پاورپوینت کامل معیارها و شاخص های توسعه علمی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معیارها و شاخص های توسعه علمی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۰۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معیارها و شاخص های توسعه علمی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معیارها و شاخص های توسعه علمی ۱۰۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۱۶۹

از نگاه

حجت الاسلام حمید پارسانیا

پیام حوزه: در آغاز لطفا تعریفی از توسعه علمی ارائه کنید.

علم توسعه یافته، علمی گسترده و همه جانبه است که از لایه ها و مراتب معرفتی
مختلف و متنوعی تشکیل شده و بنیادهای معرفتی نهادهای گوناگون اجتماعی را تأمین
کرده و علاوه بر آن، نیازها و احتیاجات آنها را با توجه به شرایط گوناگون شناسایی کرده و
پاسخگوی آنهاست. چنین علمی در عمیق ترین بعد خود تبیین کننده معرفت بنیادین
فرهنگ نسبت به عالَم و آدم بوده و بر آن اساس، آرمان ها، چشم اندازها، اهداف فرهنگی و
اجتماعی را ترسیم نموده در مراتب بعدی با استفاده از همان مبانی در باره موقعیت های
مختلف و زیستی، نظریه پردازی می نماید و از طریق نظریات خود به شناخت مسائل و
پاسخ ها مبادرت می ورزد.

پیام حوزه: جناب عالی معیارهای برجسته بودن یک عالم را چه می دانید؟

تعداد مقالات، تعداد کتاب ها، تربیت دانش پژوهان خوب، یا چیزهای دیگر؟

مهم ترین معیار برجستگی یک عالم این است که نسبت به دانشی که دارد، از خود
آگاهی بهره مند باشد؛ یعنی نسب نامه فرهنگی معرفت خود را بشناسد. و از آن پس براساس
بنیان های وجودی خود به تولید نظریه در عرصه دانشی که فرا گرفته است، مشغول شود.
دانشمند تا به این افق بار نیافته باشد، عالم نیست و تنها نقّال است.

تعداد مقالات، کتاب ها، و دانش پژوهان تربیت شده، یک آمار کمّی در عرصه دانش
است و اگر عالم فاقد معرفت مزبور باشد، و به نقل و انتقال نظریات ارائه شده، یا بسط آنها
اکتفا ورزد و فاقد خود آگاهی نسبت به دانش خود باشد، ارقام کمّی هر چه بیشتر شود، از
سر در گمی بیشتر عالم حکایت می کند. آمارهای کمّی اگر در حاشیه دانش خود آگاه قرار
گیرند، بخشی از برجستگی های دانشمند و عالم را نشان می دهند.

پیام حوزه: منظور از توسعه علم در ایران چیست؟ آیا منظور این است که ما

از نظر علم و تکنولوژی شبیه غرب شویم، یعنی مثل غربی ها بتوانیم سفینه
فضایی، موبایل و… بسازیم؟

مفهوم توسعه علمی، بدون شک علم هم افق با تکنولوژی را نیز در بر می گیرد؛ یعنی
اگر مجموعه معرفت سامان یافته علمی، موقعیت های مختلف اجتماعی و زیستی را از
طریق نظریات متناسب با خود شناسایی نکند و به مسائل و پاسخ های مربوط به آن نپردازد،
نظام علمی گرفتار کاستی و نقص بوده و توسعه نایافته است. تکنولوژی و علم هم افق با آن،
فناوری و معرفتی است که برای پاسخ به نیازهای کاربردی و اجرایی زندگی تولید می شود و
این بخش از آگاهی باید هم در چارچوب آرمان ها و اهداف کلان فرهنگی جامعه مربوط به
خود شکل گرفته باشد و هم در پرداخت نظریات محوری خود از بنیادها و مبادی معرفتی
متناسب با نظام معرفتی و علمی جامعه خود بهره ببرد. بنابراین علم توسعه یافته در برابر
فناوری و دانش های هم افق با آن، نه تنها موضعی منفی ندارد، بلکه ناگزیر از داشتن آن
است و لکن نکته مهم آن است که این مجموعه اولاً در کاربرد و جهت گیری های خود،
قالب فرهنگی متناسب با دیگر لایه های معرفتی جامعه را داشته باشد، و ثانیا نظریه های
مربوط به خود را بر اساس همان لایه ها سازماندهی کرده باشد.

