پاورپوینت کامل شرح حدیث معرفت ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل شرح حدیث معرفت ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل شرح حدیث معرفت ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل شرح حدیث معرفت ۱۰۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۳۵
قال ابن حمدون فی تذکرته:
«قال موسی بن جعفر(ع): وجدت علم الناس فی اربع. اولها: ان تعرف ربک، والثانیه: ان تعرف ما صنع بک، والثالثه: ان
تعرف مااراد منک، والرابعه: ان تعرف ما یخرجک من دینک ». (۱)
امام کاظم(ع) فرموده است علم مردم را در چهار چیز یافته ام.
اول: آن که خدایت را بشناسی دوم: آن که بدانی در تو چه صنایعی را به کار برده سوم: آن که بدانی در آفرینش تو چه
اراده ای داشته چهارم: آن که بدانی چه چیز تو را از دینت بیرون می برد
این حدیث در کشف الغمه و روضه بحار و اعیان الشیعه به همین مضمون از امام کاظم(ع) آمده و در کتاب مسندالامام
الکاظم(ع) (ج ۱، ص ۲۴۸) نیز نقل شده است و در بعضی از کتب این روایت بامختصر تفاوتی در عبارت، از امام صادق(ع)
نیز آمده است.
می توان چهار علمی را که امام کاظم فرموده به این عبارت بیان کرد:
اول خداشناسی، دوم خودشناسی، سوم وظیفه شناسی، چهارم انحراف شناسی.
امام(ع) در این حدیث می خواهد بفرماید علمی که تمام مردم جهان در همه ادوار به آن نیاز دارند و باید آن را فرا گیرند و
اساس سعادت مادی و معنوی خویش را بر آن استوار سازند چهار علم است.
ان تعرف ربک
ایمان به آفریدگار جهان و پدید آورنده کیهان فطری همه انسان هااست و به قضای حکیمانه باری تعالی، در نهاد همه آنان
نهفته است و با کمترین توجه به آن حقیقت پی می برند. وابستگی مخلوق به خالق و ربط پدیده، به پدید آورنده آن قدر
روشن و بدیهی است که هر انسان بدون تردید آن را درک می کند و بر همین اساس فرستادگان خداوند در سخنانی که به
قوم خود می گفتند وجودآفریدگار جهان را غیرقابل تردید می خواندند. قرآن شریف در این باره فرموده است:
(قالت رسلهم افی الله شک فاطر السموات والارض). (۲)
رسولان الهی به قوم خود می گفتند آیا در وجود آفریدگار که خالق آسمان ها و زمین است شک و تردیدی وجود دارد؟
دانشمندان الهی امروز در باره آفریدگار جهان همانند پیامبران خدا سخن می گویند.
در سال ۱۸۷۳ م بعضی از فلاسفه آلمان در نامه ای به داروین از وی سؤال کردند: با نظریه ای که در باره بنیاد انواع، ابراز
کرده ای آیا جهان هستی را پدیده مادی می دانید یا آن که خداوند حکیم راآفریده آن می شناسی؟ داروین در پاسخ نوشت:
«عقل رشید و فکر سلیم، کمترین شبهه ای ندارد که محال است این جهان پهناور با این همه آیات روشن و شواهد متقن، با
این همه نفوس ناطقه و عقول مفکره بر اثر تصادف و اتفاق کور و نادان به وجود آمده باشد. زیرا تصادف نابینا قادر نیست
نظام منظم بیافریند و سازمان حکیمانه به وجود آورد.
