پاورپوینت کامل درآمدی بر دین پژوهی و واژه شناسی دین – کلیات دین پژوهی (۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل درآمدی بر دین پژوهی و واژه شناسی دین – کلیات دین پژوهی (۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل درآمدی بر دین پژوهی و واژه شناسی دین – کلیات دین پژوهی (۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل درآمدی بر دین پژوهی و واژه شناسی دین – کلیات دین پژوهی (۱) ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۵۹
درآمدی بر دین پژوهی
به گفته محققان و کاوشگران تاریخ فرهنگ و اندیشه بشری، بشر هیچ گاه بدون دین زندگی
نکرده است، اعم از این که آن دین، یک دین آسمانی و توحیدی بوده، و یا جز آن. به
عبارت دیگر، مساله پرسش و انجام دادن یک سلسله آداب و رسوم قداست آمیز، از
خصایص مشترک همه انسان ها در طول تاریخ بوده است. حتی آنان که به ظاهر با دین
به معنای مصطلح و معروف آن مخالفت کرده اند، ناچار شده اند دین دیگری را جایگزین آن
نمایند، تا نیاز فطری خود را ارضا کنند.
البته آن چه در کانون بحث های کلامی قرار می گیرد، بیش از هر چیز ادیان توحیدی
و آسمانی است. ولی دین پژوهی در شکل گسترده خود، همه انواع و اقسام دین را در
برمی گیرد، تا آن جا که حتی مسلک های مادی و دنیوی نظیر مارکسیسم نیز از قلم
نمی افتد.
دین به معنای خاص آن (دین توحیدی و شرایع آسمانی) در قرون اخیر (از رنسانس به
این طرف) تطوراتی را پشت سرگذاشته است; روزگاری مورد عنایت و توجه دانشمندان
بوده و روزگاری دیگر مورد بی مهری و بی اعتنایی بسیاری، و حتی مورد خصومت برخی
از آنان بوده است. قرن هفدهم میلادی که علم جدید، تازه سربرآورده بود، دانشمندان
پیشتاز علم جدید چون کپکر و گالیله و نیوتون و دکارت خود از شخصیت های دینی و
علاقه مند به دین بودند. اما با فرا رسیدن قرن هجدهم، رفته رفته دین از متن
مجامع علمی منزوی گردید; علم و عقل بشری تا سرحد پرستش مورد تمجید قرار گرفت و
نظریه جبرانگارانه طبیعت، این پندار را به وجود آورد که جهان طبیعت خودبسنده
است، و در ادامه هستی خود به مدبری آسمانی نیاز ندارد، و علم می تواند به همه
نیازهای انسان پاسخ گوید.
قرن نوزدهم نیز تقریبا همین راه را ادامه داد، ولی در اواخر این قرن و قرن
بیستم، به خاطر چند رخداد مهم اجتماعی – فرهنگی، بار دیگر دین مورد توجه جدی
قرار گرفت:
اولا) تفکر یوزیتیویستی در باب معرفت شناسی و فلسفه علم مردود شناخته شد و این
در حالی است که پوزیتیویسم یکی از سرسخت ترین مخالفان متافیزیک به صورت اعم
و دین به صورت خاص بود.
ثانیا) قربانیان بی شمار و فجایع تلخی که جنگ های جهانی و منطقه ای برای بشر
به بار آورد. این فجایع، نتیجه علم و صنعت جدید بود که متاسفانه از دین فاصله
گرفته و به جای خدامداری، انسان مدار شده بود.
ثالثا) ناتوانی کمونیسم به عنوان یک مرام و مسلک زندگی مخالف دین، عملا
ثابت گردید.
رابعا) با فاصله گرفتن بشر از دین و تعالیم دینی، نابسامانی های اخلاقی، روز
به روز گسترش یافت و کیان خانواده متلاشی گردید.
