پاورپوینت کامل کلیات دین شناسی (۳)-ضرورت و رسالت دین ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل کلیات دین شناسی (۳)-ضرورت و رسالت دین ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کلیات دین شناسی (۳)-ضرورت و رسالت دین ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل کلیات دین شناسی (۳)-ضرورت و رسالت دین ۱۱۱ اسلاید در PowerPoint :

>

۷۵

درمباحث گذشته، (۱) مسایلی از دین شناسی بررسی شد که فهرست آن ها بدین قرار است:

۱. اهمیت و حساسیت دین شناسی;

۲. تاریخ بحث دین شناسی;

۳. رهیافت های گوناگون به این مساله;

۴. نمونه هایی از مسایل دین شناسی;

۵. واژه شناسی دین;

۶. بررسی تعریف های دین;

۷. طبقه بندی ادیان;

۸. کاربردهای دین;

۹. عنصر مشترک ادیان;

۱۰.ماءخذ و سرچشمه دین.

در این مقال دو مساله دیگر از مسایل دین شناسی بررسی خواهد شد; یکی مساله ضرورت دین، یعنی این که از دیدگاه
کلامی و با نگاهی انسان شناختی و توحیدی دلیل برلزوم دین برای بشر چیست؟. و دیگری مساله رسالت یا قلمرو دین;
یعنی دین درکدام حوزه از حوزه های مربوط به حیات انسان ایفای نقش می کند؟ قلمرو هدایت دین تاکجاست؟ رسالت
هدایتی دین چیست؟. ارتباط وثیق این دو مساله را می توان توجیه معقولی برای طرح و بررسی آن دو در یک مقاله
به شمار آورد.

۱. چرا بشر به دین نیاز دارد؟

آیا بشر از این نظر که دارای حیات طبیعی و غریزی است، به دین نیاز دارد؟

آیا انسان از این نظر که دارای حیات فکری و عقلی است، به دین نیاز دارد؟

آیا بشر از این نظر که زندگی فردی دارد، دین می خواهد؟

آیا انسان از این نظر که زندگی اجتماعی دارد، دین می خواهد؟

آیا بشر از این نظر که با آفریدگار خود رابطه ای آگاهانه و آزادانه دارد،نیازمند دین است ؟

آیا انسان برای حیات دنیوی خود، به رهبری دین نیازمنداست؟

آیا بشر برای حیات اخروی خود، به رهبری دین نیازمند است؟.

و آیا…؟

دین و هدایت

از مطالعه آیات قرآن به دست می آید که دین نوعی هدایت است. چنان که می فرماید:

فامایاتینکم منی هدی فمن تبع هدای فلاخوف علیهم ولاهم یحزنون (۲) اگر از جانب من هدایتی برای شما آمد، پس
آن کس که هدایت مرا پیروی کند، بر آنان بیمی نیست و نه آنان محزون خواهد بود.

نظیر این آیه در آیه ۱۲۳ سوره طه نیز آمده و درآن آیه نتیجه پیروی از هدایت الهی را مصونیت از گمراهی و بدبختی
(ضلالت و شقاوت) دانسته است.

این دو آیه پس از آیات مربوط به خلقت آدم و خروج او از بهشت و هبوط به زمین است، از این جا روشن می شود که مقصود
از هدایت، هدایت غریزی و حتی هدایت عقلی نیست، بلکه هدایت شرعی و دینی است که از طریق وحی تشریعی به آدم و
نسل او خواهدرسید. در جای دیگر فرموده است:

قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ماکان من المشرکین. (۳) بگو به درستی که پروردگارم
مرا به راه راست هدایت کرده است وآن دینی استوار (یعنی) آیین حنیف ابراهیم است; او از مشرکان نبود.

چنان که کتاب های آسمانی چون تورات و انجیل و قرآن به عنوان کتب هدایت توصیف شده اند، روشن است که این کتب،
مشتمل بر عقاید و احکام و آداب دینی بوده اند.

درباره قرآن می فرماید:

شهر رمضان الذی انزل فیه القران هدی للناس … (۴) ماه رمضان که قرآن برای هدایت مردم در آن نازل گردید.

و درباره تورات و انجیل می فرماید:

وانزل التوراه والانجیل من قبل هدی للناس. (۵) قبل از این، تورات و انجیل رابرای هدایت انسان ها نازل کرد.

بنابراین، دین، رسالت هدایت بشر را برعهده دارد.

