پاورپوینت کامل ماهنامه برگردانیده از (التعریف بوجوب حق الوالدین) علامه کراجکی (ره) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
4 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل ماهنامه برگردانیده از (التعریف بوجوب حق الوالدین) علامه کراجکی (ره) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل ماهنامه برگردانیده از (التعریف بوجوب حق الوالدین) علامه کراجکی (ره) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل ماهنامه برگردانیده از (التعریف بوجوب حق الوالدین) علامه کراجکی (ره) ۱۱۲ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۶

مقدمه

مادر… پدر… واژه هایی هستند کامل و مسئولیت ساز; کلماتی که ماهیت شان، عشق، تلاش،
ایثار،… است; خورشید سعادت، در افق مهر آن دو طلوع می کند، و ابر رحمت الهی، در
آسمان دعای آن دو می بارد، و درخت پرثمر توفیق، در زمین هدایت گری آن دو کاشته
می شود، و آب علم و تقوا از سرچشمه تلاش آن دو جاری می شود و…

از این رو، باید حقوق آنان را شناخت و با تمام توان، در خدمت آنان بود. نوشتار
حاضر که برگردانی فارسی از رساله «التعریف بوجوب حق الوالدین » است – تلاشی
برای حرکت به این سو است.

نویسنده این رساله، علامه ابوالفتح محمدبن علی بن عثمان کراجکی، از بزرگان
علمای جهان تشیع و دارای تالیف و تصنیف های فراوان است.

ایشان، نزد اساتیدی مانند شیخ مفید و شریف مرتضی و شیخ طوسی زانوی شاگردی بر
زمین زد و خود نیز شاگردان بزرگ مرتبه ای را تقدیم جهان دانش کرد.

تالیفات او، از هفتاد گذشته است. کنز الفوائد، مشهورترین اثر و بهترین دلیل
بر تبحر و گستردگی تحقیق و دقت نظر او است.

ترجمه حاضر، از روی نسخه ای که فاضل گران قدر حامد الطائی رنج تصحیح آن را بردوش
کشیده (۱) ، صورت گرفته است، هر چند نیم نگاهی به تصحیح دانشمند بزرگوار مرحوم
ارموی نیز داشته ایم.

در ماخذیابی نیز مرهون زحمات جناب ایشان هستیم.

ترجمه متن

ای فرزند دوست داشتنی و نیکوکردار و نجیب و پاره وجود و انس زندگی ام! ای که
قلب ام آبشخور او است و دیدگان ام خاک پایش و عقل ام بستر رشدش! بدان! که ایزد، به
قدرت اش، تو را از من آفرید و به مشیت اش، مرا سبب وجود یافتن تو قرار داد. تو،
تنها، به من منسوبی [و آنگاه که می خواهند نام تو را ببرند و بشناسانند] تنها به
من شناخته می گردی و معرفی می شوی [و می گویند: «او، فرزند فلانی است و از فلان
طائفه »].

من و مادرت -که ایزد، تو را در رحم او ایجاد و با شیر او تغذیه و در دامان او
تربیت کرد- پیوسته، به سبب لطفی که ایزد به تو داشت، به تو بسیار عاطفه نشان
می دادیم و رئوف بودیم و از آسیب ها، با تمامی تلاش، حفظ ات می کردیم و آنچه از
آفت ها که دفع اش در توان مان بود، از تو دور می ساختیم و با جان مان، وجودت را
از شرور نگاه می داشتیم و با تمام وجودمان تو را پرورش می دادیم.

تو می خوابیدی و چشمان ما بیدار بود; تو آرام بودی و ما، در تلاش دائم. این همه
تلاش و زحمت [تو را پروراند] و ما را آب کرد. ما، به سبب تو، از دیگر کارها باز
می ماندیم.

اگر جایی از بدن تو، آسیب می دید، درد آن، تیری بود به قلب ما.آنگاه که خوب می شدی،
باز آشفته بودیم و ترسان از باز آمدن درد و رنج بر تو. حق ما بر تو، آن واجبی
است که باطل نمی شود، و اطاعت ما بر تو، آن لازمی است که تعطیل نمی شود.

نیکی ما به تو [آن احسانی است که] با شکرگزاری ات، حق اش به جا آورده نمی شود، و
گرامی داشتن تو از سوی ما [آن اکرامی است که]هیچ نیکی ای برابری اش نمی کند.

حضرت رسول الله (ص) فرمود:

لا یجزی ولد عن والده الا ان یجده مملوکا فیشتریه و یعتقه (۲) ;

هیچ فرزندی نمی تواند حق پدر را ادا کند، مگر این که او را عبد کسی یابد، آنگاه
او را بخرد و آزاد کند.