به نظر من این بزرگترین برهان بر وجود ذات اقدس الهی است و ازآنجایی که این برهان ارزنده تایید شده منطق و علم
است،پیرامون براهین دیگری که می تواند خداوند جهان را اثبات نمایدبحث نمی کنم، چه ممکن است همین برهان
بسیاری از اهل فضل و دانش را اقناع نماید. ولی در اوقاتی که تازه وارد بحث و تحقیق شده بودم و در باره آفریدگار جهان
فکر می کردم شک و تردیدهای بسیاری در ضمیرم راه یافته بود. از آن جمله از خود می پرسیدم که علت اولی از کجا آمده
است؟ آیا خداوند هم آغاز و انجامی دارد؟ طولی نکشید که متوجه شدم پیروان مکتب مادی نیز گرفتاراین شک و تردید
هستند و آنان هم باید از خود بپرسند ماده ازکجا آمده است؟ آیا ماده را اول و ابتدایی هست یا آن که ازلی است و آغازی
ندارد؟
در ابتدا داروین به کشمکش درونی خود که «اگر عالم از خدا به وجود آمده خدا از کجا به وجود آمده است؟» جواب ردی
می دهد وبا خود می گوید اگر بر فرض من از اعتقاد به آفریدگار حکیم دست بردارم و از مکتب مادی پیروی کنم و بگویم
عالم، از ماده به وجود آمده است باز هم با همان پرسش رو به رو خواهم بود و همان سؤال در باره ماده پیش می آید که «اگر
عالم از ماده به وجودآمده، ماده از کجا به وجود آمده است؟» پیروان مکتب مادی درجواب خواهند گفت ماده ازلی و قدیم
است همیشه بوده و آغازندارد. من نیز در پاسخ مادیون که می گویند: «اگر عالم از خدابه وجود آمده خدا از کجا به وجود
آمده؟» می گویم خداوند ازلی است و آغاز ندارد.
داروین سپس برای اثبات وجود خداوند حکیم سؤال دیگری را بامادیون در میان می گذارد و از آنان می پرسد.
این نظام منظم و سازمان های حکیمانه از کجا آمده است؟ این اندازه گیری های حساب شده و دقیق که عقل های بشر در
برابرش وامانده و به عجز و ناتوانی خود اعتراف می کند، چگونه به وجودآمده است؟
هرگز تصادف نادان و ماده بی شعور قادر نیست نظام حکیمانه بیافریند. (۳)
آلبرت انیشتین می گوید:
من در این دنیا ماده و نیروی ازلی نمی بینم و آفرینش جهان رانتیجه تصادف و اتفاق نمی دانم من در آفرینش جهان
مشیت قادرمتعال را می بینم و بس. (۴)
آیا هیچ انسان عاقل و بااطلاعی می تواند باور کند که ماده بی حس و بی شعور با تصادف خود را آغاز کرده و به خود نظم
بخشیده واین نظم برای وی باقیمانده باشد؟جواب این سؤال منفی است. هنگامی که انرژی به ماده نو تبدیل می شود این
تبدیل مطابق قانونی صورت می گیرد و ماده ای که به دست می آید از همان قوانینی پیروی می کند که ماده های موجود
پیش ازآن پیروی می کردند. (۵)
کریسی موریسن، رییس آکادمی علوم در نیویورک در باره حیات حیوانات و نباتات و رابطه طبیعی و ضروری آن دو با
یکدیگر بحث گسترده ای می کند. سپس برای نفی تصادف چنین می گوید:
آیا می توان گفت که فقط بر حسب اتفاق، یک سلول منشا حیات حیوانات و سلول دیگر ریشه و اصل حیات نباتات گردیده
است؟ (۶)
از آنچه گفته شد این نتیجه به دست می آید که در مکتب آسمانی پیامبران وجود خالق حکیم، امری بدیهی و تردیدناپذیر
است.
همچنین بسیاری از دانشمندان نامی و افراد تحصیل کرده و عالم،به آفریدگار جهان عقیده قطعی و تردیدناپذیر دارند. با
این تفاوت که گروهی از آنان عقیده درونی خویش را به زبان می آورندو به وجود آفریدگار حکیم اعتراف می کنند ولی،
بعضی بر اثرمحدودیت های سیاسی، تعصب های جمعی و دیگر عوامل از مادیگری سخن می گویند و عقیده درونی خویش
را بروز نمی دهند، اما همین افرادگاهی در شرایط خاصی قرار می گیرند و عقیده باطنی خود را ظاهرمی کنند.
به خاطر دارم روزنامه ها نوشتند: یکی از افسران عالی رتبه اتحاد جماهیر شوروی داوطلب شد تا با سفینه فضایی به بیرون
جوزمین برود و خود را درفضا بیفکند تا معلوم شود نظریه احساس بی وزنی در آن فضا صحیح است یا باطل.
