پاورپوینت کامل بررسی منابع تاریخی در باره اسماعیلیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل بررسی منابع تاریخی در باره اسماعیلیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل بررسی منابع تاریخی در باره اسماعیلیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل بررسی منابع تاریخی در باره اسماعیلیه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

۵۰

اسماعیلیه، یکی از فرقه های تشیع است که در دوره هایی از تاریخ، پیروان بسیاری
را یافت و حتی توانست حکومت های محلی و مقتدری نیز ایجاد کند. متاسفانه منابعی
که اینان در باره خود نوشته اند از بین رفته است و نوشته های دیگران هم از
استحکام لازم برخوردار نیست.

مقاله زیر تلاشی است برای تبیین ارزش منابع تاریخی ای که امروزه در باره
اسماعیلیه موجود است. در این مقاله سعی شده است تحلیل روشنی در باره علل ضعف این
منابع تاریخی و مستندات آن ارایه شود.

پیام حوزه

پیش گفتار

بررسی و تحقیق تاریخ اسماعیلیان کاری بسیار دشوار است. محققان برای پژوهش در
باره این فرقه با مشکلاتی رو به رو هستند که در بررسی سایر سلسله ها و فرقه ها وجود
ندارد. کمتر فرقه ای را می توان یافت که مانند اسماعیلیان دچار ابهام و
پیچیدگی شده باشد. تاریخچه زندگانی سران آن ها و افکار و عقایدشان بسیار تاریک و
مبهم است و این مشکل با مراجعه به منابع متعصبانه و مغرضانه دشمنان اسماعیلیان
که اجبارا به آن ها رجوع خواهد شد، برطرف نمی شود. ابهام در تاریخ این گروه
دلایل مختلفی دارد;از جمله این که منابع تاریخی خود اسماعیلیه نوعا از بین
رفته و ماخذ عمده اطلاعات، کتاب هایی به قلم مخالفان ایشان است. از این رو، به
ناچار باید به منابع تاریخ نویسانی اتکا کرد که یا کورکورانه دشمن تحولات
درونی اسماعیلیان بودند، و یا آن را نادیده می گرفتند، لذا بر محقق منصف و بی غرض
که تا اندازه ای با تاریخ آن عصر، انس دارد، غرض ورزی در بسیاری از نسبت ها که به
این فرقه و پیروان آن داده اند، آشکار است، و اغلب آن ها به نظر کلی، ساختگی می آید
و به قول علامه قزوینی:

منشا آن افترا و تهمت لابد یکی بغض ذاتی متعصبین… با شعیه و دیگری تحریک و
تحریض خلفای بنی عباس بوده، زیرا خلفا مزبور در مقابل قدرت روزافزون رقبای مقتدر
خود، یعنی خلفای فاطمیین، که نیمی از مملکت آنان را از دست ایشان به در برده و در
نیمه باقی نیز ایشان را متزلزل می داشتند، از راه کمال عجز و ناتوانی و تشفی قلب
خود، چاره ای جز توسل به این گونه وسائل عاجزانه، یعنی نشر اکاذیب و مفتریات، در
حق دشمنان قوی دست خود و قدح در انساب و مذاهب و اعمال و افعال و اعوان و انصار
ایشان نداشته اند.و از قدیم گفته اند که سلاح عجزه، دشنام و تهمت است (۱) .

ماخذ تاریخی در باره اسماعیلیه چیست ؟

به نظر می رسد سر چشمه اطلاعات و ماخذ عمده مؤلفین، در باره آغاز دوران اسماعیلیه،
کتاب ابو عبد الله محمد بن علی بن رزام طائی کوفی (۲) بوده، که در رد اسماعیلیه
تالیف شده است. ابن الندیم، (۲۹۷-۳۷۸) در کتاب «الفهرست » در باره دوران آغازین
نهضت اسماعیلیه از او نقل کرده، و گویا چندان اعتمادی به اقوال و نوشته های
ابن رزام نداشته و مسؤولیت را از عهده خود، در روایت از آن کتاب برداشته است.
او در ابتدای فصل مزبور می گوید:

قال ابو عبد الله بن رزام فی کتابه الذی رد فیه علی اسماعیلیه و کشف
مذاهبهم ما قد اوردته بلفظه و انا ابرء عن العهده فی الصدق عنه، و الکذب فیه (۳) .