مجموعه این عوامل، دانشمندان و محققان را به سمت دین، سوق داد و بار دیگر دین در
کانون توجه عمیق قرار گرفت. امروز، دین پژوهی به شیوه علمی و با استفاده از
روش های معتبر در علوم اجتماعی و انسانی جزء رشته های آکادمیک است. به گفته
برخی از نویسندگان، در غرب، سالانه حدود دو هزار عنوان کتاب اعم از مرجع و عادی –
قطع نظر از نشریه های بسیار – به سه زبان انگلیسی و فرانسه و آلمانی منتشر
می شود. (۲)
این توجه و اقبال به دین، در عین اینکه مایه خرسندی است، می تواند مشکل آفرین نیز
باشد; زیرا تجربه نشان داده است که پیوسته افراد یا گروه های فرصت طلب، از
نام دین برای نشر عقاید و افکار غیردینی یا ضددینی خود استفاده کرده اند، چنانکه
مارکسیست ها در دوران قبل از انقلاب اسلامی، از طریق برخی گروهک های به ظاهر
اسلامی، اندیشه های مادی گرایانه خود را در افکار جوانان و افراد کم اطلاع یا
بی اطلاع تزریق می کردند، و در قرن دوم هجری پس از آن که اسطوره تحریم نگارش و نشر
حدیث، شکسته شد، گروه زنادقه از ساده اندیشی عده ای از محدثان، سوء استفاده کرده و چه
بسیار عقاید نادرستی که تحت نام حدیث پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در
فرهنگ اسلامی وارد کردند و همین احادیث ساختگی به دست ظاهرگرایان، به عنوان
مرجع عقاید اسلامی شناخته شد; که هنوز که هنوز است، این خار، چشم صاحبان بصیرت را
می آزارد. به گفته دردمندی آگاه، هم اکنون در دنیای غرب، کسانی که هیچ باور دینی و
تعهد مذهبی ندارند، چون نام و یاد دین، دلپسند بشر سرخورده امروزی از مسلک ها و
ایسم های دنیاگرا و انسان مدار است، برای عرضه بهتر آثار و نوشته های خود، به
کمترین مناسب، از نام و عنوان دین، استفاده می کنند. (۳)
از سوی دیگر، دین مورد توجه دنیای غرب، بیش، از هر دین دیگر، دین مسیحیت است،
که متاسفانه دستخوش تحریف بسیار قرار گرفته و معارف و احکام آن که در کتاب
مقدس (تورات، انجیل) تبیین گردیده است، در مقایسه با عقل و علم دچار مشکلات
بسیاری گردیده است، چنان که در مسایل مربوط به نظام اجتماعی دین و حکومت دینی
نیز طریق و روش روشن و پذیرفته ای ندارد; مطالب آن، عمدتا مربوط به تاریخ گذشته،
و نصایح اخلاقی و الهیات آن هم به صورت تحریف شده ونارسا است. و اصولا – همان
گونه که استاد شهید آیه الله مطهری بیان کرده اند – (۴) همین نارسایی مفاهیم دینی
مسیحیت، یکی از عوامل مهم گرایش به مادیگری در قرون گذشته در جهان غرب بوده
است و حال که مادیگری فکری و عملی، ورشکسته شده است، باید بشر را به سرچشمه زلالی
از معارف و احکام دینی رهنمون شد و آن جز قرآن کریم و سنت و عترت پیامبر گرامی
اسلام، صلی الله علیه وآله نیست.
این جاست که وظیفه بسیار خطیر و حساس عالمان دینی و حوزه های علمیه نمایان
می گردد; زیرا آنان خود را حامیان و مبلغان دین می دانند، و جامعه اسلامی نیز
آنان را به همین سمت می شناسد. پس باید به این تقاضای گسترده جدید بشریت، نسبت به
ارمغان های نبوت و دستاوردهای شریعت آسمانی، پاسخ مناسب داد و عرضه را با
تقاضا هماهنگ کرد. وگرنه، رهزنان و فرصت طلبان کالاهای بدلی و غیرسالم را، به
جای کالاهای اصیل، وارد بازار معرفت دینی خواهند کرد; چنان که اگر به
ترجمه هایی که از آثار غربی شده است، نظری بیفکنیم، به این حقیقت تلخ وقوف خواهیم
یافت. این آثار، به دلیل اینکه پشتوانه استواری از وحی و فلسفه الهی ندارند،
غالبا مشکل آفرین می باشند و اگر در پرورش شبهه ها توانایند، در حل آن ها عاجز و
درمانده اند. آری آن بخش از این تحقیقات که به مسایل تاریخی و علمی مربوط می شود،
نسبتا قوی و قابل استفاده است.
در هر حال، برماست که ضمن آشنایی با این افکار و آثار، دیدگاه های اسلامی خود
را با زبان روشن بیان کنیم و با استفاده از وسایل مناسب و متناسب با فرهنگ جدید
عرضه کنیم.
