پاورپوینت کامل حوزه ی علمیه بستر تولید علم و پاسخ به نیازها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل حوزه ی علمیه بستر تولید علم و پاسخ به نیازها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۴ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل حوزه ی علمیه بستر تولید علم و پاسخ به نیازها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل حوزه ی علمیه بستر تولید علم و پاسخ به نیازها ۱۱۴ اسلاید در PowerPoint :

>

۸۵

گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد غروی

حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمد غروی عضو جامعه ی مدرسین و دبیر دوم شورای عالی حوزه در گفتگویی با مجله پیام حوزه
به مقایسه امروز حوزه ی علمیه با گذشته ی آن از منظر پاسخگویی به نیازهای جامعه و تولید و عرضه ی علوم دینی و علوم انسانی
پرداخت . محور اساسی این گفتگو، آشنایی با امکانات و توانایی های حوزه ی علمیه برای علم آفرینی در زمان حاضر، گسترش علمی
فزاینده ی حوزه در طول چند دهه ی گذشته، حرکت رو به رشد و بالنده ی حوزه برای عرضه ی معارف گوناگون دین و پاسخ به
نیازها است .

پیام حوزه: با تشکر از حضرت عالی بفرمائید با توجه به شرایط فعلی ایران و جهان و داعیه ی دین برای رهبری بشر و ارائه ی برنامه
جامع برای تربیت و هدایت و اداره ی زندگی و از آنجا که حوزه های علمیه بنابر آنچه در محتوای منابع دینی آمده متکفل تفسیر و
تبیین دین هستند در زمان حاضر رسالت اساسی حوزه های علمیه چیست؟

اهداف حوزه به عنوان نظامی که می خواهد روحانیان را تربیت کند، در اهداف روحانیت نهفته است . این اهداف کم و بیش در
اهداف آموزشی شورای عالی نیز آمده است که عبارتند از:

۱ . شناخت همه جانبه ی اسلام از منابع اصلی;

۲ . شناساندن جامع اسلام;

۳ . تربیت مجموعه ی حوزویان بر اساس معارف اسلام صحیح است .

حوزه می خواهد معارف ایمان را در حوزویان تقویت کرده و آن ها را متخلق به خلقیات مطلوب دین کند;هم چنان که می خواهد از
طریق دست پرورده های خود ایمان را در مردم تقویت کند و التزام آن ها را به اسلام و اخلاق اسلامی گسترش دهد .

۴ . دفاع همه جانبه در قبال تهاجمات فکری و فرهنگی و اجتماعی و دفاع از حریم دین در قبال ادیان دیگر;

۵ . اجرای احکام الهی در جامعه و اقامه ی قسط و اعمال حاکمیت الهی در بین بشر .

البته بحث هایی در این رابطه ضروری است که به دلیل ضیق وقت از آن ها صرف نظر می کنم .

دفاع از دین و شناسایی معارف دین و برآوردن نیازهای فکری و فرهنگی، مستلزم آمادگی های ویژه علمی و هم چنین اشراف بر
فضای فکری جامعه و شناخت هجمه های عقیدتی و تقویت توانایی های محصلان در ابلاغ و اجرای دین است .

پیام حوزه: با توجه به پیشرفت علوم، گسترش جوامع و رشد فکری و اجتماعی بشر امروزی آیا توانسته ایم وظیفه حوزه در ارائه ی
برنامه زندگی تربیتی و اخلاقی و تبیین نظام های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از منظر دین و پاسخگویی به سوالات را
به خوبی به انجام برسانیم؟ وضع مطلوب حوزه از دیدگاه جناب عالی کدام است و تا مطلوب چقدر فاصله داریم؟

البته، در این که تامطلوب فاصله داریم جای تردید نیست . ولی اگر بخواهیم وضع امروز حوزه را با گذشته مقایسه کنیم، فاصله ی
زیادی با گذشته داریم و بسیار پیشرفت کرده ایم .

در گذشته، محورحوزه ها مساله ی فقاهت بود، اما فقاهت به معنای مصطلح و کسانی از بزرگان و مستعدین به آن مرتبه ی عالی
دست پیدا می کردند که حکم دین را درباره ی رفتارهای مکلفین در زمینه های مختلف معین کنند .

علوم و معارف دیگر یا علوم مقدمی بودند یا علوم جانبی، اما امروزه به آن علوم توجه خاصی شده است .