هدایت و اختیار

هدایت دینی بر پایه اختیار استوار است، چنان که اختیار با عقل و اراده عقلانی ملازمه دارد، از این روی، به عنوان
اصلی ترین شرط تکلیف دینی شناخته شده است، و هم از این روی است که موجوداتی که از عقل و اختیار بهره ای ندارند،
تکلیف دینی نیز ندارند، رابطه هدایت دینی با اختیار در آیات بسیاری ازقرآن بیان شده است که دو نمونه را یادآور
می شویم:

انا خلقنا الانسان من نطفه امشاج نبتلیه فجعلناه سمیعا بصیرا اناهدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا. (۶) ما انسان را از
نطفه ای مختلط آفریدیم،آن گاه او را شنوا و بینا ساختیم ، ما راه را به او نشان دادیم ، یا شکرگزار است یا کفران کننده.

و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیومن و من شاء فلیکفر. (۷) بگو (آن چه بر من وحی گردیده و من آن را بر شما تلاوت نموده ام)
حق و از جانب پروردگار است; پس هر کس می خواهد ایمان آورد، و هر کس می خواهد کافر شود.

هدایت و معرفت

بدیهی است هدایت شرایط و مقدماتی دارد که معرفت از مهم ترین واساسی ترین آن ها است، یعنی انسان برای آن که از
هدایت دینی بهره مند گردد باید ازجهان بینی استواری برخوردار باشد. این جهان بینی از اضلاع و ابعاد زیر
تشکیل می گردد:

۱. شناخت خدا و صفات جمال و جلال او;

۲. شناخت جهان و غایت خلقت آن;

۳. شناخت انسان و غایت آفرینش او;

۴. شناخت راه وصول به غایت خلقت ;

۵. شناخت شرایط ووسایل لازم برای پیمودن این راه و شیوه تحصیل آن ها;

۶. شناخت موانع و خطرهای راه و شیوه مبارزه با آن ها.

مطالب یاد شده که با تحلیل و تحقیق عقلی نیز قابل اثبات و تبیین است، از آیات و روایات به روشنی استفاده می شود.
قرآن کریم در آیات مربوط به بعثت از تعلیم کتاب و حکمت به عنوان یکی از وظایف پیامبر اکرم(ص) یاد کرده می فرماید:

یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه. (۸) پیامبر اسلام، آیات الهی را بر مردم تلاوت کرده آنان را تزکیه
می نماید، و کتاب و حکمت را به آنان می آموزد.

تقدم تزکیه بر تعلیم از باب تقدم سبب فاعلی بر فعل و مقدمه بر ذی المقدمه نیست، بلکه از باب تقدم سبب غایی فعل بر
آن است; یعنی ارزش الهی علم و معرفت درگرو تزکیه و تقواست، و از این نظر تزکیه بر تعلیم تقدم رتبی و ارزشی دارد،
اگرچه از جنبه مقدمی و فاعلی تعلیم مقدم بر تزکیه است، چنان که در آیه دیگری می خوانیم:

آیات قرآن در زمینه دعوت به خداشناسی و شناخت عجایب آفرینش انسان و جهان، وغایت و فرجام خلقت بسیار است و

‹رس ث/››ح .درادن دوجو ن خسود ن یا ن ایم ی ضراعت ه نوگچ یه و .دیدرگ ن ایب ه ک ت سا ی تهج رطاخه ب ی رگید رب ه یکزت وم یلعت زا ک یره م دقت و ،ت سا ل وبق دروم ی حو ه اگدید زا ب لطم ود ره ،ن یاربانب .ت سان آ دییات رب ل یلد م یهاربا ن وچ ی دارفا زا ب لاطم ه نوگن یا ل قن ه ک ت سا ن شور ی لو،دنک ث وعبم ار ی ربمایپ ن ینچ وا ه یرذ ن ایم رد ه ک ت سا دنوادخ زا وا ت ساوخرد و ۷ل یلخ م یهاربا ن خس ل قن ه چرگ ه یآ ن یا .ت سا ه دیدرگ رکذ ه یکزت رب م دقم ت مکح و ب اتکم یلعت ،ه یآ ن یا رد )۹(
وضوح این مطلب ما را از ذکر نمونه بی نیازمی سازد، چنان که روایات این باب نیز بسیار است و ما در این جا به ذکر چند
روایت بسنده می کنیم:

۱. حدیث نبوی معروف که دانش آموختن را یک فریضه دینی و همگانی به شمار آورده است (طلب العلم فریضه علی کل
مسلم)) (۱۰) .