ابو عبد الله رزام در کتابی که بر رد اسماعیلیه نوشته و پرده از مذاهب آنان
برداشته، گفتاری دارد که ما آن را با همان الفاظ در اینجا می آوریم و عهده دار
صدق و کذب آن نیستیم.

ابن الندیم در آخر فصل، پس از نقل روایات ابن رزام، و غیر ابن رزام از دشمنان
اسماعیلیه می گوید: فاما ببلاد مصر، فالامر مشتبه و لیس یظهر من صاحب الامر
المتملک علی الموضع، شی ء یدل علی ما کان یحکی عن جهته و جهه آبائه، و الامر تحیر
هذا و السلام (۴) .

اما در مصر وضعشان مبهم است، و از فرمان فرما و صاحب آن مرز و بوم، چیزی دیده
نمی شود که حکایت از گفته هایی کند که در باره او و پدرانش می گفتند و جریان کارها
جز آن است که بود.

و مسعودی (متوفی ۳۴۶) در کتاب «التنبیه و الاشراف » می نویسد:

و قد صنف متکلموا فرق الاسلام عن المعتزله و الشیعه و المرجئه و الخوارج و
النابته ممن تقدم کتبا فی المقالات و غیرها من الرد علی المخالفین، کالیمان
بن رئاب الخارجی و… فلم یعرض احد منهم لوصف مذاهب هذه الطائفه و رد علیهم آخرون،
مثل قدامه بن یزید النعمانی و ابی عبدک الجرجانی… و ابی عبد الله محمد بن علی بن
رزام الطائی الکوفی (۵)

متکلمین فرق اسلام از شیعه، معتزلی، مرجئه و خوارج، کتاب هایی در رد مخالفین
خود نوشته اند…. ولی از آن ها کسی متعرض عقاید فرقه قرامطه و باطنیه نشده و کسانی
که بر آن ها رد نوشته اند، مانند: قدامه بن یزید بن نعمانی و ابن عبدک جرجانی و ابو
الحسن بن زکریای جرجانی و ابو عبد الله محمد بن علی بن رزام طائی کوفی و
ابو جعفر کلابی، هر کدام، از عقاید آن ها به نوعی سخن گفته است و تازه پیروان
این فرقه، گفتار آنان را انکار کرده و تایید نمی کنند.

چنان که دیده می شود مسعودی که در شناخت فرقه های مذهبی شهرت دارد، و با خواندن
اثر ابن رزام از آئین باطنی آگاهی پیدا کرده است به طور آشکار و روشن می گوید:

اقوال کسانی که بر رد اسماعیلیه کتاب نوشته اند از جمله آن ها ابن رزام، نه
هیچ یک از آن ها با دیگری موافق است و نه با احوال خود اسماعیلیه مطابقت
دارد. مقریزی احمد بن علی (۷۶۶-۸۴۵) در کتاب اتعاظ الحنفاء باخبار الائمه و الخلفاء (۶)
(که در لیبسیک و قدس شریف چاپ شده) در باره آغاز کار اسماعیلیه عین مندرجات کتاب
الفهرست را با مختصر اختلافی در عبارت نقل کرده است، ولی نه به روایت کتاب
الفهرست، بلکه به نقل از کتابی دیگر، در طعن بر انساب خلفاء فاطمیین تالیف یکی
از معاصرین همان سلسله و از بنی اعمام همان خاندان (۷) ، اما از اشد اعدای ایشان
به نام محمد بن علی بن الحسین بن احمد بن اسماعیل بن جعفر الصادق علوی دمشقی،
معروف به «شریف اخو محسن بن عابد علوی دمشقی که از رجال اواخر قرن چهارم هجری
ولی مقریزی خود تصریح می کند که ماخذ، شریف اخو محسن علوی نیز در نقل این مطالب
همان ابو عبد الله بن رزام است، یعنی همان کسی که ابن ندیم اطلاعات عمده خود
را راجع به اسماعیلیه از او نقل کرده است (۸) . عجیب آن که، مقریزی در حالی که به
گزارش ابن رزام و پیرو او اخو محسن اعتقاد ندارند، استفاده سرشاری از
نوشته های او کرده است (۹) .

هم چنین شهاب الدین احمد بن عبد الوهاب نویری (۶۷۷-۷۳۳) در کتاب نهایه الادب
فی فنون الادب (۱۰) در فصل راجع به قرامطه از همین شریف محسن نقل کرده است (۱۱) .