متاسفانه، نوعی غربزدگی پنهانی در گفته ها و نوشته های برخی گویندگان و
نویسندگان – حوزوی یا دانشگاهی – به چشم می خورد. گمان یا باور اینان براین است
که گویا غرب که از نظر علم و تکنولوژی بر ما برتری دارد، در فکر و فرهنگ نیز بر ما
برتر است، و جدید بودن یک اندیشه به این است که مستند به فیلسوف یا متکلمی از
جهان غرب باشد; در مثل اگر عالی تر و برتر از آن سخن را ملاصدرا در فلسفه، یا
خواجه نصیرالدین در کلام، گفته باشند، چون این دو شخصیت مربوط به چند قرن پیش
می باشند، و از طرفی متعلق به دنیای شرق هستند، آن سخن، راقی و بالنده نیست، ولی اگر
ضعیف تر از آن را مثلا کانت یا رودولف بولتمان گفته باشند، اعجاب برانگیز
خواهد بود! استاد مطهری پس از بیان برتری فلسفه اسلامی نسبت به فلسفه قدیم
یونان و فلسفه جدید غرب می گوید: «اما چه باید کرد که فعلا هر چیزی که مارک اروپایی
دارد، رونق دارد; اگر چه سخن پوسیده ای باشد که سال هاست ما از آن گذشته ایم ». (۵)
اشتباه نشود، ما طرفدار تعطیل یا تحریم فکر نیستیم، بلکه خواهان استقلال و
انصاف در اندیشه و داوری هستیم، چنان نباشد که به نوشته نویسنده ای، حکیمان غربی
را، اندیشه ساز، و حکیمان اسلامی را، اندیشه سوز معرفی کنیم. شعار ما، همان کلام
جاویدان امام علی علیه السلام است که «الحکمه ضاله المؤمن » و «انظر الی ما قال و
لاتنظر الی من قال » در وادی علم و حکمت، مذهب و آیین معیار نیست، چنان که غربی و
شرقی هم وزنی ندارد، و گذشته و حال هم میزان نخواهد بود. میزان و ملاک، استواری و
اتقان و درستی و آموزندگی است و این از برجستگی های تمدن اسلامی است که حتی
به اعتراف بیگانگان، مسلمانان آثار علم و تمدن قدیم را نه تنها نابود نکردند،
بلکه آن را، حرمت نهاده و گرامی داشتند و پس از تنقیح و تکمیل، به آیندگان سپردند و
نوشتار حاضر خود گواهی بر همین مدعا است که چون در آثار محققان غربی، بحث دین
پژوهی از جنبه تاریخی و رهیافت های مختلف به آن، نسبتا خوب بررسی شده است، به نقل
خلاصه ای از یکی از مقالات دائره المعارف دین در این باره بسنده کردم.
شاید منشا این خود ناباوری ها، ناآگاهی از داشته های خودی است که آن نیز ناشی
از بی توجهی یا کم توجهی به فلسفه و کلام در دوره های اخیر است. از این رو، راه
حل مشکل، اهتمام و اعتنای بیشتر به معارف عقلی اسلام و الهیات اسلامی (فلسفه،
کلام) است. امروز، چه ما بخواهیم و چه نخواهیم، میدان جدیدی از تفکر و تحقیق در
زمینه الهیات و دین پژوهی و فلسفه دین، پدید آمده است. در چنین شرایطی، غفلت و
کوتاهی روا نیست و هماهنگی با آن به برنامه ریزی دقیق و کار منظم و حساب شده و
شتابنده، نیاز دارد. کشف استعدادها و توانایی ها و هدایت و حمایت آن ها، امری
ضروری و اساسی است، چرا ما «دائره المعارف دین » ننویسیم؟ چرا ما «فلسفه علم و
دین » در حد قابل قبول، تدوین نکنیم، و چرا؟ و چرا؟ بدون شک ما نیروهای مستعد، برای
تربیت کردن، جهت اجرای چنین طرح هایی، حتی بیش از مقدار نیاز، داریم، ولی مشکل در
نشناختن آن ها در مرحله نخست، و هدایت نکردن آن ها در مرحله دوم و حمایت نکردن آن ها
در مرحله سوم است، داشتن برنامه صحیح و هدایت بجای نیروها و حمایت لازم آن ها،
از ضروری ترین اصول اجرای پروژه های تحقیقی و بنیادی است. قطعا با کارهای
روزمرگی و فصلی و مقطعی، به چنین اهدافی نمی توان رسید. اگر در دنیای غرب، در
این زمینه کارهای چشمگیری صورت گرفته است به خاطر رعایت اصول یاد شده است.