۲. در روایتی از امام صادق(ع) محورهای مهم معرفت به شرح زیر بیان شده است:

الف) شناخت خداوند (ان تعرف ربک ); ب) شناخت صنع خداوند به ویژه در مورد خلقت انسان(ان تعرف ما صنع بک); ج)
شناخت دستورهاو برنامه های الهی (ان تعرف ماارادمنک);د) شناخت آفات و آسیب های دینی (ان تعرف ما یخرجک من
دینک) (۱۱) .

در روایتی از امام علی(ع) کمال دین به شناخت دین و عمل به آن دانسته شده و کسب دانش از کسب مال ضروری تر
شناخته شده است. (۱۲) ۳. در حدیثی از امام صادق(ع) آمده است:

کسی که عملش بر مبنای بصیرت و آگاهی نیست، بسان فردی است که از بیراه می رود،هر چه سریع تر رود از مقصد
دورتر می شود. (۱۳)

ابزار معرفت

به طور کلی انسان ازچهار طریق می تواند به شناخت تکوین و تشریع نایل آید که عبارتند از:

۱. طریق حسی که چشم و گوش از مهم ترین ادوات شناخت حسی است. معرفت حسی ویژگی هایی دارد;
اولا: جزئی و شخصی است، ثانیا: محدود به واقعیت های مادی است،ثالثا: محدود به ظواهر پدیده های م
ادی است، و به ذوات اشیاء راهی ندارد.

بنابراین، شناخت حسی نمی تواند جهان بینی جامع و استواری را برای انسان فراهم سازد، و اگر چه در تح
قق آن سهم مؤثری دارد و بشر از آن بی نیاز نیست، ولی کافی نخواهد بود.

۲. طریق عقلی که مواد آن را اصول و قواعد کلی عقلی، و صورت آن را تجزیه وتحلیل های عقلی تشکیل م
ی دهد. این معرفت، ویژگی هایی دارد که عبارتند از: الف)کلی و فراگیراست; ب)متعلق آن مطلق هستی ا
عم از مادی و مجرد است; ج)تاحدی به کنه وذوات اشیاء نیز راه می برد، با این حال بر درک مصادیق و ج
زئیات امور رسا نیست، وچون پاره ای از این مصادیق و جزئیات از حوزه معرفت حسی نیز بیرون است، بن
ابراین،معرفت حسی و عقلی نه به طور جداگانه و نه درکنار هم رفع نیازمندی معرفتی بشرتوانا نیستند،
هرچند در این زمینه سهم بزرگی را ایفا می نمایند و نظام معرفتی بشربدون آن دو صورت نمی پذیرد.

۳. طریق کشف و شهود باطنی که از طریق ریاضت های روحی به دست می آید. و از آن جاکه رکن مهم این
طریق همانا ریاضت و رعایت یک سلسله برنامه های عملی است، کسب آن در گرو معرفتی پیشین است که
چون عقل و حس کافی در به دست آوردن، آن نیستند، بایداز طریق دیگری تحصیل نمود و آن طریق وح
ی است.

۴. طریق وحی که ثبوت آن مبتنی بر حس و عقل است، آن گاه به معرفت حسی و عقلی انسان وسعت و عم
ق می بخشد; یعنی از حقایقی پرده برمی دارد که از شعاع معرفت حسی وعقلی بیرون است، مانند آن چه م
ربوط به جزئیات احکام و اخلاق (فروع دین)است، وآن چه مربوط به مراحل عالیه خداشناسی استدلالی
مانند «وحدت حقه » ویا مربوط به جهان آخرت است.

کمال مطلوب و نیاز به دین

در حقیقت، جهان بینی دینی کامل ترین نوع جهان بینی است که بشر می تواند به آن دست یازد، و چون بدون داشتن
جهان بینی کامل،تکامل در حوزه علم و عمل به دست نمی آید، بنابراین، انسان در کمال علمی و عملی خویش نیازمند دین
است. واین است علت نیازمندی انسان به دین از آغاز تا پایان، وبراهین و دلایلی که در متون دینی و کتب فلسفی و کلامی
بیان گردیده است، شرح وتفسیر این علت اساسی است. این علت اساسی، به گونه ای روشن در کلام محقق طوسی
آمده است. وی پس از نقل کلام فخرالدین رازی درباره فواید بعثت پیامبران گفته است:

ضروره وجود الانبیاء لتکمیل الاشخاص بالعقائدالحقه والاخلاق الفاضله والافعال المحموده النافعه لهم فی عاجلهم و آجلهم،
وتکمیل النوع باجتماعهم علی الخیروالفضیله و تساعدهم فی الامور الدینیه و سیاسه الخارجین عن جاده الخیروالصلاح… (۱۴)