متن نوشته اخو محسن در دو نسخه متفاوت، اولی در آثار مقریزی -قسمت آئینی آن در
کتاب خطط (۱۲) و قسمت تاریخی اش در کتاب مقفی آورده است- (۱۳) )و دیگری در نهایه الادب
نویری که یک دانشنامه ادبیات و تاریخ است، باقی مانده است.

بنابراین معلومات مبسوط و مفصلی را که ابن ندیم و مقریزی و نویری در باره
اسماعیلیه و قرامطه و فاطمیین به نگارش درآورده اند، مستقیما از دو ماخذ
بسیار قدیمی تالیف ابن رزام و اخو محسن دمشقی، در رد اسماعیلیه گرفته اند.
البته طبق تحقیق محققان، از این دو کتاتب مهم، اثری در میان نیست و هر دو
ظاهرا از بین رفته اند (۱۴) .

به هر حال ماخذ عمده اغلب اطلاعات مربوط به اوایل امر اسماعیلیه به قلم
مخالفین ایشان نگارش شده ظاهرا همین دو شخص بوده اند. و آثار بقیه مؤلفان و مورخان
متاخر، از قبیل ابو منصور عبد القاهر بغدادی صاحب الفرق بین الفرق و سمعانی در
کتاب الانساب و ابن الاثیر در تاریخ کامل و نظام الملک در سیاستنامه و ابو
المعانی محمد بن عبید الله علوی در بیان الدیان و رشید الدین در جامع التواریخ و
علاء الدین جوینی در تاریخ جهانگشای و دیگر مؤلفان، از دو ماخذ یادشده است.

قدیمی ترین منبع تاریخی

قدیمی ترین منبع در طبقه بندی فرقه های اسلامی مقالات الاسلامیین از ابو الحسن
اشعری -متوفی ۳۲۱ ه- است.اظهارات وی در باره مساله مورد بحث دقیق تر از
دیگران است. وی در تبیین و تشریح قرامطه می نویسد:

قرامطه پندارند که پیامبر(ص) بر امامت علی بن ابیطالب (ع) وصیت کرده و علی (ع) بر
امامت حسن (ع) و او بر امامت حسین (ع) و حسین (ع) بر امامت علی بن حسین (ع) و او
بر امامت محمد بن علی (ع)، محمد بن علی بر جعفر بن محمد (ع) و جعفر (ع) بر جانشینی محمد
بن اسماعیل وصیت کرده اند.گویند: محمد زنده است و هرگز نمی میرد تا بر زمین فرمان
راند و او همان مهدی (ع) است که پیامبر (ص) به او بشارت داده است. در این باره به
روایاتی که از پیشینیان خود دارند استناد جویند، زیرا در آن روایات هفتمین
امام را «قائم » نامیده اند (۱۵) .

منابع تاریخی دیگر در باره اسماعیلیه

از دیگر منابع مهم و متاخر اهل سنت در باره اسماعیلیه که باید مورد اشاره قرار
گیرد، کتاب السلوک از بهاء الدین جندی -متوفی ۷۳۲ ه- است. جندی تنها منبع خود را
ابو عبد الله محمد بن مالک بن ابی القبائل ذکر کرده است. او یکی از فقهای یمن و
علمای اهل سنت است که در ایام صلیحی (۱۶) به قرامطه پیوست و شناخت وسیعی از شخصیت
آنان به دست آورد. جندی بعدها آئین قرامطه را ترک کرد و آن ها را هجو نمود و رساله
جامعی در این باره نوشت و در آن اصول بنیادی قرامطه را بررسی و شرارت شان را
ثابت کرد و به خوانندگانش علیه تعالیم آن ها هشدار داد (۱۷) .

در اوایل سال ۱۹۳۹ م، کتابی در قاهره چاپ شد که احتمالا همان رساله است. نام
این رساله کشف الاسرار الباطنیه و اخبار القرامطه و نویسنده آن محمد بن مالک
ابن ابی الفضائل الحمادی الیمانی ذکر شده است (۱۸) .

کار اشعری را محمد بن الملطی عقلانی شافعی -متوفی ۲۷۵- و در کتاب خود التبیه
و الرد علی اهل الاهواء و البدع (۱۹) ، دنبال کرده ولی وی بیشتر با رد و تکذیب سر و
کار دارد تا تبیین و تشریح، ولی با این همه مطالب جالبی را ارائه کرده است (۲۰) .