وقتی همه نیروها را در یک یا دو مورد به کار بگیریم، طبعا موارد دیگر، رشد لازم
را نخواهد کرد. آن گاه ما خواهیم توانست در زمینه های یاد شده متخصصان لایق به
مقدار لازم تربیت کنیم، که آن ها را به عنوان شاخه هایی از علوم دینی یا
دین شناسی به رسمیت بشناسیم، و با برنامه ریزی صحیح، بخشی از نیروها را بدان سمت
هدایت کنیم. در غیر این صورت، هیچ گاه، ابتکار عمل در دست ما نخواهد بود و فقط هر
از چند گاهی، نوادری پیدا خواهند شد و با زحمت و مشقت بسیار، از کیان عقاید و معارف
دینی، دفاع خواهند کرد.
تازه، آن چه گفتیم، شمه ای از وضعیت کنونی و رسالت ما در برابر دین گرایی جدید در
جهان غرب بوده. اما مساله جهان اسلام و هجوم گسترده و حساب شده ای که از
جانب سیلی خوردگان از انقلاب اسلامی و ایادی سیاسی – مذهبی آنان علیه مذهب
شیعه در جریان است، حکایت غم انگیز دیگری دارد! و طولانی شدن مقدمه نوشتار مانع از
پرداختن به آن است. مراجعه به کتابنامه ای که در باره آثار منتشر شده علیه شیعه،
منتشر شده است. برای اهل درد و بصیرت کافی است. اینک با ذکر این مقدمه، بحث خود
را دوباره دین پژوهی آغاز می کنیم و یادآور می شویم که آن چه در این نوشتار، در
این باره آمده است حول سه محور است:
۱ – اشاره ای به تاریخچه بحث دین پژوهی;
۲ – رهیافت های گوناگون به این مساله;
۳ – ارایه فهرستی از برخی سرفصل های دین پژوهی.
تاریخچه بحث دین پژوهی
دین پژوهی، تاریخی کهن دارد و می توان قدمت آن را برابر با قدمت خود دین دانست،
هر چند این رشته علمی نیز به سان سایر علوم، در آغاز بسیار ساده و محدود بوده و با
گذشت زمان، تطور و تکامل یافته است. دین پژوهان جدید، نمونه هایی از تحقیقات
دین شناسی را در یونان باستان ذکر کرده اند (که البته منحصر به آنان نیست). یکی
از معروف ترین منابع دین شناسان پیشین، تواریخ هرودت (متولد ۴۸۴ قبل از میلاد)
است که سرشار از اطلاعات در باره ادیان باستانی آسیای غربی و مصر است این
آثار هم نمونه هایی از روش های پژوهش او و هم تفسیرهای او در این باب است. به
گفته خودش، اعتماد او در این کارها بر دیده ها و قضاوت ها و پژوهش های خود، به
اضافه افسانه ها و گزارش هایی است که در باره رویدادهای قدیم و اقوامی که آن ها
را ندیده شنیده است. وی آیین های یونانی را با فرهنگ های دیگر تطبیق کرده و
خدایان مصری و یونانی را با یکدیگر می سنجیده است. بنابراین، روش دین پژوهی او بر
پایه روش تاریخی – تطبیقی استوار بوده است.
افلاطون و ارسطو
از دین پژوهانی که با روش فلسفی، وارد این بحث شده است، افلاطون حکیم (متولد ۴۲۸
میلادی) است. وی در عین این که منتقد دین عامه و افسانه های شاعران درباره
خدایان بود، با اصالت ماده (ماتریالیسم) آشکار بعضی از متفکران باستانی
یونان و شکاکیت سوفسطائیان مخالف بود و در نظم و نظام اشیا، هوشی الهی می دید و
بربرها را از آن روی که به اجرام سماوی، الوهیت نسبت می دهند، از این متفکران
هوشمندتر می دانست و برخلاف بعضی از سوفسطائیان که دین را یک دروغ مفید برای
دوره ابتدایی می دانستند، او بر آن بود که دین در روزگاران پیشتر، پاک
روراستین تر بوده است. او هم چنین بر مبنای آن چه از اقوام و اعصار مختلف
شناخته شده بود، برآن بود که اعتقاد به الوهیت، یک پدیدار جهانی و عام بوده است.