در نظام گذشته اگر کسی رشد می کرد و به مرحله ای از کمال علمی درفقه می رسید و ذوق زمینه های دیگر علمی را هم داشت، با
مایه های فقهی و اصولی که کسب کرده بود، به علوم دیگر مثلا تفسیر، مسائل اعتقادی، کلامی و فلسفی می پرداخت، اما آن علوم
محور اصلی کار حوزه نبود که با گرایش به آن علوم تمام توجه معطوف به آن ها باشد .

اساسا روال حوزه این بود که کسانی را در عالی ترین سطح توفیق محسوب می کرد که فقیه باشند و در راس فقها مراجع تقلید قرار
داشتند و مجتهدین و مدرسین فقه و آن هایی که متمرکز در فقه بودند، درمرتبه ی بعدی بودند و مفسران و متکلمان و … نیز دارای
مرتبه بودند و ارزش گذاری می شدند .

البته در طول تاریخ حوزه ها، کسانی هم بودند که در زمینه های دیگر ید طولایی داشته اند، ولی آنان به حسب ضرورت هایی که
تشخیص می دادند، به صورت شخصی به آن اهداف توجه بیش تری داشتند . در این اواخر محور فقه بود و کسانی که به مرحله ی
فقاهت راه نمی یافتند، به مباحث تفسیری و یا کلامی و اخلاقی و … می پرداختند و مشغول کارهای تبلیغی، منبر و … می شدند .

البته می توان گفت که رسیدن به مرحله فقاهت، استعداد و پشتکار بی مانندی می خواهد و همه افراد نمی توانند به این مرحله
برسند و همین موضوع از یک سو و اهداف و وظایف گوناگون روحانیت از سویی دیگر باعث شده است که افراد زیادی به شئون
دیگر روحانیت بپردازند;تبلیغ و منبر و موعظه و اخلاق و تفسیر و … .

الان در عین حالی که توجه خاصی به فقه و اصول معطوف می شود و حق هم همین است;زیرا پایه ی مبانی اسلامی در روش
فقاهتی است و یک مفسر خوب آن است که مبانی اصولی را در چگونگی استفاده، از قرآن و حدیث و … در اختیار داشته باشد و
بتواند آن ها را جمع بندی کند، ولی هدف تنها فقاهت به معنای مصطلح نیست و به تخصص های مختلف توجه خاص شده است .
در عین حالی که به مبانی فقهی و اصولی توجه می شود;زیرا این مبانی برای بسیاری از علوم اسلامی پایه است .

باید طلبه بعد از این که در حد ضرورت از این مبانی برخوردار شد، در زمینه های مختلف دیگر برنامه آموزشی ببیند و برنامه های
پژوهشی داشته باشد تا بتواند پاسخگوی نیاز فعلی جامعه باشد . ابتدا جامعه ی اسلامی و بعد جامعه جهانی .

از این رو، تاسیس رشته های تخصصی در سطوح مختلف از سطح دو گرفته تا سطح سه و چهار در همه زمینه ها مثل کلام، فلسفه،
قضا، تبلیغ و عقاید، ادیان، تاریخ اسلام، کار بسیار خوبی است، تا به این علوم که امروزه سخت به آن نیازمندیم توجه بیش تری شود .
بسیاری از نیازهای جامعه با گسترش این علوم پاسخگویی می شود .

در زمینه اعتقادات، مسائل مختلف قرآنی و … اگر بخواهیم به پرسش ها پاسخ دهیم، لازمه اش این است که در این زمینه ها
متخصص داشته باشیم، کار شود و کتاب نوشته شود .

پدید آمدن این بسترها گواه بر رشد است . این گروه ها باید کم کم به عرصه برسند و مطالعاتشان را به جامعه منتقل کنند .

از دیگر نشانه های رشد حوزه در مقایسه با گذشته، گسترش تشکل هایی است که در کنار حوزه و در متن حوزه به وجود آمده اند .

دانش آموختگان و محققان این تشکل ها با علوم و معارف مختلف روز آشنا هستند، ضمن این که با علوم معارف دینی حوزوی نیز
آشنا می باشند و صلاحیت این را دارند که به سئوالات جدیدی که امروزه در ارتباط با علوم انسانی مطرح است، پاسخ دهند و این
پرسش ها را به کتاب و سنت عرضه کنند و در این زمینه ها تولید علم داشته باشند .