تکنولوژی و دانش های مربوط به آن در نظام معرفتی غرب دو ویژگی فوق را به مقدار
زیادی داراست، و جامعه اسلامی ایران هنگامی از علم توسعه یافته بهره مند می شود که به
این سطح از معرفت و فناوری راه یافته باشد. جامعه ما هنگامی به گونه ای توسعه یافته از
این مجموعه بهره مند می شود که تولید آن را با دو ویژگی مزبور بومی کرده باشد. بومی
کردن فناوری و دانش های مربوط، غیر از انکار و نفی آن است.

پیام حوزه: آیا می توان علم و تکنولوژی غرب را وارد جامعه کرد، بدون

آنکه فرهنگ جامعه به شکل غربی در آید؟ به عبارت دیگر، آیا توسعه علم و
تکنولوژی فعلی در جامعه ما مستلزم فراهم شدن مقوِّمات فرهنگی غربی در
جامعه ما است یا نه؟

فناوری و دانش های مربوط به آن که می توان از آن به «علوم ابزاری» یاد کرده،
حلقه ای از معرفت و رفتار نیست که بدون ارتباط ساختاری و سازمان یافته با دیگر ابعاد
معرفتی باشد و به همین دلیل علم و تکنولوژی غربی، هم در شیوه کاربرد و هم در سطح
تئوریک و نظریه پردازی از معرفت های بنیادین فرهنگ و تمدن غرب بهره می برد. بنابراین
علوم ابزاری اگر مستقیما و بدون تصرف خلاقانه دانشمندان و عالمان مسلمان و ایرانی به
حوزه آگاهی و رفتار ما وارد شوند، شکل نقالانه داشته، به توسعه علمی منجر نخواهند
شد؛ بلکه نظام معرفتی جامعه را گرفتار چند پارگی فرهنگی خواهند ساخت. تکنولوژی و
فناوری غربی، هنگامی که از نظام رفتاری و فرهنگی غربی، بدون خودآگاهی علمی به
عرصه زندگی ما وارد می شود، به دلیل این که شناسنامه فرهنگی خود را به همراه نمی آورد،
هم حضور آن در جامعه ما فاقد هویت است و هم هویت فرهنگی و تمدنی ما را گرفتار
تنش و بحران می گرداند. این مجموعه معرفتی اگر بخواهد دقیقا به همان صورت که در
غرب است، در ایران به کار برده شود، باید به همراه خود همان نسبت نامه فرهنگی را نیز
وارد کند و این امر اولاً ممکن نیست و ثانیا اگر هم ممکن باشد، با حذف هویت فرهنگی،
تمدنی، اسلامی ایرانی ما همراه خواهد بود.

نفی انتقال خام فناوری و دانش غربی، به معنای انتقال آگاهانه آن نیست. در انتقال
آگاهانه، دانش و فناوری، پروسه تحول و باز خوانی را بر اساس بنیان های معرفتی و علمی
دنیای اسلام طی می کند.

پیام حوزه: آیا نباید از آن گونه توسعه علمی سخن بگوییم که زاییده نگرش

دینی ما به هستی و انسان است؟ آیا چنین نگرشی صرفا با افزودن پسوند
اسلامی به علومی چون فیزیک، روانشناسی و غیره به دست می آید؟

توسعه علمی در هیچ جامعه و در هیچ فرهنگ و تمدن بدون لحاظ نحوه نگرش آن
جامعه و فرهنگ به هستی و انسان رخ نمی دهد. دنیای اسلام نیز از این قاعده مستثنی
نیست. روزگاری که تحت تأثیر حاکمیت دیدگاه پوزیتیویستی، حلقه معرفت علمی به
صورت حلقه ای مستقل از دیگر حوزه های معرفتی قلمداد می شد – اینک در دنیای غرب،
حتی در قلمرو علوم پایه نیز – به سرآمده است. ارتباط ساختاری و ارگانیک نظریات علمی
با دیگر دانش های فرهنگی، خصوصا در قلمرو علوم انسانی برای جوامع غیرغربی و از
جمله جوامع اسلامی بیش از دیگر علوم، آشکار و روشن است. این دسته از علوم که در
فناوری مربوط به مدیریت اجتماعی و فرهنگی جامعه سهمی عظیم دارند، به هنگام انتقال
از موطن غربی خود بیش از دیگر علوم نیازمند بازخوانی و قرائت مجدد هستند و
بازخوانی این علوم به معنای بازنامی و یا تغییر خط و زبان آنها نمی باشد، بلکه به معنای
بازسازی تئوریک و نظری است.