شاگرد مشهور او ارسطو (متولد ۳۸۴ قبل از میلاد) در این موضوعات با او موافقت
کلی داشت. هر چند هیچ کدام از آن ها به مطالعه تطبیقی ادیان – به معنای جدید کلمه –
نپرداخته بودند، مع الوصف به مواد و مطالبی که از آثار قوم شناختی و تاریخی
به دست آمده بود، و هم چنین به دین عامه پسند و آیین های عرفانی سرزمین و روزگار
خویش اشاره و استناد می کردند. به علاوه، ارسطو، مؤسس روش تطبیقی بود که خود او
عمدتا به مطالعات زیست شناختی اطلاق کرده بود و بعدها به سایر حوزه ها نفوذ کرد.
نویسندگان رومی
سیسرون (۶) و وارو (۷) از نویسندگان رومی ای بودند که آثاری در باره دین داشتند،
سیسرون (متولد ۱۰۶ قبل از میلاد) اثری کلاسیک در باره مکاتب فلسفی مختلف وعقاید
وشعایر دینی قرن اول قبل از میلاد نوشته بود تحت عنوان اندر طبیعت خدایان (۸) وی
گرچه درک قابل ملاحظه ای از عناصر درونی دیانت و اعتقاد داشت، توجه و تاکیدش
عمدتا معطوف به موضوعات کلامی بود، یعنی معتقدات در باب طبیعت خدایان.
وارو (متولد ۱۱۶ قبل از میلاد) رساله ای ماندگار در باب شخصیت های دینی رومی و
اماکن و شعایر خدایان نوشت و در آن انواع الهیات را به سه نوع، اساطیری و
طبیعی و مدنی، تقسیم کرد. وارو در باره روشش گفته است که او نه به عنوان یک
فیلسوف، بلکه مورخی که بیش و پیش از مسایل و مباحث لاهوتی به مسایل و مباحث
انسانی علاقه دارد، قلم می زند و به همین مناسبت دولت و کشور را هم چون نهادهای
مقدس و مقدم تلقی می کرد که برای رفع نیازهای اجتماعی – سیاسی پدید آمده است.
بدین سان، دین شناسی تاریخی، تطبیقی و دین پژوهی انتقادی از دوران های قدیم وجود
داشته است; هر چند نه به صورت نظریه پردازانه و روش شناسانه معمول در رشته های
تحقیقی عصر جدید. با این حال، بسیاری از مفاهیم باب روز، نظیر نقش اجتماعی –
سیاسی دین و ریشه داشتن عقاید دینی در نیازهای روانی، در قرن ها قبل از عهد مسیحی
سابقه دارد. مورخان قوم شناس یونان نظیر هرودت، طلایه دار رهیافت مردم شناختی
به دین پژوهی هستند.
رهیافت های گوناگون در دین پژوهی
اکنون که به اجمال با تاریخ دین پژوهی آشنا شدیم، مناسب است شرح کوتاهی از
انواع رهیافت های دین پژوهی را عرضه کنیم:
دین پژوهی تطبیقی
از بحث قبل روشن شد که دین پژوهی تطبیقی، تاریخی کهن دارد، ولی سرآغاز دین پژوهی
تطبیقی به شیوه علمی آن را در ربع قرن نوزدهم و سر رشته آن را در آثار زبان شناس
آلمانی ماکس مولر (۱۸۲۳ – ۱۹۰۰) قرار می دهند. دانش وسیع مولر از زبان های هند و
اروپائی، رهیافت تطبیقی او به فقه اللغه و تسری دادن روش آن به دین پژوهی و
حمایت صریح او از این رشته، به عنوان یک رشته علمی، در طول حیات او، راه را
برای تاسیس کرسی هایی مربوط به این رشته در دانشگاه های پیشتاز اروپا، باز
کرد.
رهیافت مردم شناختی
رهیافت مردم شناختی به دین نیز، ریشه های عمیق در تاریخ فرهنگ و تمدن بشری دارد،
ولی معمولا از ای. بی تیلور (۱۸۳۲ – ۱۹۱۷) قوم شناس انگلیسی به عنوان مؤسس
دین پژوهی مردم شناختی یاد می شود. او بر مبنای این فرض که آداب و رسوم و عقاید
فرهنگ های بدوی جدید – که سیاحان و مبلغان و کارگزاران استعمار و دیگران وصف
کرده اند – بازمانده عصر باستانی پیش از تاریخ است، به این نتیجه رسید که
این ها شواهدی هستند که دلالت بر مرحله اولیه دین دارند.