در خبر دیگری است که:

ان کل اعمال البر یبلغ منها الذروه العلیا، الا حق رسول الله (ص) و حق والدیه (۳) ;
هر عمل نیکی را می توان به درجه بالای آن رسید، مگر حق رسول الله (ص) و حق پدر و مادر.

تو، با تربیت نیکویی که شدی، از کودکی گذشتی و زندگی پسندیده و دور از زشتی ها، تو
را به مرتبت و منزلت بزرگان رسانید.

من، در ادب آموختن و اصلاح و تهذیب تو، بسیار کوشیدم.

من، آن هنگام که بر لغزش در مورد حق پدر و مادر، به سبب جوانی و خامی، و
فراموشی آنچه حق پدر و مادر را یادت می دهد، به دلیل بی اعتنایی و میل [نفس] به ضایع
کردن حقوق آن دو، بر تو ترسیدم زیرا، اگر چنین باشد، خواری دنیا را می خری و
عذاب آخرت را می چشی مناسب دیدم که حقوق آن دو را یادآوری کنم و وجوب رعایت آن
دو را به تو بفهمانم.

همانا رسول خدا (ص) فرموده است:

ما نحل والد ولده نحله افضل من ادب حسن یفیده ایاه و جهل قبیح یرد منه و ینهاه (۴) ;
پدری، فرزندش را عطیه ای بهتر از ادب نیکو که در اختیار او می گذارد، و جهل
قبیحی که از او باز می دارد و نهی اش می کند، نبخشیده است.

بعضی از عاقلان گفته اند:

مهرورزترین پدران نسبت به فرزندان، کسانی اند که در آموزش فرزندان شان، بسیار
کوشا هستند.

و نیز گفته شده است: «آن که فرزندش را ادب آموخت، بینی دشمن اش را به خاک مالید.».

و نیز در ضرب المثل آمده است: «آنکه پدر و مادر، ادب اش نیاموختند زمان، تادیب اش
می کند.».

ای فرزندم! بدان که خداوند جل جلاله، نیاز تو به پدر و مادر را می دانست، لذا
برای تو در نزد آنان، چنان منزلتی را قرار داد که به سفارشی زبانی و کتبی در
باره ات نیازی نشد و از طرف دیگر بی نیازی آن دو به تو را می دید، لذا در باره آن
دو، به تو سفارش مؤکد کرد.

در حدیثی، برای ما چنین نقل شده است:

زید بن علی بن الحسین (علیهم السلام) قال لولده یحیی: «یا بنی!ان الله تعالی لم
یرضک لی فاوصاک بی و رضینی لک فلم یوصنی بک » (۵) ; زید بن علی بن حسین (علیهم
السلام) به فرزندش، یحیی، گفت: «ای پسرکم! ایزد تعالی، تو را برای من اهل وفا
قرار نداده پس در باره من به تو سفارش کرده است و چون مرا برای تو اهل مهر و
عطوفت قرار داده پس در باره ات، به من سفارش نکرده است.».

پسرم! -که خداوند موفق ات دارد!- فرق بین این دو رتبه را بشناس و با عقل ات
تفاوت بین این دو منزلت را درک کن، وجوب حق والدین را می یابی.

آنگاه به عقل ات و بدیهی بودن و جوب شکر منعم رجوع کن و بنگر آیا از افراد بشر
کسی هست که نعمت اش برتو، از پدر و مادرت، بیش تر و سپاس و نیکی تو برای آن دو
مقدم تر باشد!

بدان! که سپاس گزاری، تنها، اعتراف به نعمت نیست، بلکه آن، اعتراف به نعمت
همراه با تعظیم نعمت دهنده است.

حال، اگر به خود اجازه می دهی که حق آن دو را پایمال کنی و در ادای حق شان
کوتاهی ورزی، آیا می پسندی که فرزندت همان کند که تو با پدر و مادرت کردی؟!

آیا به تو، این سخن رسول الله (ص)نرسیده است که:

بروا آباءکم تبرکم ابناؤکم! و عفوا تعف نساؤکم! (۶) پدران خود را گرامی بدارید،
پسران تان شما را گرامی می دارند! عفت ورزید، زنان تان نیز عفت خواهند ورزید.