پیام حوزه: با توجه به آنکه رسیدن به یک نگرش دینی به علوم، زمان

می طلبد، در عصر حاضرچه کنیم که هم بتوانیم تحت سیطره علمی و
تکنولوژیکی غرب قرار نگیریم و هم قادر به حفظ جامعه دینی مان باشیم؟

راه مسئله چشم فرو بستن به علم و فناوری غرب، یا استفاده نکردن از آن نیست. ما
باید دانش و فناوری غرب را عمیق تر از آنچه هست انتقال دهیم. آنچه که اینک رخ می دهد
و غالب است، انتقال نقالانه است. در این نوع از انتقال، دانش مدرن بدون شناسنامه
فرهنگی خود وارد می شود. اساتید و دانش پژوهان ما باید از تنگ نظری های بینش
پوزیتیویستی رهایی یابند. و بتوانند بنیان های معرفتی، فلسفی و فرهنگ دانش خود را
شناسایی کنند. آنان باید متوجه شوند تئوری ها و نظریه هایی که فرا می گیرند، هرگز بازتاب
عینی و خام عالم طبیعت و واقع در ذهن آنان نیست. این نظریه ها اغلب چیزی فراتر از
نوعی خیال پردازی در حاشیه فرهنگ و تمدن غرب نمی باشد، اگر وقوف به این مطلب
کامل شود و بنیان های معرفتی تئوری ها شناخته شود، نیمی از راه، طی شده است. نیمه
دیگر راه، آشنایی با مبانی هستی شناختی و انسان شناختی جامعه اسلامی ما است. اگر
نظریه پردازان، از این دانش و معرفت محروم باشند، توان بازسازی نظریه ها را به صورت
بومی پیدا نخواهند کرد.

این پروسه مسیری سخت، ناهموار و دشوار دارد و طی آن بدون یک پروژه عالمانه و
آگاهانه ممکن نیست. نظام آموزشی ما باید از دوره دبستان بر اساس هدف فوق
سازماندهی شود. باید دانش آموزان و دانشجویان را قبل از همه با تعاریف و هویت اسلامی
علم آشنا سازیم و در عین حال به ابعاد و بنیان های علم مدرن نیز آگاه نماییم. سیستم
آموزشی ما از این جهت، نقص های فراوان دارد که اینک فرصت پرداختن به آن نیست. در
شرایط فعلی، علم بومی و دینی در یک نهاد علمی به اسم «حوزه» در بخش هایی محدود و
با کمیتی غیرقابل ذکر آموزش داده می شود و علم مدرن چهره غالب آموزش های رسمی را
پوشش می دهد، بدون آن که با نگاهی نقّادانه همراه باشد. با سیستم فعلی آموزش، هرگز
فرآیند یاد شده، طی نمی شود و این سیستم راه انتقال نقالانه دانش و فناوری غربی را با همه
مفاسدی که دارد، هموار می کند.

پیام حوزه: به نظر جناب عالی برای ارزیابی میزان توسعه یافتگی چه

شاخص هایی را باید به کار برد؟ معیارها و شاخص های رایج در جامعه ما
چیست و تا چه حد کارا است؟

جهت گیری شاخص ها باید از ابعاد کمّی علم به سوی ساحت های کیفی آن تغییر
یابد. همچنین باید مرجعیت دانش را از فضاهای معرفتی دنیای غرب به سوی کانون های
خلاّق بومی انتقال داد. حضور در عرصه های بین المللی شاخص خوبی است، به شرط
آنکه به گونه ای باشد که به بسط مرجعیت گفتمان های حاکم علمی که متأثر از بنیادهای
فرهنگی دنیای مدرن است، منجر نشود. شاخص ها باید به گونه ای باشد که حضور
دانشمندان ایرانی را در ذیل گفت و گوهای تمدنی تأمین نماید. اما در مورد معیارهای رایج
بهتر است که فعلاً صحبتی به میان نیاید. هراس آن دارم که حق مطلب آن چنان که بایسته
است، ادا نشود.

پیام حوزه: به نظر جناب عالی توسعه در غرب، حاصل چیست؟ علم و

تکنولوژی یا چیز دیگر!

