاتر از آن است که مثل من،
او را پند دهد:
نخستین سفارش
نخستین آن سفارشها، هماره پروای الهی داشتن و مراقب – اوامر و نواهی – الهی بودن و متذکر خدا بودن در تمامی زمانهاست .
مقصودم از «یاد خدا بودن » مشغول بودن زبان به گفتن «ذکر» نیست، هر چند این از اقسام «ذکر الهی » است; بلکه نظرم به ظهور و
تجلی ذکرهای زبانی، بر سایر اعضای آدمی است . البته، حقیقت این مطلب، با تدبر در اخبار این موضوع، روشن می شود .
اینجا، دو خبر را که کاملتر و پر فایده تر از بقیه است، می آورم: اولین آن، روایتی است که شیخ صدوق (طاب ثراه) در کتاب
خصال اش نقل کرده است . در آنجا گفته:
ذکر، بر هفت عضو از اعضای انسان، تقسیم شده است: زبان، روح، نفس، عقل، معرفت، سر، قلب . هر کدام از اینها، احتیاج به
پایداری و ایستادگی دارد: ایستادگی زبان، همان راستی در اقرار است; ایستادگی روح، همان راستی در استغفار است; ایستادگی
نفس، همان راستی در اعتذار است; ایستادگی عقل، همان راستی در عبرت گرفتن است; ایستادگی معرفت، همان راستی در افتخار
است; ایستادگی سر، همان خوشنودی به جهان اسرار است; ایستادگی قلب، همان راستی در یقین و شناخت خداوند جبار است . <
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 