مفصل تر از همه این ها اثر معروف اشعری، ابو منصور عبد القاهر بن طاهر بغدادی
-متوفی ۴۲۹ ه- است. وی در کتاب الفرق بین الفرق بررسی مفصلی از فرقه های تشیع،
تواریخ و آیین های آن ها ارائه می کند. او در فصل مربوط به باطنیه، گزارش تاریخی
مفصلی عرضه می کند که با گفته های ابن رزام اختلاف آشکاری دارد.

ابو المعانی محمد بن عبید الله علوی در کتاب بیان الادیان تالیف، ۴۸۵ ه گزارش
کوتاهی از پیدایش باطنی ها و آئین های آن داده است (۲۱) . در این کتاب جز در مواردی
معدود، نشانی از تعصب مولف و لعن مذاهب و مسلک ها نیست; از جمله این موارد، آن
جا است که از ابومعین ناصربن خسرو قبادیانی، شاعر مشهور اسماعیلی متوفای
به سال ۴۸۱ یاد شده است.

ابن حزم -متوفی ۴۵۹ ه- در نخستین تاریخ مذاهب اسلامی به نام الفصل فی الملل
و الاهواء و النحل نیز گزارش کوتاه و غرض آلودی در باره مساله مورد بحث آورده است (۲۲) .

شهرستانی -متوفی ۵۴۸- که در تاریخ مذاهب دنباله رو ابن حزم می باشد نیز
مطالب گسترده ای در این باره دارد. اگر چه گزارش او با مسامحه همراه است
ولی آشکارا از منابع اسماعیلی سود برده است در عین حال اثر شهرستانی بیش تر با
آئین اسماعیلی سر و کار دارد و اطلاعات تاریخی کم تری ارائه می کند.

از دیدگاه فخر الدین رازی مفسر بزرگ قرآن، اثر شهرستانی در باره فرقه های اسلامی،
از کتاب الفرق بین الفرق بغدادی که در نتیجه تعصب افراطی خود، عقاید مخالفین
را با صداقت عرضه نکرده، گرفته شده است. تنها چیزی که در کار شهرستانی شایان
توجه است قسمت مربوط به حسن صباح است (۲۳) .

او در این باره از اسناد و مدارک موثق استفاده کرده و آن ها را از فارسی به
عربی برگردانده است (۲۴) . به هر حال آگاهی شهرستانی از آئین اسماعیلی قابل توجه
است.او با اسماعیلیان جلسات بحث داشته است تا جایی که متهم به داشتن عقاید
اسماعیلی شده است (۲۵) .

یکی دیگر از آثار مهم اهل تسنن که باطنیه را بررسی کرده، کتاب المنقذ من
الضلال غزالی -متوفی ۵۰۵- است. غزالی با مواضع اسماعیلیان به خصوص آئین حسن
صباح آشنایی عمیقی داشت. او رساله هایی در رد اسماعیلیه نوشت. غزالی در کتاب
المنقذ من الضلال جویندگان راه حق را چهار طبقه تقسیم کرده است: فیلسوفان
نت یونانی و متکلمین -که در مقابل آن هایی که به نام وحی تاریخی بحث می کردند
ایستاده بودند- و صوفیان با آگاهی بدون واسطه عرفانی شان و اسماعیلیان
همراه با آئین تعلیم شان بیش تر مورد توجه او بودند. او با این که اسماعیلیان
را بارها محکوم می کند ولی برای آن ها نیز نقشی قایل است. غزالی اگر چه کتاب
فضائح الباطنیه را به دستور المستظهر بالله عباس در رد اسماعیلی گری نوشته
است، (۲۶) ولی هیچ یک از سنی ها به اندازه او تحت تاثیر آئین اسماعیلیان قرار
نگرفته است. (۲۷)

با وجود این، رازی، غزالی را متهم به عدم درک آئین اسماعیلیان کرده است و
ردیه اش هم پر از اشتباه دانسته است. (۲۸) یکی از دعاه یمن در قرن هفتم نیز جواب
مفصلی به ردیه غزالی داده است. (۲۹)

یکی از مستشرقین اخیرا در کتابخانه شهید علی پاشای استانبول، به کتابی به
نام کتاب تثبیت دلائل نبوت سیدنا محمد (ص) برخورده که آن را از تالیفات قاضی
عبد الجبار بن محمد بن عبد الجبار بصری متوفی ۴۱۵ دانسته است گوید:

این نسخه خطی دارای ۲۹۴ برگ است که برگ های ۵۳ تا ۱۴۳ آن به نهضت باطنی مربوط
است. عبد الجبار در این کتاب از نوشته ابن رزام استفاده کرده و از او به
نام، اسم برده است. در عین حال رونویسی وی دارای اصالت است و اطلاعات جدیدی
را عرضه می کند (۳۰) .