توسعه یک مفهوم انتزاعی عام است که دارای مصادیق متباین است. اگر با
اصطلاحات دقیق تر فلسفی سخن گفته شود، توسعه یک ماهیت نوعی واحدی نیست که
دارای افراد متعدد باشد، بلکه یک جامع انتزاعی است که از مصادیق مختلف انتزاع
می گردد. فرهنگ های مختلف، هویت واحدی ندارند و به همین دلیل توسعه در آنها
ماهیت و همچنین عوارض و خصوصیات یکسانی نمی تواند داشته باشد. سکولار و
دنیوی بودن، یکی از بارزترین ویژگی های دنیای غرب، از رنسانس به بعد است. این فرهنگ
توانسته است به گونه ای خلاّق و فعال، هم بینش خود را از انسان و جهان در پوشش
تأملات و اندیشه های فلسفی تبیین نماید و هم آرمان ها و اهداف متناسب با آن در قالب
اندیشه ها و فلسفه های اجتماعی و سیاسی برای خود تعریف نماید و هم هنر و ادبیات
متناسب با آن را پدید آورد و هم فناوری و دانش های مربوط به آن را تولید نماید. به نظر
بنده، تکنولوژی و علم هم افق با آن که در فرهنگ غرب در طی قرن نوزدهم و بیستم تنها
مصداق منحصر به فرد علم معرفی می شد، در فرآیند توسعه سکولار غربی، نقش و
جایگاهی ثانوی دارد. هر چند که به لحاظ ظاهری این بخش، زودتر از دیگر بخش ها به
چشم می آید و در نظر انسان های ظاهربین به عنوان مهم ترین عامل و شاخص توسعه
معرفی می شود.

پیام حوزه: ما امروز شاهد دستاوردهای خوبی مثل چاپ مقالات، شرکت

موفق دانش پژوهان ایرانی در مسابقات علمی بین المللی و… هستیم. آیا این امر
می تواند نشان دهنده توسعه ما باشد؟ تا چه حد؟

افزایش مقالات و حضور در عرصه های بین المللی، شرط لازم توسعه علمی است؛
لکن شرط کافی نیست. آمارهای مربوط به امور فوق، آمارهایی است که نظر به ابعاد کمّی
علم دارد. در شرایط موجود که مرجعیت کیفی علم از حوزه فرهنگی رقیب رقم می خورد،
ما نیازمند به مراقبت های کیفی هستیم. آمارهای کمّی اگر با شاخص های کیفی همراه
نباشند و کیفیت مربوط به آنها مناسب نباشد؛ به جای آنکه حکایت از رشد و توسعه داشته
باشند، می توانند از دامنه کاستی ها و مشکلات حکایت کنند.

پیام حوزه: به نظر جناب عالی فعالیت محققان ما تا چه حد در جهت حل

مشکلات داخل کشور قرار می گیرد (چه در صنعت و چه در علم)