لوی برول (۱۸۵۷ – ۱۹۳۹) از دین پژوهای مهم مکتب مردم شناختی فرانسوی بود که در
درجه اول فیلسوف بود و توجهش معطوف به شیوه ای بود که بدویان فکر می کنند، و نه به
ساختار اجتماعی نهانی آن ها. وی در آغاز بر آن بود که ذهنیت انسان بدوی به کلی
با اندیشه انتزاعی انسان جدید فرق دارد، ولی در سال های آخر عمرش این نظر را تعدیل
کرد و قایل به یک ذهنیت انسانی مشترک شد که در آن، عوامل رفتاری و عقلی هم نزد
بدویان و هم انسان های جدید به یک سان وجود دارد.
فوستل دوکولانژ (۱۸۲۳ – ۱۸۹۲) از دیگر محققان سرشناس این رشته است. وی در کتاب
مشهورش «شهر باستان » (۹) (۱۸۶۴) شهر باستانی یونانی – رومی را بررسی کرده و برآن
است که بنیاد قوانین و نهادهای مدنی در نخستین معتقدات و آداب و رسوم دینی
جامعه نهفته است.
رهیافت تاریخی – پدیدار شناختی
تاریخ و پدیدارشناسی دین هم مانند مردم شناسی دین، طلیعه ای فلسفی دارد. می توان
از شلایر ماخو (۱۷۶۸ – ۱۸۳۴) متکلم برجسته آلمانی خط مستقیمی به فیلسوف آلمانی
ویلهم دیلستای (۱۸۳۳ – ۱۹۱۱) و تاثیر او بر مطالعات علوم انسانی، از جمله
تاریخ ادیان کشید. وی تمایز قاطعی بین مطالعات علوم طبیعی و علوم انسانی قایل
بود و این برخلاف گرایش عام قرن نوزدهمی بود که دومی را طبق مدل اولی
می سنجیدند.
علاوه بر این، تاثیر و نفوذ فلسفی، تاثیر و نفوذ کلامی ای نیز در سیر تحول
تاریخ و پدیدار شناسی مستقل دین مشهود بود، برخلاف پژوهندگان پیشتاز در مردم شناسی
جدید که عمدتا از دین رسمی و دیانت سنتی بریده بودند، بسیاری از محققان صاحب نظر که
در سیر تکوینی این رشته جدید نقشی داشتند، متکلم دینی بودند. آنان دین پژوهی را
مشخصه ای دینی که به رشد دینی پژوهشگر کمک می کند، در نظر می گرفتند.
سودربلوم (۱۸۶۶ – ۱۹۱۳) متکلم سوئدی و مورخ ادیان، از برجسته ترین چهره این
مکتب جدید به شمار می رفت. او در آغاز، متخصص دین باستانی ایران بود، سپس دامنه
علاقه اش را به کلی به حوزه تاریخ ادیان و رابطه اش با دین مسیحی گسترش داد. او
کتابی در باره سیر تحول و تکامل اعتقاد به خدا نوشت و در این کار، به کل گستره
ادیان بشری از جمله ادیان اقوام امی (ابتدایی) نظر داشت.
ادوارد لیمان (۱۸۶۲ – ۱۹۳۰) پژوهشگر دانمارکی نیز، سهم مهمی در پدیدارشناسی دین
دارد. وی به خاطر کتاب کوچکی که به زبان سوئدی در زمینه علم دین نوشته است، مشهور
است. مقاله دیگری نیز در موضوع پدیدارشناسی دین دارد که مرجع دین پژوهان است.
یواخیم واخ (۱۸۹۸ – ۱۹۵۵) مورخ آلمانی – آمریکایی ادیان و جامعه شناس دین نیز، در
این باره تلاش های بسیار کرده او تاریخ و پدیدارشناسی دین را به صورت رشته
تحقیقی شناخته شده ای در دانشگاه های آمریکا درآورد.