پسرکم! آیاتی را که ایزد یادت داده، بخوان! و در کتاب تبیان ایزدی تامل کن!
[ببین و بفهم که چه گونه] ایزد، سبحانه و تعالی [اطاعت] والدین را قرین [اطاعت]
خویش و یاد آن دو را به دنبال یاد خود آورده و سپاس از آن دو را تابعی از
سپاس گزاری نسبت به خودش قرار داده است! ایزد، سبحانه، فرموده: (و وصینا الانسان
بوالدیه حملته امه وهنا علی و هن و فصاله فی عامین ان اشکر لی و لوالدیک الی
المصیر (۷) ); و آدمی را در باره پدر و مادرش سفارش کردیم مادرش او را با ضعف روز
افزون باردار بود [و شیر دادن] و از شیر گرفتن او، دو سال است که برای من و پدر
و مادرت سپاس بگزار! بازگشت [همه] تنها به سوی من است.

آنگاه تو را به رافت نسبت به آن دو و دل سوزی بر آن دو و فروتنی در برابر آن دو
امر کرد و تو را خبر داد که او، پیش تر نیز به این مطالب فرمان داده و در
مقتضای حکم خود آن را واجب کرده و آن را هم پای توحید و کنار لزوم عبادت شدن اش
قرار داده است.

ایزد تعالی فرموده است:

(و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر
احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهما
جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا) (۸) ; و پروردگار تو، حکم
کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر خود احسان کنید! اگر یکی از آن دو یا هر
دو، در کنار تو به سال خورده گی رسیدند به آن دو اف مگو و به آن دو پرخاش مکن و با
آن دو سخنی شایسته بگو! و از سر مهربانی، بال فروتنی برای آن دو بگستر و بگو:
«پروردگارا!آن دو را رحمت کن چنان که مرا در خردی پروردند»!

انسان بصیر و آشنای با زبان عربی، از فحوای این قسمت از سخن ایزد سبحان که
(فلا تقل لهما اف) می فهمد که او با این کلام، از هر ناراحتی بیش از آن نهی
کرده است. اگر زشتی کاری، از اف گفتن کم تر بود، به یقین، خداوند، آن را برای
نهی کردن در کلام اش می آورد تا از فحوای خطاب، از روی عادت اهل زبان در
فصاحت و بلاغت، دانسته شود که ذکر کم تر به دلیل اختصاص به همان مورد نیست،
بلکه آن و بالاتر از آن را هم شامل می شود.

[به عبارت دیگر] برای مبالغه کردن در نهی از هر کار پلیدی، کم ترین چیز را نفی
می کنند. مثلا اگر گوینده ای بگوید: «حبه ای از مال ات را ضایع نکن!»، می فهمیم که او
از تضییع مال، چه کم و چه زیاد، نهی کرده است و این که «حبه ای از مال » را آورده،
برای مبالغه و تاکید در نهی از ضایع کردن بیش از آن مقدار است.

روایت شده است که:

ان الامام الصادق (ع) سئل عن هذه الآیه. فقیل [له]: «ما هذا الاحسان فی قوله تعالی
(و بالوالدین احسانا) ؟». فقال: «هو ان تحسن صحبتهما و لا تکلفهما ان یسالاک
مما یحتاجان الیه شیئا و ان کانا مستغنیین. ا لیس الله تعالی یقول: (لن
تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون) (۹) ؟!.»

قیل له: «فقوله تعالی (اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا
تنهرهما) ؟».

قال: «ان ضرباک ».

ثم قال [علیه السلام]:«لو علم الله تعالی شیئا ادنی من اف، لنهی عنه. و ادنی
العقوق ان ینظر الرجل الی والدیه فیحد النظر الیهما.».

قیل: «فقوله تعالی: (و قل لهما قولا کریما) ؟».

قال: «یقول: “غفر الله لکما” فذالک قول کریم.».

قیل: «فقوله تعالی: (و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه) ؟».

فقال: «لا تملا عینیک من النظر الیهما الا برحمه و رقه! و لا ترفع صوتک فوق
صوتهما! و لا یدک فوق ایدیهما! و لا تتقدم قدامهما! و قل: (رب ارحمهما کما ربیانی
صغیرا) (۱۰) !».

از امام صادق (ع) پرسیده شد:«معنای احسان در این سخن ایزد تعالی (و بالوالدین
احسانا) چیست؟».

حضرت فرمود: «آن احسان، این است که مصاحبت با آن دو را نیکو به جا آوری و به
گونه ای رفتار نکنی که مجبور شوند، آن چه را که احتیاج دارند، [بر زبان آورند] و
از تو بخواهند [بلکه آن هنگام که احساس کردی که آنان به چیزی نیاز دارند، پیش از
این که نیازشان را اعلام کنند، تو، حاجت شان را برآور] هر چند خودشان هم [از نظر
مالی] بی نیاز باشند. آیا این ایزد نیست که می گوید: «به نیکوکاری نخواهید رسید
مگر از آن چه دوست می دارید، بخشش کنید».