در مجموع با توجه به آشنایی که با این حرکت ها دارم – برغم کسانی که دیدگاه منفی دارند – اعتقاد شخصی بنده است که حوزه
آبستن بسیاری از علوم انسانی است و به این سمت حرکت می کنیم که در عرصه ی علمی و در عرصه ی علوم اسلامی به تجدید علوم
برسیم .

در گذشته در حوزه ها کسانی که با کلام و فلسفه ی دین و فلسفه ی دیگران و هم چنین علوم انسانی که دراین یکی دو قرن رشد
زیادی در غرب داشته، آشنا باشند بسیار کم بودند و ارتباط و آشنایی آنان تنها از طریق ترجمه بوده، ولی امروزه بحمدالله فضلای
بسیاری داریم که در این زمینه ها، چیزهای خوبی نوشته اند و زمینه ها و ظرفیت های بسیار خوبی را فراهم کرده اند تا وظایفی که
به عهده ی حوزه ی علمیه است، به انجام برسد .

اینان می توانند در کلام، فلسفه ی دین، تاریخ و همین طور در زمینه ی روان شناسی، علوم تربیتی، جامعه شناسی، مدیریت، فلسفه،
حقوق، سیاست و علوم مختلف، دیدگاه اسلام را از منابع به دست آورند . البته ممکن است در این مسیر آسیب پذیری ها و
مشکلاتی وجود داشته باشد .

این ظرفیت های مختلف قبل از هر چیز می تواند در خدمت حوزه قرار گیرد و با هماهنگی های لازم، از قدرت علمی و فکری این ها
استفاده شود .

به دور از هر گونه مماشاتی، اعتقاد بنده این است که حوزه رشد بسیار خوبی داشته است و بسیاری از فاصله هایی که در گذشته
داشته را کم کرده است .

البته باید از حالا توجه خاصی داشته باشیم که ازظرفیت علمی آنانی که دوره های تخصصی را دیده اند استفاده کنیم و در امر
آموزش و تربیت و یابرای قلم زدن از آنان استفاده شود .

در گام بعدی این ها را تقویت کنیم و دوره های کامل تری بگذرانیم و آسیب پذیری هایی را که در برنامه ها هست برطرف و نقاط
ضعف را جبران کنیم . این ها چیزهایی است که خیلی اهمیت دارد .

من وقتی وضعیت فعلی حوزه را با بیست سال قبل مقایسه می کنم، می بینم اصلا قابل مقایسه نیست . کسانی که درباره ی حوزه
آیه ی یاس می خوانند، حقیقتا به ظرفیت های علمی حوزه واقف نیستند .

حتی در زمینه ی فقه و اصول فضلای بسیار خوبی داریم که این ها خیلی کم ظهور پیدا کرده اند . اساتید خوبی که از عهده ی فقه و
اصول خارج بر می آیند، کم نیستند . این ها را نباید دست کم بگیریم . اعتقاد من این است کسانی که دلواپسی و دغدغه دارند که
البته بعضا هم ممکن است حق باشد، تنها اطراف خودشان را می بینند . الان در بعضی از درس های خارج بزرگان حوزه دست کم
چهل و یا پنجاه نفر مجتهد حضور دارند . تالیفاتی که در حوزه در زمنیه های فقه در این سال های اخیر انجام شده را نباید کم به
حساب آوریم . گاهی از وقت ها فقط روی کتاب های صاحب جواهر و بزرگان دیگر دست می گذاریم . ولی پس از این بزرگان نیز در
دوره ی معاصر کارهای بزرگی شده است . تالیفات مرحوم آیت الله خویی (ره) درفقه و مرحوم امام (ره) به ویژه بیع ایشان و …
مجموعه های فقهی و اصولی و تقریراتی که معاصرین دارند، بسیار وسیع و ارزشمند است، اما معمولا چشم هایمان فقط آن بزرگان
برجسته پیشین را می بیند . این نوع نگاه به نظر من دور از واقعیت است .

حوزه در سطح کلان رشد بسیار خوبی کرده و زمینه ی بسیار خوبی هم برای رشد دارد، ولی امکانات محدود است . بسیاری از
کارها که در حوزه می بایست انجام شود، موکول به بودجه است . در اوایل فعالیت دوره ی سوم، شورای عالی که چهار سال پیش
آغاز به کار کرد و اینک آخرین ماه ها را سپری می کند، زمینه ها برای بسیاری از کارها فراهم بود، اما بودجه می خواست .

