پاورپوینت کامل مفهوم علم دینی ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل مفهوم علم دینی ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل مفهوم علم دینی ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل مفهوم علم دینی ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۵

در سال های اخیر، اسلامی کردن علم و اسلامی کردن دانشگاه ها به شدت مورد مناقشه و
تشکیک قرار گرفته و بعض افراد در محافل و مجلات آشکارا آن را بیان می کنند. بنده
به عنوان نمونه دو تا از آن ها را برایتان قرائت می کنم.

یکی از اساتید دانشکده الهیات دانشگاه تهران، در مقاله ای که در (مجله راهبرد)
داشتند آورده اند:

این جانب از همه صاحب نظران دینی که چنان تعبیراتی را به کار می برند تقاضا
می کنم، به صراحت اعلام کنند منظورشان از چسباندن پسوند اسلامی به اموری که به
وضوح اموری عقلانی و برنامه ای هستند چیست؟ امروز تا این مطلب دقیقا روشن نشود،
صاحبان قرائت رسمی و قرائت نواندیشانه موفق به گفت وگو و بحث نتیجه بخش با
یک دیگر نخواهند شد.

و یکی از استادیاران علوم سیاسی دانشگاه تهران می گوید:

نمی دانم دین و ایمان داشتن استادی که می خواهد فیزیک درس بدهد، چقدر مهم است.

بنده می خواهم به پاسخ این پرسش و مناقشه و تشکیک بپردازم. البته اگر این قبیل
شبهات، بیست سال پیش یعنی قبل از انقلاب بیان می شد به دلیل وقایعی که خارج از این
مرز و بوم اتفاق افتاده چندان تعجب برانگیز نبود. بیست سال پیش در حوزه های
علم، صحبت از دین جایز نبود. خوب به یاد دارم درست یازده سال پیش در کنفرانسی
در یکی از کالج های لندن در باره «تعبیر فیزیکی نظریه نسبیت اینشتین شرکت کردم.
فیلسوفی مسیحی که به نظریه های کیهان شناسی در باره پیدایش جهان اشاره می کرد،
از خداوند نامی آورد، بلافاصله، یکی از استادان دانشگاه «استانفورد» آمریکا در
مقام اعتراض گفت: در کنفرانس فیزیک نباید اسم خدا آورده شود. این وضع دیروز بود،
اما امروز بر اساس نوشته مجله «نیوزسینتیس »، درس علم و دین، پر رشدترین بحث در
دانشگاه ها است. تنها در دو سال اخیر، بیش از دویست دانشگاه در آمریکا درس علم و
دین را ارائه کرده اند و در سال اخیر دانشگاه «لیتز» انگلیس، مرکز مطالعات میان
رشته ای در مورد تعامل علم و دین را ایجاد و از یکی، دو ماه پیش دوره فوق لیسانس
علم و دین را دایر کرده است و دانشگاه «باستون »آمریکا دوره دکترای علم و دین و
فلسفه را تاسیس کرده است.

الان بزرگ ترین جایزه روز که مبلغ آن حتی از جایزه نوبل بالاتر است به رشته علم
و دین داده می شود، یعنی یک میلیون و دویست هزار دلار به کسانی که در این حوزه
مشترک کار کرده اند، جایزه می دهند.

در سطح بین المللی وضع عوض شده و نگرش حوزه های فلسفه علم و حوزه های علم دگرگون شده
است. متاسفانه اصلا نسیمی از این جریانات به گوش این آقایان [مدعی علم]
نرسیده، لذا این مناقشات را بیان می کنند.

بعضی ها گفته اند اسلامی کردن علم یعنی این که کشفیات علمی را به قرآن و
حادیث برگردانید. یا از قرآن و حدیث چگونگی آزمایش کردن را بیاموزیم اساسا
چنین مطلبی در مبحث علم دینی مطرح نیست و این یک تهمت به طرفداران و معتقدان
علم دینی است. مساله در یک سطح بسیار بنیادی تر مطرح است.