به ایشان عرض شد: «پس معنای این سخن ایزد تعالی (اما یبلغن عندک الکبر احدهما او
کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما)چیست؟».

حضرت فرمود: «هرچند تو را کتک زده باشند.»

سپس حضرت فرمود: «اگر خداوند چیزی را کم تر از اف می دانست، همانا، آن را نهی
می کرد. کم ترین درجه عاق شدن، این است که مرد به پدر و مادرش بنگرد، ولی خیره و با
تندی.».

به ایشان عرض شد: «معنای این سخن ایزد تعالی (و قل لهما قولا کریما) چیست؟».

حضرت فرمود: «این است که فرزند بگوید: “غفر الله لکما”.قول کریم، این سخن است ».

به ایشان عرض شد: «معنای این سخن ایزد تعالی (و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه)
چیست؟».

حضرت فرمود: « منظور این است که به آن دو نگاه نشود، مگر نگاه رحمت و دل سوزی، و
این که صدایت را بلندتر از صدای آن دو نکنی، و این که دست ات را مقدم بر دست آنان
نداری و جلوتر از آنان حرکت نکنی، و این که بگویی: (رب ارحمهما کما ربیانی
صغیرا)».

اگر غیر از این آیه، آیات دیگری در سفارش پدر و مادر نیامده بود، برای عاقل،
همین یک آیه کافی بود و غافل را بیدار می کرد، چه رسد به این که پی در پی، سفارش
آن دو را در کتاب اش، قرآن، کرده است و وجوب احسان به آن دو را در کنار وجوب
عبادت شدن اش قرار داده است. این همه، برای تاکید حق پدر و مادر است.

ایزد، سبحانه و تعالی، فرموده است:

(و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لا تعبدون الا الله و بالوالدین احسانا) (۱۱) ; و
آنگاه که از بنی اسراییل پیمان محکم گرفتیم که:«نپرستید مگر ایزد را» [و این
که] «به پدر و مادر خویش، احسان کنید.».

و نیز فرموده است:

(و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا) (۱۲) ;ایزد را بپرستید و
چیزی را در کنار او به انباز مگیرید و به پدر و مادر خویش احسان کنید.

و نیز فرموده است:

(و وصینا الانسان بوالدیه حسنا) (۱۳) ; به انسان سپرده ایم که به پدر و مادر خویش
نیکی بورزد.

او، با عطف دستور به رعایت حال پدر و مادر بر نهی از شرک ورزیدن که عظیم ترین
معاصی و بزرگ ترین گناه کبیره است، و اگر مشرک، توبه نکند، امیدی به غفران اش نیست و
این که ملت ها و اقوام سابق، موظف به پاسداشت حقوق باب و مام شان بودند و این
که در کتاب های آسمانی گذشته، این فرمان ها نیز آمده است، بر حقوق آنان تاکید و
وجوب اش را سنگین تر کرده است.

ایزد، سبحانه و تعالی، فرمود:

(قل تعالوا اتل ما حرم ربکم علیکم الا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا) (۱۴) ;
بگو: «بیایید تا آنچه را پروردگار شما بر شما حرام کرده، برخوانم:[نخست، این
است که] در کنار او، چیزی را به انباز نگیرید. [دوم این است که] به پدر و مادر
خویش، نیکی کنید!».

گفته شده است که ا ین فرمان، نخستین حکم الهی در تورات است.

حق پدر و مادر، از آن عباداتی نیست که فسخ پذیرد و یا جایز باشد که ضد آن از ایزد
شنیده شود; زیرا، وجوب گرامی داشتن و احترام به پدر و مادر، حکم عقل است [و
می دانیم که] هر آن چه را عقل واجب بداند، شرع نمی تواند آن را تعطیل کند. پس بشناس
وجوب این واجب و گواهی ادله عقلی و نقلی بر وجوب تکریم آن دو را!

بدان! که در حدیث آمده است:

ان الله عز و جل انما ایتم نبیه (ص) بموت ابویه فی صغره لئلا یبقیا فیلزمه
طاعتهما و الخضوع و التذلل لهما، فاراد ان لا یکون علی یده ید احد من خلقه اکراما
منه تعالی لنبیه (ص); ایزد، عز و جل، پیامبرش (ص)را در کودکی، با میراندن پدر و
مادرش، یتیم کرد تا مبادا باشند و اطاعت و خضوع و خشوع برای آن دو، بر او واجب
باشد. پس ایزد، برای گرامیداشت نبی اش (ص) خواست که او زیر منت کسی جز خودش نباشد (۱۵) .