سفینه فضایی آماده شد و تمام وسایل و لوازم آزمایش مهیا شد ازآن جمله بندمحکمی بود که باید یک سر آن به داخل
سفینه بسته باشد و سر دیگرش به کمر افسر داوطلب تا در فضای بیکران رابطه سفینه و افسر قطع نشود. خلبان سفینه و
افسر داوطلب از جو زمین خارج شدند. وقتی به فضای مورد نظر رسیدند به دستور زمین،افسر، کمربند را محکم بست و
فضانورد، در سفینه را گشود و اوخود را به فضا انداخت و معلوم شد نظریه بی وزنی در آن فضا صحیح و مطابق با واقع است.
هنگامی که دو مسافر فضا به زمین بازگشتند یکی از خبرنگاران ازآن افسر پرسید:
موقعی که می خواستید خود را به فضا بیفکنید چه احساسی داشتید؟
پاسخ داد نگران بودم؟ سؤال کرد در آن حال چه می کردید؟ گفت:
دعا می خواندم. پرسید دعا می خواندید؟ گفت: آری دعا می خواندم.
این افسر، در ظاهر کمونیست بود اما در باطن الهی بود و به آفریدگار توانا و حکیم عقیده داشت و در آن موقع وحشت زا
دعامی خواند و آن را که در باطن داشت آشکار کرد.
معرفت آفریدگار، آدمی را از صف مادیون جدا می کند و به گروه الهیین، پیوند می دهد. معرفت باری تعالی در مکتب
پیامبران پایه اصلی انسان سازی و زیربنای تمام مدارج کمال است. ولی بایدتوجه داشت که خداشناسی به تنهایی و بدون
سه مرحله دیگر علم راهگشا نیست. مجموع این علوم، حس مسوولیت را در نهاد انسان بیدار می کند، او را به راه خدا سوق
می دهد و به اطاعت اوامرباری تعالی و دوری از گناهان وادار می کند. در پرتو سعی و عمل و پیروی از پیامبران الهی،
استعدادهای درونی اش به فعلیت درمی آید و مدارج کمال را که لایق او است به شایستگی می پیماید.
ان تعرف ما صنع بک
دومین مرحله علم که در حدیث حضرت موسی بن جعفر(علیهماالسلام)آمده آن است که خود را بشناسی و بدانی که
خداوند توانابه مشیت حکیمانه خود در ساختمان تو چه صنایعی را به کار برده و چه ذخایر گران قدری را در وجود تو به
ودیعه سپرده است. انسان برای رسیدن به این علم لازم است عقل خود را به کار گیرد،خویشتن را مطالعه و بررسی دقیق
کند و صنایع و ذخایری که خداوند در وجود او قرار داده و به حیوانات نداده است را شمارش کند، سپس در خود بیندیشد
که از چه رو خداوند حکیم، مرا به گونه ای خاص آفریده و از حیوانات ممتاز ساخته است.
برای آن که مرحله دوم معرفت یعنی خودشناسی تا اندازه ای بیان شود اشاره ای به عطایای اختصاصی خالق توانا به انسان
خواهیم داشت.
عقل
محبوب ترین و شریف ترین مخلوق و حجت حضرت باری تعالی عقل است.
امام موسی بن جعفر(علیهما السلام) در این باره فرموده است:
«یا هشام! ان لله علی الناس حجتین، حجه ظاهره و حجه باطنه فاما الظاهره فالرسل والانبیاء والائمه و اما الباطنه،
فالعقول ». (۷)
ای هشام! خداوند بر مردم، دو حجت دارد، یکی حجت ظاهر و دیگری حجت باطن. اما حجت ظاهر، پیامبران و انبیا و
ائمه هستند.و حجت باطن، عقل های مردم است.
عقل، عالی ترین فصل است که انسان را از انواع حیوانات ممتازمی کند، عقل چراغ فروزان هدایت است.