مساله اسلامی کردن علم در جهان اسلام امر نوظهوری نیست. پیش از شروع قرن حاضر
سید احمدخان در هندوستان، کالجی را برای آموزش علوم جدید به مسلمانان
راه اندازی کرد. حدود ۸۰ سال پیش دستاورد این دانشگاه را ارزیابی کردند و
متوجه شدند که فارغ التحصیلان، اکثرا لائیک هستند، بنابر این از مرحوم «مودودی »
و دیگران خواستند برای اسلامی کردن این دانشگاه آنان را یاری دهند. همان موقع
مرحوم مودودی به رغم این که فیلسوف نبود به خوبی به رخنه اساسی پی برد.مشکل
اصلی آن دانشگاه این بود که فلسفه الحادی و دروس دیگر به صورت عمده تدریس می شد و
در کنار آن، یکی دو درس تعلیمات اسلامی گذاشته بودند که نمی توانست در کنار آن
تعلیمات الحادی تاثیر شایسته ای داشته باشد. دانشجویان با افکاری محشور
بودند که کمترین اثرش آن بود که از خداوند غافل می ماندند یا آن را انکار می کردند.

یک سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی کنفرانس عظیمی در مکه با نام «تعلیم و تربیت
اسلامی » برگزار شد. سیصد و سیزده نفر از بزرگان جهان اسلام در آن حضور داشتند. از
ایران نیز آقای دکتر نصر شرکت کرده بود. تمام بحث این جمع آن بود که علم
اسلامی و علم دینی مفهوم دارد. در ده – بیست سال گذشته هم در اقطار عالم اسلام،
کنفرانس هایی با نام «اسلامی کردن علم » برپا شده است. متاسفانه گزارشی که از
این کنفرانس ها در مطبوعات ما منعکس شده است، گزارشات درستی نیست و تحریف شده
است. همین اواخر، یکی از استادان دانشگاه تهران همه مطالب این کنفرانس ها را
در این نکته خلاصه کرده است که منظور از اسلامی کردن یعنی، مطالب علمی را به قرآن
و حدیث برگرداندن؟!!

بنده به عنوان کسی که چهارده سال پیش در یکی از بزرگ ترین این کنفرانس ها در کشور
مالزی، شرکت کرده ام، شهادت می دهم که اصلا مساله اعجاز قرآن محوریت نداشته
است. بحث در باره فلسفه علم و جایگاه اساسی که علم اسلامی می تواند داشته باشد،
بود.

از آن موقع به بعد مرتب این تهمت زده می شد که مگر فیزیک و شیمی، اسلامی و غیر
اسلامی دارد، مگر علوم اجتماعی، اسلامی و غیر اسلامی دارد، علم، عینیت دارد، فرق
نمی کند در کجا آموزش داده و تحقیق شود.

البته حاضرین در این کنفرانس اعتنایی به این تهمت ها نکردند و کار خودشان را
انجام دادند و ما هم باید کار خودمان را بکنیم، پشتوانه برهانی خیلی خوبی هم
برای قضیه داریم که عرض خواهم کرد.

مساله اسلامی کردن علم، منحصر به جهان اسلام نیست. دینی کردن علم در جهان غرب هم
مطرح بوده است.

در همین تابستان سال اخیر کنفرانس عظیمی در کانادا با نام «علم در یک زمینه
خداباورانه » بر پا شد و دستاورد آن این بود که علم در یک زمینه خداباورانه
کاملا با مفهوم است و این چیزی است که بنده می خواهم به بیان آن بپردازم.

علم در یک زمینه خداباورانه در جهان اسلام و جهان غرب عقیده مقبول و
جاافتاده ای است، ولی متاسفانه در محیط دانشگاهی و مطبوعاتی ما مرتب سؤال
می شود که مگر علم، اسلامی و غیر اسلامی دارد.