ای فرزندم! چیز دیگر که شناخت تو را نسبت به وجوب حق والدین و برتری آن دو بر
تو افزایش می دهد، محتوای شریعت اسلام و احکام گوناگون و فراوان آن [در باره
پدر و فرزند] است.

در اسلام، این چنین است که اگر فرزند، جاریه ای را بخرد و پدر، به آن قسمت از بدن
جاریه که قبل از خرید نگاه بر آن جایز نبود از روی شهوت جنسی بنگرد، چه رسد به
این که او را لمس کند، [آن جاریه، از آن پدر می شود و] آن پسر، هرگز نمی تواند آن
جاریه را دوباره مالک شود و یا ازدواج کند. اما در باره پسری که از روی شهوت
جنسی به جاریه ای که پدرش خریده، نگاه کند، باز، جاریه بر پدر حلال خواهد بود.

در اسلام چنین است که شهادت پدر علیه فرزند، پذیرفتنی است، ولی شهادت پسر علیه
پدر، شنیده نمی شود.

در اسلام این چنین است که اگر پسر از دارایی پدر که در حرز است ربع دینار بدزدد،
دست اش قطع می شود، ولی اگر پدر، تمام دارایی پسر را، از حرز، بدون اجازه او
بردارد، دست اش قطع نخواهد شد.

حکم بالاتر از این ها، [این است که] اگر پدر، فرزندش را بکشد، قصاص نمی شود، ولی اگر
پسر، پدر را بکشد، با ذلت و خواری کشته می شود.

نماز عاق شده، پذیرفته نیست و عبادات اش بالا نمی رود و دعاهایش شنیده نمی شود.

شریعت اسلام، از این نوع احکام انباشته است و روایات، در تاکید مطالب گفته
شده مشهور است. این روایات، بیش از آن اند که آمار شوند. من برخی از آن ها را
برای تو ذکر می کنم:

۱- از آن ها است، روایتی که ابن صخر ازدی با سندی که در روایت است به ما خبر
داده است که مردی نزد سرور ما، جناب رسول الله (ص) آمد و اذن جهاد با دشمنان ایزد
تعالی را همراه او، برای این که در رکاب اش در راه خدا شهید شود، طلبید [و حضرت
به خاطر پدر و مادرش اجازه نداد (۱۶) .]

چه گونه چنین نباشد، حالی که وجوب جهاد بر همه نیست، بلکه آن، واجبی کفایی است
و ویژه توان دارها. جهاد، [بر فردی ] واجب [عینی] نمی شود، مگر آن که او از سوی
حاکم دعوت شود و یا نیاز باشد، اما وجوب حق پدر و مادر، عام و رعایت حال آن دو،
پیوسته لازم است.

۲- از جمله چیزهایی که از حضرت رسول (ص) روایت شده، این است که: انه قال علی
المنبر: «آمین!»، ثم سکت، ثم قال:«آمین!»، ثم سکت، ثم قال: «آمین!». فلما نزل عن
المنبر ساله بعض الناس، فقال: «یا رسول الله! سمعناک تقول: «آمین!آمین! آمین!»
ثلاث مرات؟! فقال (ص):«ان جبرئیل (ع) قال: “من ذکرت عنده، فلم یصل علیک فابعده الله!”،
قلت: “آمین!”.

قال: «و من ادرک شهر رمضان و لم یغفر له، فابعده الله!»، قلت: «آمین!».

قال: «و من ادرک والدیه او احدهما فلم یغفر له، فابعده الله!»، قلت: «آمین!» (۱۷) ، آنگاه
ساکت شد. دوباره فرمودند: «آمین!».

حضرت، بر بالای منبر فرمودند: «آمین!»، آنگاه ساکت شدند.باز فرمودند: «آمین!».

وقتی از منبر پایین آمدند، شخصی از ایشان پرسید: «ای رسول الله! شنیدیم که فرمودی:
«آمین! آمین! آمین!»; سه بار تکرار کردی [داستان چه بود؟].

حضرت (ص) فرمود: «جبریل (ع) گفت: “کسی که نام تو پیش او برده شد، ولی بر تو درود
نفرستد، ایزد، از رحمت اش او را دور کند!”، من گفتم: “آمین!”.

او گفت: “کسی که ماه رمضان را درک کند، ولی بخشیده نشود، ایزد، از رحمت

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.