در بین مورخان بعد از او چند نفر از این اثر به عنوان یک مرجع استفاده کرده اند (۳۱) .

منابع شیعه امامیه

علاوه بر منابع یادشده، منابعی قابل توجه هم در باره تاریخ فرقه ها از علمای شیعه
امامیه اثنی عشری در دست است که این منابع برای نویسندگان اهل سنت و سایر محققین
پیشین به عللی ناشناخته بوده است. شیعیان اثنی عشری در مقایسه با اهل تسنن،
برخورد نزدیک تری با اسماعیلیان داشتند و از تاریخ و عقاید آن ها مطلع تر بودند.

از این منابع، دو اثر شیعی اثنی عشری برای موضوع مورد بحث و دارای اهمیت است،
این آثار که در باره فرقه ها و مذاهب است، تنها آثاری هستند که علمای شیعه در
آن ها به گستردگی، موضوع را تحقیق و بررسی کرده اند، از این دو اثر برمی آید که
شناخت شیعیان اثنی عشری از اسماعیلیان بیش تر از سنیان بوده و از بعضی تعصبات
هم -البته نه همه شان- به دور بوده اند. نخستین آن ها فرق الشیعه منسوب به ابو
محمد الحسن بن موسی نوبختی (متوفی قبل از سال ۳۱۰ ه) می باشد. (۳۲) در این کتاب،
تشیع و فرقه های مربوط از زمان شهادت حضرت علی (ع) تا غیبت امام دوازدهم عجل
الله تعالی فرجه الشریف بررسی شده است.این اثر بی غرضانه نوشته شده و دارای
اطلاعات زیادی در باره تاریخ پیشین اسماعیلیان است. (۳۳)

منبع مهم دیگر که هم زمان با فرق الشیعه نوبختی نوشته شده کتاب المقالات و الفرق
از سعدبن عبد الله ابی خلف الاشعری قمی است.این کتاب با فرق الشیعه نوبختی
شباهت زیادی دارد، تا آن جا که احتمال می رود این دو کتاب که در یک عصر
تالیف شده، یک کتاب باشد.البته عبارات متن کتاب المقالات و الفرق کمی
زیادتر از کتاب فرق الشیعه است. به هر حال نویسندگان این دو کتاب از منابع
اهل سنت بیش تر از منابع شیعه استفاده کرده اند و اطلاعات آن ها در بعضی موارد
بهتر از اطلاعات علمای سنی معاصرشان نیست. اثر دیگر، کتاب فارسی تبصره
العوام فی معرفه مقالات الانام تالیف جمال الدین مرتضی محمد بن حسین بن
حسن رازی مؤلف نزهه الکرام و بستان العوام است. (۳۴)

تا بدین جا روشن شد که آغاز نهضت اسماعیلیه در منابع تاریخی به روشنی بیان نشده
است، مع الاسف اواخر آن ها یعنی دولت اسماعیلیه جدید یا حشاشین الموت از دوره
آغازین نیز پر ابهام تر است. در میان تاریخ نویسان این دوره، تنها رشید الدین
فضل الله (متوفی ۷۱۴ ه ق) سیاست مدار و مورخ بزرگ ایران در عصر مغول، مستثنی
می باشد. او تنها فرد روشنی بود که قسمت هایی از تاریخچه های آن ها را انتخاب و
نگه داشته است. (۳۵)

لیکن جامع التواریخ رشید الدین فضل الله را نمی توان سند جدا و مستقلی دانست
زیرا وی بعضی از فصول آن را از روی جهانگشای جوینی استنساخ کرده است،
بنابراین ماخذ عمده در باره اواخر اسماعیلیان کتاب جهانگشای جوینی است.