«عن النبی(ص) استرشدوا العقل ترشدوا ولا تعصوه فتندموا». (۸)
رسول اکرم(ص) فرموده است: از عقل، رهبری و راهنمایی بخواهیدتا هدایت شوید و از دستور عقل، سرپیچی ننمایید که
سرانجام نادم و پشیمان خواهید شد.
اولیای گرامی اسلام در باره عقل و ارزش معنوی آن از جهات متعددسخن گفته و در احادیث، اهمیت آن را خاطرنشان
ساخته اند.
«قال رسول الله(ص): ما قسم الله للعباد شیئا افضل من العقل ». (۹)
رسول خدا(ص) فرموده است: خداوند بین بندگان خودتقسیم ننموده است چیزی را که برتر و افضل از عقل باشد.
هوش
یکی دیگر از مزایای اختصاصی، هوش سرشاری است که آفریدگار جهان به انسان عطا کرده است. آدمی در پرتو فطانت
طبیعی و هوش فطری،توانسته است به پاره ای از اسرار جهان آگاه شود و به زوایای تاریک طبیعت راه یابد، و از آن ها به
نفع زندگی خود بهره برداری کند.
بشر بر اثر هوش خدادادی، تا اندازه ای به علل و معالیل جهان خلقت واقف شده و به اعماق زمین و دریاها دست یافته،
گنجینه های سطحی و معادن عمقی آن ها را شناسایی کرده به خواص و آثارشان پی برده، به گونه های مختلف از آن ها
استفاده نموده، و به زندگی خویش بهبود بخشیده است.
وجدان اخلاقی
از جمله عنایات اختصاصی خداوند به انسان وجدان اخلاقی است، درپرتو وجدان اخلاقی، انسان بدون مربی و معلم
فضایل و رذایل رامی فهمد و حسن و قبح آن ها را درک می کند. قرآن شریف در این باره فرموده است:
(و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها) (۱۰)
قسم به جان بشر و قسم به خداوندی که آن را موزون و معتدل آفریده و خوبی ها و بدی هایش را از راه فیض تکوینی به
وی الهام نموده است.
تمام انسان ها بدون نیاز به مدرسه و آموزش می دانند که راستگویی خوب است و دروغگویی بد، وفای به عهد خوب است
و عهدشکنی بد،ادای امانت خوب است و خیانت در امانت بد، انصاف خوب است و عمل خلاف انصاف بد.
منشا شناخت این فضایل و رذایل اخلاقی، هدایت تکوینی آفریدگارحکیم است که به وسیله الهام فطری، در ضمیر بشر
نهاده و باسرشت همه انسان ها آمیخته است تا با پیروی از آن به تکامل برسند.
«عن ابی عبدالله(ع) قال: فالهمها فجورها و تقواها، قال: بین لها ما تاتی و ما تترک ». (۱۱)
امام صادق(ع) در تفسیر آیه (فالهمها فجورها و تقواها) فرموده است: خداوند بر بشر تبیین نموده آن را که خوب است باید
انجام دهد و آن را که بد است باید ترک گوید.
رسول اکرم(ص) در حدیثی که از آن حضرت نقل شده است ودیعه فطری و وجدان اخلاقی را با تعبیر دیگری بیان
فرموده است.
مردی به نام وابصه بن سعید اسدی که از مخالفین اسلام و مسلمین بود، حضور پیشوای اسلام به منظور پرسشی
شرفیاب شد.
فقال لا ادع من البرو الاثم شیئا الا سئلته عنه فلما اتاه قال له بعض اصحابه الیک یا وابصه عن رسول الله فقال(ص) دعه
ادن یاوابصه، فدنوت، فقال اسئل عما جئت له او اخبرک قال اخبرنی، قال جئت تسئل عن البرو الاثم، قال نعم، فضرب
بیده علی صدره ثم قال یا وابصه البر ما اطمئنت به الصدر والاثم ما تردد فی الصدر وحال فی القلب و ان افتاک الناس. (۱۲)
گفت هیچ چیز از خوب و بد را ترک نمی گویم مگر آن که از آن حضرت سؤال کنم. وقتی حضور رسول خدا رسید و چون
در باطن با آن حضرت دشمن بود بعضی از اصحاب به وی گفتند: ای وابصه نزدیک نرو و ازپیامبر فاصله بگیر. حضرت به
آن صحابی فرمود: او را واگذارید وبه وابصه گفت: نزدیک بیا. می گوید نزدیک آمدم. آنگاه فرمود:
آیا تو سؤال می کنی از آنچه برای آن آمده ای یا من به تو خبربدهم؟ وابصه گفت: شما بگویید که برای چه آمده ام؟ فرمود:
آمده ای سؤال کنی از نیکی و گناه. گفت: بلی، به همین منظورآمدم. حضرت با دست خود به سینه وی زد و فرمود: ای
وابصه نیکی آن است که دل در انجام آن مطمئن است و گناه چیزی است که دل درانجام آن بی قرار و مردد است، اگر چه
مردم به تو گفته باشند آن عملی است خوب و روا.