علم از دو جهت می تواند دینی باشد و در این دو جهت، علم دینی معنا دارد:

اول: علم -اعم از علوم اجتماعی یا علوم طبیعی- مبتنی بر مفروضات متافیزیکی
بسیار قوی ای است. تصور نشود که تنها علوم اجتماعی یا روان شناسی و امثالهم
دارای مفروضات فلسفی مبنایی است. این مساله در تمام زمینه های علم عمومیت
دارد.

متاسفانه در سر زمین ما، این بعد قضیه که علوم طبیعی مملو از پیش فرض های
فلسفی است، کاملا مکتوم مانده است. در حالی که این بحث ها در محیطهای غربی
کاملا رایج است.

پس نکته اول این است که علوم روز بر مفروضات متافیزیکی پایه گذاری شده اند.

نکته دوم: چیزی که علم دینی را معنادار می کند آن است که علم دینی، علم جهت دار است،
این جهت داری بر کاربردهای علم اثر می گذارد و از تخریب هایی که علم «سکولار»
فعلی به بار آورده جلوگیری می کند.

برای نمونه به پیش فرض های یکی از رشته های علوم اشاره کرده و تفاوت علمی که در
زمینه خداباورانه است با علمی که در زمینه ملحدانه است را بیان خواهم کرد.

در علوم تجربی، فیزیک و زیست شناسی، زیربنای بقیه علوم هستند. در این دو علم پیش
فرض های فراوانی است که متاسفانه کتاب ها آن را از واقعیات تجربی تفکیک
نمی کنند. شما علم کیهان شناسی را در نظر بگیرید، این علم با ساختار «بزرگ
مقیاس »جهان سر و کار دارد. این جهان کی به وجود آمده؟ چه تحولی را طی می کند؟
اگر قرار است پایانی داشته باشد، پایان آن چگونه است؟ -البته تا آن جایی که
فیزیک می تواند بحث کند-.

این علم، پیش فرض هایی خیلی قوی دارد که از خود علم تجاوز می کند. ما در گوشه ای
از جهان قرار گرفته ایم واسط بین ما و بقیه جهان، نور است و در مورد کل جهان
قضاوت می کنیم، تنها اطلاعاتی که از بقیه جهان داریم، عمدتا از طریق امواج
الکترومغناطیسی است که نور مرئی، بخشی از آن هااست. اگر ساختار خورشید را
می دانیم، اگر از کهکشان های بسیار دور اطلاع داریم، از طریق نور است.

این شناخت و آگاهی ها بر پایه فرضیات خیلی مهم و اساسی بنا شده که از تجربه بر
نیامده است، ما فرض می کنیم، قوانینی که به طور موضعی و محلی کشف کردیم در تمام
جهان ساری و قابل تسری است. در اینجا عنصر سدیم را به صورت گاز در آورده جلوی
شعله آتش قرار می دهیم نور آن در پشت اسپسرسکوپ به صورت خط زرد دیده می شود، حال اگر
در طیف ستاره دیگری هم خط زرد را دیدیم می گوییم آن جا هم سدیم وجود دارد. در
این جا قوانین محلی را به تمام جهان تعمیم داده ایم. این تعمیم و تسری از علم
کیهان شناسی بر نمی آید.

فرض بسیار مهم دیگر آن است که هیچ نقطه ای از جهان از نقطه دیگر متمایز نیست.
شما هر کجای جهان بایستید یک وضعیت مشابه را در اطراف خود می بینید.

این به اسم اصل کیهان شناسی موسوم است. این اصل، تجربی نیست ولی تجربه آن
را تقویت می کند.

یکی از چیزهایی که در مورد کل کیهان شناسی تجربه کرده ایم آن است که نور
ستارگان نسبت به نور روی زمین به طرف قرمز میل می کند و از آن به انبساط جهان
تعبیر می کنیم.