پرداختن به مشکلات داخلی از اولین مسئولیت هایی است که جامعه علمی و
خصوصا مدیران جامعه علمی ضرورت آن را احساس می کنند. تغییر نام «وزارت آموزش
عالی» به «وزارت علوم، تحقیقات و فناوری» یکی از شواهد توجه مدیریت علمی جامعه
ما به این مسئله است. نکته مهم این است که پرداختن به مشکلات، امری نیست که با توجه
کردن به مسئله و با دستور دادن، یا تغییر نام و مانند آن انجام شود؛ هر چند این امور نیز مورد
نیاز است. بخشی از مشکلات اجتماعی، مربوط به حوزه صنعت و فناوری است و بخش
مهم تر، مربوط به مسائل اجتماعی و فرهنگی و انسانی است. در تحقیقات علمی ای که
برای حل مشکل انجام می شود، «نظریه» نقش محوری و کانونی دارد. «نظریه» نه تنها در
حل مشکل، بلکه در شناخت مسئله و مشکل نیز نقش ایفا می کند. یک مجموعه علمی
هنگامی در شناخت مسائل و حل آنها موفق است که از یک کانون نظری فعال و خلاق
بهره مند باشد، و این امر در حوزه صنعت و فناوری های مربوط به آن ممکن است کمتر به
نظر آید، لکن در قلمرو فرهنگ و صنعت مربوط به آن بسیار روشن و آشکار می باشد.
مشکل جدّی جامعه در پرداختن به حل معضلات اجتماعی، در کاستی و ضعف کانون ها
نظری خلاق است. نظریه های علمی که در شناخت و حل مشکلات اجتماعی نقش
محوری دارند، از گزاره هایی نیستند که در خلا تشکیل شده باشند، یا از مواجهه مستقیم با
مسائل پدید آیند. بخش قابل توجه مسائل اجتماعی، اموری هستند که در حاشیه نظریه ها
به چشم می آیند. نظریه های علمی ای که برای حل مسائل و مشکلات اجرایی پرداخته
می شودند، لایه های مبانی نظام علمی را تشکیل می دهند. این نظریه ها هنگامی در
شناخت مشکلات و حل مسائل درست عمل می کنند که با لایه های عمیق تر فرهنگ و
علوم مربوط به آن بیگانه نباشند؛ بلکه زیر ساخت های نظری خود را بر آن مبانی بنیان نهاده
باشند. نظریه در حقیقت در حکم دیده و چشم یک موجود زنده است. موجود زنده با
چشم خود واقعیت های پیرامونی خویش و مسائل و مشکلات مربوط به خود را شناسایی
کرده، از همان طریق، عکس العمل نشان می دهد. چشم هر موجود زنده برای آنکه درست
کار کند، باید از مغز او فرمان گیرد و با دیگر اعضای فرد تعامل داشته باشد. چشمی که در
یک حیوان چهار پا است، هرگز نمی تواند برای شناخت مسائل انسان و حل آنها کمک کند.
مشکل جدی در جامعه ما خصوصا در عرصه علوم انسانی و به طور اخص در قلمرو علوم
اجتماعی و سیاسی، این است که کانون نظریِ خلاقی که ریشه در بنیان های معرفتی بومی و
زمینه های فرهنگی اسلامی – ایرانی داشته باشد، وجود ندارد و نظام آموزش موجود،
برای شکل دادن به این کانون ها، مدیریتی ندارد. آموزش های موجود ما، تنها، مسیر انتقال
نظریه هایی هستند که در بسترهای تاریخی – فرهنگی و اجتماعی غرب در مناطق مختلف
برای حل مسائل و مشکلاتی که در آن محیط شکل گرفته است، به وجود آمده اند. هر یک از
این نظریات که رنگ و بو و نشان فضای جغرافیایی خود را نیز به همراه دارد، در مقطعی
خاص از تاریخ غرب فعال بوده و پیامدهای ویژه ای را نیز به دنبال داشته است. نسخه هایی
که توسط این نظریات برای زاد بوم نخستین آن پیچیده شده است، در بسیاری موارد، زمان
مصرف خود را برای همان محیط نیز از دست داده است؛ ولی متأسفانه نظام آموزشی ما
بدون توجه به بسترها و زمینه های فرهنگی و تاریخی نظریه ها به انتقال آنها پرداخته و آن گاه
بدون آن که خودآگاهی لازم را داشته باشد، از قالب همان نظریه ها به شناخت مسائل و
ارائه راهکار می پردازد و به همین دلیل، این نوع از کارهای تحقیقی نه تنها مشکلی را حل
نمی کند، بلکه در اغلب موارد منشأ بسیاری از مشکلات و مصائب اجتماعی جدید
می شود. بنده این مشکل را در حوزه اندیشه سیاسی پیرامون یکی از مسائل اجتماعی
تاریخ معاصر ایران، یعنی رابطه دولت و ملت در کتاب هفت موج اصلاحات دنبال کرده ام.

پیام حوزه: نقش فرهنگ در توسعه علمی چیست؟

بنابر تعریف پوزیتیویستی علم، معرفت علمی یک حلقه معرفتی ممتازی است که
تعاملات فرهنگی آن، تعاملاتی بیرونی است. یعنی فرهنگ در ساختار درونی معرفت
علمی – که در این تعریف، محدود به دانش های تجربی می شود – نقشی ندارد و تنها،
زمینه های پیدایش و گسترش آن را پدید می آورد یا از رهاوردهای آن استفاده می کند و لکن
حقیقت این است که اولاً مفهوم علم به چارچوب پوزیتیویستی آن محدود نمی شود و ثانیا
دانش محدود آزمون پذیر به لحاظ ساختار درونی خود از دیگر سطوح معرفتی جدا و ممتاز
نمی باشد. علم تا عمیق ترین لایه های فرهنگی ریش

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.