حاصل عبارت یاد شده این است که ضرورت نبوت به خاطر تکمیل بشر است در حیات فردی و اجتماعی او; زیرا هر فرد از
افراد بشر در پرتو عقاید حقه و اخلاق پسندیده و کارهای شایسته به کمال مطلوب خویش دست می یازد، چنان که کمال
حیات اجتماعی انسان نیز در گرو این است که اجتماع آنان براساس خیر و فضیلت، استوار گردد، ودر کارهای دینی
یک دیگر را یاری نمایند، و نیز کسانی که از راه خیر و صلاح فاصله می گیرند، با تدبیر و سیاست دینی ادب شوند.

فلاسفه اسلامی و ضرورت دین

فلاسفه اسلامی (فیلسوفان مشایی مسلمان) ضرورت دین ونبوت را بر اساس نیازمندی حیات اجتماعی بشر به قانونی
کامل و عادلانه تبیین کرده اند، تبیین برهان آنان که ابن سینا در کتاب اشارات تقریر و محقق طوسی شرح کرده چنین
است:

۱. انسان به تنهایی نمی تواند به نیازهای طبیعی خود پاسخ گوید، بلکه به مشارکت و همکاری دیگران نیاز دارد. از این رو
گفته اند «انسان مدنی بالطبع است ».

۲. غریزه شهوت و غضب در انسان او را به سودجویی و تعدی به دیگران برمی انگیزد،و نتیجه آن اختلال نظم اجتماعی
است. از این رو، حیات اجتماعی انسان نیازمندقانونی عادلانه است، که حقوق و وظایف افراد را تعیین کند.

۳. تدوین این قانون به دست خود مردم، زمینه ساز نزاع و اختلاف است، و در نتیجه چیزی که غرضی از آن جلوگیری از
بروز اختلاف و رفع نزاع است، خود سبب بروز نزاع واختلاف خواهد بود.

۴. پس قانون گذار باید از ویژگی ای برخوردار باشد که او را از دیگران ممتاز کندو اطاعت او را گردن نهند. و او همان
پیامبر الهی است که با آوردن معجزه دعوی پیامبری خود را اثبات می کند، و در نتیجه لزوم اطاعت او بر دیگران آشکار
می گردد.

۵. انسان های معمولی، اجرای عدل را چندان مهم نمی شمارند و بیش تر به تامین منافع خود می اندیشند. و به عبارت
دیگر،نیازهای فردی را بر نیازهای نوعی مقدم می دارند، از این رو، برای این که آنان به قوانین دینی احترام بگذارند و
اجرای آن ها را مهم تلقی کنند، پاداش ها و کیفرهای اخروی مقرر گردیده است.

۶. توجه به پاداش ها و کیفرهای دینی متفرع بر شناخت خداوند، است که پاداش و کیفر اعمال به دست اوست. از این رو،
شناخت خداوند نیز از معرفت های دینی لازم به شمار آمده است.

۷. برای تحکیم معرفت به خداوند، عبادت ها و اذکار و مناسک دینی مقرر گردیده است،بنابراین، دین، انسان را به امور زیر
فرا می خواند:

الف) ایمان به وجود خداوند دانا و توانا;

ب) ایمان به شریعت آوری از جانب خداوند;

ج) ایمان به وعده و وعید اخروی (پاداش و کیفر);

د) انجام دادن عبادت های دینی برای یاد کردن خدا و صفات جمال و جلال او;

ه) پیروی از قوانین دینی که برای زندگی اجتماعی بشر وضع گردیده است.

دین با تفسیری که از آن شد، تجلی حکمت و رحمت الهی و نعمت عظیم خداوندی است.

اما حکمت، از آن نظر که نظام زندگی بشر را استوار می سازد.

و اما رحمت، زیرا که خداوند به دین داران پاداش جزیل اخروی عطا می کند.

و اما نعمت، زیرا که انسان دین دار به معرفتی عالی از جهان آفرین نایل می گردد،و آن ابتهاج و سرور حقیقی برای عارفان
است .