اشعه ای که از همه جوانب به ما می رسد و به آن اشعه میکرو ویب جهانی می گویند، منبع
اطلاعات ما است. از مقایسه مقدار هلیم، یا هیدروژن موجود در جهان هم به ساختار
اولیه جهان پی می بریم و هم بر اساس دو، سه مبنا، تکلیف کل عالم را تعیین می کنیم
و از این جاست که یکی از اخترفیزیک دانان مشهور دانشگاه فرینیستون می گوید:

البته من در مقام مقاله نویسی مجبورم این حرف ها را بگویم ولی فی الواقع
خیلی گستاخانه است که بخواهیم در مورد ۱۰ به قوه منهای ۳۹ ثانیه بعد از آغاز
انفجار بزرگ با هم صحبت بکنیم این خیلی دور از تواضع است. همین شخص امسال
بزرگ ترین جوایز اخترفیزیک را گرفت.

اجازه دهید وارد مسایل بنیادی در این باره شوم و قدری وضع را روشن کنم. هنگامی
که تنها در صدد جمع آوری داده های تجربی هستیم، فرق نمی کند در کجا باشیم،
پیش فرض ها و گرایشات چندان تاثیری ندارند، گرچه بی اثر هم نیستند. مثلا آقای
هایزم برگ که از شخصیت های قدر اول فیزیک جهان در این قرن بود، با ادامه جست و جو
برای یافتن ریزترین ذرات ساختمان ماده موافق نبود، لذا برای چند سالی
ساختن دستگاه های شتاب دهنده که ذرات بنیادی انرژی را تولید می کرد در اروپا
متوقف شد. پس پیش فرض ها حتی می تواند در مقام گردآوری هم مؤثر باشد، ولی عمدتا در
مقام تعبیر مؤثر است.

نمونه هایی از تاثیر پیش فرض های فلسفی در تعبیر علمی را می آورم:

در ۲۰ – ۳۰ سال اخیر این واقعیت کشف شده است که می توان بر حسب ثابت های بنیادی
طبیعت (ثابت های بنیادی طبیعت یعنی آن اعداد ثابتی که تغییر نمی کنند و همه
ناظران روی آن اتفاق نظر دارند، مثل بار الکترون، سرعت نور و…) قوت نیروهای
شاخته شده طبیعت را بیان کرد. در حال حاضر چهار نیرو را در طبیعت می شناسیم،
دلیلی هم ندارد در صد سال آینده نیروهای دیگری شناخته نشود، همچنان که در شروع این
قرن فقط دو نیرو را می شناختیم.

به هر حال با مطالعه ای که انجام گرفته مشخص شده است، اگر شدت نیروی ثقل کمی
کم تر یا بیش تر از این مقداری که الان هست بود، جهان به وضعیت فعلی تشکیل نمی شد.

علم ثابت کرده است که برای بروز حیات در جهان از بعد مادی ابزاری لازم است.
این ابزار از نظر علم فیزیولوژی و زیست شناسی، فلز کربن است، لذا حیات ما را
حیات مبتنی بر کربن می نامند. کربن در شرایط ویژه ای در ستارگان ساخته می شود،
ستاره باید عمری بسیار طولانی داشته باشد تا در آن کربن تولید شود و شرایط خاص
وجود داشته باشد تا این کربن را در فضا رها کند و سپس سیاره ای آن را جذب کند.از
سوی دیگر لازمه تحقق عمر طولانی برای ستارگان وجود قیودی خاص در نیروهای طبیعت
است.

به این ترتیب در ۲۰ بیلیون سالی که الان برای عمر جهان پیش بینی شده است، حصول
شرایط لازم بوده تا در نتیجه آن، حیات مبتنی بر کربن بروز یابد. اگر این
شرایط مثلا در شدت نیروی الکترو مغناطیسی بر نیروهای دیگر اندکی متفاوت بود،
امکان بروز کربن نبود. ستارگان یا خیلی زود تشکیل می شدند و کل جهان انبساطش
متوقف

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.