رهیافت روان شناختی
سابقه رهیافت روان شناختی به منشا و ماهیت دین، به یونانیان باستان می رسد. در
این رهیافت، دین سرچشمه ای درونی و روانی دارد. هر چند در مورد خاستگاه آن عامل
درونی، دیدگاه ها مختلف است. برخی آن را ترس و وحشت از حوادث مهیب طبیعی، و برخی
دیگر آن را ناشی از خشیت و خضوع درونی در برابر امری قدسی و برتر، و برخی دیگر
آن را برخاسته از عقده های روحی، و عده ای نیز آن را ناشی از تمایلی عالی که در
ردیف تمایلات عالی چون حس راستی و اخلاقی و هنری قرار دارد، دانسته اند.
علاوه بر رهیافت های روان شناختی که متفکران انواع و اقسام رشته ها داشتند، در
اواخر قرن نوزدهم یک رشته خاصی پدید آمد که مختص تحقیق در روان شناسی دین بود.
پژوهندگان این رشته، بر مطالعه تجربه هایی چون ایمان آوردن و دعا و احوال
عرفانی با کاربرد روش هایی چون پخش پرسشنامه، مصاحبه شخصی، زندگی نامه خود نوشت، و
سایر مواد و مطالب تجربی که قابل تجزیه و تحلیل و رده بندی و سنجش آماری است،
تاکید داشتند. این پژوهندگان، اعم از آن که عقاید و اعمال دینی را عقلا قابل توجیه
می دانستند یا خیر، گرایش نظری شان این بود که دین را در حیطه کارکرد عملی اش به
عنوان عاملی در جهت تثبیت یا تکامل شخصیت، ملاحظه کنند.
نام بزرگی که در روان شناسی دین مطرح است، ویلیام جیمز (۱۸۴۲ – ۱۹۱۰) است.
کتاب بزرگ او در این زمینه تنوع تجربه دینی (۱۰) (۱۹۰۲) نام دارد. بخش هایی از این
کتاب به نام دین و روان به فارسی ترجمه شده است که مطالعه آن بسیار مفید است.
توجه ناخود آگاه و رابطه اش با احوال دینی با سیر تکاملی روان شناسی اعماق،
بالا گرفت. که زیگموند فروید (۱۸۵۶ – ۱۹۳۹) و یونگ (۱۸۷۵ – ۱۹۶۱) دو چهره معروف
این رشته اند و در باره منشا دین دو نظریه کاملا متناقض دارند. در حالی که فروید،
دین را یک فریب یا پندار تسلی بخش برای انسان های بدوی می دانست، یونگ، دین را
برای کمال روانی انسان، امری ضروری می شناخت که سرکوب آن به ظهور آثار و علایم
بیمارگونه منجر می گردد.
رهیافت جامعه شناختی
در زمینه رهیافت های جامعه شناختی به دین، سابقه ملاحظه اندیشه ورانه رابطه بین
دین و جامعه، به یونان باستان باز می گردد. در دوره های پس از آن، دو نگرش جامعه
شناختی نسبت به این مساله وجود داشته است: یکی نگرش دین باورانه که به نقش شکل
دهنده دین بر جامعه و هم واکنش دین در برابر نیرو و نفوذ فزاینده دنیوی توجه کرده
است. و دیگری نگرش غیر دینی که رابطه دین و جامعه را از نظر گاهی کاملا دنیوی
مطالعه کرده اند. که اگوست کنت (۱۷۹۸ – ۱۸۵۷) جامعه شناس فرانسوی، و هربرت اسپنسر
(۱۸۲۰ – ۱۹۰۳) فیلسوف انگلیسی از این دسته اند.
ماکس وبر (۱۸۶۴ – ۱۹۲۰) جامعه شناس آلمانی یاری های نظری و روش شناختی ارزنده ای به
رهیافت جامعه شناختی به دین رساندند. او هم چنین مطالعاتی جامعه شناختی از
ادیان تاریخی خاص (ادیان چینی، هندی، یهودیت باستان) به عمل آورد.
براخیم واخ، که قبلا در بحث پدیدار شناسی دین از او یاد شد، در زمینه جامعه شناسی دین،
آثار مهمی تالیف کرد. او قایل به سه جلوه اساسی تجربه دینی بود; یعنی نظری، عملی
و اجتماعی و توجهش را به رابطه جامعه دینی، با واپسین حقیقت معطوف داشته بود.
آثار واخ به نحوی منظم و ماهرانه، انواع گوناگون جامعه و نمادهای دینی و نیز
رابطه متقابل بین دین و جامعه را مورد پژوهش قرار می دهد.