این بودجه را ما نمی توانستیم تامین کنیم . تعارف نداریم! ملاقاتی هم با بعضی از بزرگان داشتیم و ایشان فی الجمله قولی هم
داده اند، اما زیر مجموعه های آن بزرگان نتوانستند به قولشان وفا کنند . در نتیجه نتوانسته ایم از ظرفیت هایی که درحوزه وجود
دارد، استفاده کنیم .

البته نمی خواهیم بگوییم از ظرفیت های موجود کاملا استفاده شده و ایده آل است، ولی در عین حال اعتقاد من این است که هم
شورا و هم مدیریت موفق بوده و هم مجموعه های دیگری که با دلسوزی در این رابطه به حوزه کمک کرده اند .

من گاهی با بعضی از مراجع تقلید هم این را بازگو کرده و گفته ام;در زمینه های کلامی، فلسفی، حقوقی، سیاست و … افراد رشد
خوبی پیدا کرده اند . حتی در زمینه ی اقتصاد . در گذشته کسانی که با علم اقتصاد و با نظام های مختلف اقتصادی آشنا باشند،
نداشته ایم . بی پرده عرض می کنم اگر چیزهایی هم بوده، محدود و در حد استفاده از ترجمه ها و … بوده است ولی الان فضلایی در
این زمینه داریم که آشنایی بسیار خوبی با این علم دارند و کارهای خوبی هم انجام داده اند .

مهم این است که از حالا به بعد این ظرفیت ها در حوزه تقویت شود و رشد کند، قبل از آنکه این ها به حواشی و یا خارج از حوزه
کشیده شوند .

پیام حوزه: برای رسیدن به هدف حوزه;یعنی شناخت اسلام و ارائه ی این شناخت – و به تعبیری ارائه ی نظام و برنامه ی دین برای
زندگی معنوی و مادی بشر – آیا برنامه ریزی مناسب برای استفاده از امکانات کرده ایم؟ چنین تلقی می شود که فاقد این
برنامه ریزی هستیم . مثلا درباره ی رشته های تخصصی آیا مشخص شده است که دقیقا چه هدفی دارند و چقدر باید بر روی آن ها
سرمایه گذاری کرد؟ الزام به ادامه ی تحصیل فقه و اصول همزمان با تحصیل تخصصی چقدر ضرورت دارد؟ از چه مقطعی باید
شروع شود و چه نیازهایی دارد؟

رشته های تخصصی پدیدآمد و در سطح دو، سه و چهار در نظر گرفته شد . این که چرا در سطح دو منظور شده و چرا فقه و اصول
در کنار این ها دیده شده؟ حقیقت این است که در شورا در این باره بحث شده است . اعتقاد شورا این است که اگر افراد درس های فقه
و اصول سطح و مباحث مهمی از اصول خارج و دست کم سه و یا چهار سال درس خارج فقه را به خوبی گذرانده باشند دارای
بنیه ی علمی می شوند که در زمینه های تخصصی دچار انحراف نخواهند شد .

به عبارت دیگر، مفسر خوب که می خواهد در زمینه های خاص تحقیق کند یا این که تفسیر تحقیقی ارائه کند، آن موقع موفق است
که مبانی اجتهاد در دست او باشد و اولین مرتبه ی اجتهاد را داشته باشد . متکلم خوب هم همین طور، اگر بخواهد مسائل اعتقادی
را از کتاب و سنت به دست بیاورد، باید این توانمندی ها را داشته باشد . در غیر این صورت دچار انحراف و افراط وتفریط می شود .

در زمینه های علوم انسانی هم اگر کسی بخواهد مفاهیم روان شناسی را از قرآن و روایات به دست آورد، باید این توانمندی را
داشته باشد .

از این رو، شورای عالی اولا در سطح دو، تحصیل فقه و اصول را در نظر گرفت تا محصل مقداری فقه و اصول را خوانده باشد . در
این دوره ها تا سطح چهار نیز باید تحصیل فقه و اصول ادامه یابد تا در کنار کسب توانایی تا مرحله تخصصی در این رشته خاص –
البته سبک رشته های تخصصی در حوزه مطابق رویه ی آموزشی حوزوی است و دقیقا مطابق رویه ی دانشگاه نیست – و رسیدن به
صاحب نظری با بهره مندی از قوتی که در تحصیل فقه و اصول کسب کرده است، کم ترین خطا و اعوجاج را داشته باشد و در هر
حدی که در آن رشته تخصصی پیش رفته است برای جامعه مفید باشد .