دست نوشته های جوینی عمده ترین ماخذ

جوینی بیست و چهار سال در بغداد از طرف مغول ها حکمرانی کرد.از جهانگشای او
به صراحت معلوم می شود که جوینی همه جا در جریان قلع و قمع اسماعیلیه همراه هولاکو
بوده است. وقتی که هولاکو به محاصره قلعه «میمون دژ» که محکم ترین قلعه الموت و محل
سکونت پادشاهان اسماعیلیه مشغول بود و اهل قلعه مجبور به تسلیم شدند، عطا ملک از
جانب هولاکو فرمان یافت تا صلح نامه ای بر وفق ملتمس ایشان نوشته به داخل قلعه
به نزد رکن الدین آخرین شاه اسماعیلیه الموت بفرستد. بعد از فتح الموت و
استیصال اسماعیلیه در سنه ۶۴۵ عطا ملک برای آن که مبادا کتابخانه الموت که
آوازه آن در گوشه و کنار شایع بود، عرصه تلف و غارت گردد و آن آثار نفیسه به کلی
از میان برود به هولاکو عرضه داشت که نفایس کتب الموت را تضییع نتوان کرد.
هولاکو آن سخن را پسندیده، فرمان داد تا علاء الدین به قلعه رفته مستودعات خزانه
و مستجمعات کتابخانه ایشان را که از عهد حسن صباح تا آن وقت در طول ۱۷۰ سال
به تدریج فراهم آمده بود، مطالعه و آن چه لایق خاصه پادشاه باشد، جدا کند. جوینی به
مطالعه کتابخانه و خزانه ایشان رفته آن چه مصاحف و نفایس کتب و آلات نجومی
رصدخانه بود، استخراج کرده، باقی کتب را که متعلق به اصول یا فروع مذهب ایشان
بود به اقرار خود همه را بسوخت. از کتبی که علاء الدین جوینی از کتابخانه
مذکور استخراج کرده و خوشبختانه آن را نسوخته است، کتابی است مشتمل بر وقایع
احوال حسن صباح به نام سرگذشت سیدنا که خلاصه مختصری از آن را خود جوینی در جلد
سوم جهانگشای (۳۶) و خلاصه مفصل تری از آن را رشید الدین فضل الله در جلد دوم از
جامع التواریخ در تاریخ اسماعیلیه الموت نقل کرده اند (۳۷) .

به قول علامه قزوینی گویا جوینی از فرط تدین و تصلب او در عقیده، این کتاب
رگذشت سیدنا را از کتب کفر و ضلال محسوب می داشته و در کمال اکراه و تنفر قلب از
آن استفاده کرده است، لذا می بینیم که با نهایت افراط در تلخیص و اختصار آن
کوشیده و در حد امکان از نقل کم ترین مقدار از آن که برای فهم تاریخ «ملاحده » ضروری
بوده اکتفا کرده است. (۳۸)

این دو خلاصه به عنوان ماخذ اسماعیلیه نزاریه، در کمال اهمیت و ارزش است و
معلومات ارزشمندی که در آن ها است، در هیچ کتابی دیگر یافت نمی شود. به این
ترتیب جوینی به اعتراف خود منابع و کتاب های اسماعیلیه نزاری را به عنوان
کتب ضاله، طعمه حریق ساخته است.ای کاش او با توجه به آن منابع، تحلیلی درست و
منصفانه از این فرقه به دست می داد، ولی او به رغم این منابع، هم چون دیگران به
تحلیل غیر منصفانه و غرض آلود، پرداخته است. او می نویسد:

در ابتدای ملت اسلام، بعد از ایام خلفای راشدین در میان اسلام جماعتی پیدا
شدند که ضمایر ایشان را با دین اسلام الفتی نبود و عصبیت مجوس در دل های این
طایفه رسوخ داشت، از جهت تشکیک و تضلیل در میان خلایق سخنی انداختند که ظاهر شریعت
را باطنی هست که بر اکثر مردم پوشیده است و کلماتی که از فلاسفه یونانیان به
ایشان رسیده بود در تصرف آن اباطیل ایراد می کردند و از مذاهب مجوس نیز نکته ای
چند درج… تا در آن وقت که کیسانیان از باقی شیعه جدا شدند، این قوم نیز خود را بر
کیسانیان بستند…چون کیسانیان را عدد و عدت زیادت نماند، آن قوم خویش را بر
روافض بستند و در میان اینان شخصی بود از فرزندان جعفر طیار، نام او عبد الله
بن معاویه، دعوت روافض قبول کرد و در آن مذهب، تبحر یافت و جدولی در معرفت
اوایل شهور عرب استخراج کرد و گفت به رؤیت هلال احتیاج نیست و وضع آن جدول را که
بحر ضلا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.