مشکلات دین پژوهی
دین پژوهی، محصور به شرایط و محدودیت هایی است:
نخست، انگیزه های فردی هر محقق برای ورود به این حوزه و تعمیم دادن آن درست
نیست.
دوم، میزان در دسترس بودن مواد و منابع لازم برای پژوهش.
سوم، که از دو مشکل پیشین مهمتر است، مربوط به روش پژوهش است; مانند این که مواد
و مطالب چگونه باید نظم و نسق یا رده بندی یابد؟ در هر مورد، چه راه و روش های
تحلیلی مناسب است؟
چهارم، مربوط به پیش فرض های شخصی پژوهشگر است که در تحلیل از مواد و مطالب
مورد بحث، تاثیر می گذارد.
برای حل این مشکلات، یک یا دو رشته فرعی در زمینه دین پژوهی پدید آمده است که یکی
تاریخی و دیگر دستگاهمندانه است; جریان تاریخی که از وجوه بسیار به تاریخ علم
شباهت دارد، روش ها و رهیافت های گذشته را بررسی می کند و به بازشناسی تفصیلی
این پژوهش در طول دو قرن اخیر نظر دارد. و رشته دستگاهمندانه از یک سوء خصایص
مشترکی با فلسفه علم، و از سوی دیگر وجوه مشترکی با الهیات دستگاهمندانه دارد.
اغلب مسایل و مباحث روش شناختی جاری در دین پژوهی، در پیوند با رشته دوم; یعنی
جریان دستگاهمندانه، نشات می یابد و دستخوش انواع پیش فرض هایی است که پژوهشگران
با خودشان به این عرصه تحقیق می آورند. بسیار فرق می کند که تعلیم و تربیت اولیه
پژوهشگر او را فی المثل متکلم، فیلسوف، لغت شناس یا قوم شناس، پرورده باشد. به این
دلیل و نیز دلایل دیگر، رهیافت تاریخ اندیشه ها به مسایل روش شناختی به مثابه
مقدمه ناگزیری برای بحث دستگاهمندانه لازم است.
باری، مسایل مربوط به روش در دین پژوهی همه از یک نوع نیست; روش ممکن است و
وابسته به مواد تحقیق یا انگیزه های تحقیق باشد. در صورت نخست، این مسایل، با
ساختار دین آن چنان که متون و یادمان ها و اسطوره ها و شعایر و اخلاق و
تجربه های دینی افراد جلوه گر است، سرو کار دارد.
امروزه، چنین تلقی می شود که هیچ پژوهشگری قادر به ارزیابی فارغ بالانه یا عینی
مواد و مطالب مورد تحقیق خود نیست; چرا که هر پژوهشگری دست و پایش در بند
تاروپود ظریف و ناپیدای یک دوره، یک ایدئولوژی، یک الهیات، یک طبقه اجتماعی و
یا یک فضای فکری و عقیدتی است، و یکی از اهداف پدیدارشناسی دین این است که هر آن
چه را که طبیعت شخصی، تصادفا به صورت داوری های ارزشی در می آورد، نسبتا سد و
کنار بگذارد، یا لااقل در پرانتز قرار دهد.
دین پژوهی از درون و بیرون
غالبا چنین تلقی می گردد که هیچ صورت خاصی از دین را عمیقا نمی توان فهمید،
مگر از درون. اما بعضی از دین پژوهان، به عکس این نظریه، برآنند از آن جا که عضو
نیک اعتقاد یک دین، که نسبت به آن درون نگر و خودی است، مجبور به یک نوع درک
محدود از سنتی است که خود به آن تعلق دارد، و پژوهشگر ایده آل، کسی است که از موضعی
در خارج از این محدوده ها و محدودیت ها عمل کند. هیچ یک از این نگرش ها را
نمی توان به عنوان اصل کلی پذیرفت; درک و دریافت عقلانی، یک چیز است و همدلی تخیلی
یک چیز دیگر، و تحریک عواطف چیز سوم و دین پژوهی ممکن است رو به هر یک از این
سه وجه داشته باشد; خودی و بیگانه می توانند از نظرگاه های گوناگونی بنگرند.
پژوهشگر بیگانه، ممکن است، صرفا، از نظر عقلی و فکری بسیار چیزها در باب یک سنت
دینی معین، از تاریخ و ساختار و زمینه اجتماعی یک دین بداند و دانش او بسی
بیشتر از یک مؤمن به آن دین، یعن
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 