پیام حوزه: آیا رشد در هر دو زمینه عملی است؟

بلی . تا حدود زیادی . به عنوان مثال در سطح دو، نیمی ازوقت روز برای درس های حوزوی یعنی درس های فقه و اصول است و نیم
دیگرش دروس تخصصی است . مبنای اولیه در پذیرش افراد برای این رشته ها را ظرفیت و توانایی بالاتر و بیش تر آنان قرار داده ایم،
افراد در سطح دو و سه و چهار به ترتیب اطلاعات کامل تری از این علوم را به دست می آورند . درکنار این درس ها، فقه و اصول نیز
خوانده می شود برای این که مبانی را گذرانده باشند . این شدنی است و در جاهای مختلف نمونه هایش را داریم . مثل موسسه ی
آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) .

این طوری نیست که امکان نداشته باشد . حتی کسی که درس خارج می رود اگر در یک درس خارج خوب شرکت کند و سرمایه
گذاری لازم هم برای این درس داشته باشد، در کنار آن می تواند در درس های تخصصی هم شرکت کند . البته طبعا لازمه اش این
است که تلاش بیش تری کند تا در نهایت به مرحله ای برسد که دیگر نیازی به فقه و اصول نداشته و مبانی فقهی و اصولی را به دست
آورده باشد . سپس در کلام، عقاید، تفسیر ویا هر زمینه ی دیگری که تحصیل کرده، متمرکز شود . این شیوه ی تحصیل شدنی است
و روی آن فکر شده است .

پیام حوزه: پس به عقیده ی شما تحصیل فقه و اصول به عنوان مبنایی که فکر را می سازد، برای تحصیل در هر رشته ی تخصصی
دیگری الزامی است و چنانچه مقدمات فقهی و اصولی تامین نشده باشد سلامت کار تحقیقاتی تضمین شده نیست . فقط از نظر
اجرایی این بحث می ماند که آیا امکان دارد؟ یعنی حصول کامل رشد علمی در این دو زمینه با هم؟

من نمونه ای که این روش را اجرا می کند و موفق است، برایتان ذکر می کنم . البته نمی خواهم بگویم که آن مجموعه ایده آل است و
یا حوزه باید از آنان تبعیت کند . مؤسسه ی آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) از پایه ی هفت برای معارف اسلامی با گرایش های
مختلف علوم انسانی با حدود۱۰ یا۱۲ گرایش پذیرش می کند . فقه و اصول هم می خوانند و در آنجا امتحان هم می دهند . علاوه بر
آن دروس رشته ی خاص خود را هم دارند . کلاس ها هم در بعدازظهرها گذاشته شده است . در کنار درس های فقه و اصولی که فرد
موظف است صبح ها در آن ها شرکت کند . تقریبا یکصد و پنجاه واحد در یک دوره ی پنج ساله درس داده می شود، دو سال اول به
یک دوره ی کوتاه فلسفه و معارف قرآنی و اعتقادی که حدود هفتاد واحد است، اختصاص دارد;زیرا این آشنایی به عقیده ی
مسئولین مؤسسه برای همه ی دانش آموختگان ضروری است . در هر رشته ای هم شصت واحد از درس های کارشناسی دانشگاه ها
انتخاب شده این دوره در حد کارشناسی است و زمینه ای برای کارشناسی ارشد است .

البته ورود به کارشناسی ارشد نیز منوط به قبولی در امتحان است . مثلا رشته ی روان شناسی مهم ترین درس های روان شناسی را
در برنامه ی آنان گذاشته اند . کسانی که این شصت و یاهفتاد واحد را در دوره ی معارف با این گرایش ها می گذرانند، ظرفیت خوبی
برای شرکت در کارشناسی ارشد همان رشته دارند و می توان گفت که فارغ التحصیلان کارشناسی ارشد در آن رشته ها، با
کارشناسان ارشد دانشگاهی برابرند;چون مجموعه ی درس های خوبی را در حوزه خوانده اند . البته فشار بیش تری به شخص وارد
می شود و از ظرفیت های ذهنی اش بیش تر استفاده می کند .

این نمونه به خوبی روشن می سازد که امکان جمع بین فراگیری دو علم وجود دارد .

رشته های تخصصی حوزه محدود به معارف دینی است;زیرا تربیت صاحب نظران در علوم انسانی را مؤسسات آموزشی وابسته به
حوزه، بر عهده گرفته اند . آنچه در حوزه اهمیت بیش تری دارد، کلام، عقاید، فلسفه، تاریخ اسلام، ادیان و مذاهب و دی

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.