محقق طوسی پس از شرح برهان فوق و پاسخ به اشکال های فخرالدین رازی مطلبی را به عنوان نقد کلام ابن سینا آورده
و گفته است:

همه آن چه را که شیخ درباره شریعت و نبوت بیان نمود. چنین نیست که انسان بدون آن نتواند زندگی کند، بلکه نقش
آن ها در کمال نظام زندگی دنیوی و اخروی بشر است،ولی حیات ضروری انسان از طریق قوانین و تدابیر غیر دینی نیز
امکان پذیر است.چنان که در روی زمین جوامع غیر دینی نیز وجود دارد. (۱۵) یعنی اگر نگرش ما به انسان به عنوان یک
موجود صرفامادی باشد و حیات او را منحصر در حیات مادی ودنیوی بدانیم، ممکن است اجتماع بشری براساس قوانین
غیر دینی نیز نظم لازم رابه دست آورد. ولی اگر انسان شناسی مبتنی بر دو بعدی بودن انسان باشد و در کنارحیات مادی
و دنیوی به زندگی معنوی و اخروی نیز برای انسان قایل شویم، بلکه آن را اصل و فلسفه حیات ا و بدانیم، قانون و شریعت
الهی امری ضروری و اجتناب ناپذیر خواهد بود، و بدیهی است کلام ابن سینا بر پایه چنین انسان شناختی ای استواراست.

قاعده لطف و لزوم دین

متکلمان اسلامی، لزوم دین و تکلیف را براساس قاعده لطف تبیین کرده اند. مقصود از قاعده لطف دین است که به
مقتضای جود و حکمت خداوند،انجام دادن آن چه بشر را به هدف از آفرینش او و وصول به مقام قرب الهی نزدیک می سازد،
واجب و لازم است.

اساس این قاعده کلامی را لزوم هماهنگی میان فعل و فاعل ( اصل سنخیت) تشکیل می دهد. به عبارت دیگر لازمه کمال
در ذات و صفات ذاتی خداوند، کمال در فعل و صفات افعال است. بنابراین، شان الوهیت و ربوبیت خداوند اقتضا می کند که
آن چه بشر رادر نیل به غایت مطلوب او کمک می کند، در اختیار او قرار دهد. و این، مفاد قاعده لطف در اصطلاح متکلمان
عدلیه است.

براساس این قاعده، در تبیین لزوم تکلیف و شریعت گفته اند: تکلیف و شریعت از دونظر لطف در حق انسان هاست . و
چون لطف ضروری است، تکلیف و شریعت نیز ضروری خواهدبود، آن دو جهت عبارتنداز:

۱. به حکم عقل، شکر منعم واجب است، چنان که عدل، انصاف، وفای به عهد نیز واجب و کارهای مقابل آن ها قبیح و ناروا
هستند(تکالیف عقلی).

از طرفی التزام به عبادات شرعی، در تقویت و تحکیم تکالیف عقلی مزبور مؤثر وکارساز است. بنابراین، تکالیف شرعی
نسبت به تکالیف عقلی لطف هستند، و لطف واجب است. پس تکالیف شرعی نیز واجب و ضروری اند.

۲. علم به پاداش ها و کیفرهای اخروی نقش مؤثری در گرایش انسان به طاعت و دوری از معصیت دارد، این آگاهی از
طریق حس و عقل به دست نمی آید، بلکه راه آن منحصردر وحی و شریعت آسمانی است.

بنابراین، از این نظر نیز تکلیف و دین لطف در حق انسان هاست، پس ضروری است. (۱۶)

آیا بحث از علت نیاز به دین، بحثی برون دینی است ؟

از مطالب یاد شده روشن شد که این بحث یک بحث عقلی است، یعنی عقل براساس یافته های معرفتی خود درباره خدا و
انسان، ضرورت دین و علت نیازمندی انسان به دین را تبیین می کند، هرچند تعالیم دینی نیز بر آن دلالت دارند، چنان که
نمونه هایی از آیات و روایات را طی بحث گذشته به عنوان شاهد و موید یادآور شدیم. اکنون اگرجنبه عقلی آن را در نظر
آوریم منهای تاییدهای دینی آن باید گفت این بحث ازبحث های برون دینی و به اصطلاح مسایل فلسفه دین است.

ولی اگر از این منظر به مساله بنگریم که تعالیم دینی عقل و تحلیل های آن راتاکید نموده است، گویا که عقل بر همان
مسندی تکیه زده است که دین بر آن تکیه دارد، می توان این بحث را یک بحث درون دینی نامید، یعنی با تحلیل عقلی
مفاهیم وتعالیم دینی تبیین و اثبات می گردند. در این صورت، مساله مورد بحث، از مسایل حوزه علم کلام خواهد بود.

در هر صورت، طرح چنین بحثی مخصوص کسانی نیست که هنوز دینی الهی را برنگزیده ان

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.