وجدان اخلاقی پاسدار نیکی ها
خداوند برای حسن اجرای اوامر و نواهی، وجدان اخلاقی را ضامن اجرا قرار داده، وجدان مانع مهمی در تعدیات است و
افراد متخلف را با سرزنش های درونی و شکنجه های طاقت فرسا کیفر می دهد.
قرآن در این باره فرموده است:
(لا اقسم بیوم القیامه ولا اقسم بالنفس اللوامه). (۱۳)
قسم به روز قیامت که روز مجازات گناهکاران است و قسم به نفس لوامه که آدمی را در باره گناهان ملامت می کند و با
شکنجه دردناک، رنج و عذاب می دهد.
تمایلات عالی انسانی
از جمله مزایایی که آفریدگار حکیم به بشر عطا کرده تمایلات عالی انسانی از قبیل: دیگر دوستی، حمایت از مظلوم، ایثار
و ازخودگذشتگی، تعاون و کمک به دیگران، همدردی با دردمندان، ودیگر صفات ارزنده است.
هر یک از تمایلات به منزله شاخه باروری در بشر و انسانیت است واگر به خوبی مورد حمایت قرار گیرد و به درستی
پرورش یابد،می تواند در شان رفیع انسانی اثر مفیدی بگذارد و دری را ازکمال و سعادت به روی آدمی بگشاید. عن
النبی(ص): قال: لیس بمؤمن من بات ریان و جاره جائع ظمئان. (۱۴)
رسول خدا فرموده: مؤمن نیست آن کس که شب غذای کافی خورده وسیراب باشد در حالی که همسایه اش گرسنه و
تشنه است.
تمایلات عالی انسانی مظاهر مختلفی دارد و به کار بستن آن هامورد توصیه و تاکید اسلام. هر کس از راه خدمت به مردم
این تمایلات را بیشتر اقناع کند در انسانیت به مقام رفیع تری نایل آمده است.
قدرت تکلم
یکی دیگر از مزایای اختصاصی انسان، قدرت تکلم است. خداوندآدمی را به گونه ای آفریده که می تواند تکلم کند و به
وسیله نطق، آنچه را که در ضمیر دارد برای دیگران بیان کند. قرآن شریف در این باره فرموده است:
(خلق الانسان علمه البیان). (۱۵)
خداوند انسان را آفرید و به وی تعلیم بیان نموده است.
بیان
کلمه ای است که زبان و قلم را شامل می شود. این دو عامل وسیله بسیار مؤثری برای انتقال علوم از نسل های گذشته به
نسل های بعدی است.
حیوانات نیز صداهایی از گلو و حنجره بیرون می دهند و به وسیله آن مقاصدی را که دارند به افراد نوع خود یا فرزندان
خویش می فهمانند ولی بین سخن گفتن انسان و اصوات حیوانات تفاوت هایی است از آن جمله:
صوت حیوان ناشی از وراثت طبیعی و در چهار چوبه غرایز محدوداست و از آن حد فراتر نمی رود و اما سخن گفتن انسان،
ناشی ازفکر و اندیشه است از این رو در باره هر چیز، خلق کلام می کند وآنچه در ذهن دارد را با ادای کلمات یا جملات
برای دیگران بیان می کند.
علی(ع) در این باره می فرماید:
«ما الانسان لولا اللسان الا صوره
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 