پاورپوینت کامل از کوره راه تا قلّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل از کوره راه تا قلّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل از کوره راه تا قلّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل از کوره راه تا قلّه ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۶
(چند و چونی در باره ترجمه)
آغازه
در باره ترجمه بسیار سخن گفته اند و البته هنوز حرف هایی فراوان زده نشده
است. از میان سخنان گفته شده، خیلی ها ارزشمند و شنیدنی اند؛ اما ارزش
حرف های هنوز گفته نشده، بیش از آنهایی است که گفته شده است. من در این مقاله
می خواهم آنچه را در گذر روزگار، در باره ترجمه لمس کرده ام، بازگویم؛ امید که
خیری در آن باشد.
مخاطب من در این سخن، همه رهنوردان وادی ترجمه اند – به ویژه مشتاقان
دانش و معارف دین و کتاب و سنت عزیز – که عزمشان را جزم کرده اند تا از کوره
راه های سخت و پرمخاطره بگذرند و به قله برسند. چندی است به این نتیجه
گوهرین رسیده ام که هم در نوشتن و هم در گفتن، باید بیش از قاعده گفتن، به راه
بیفتیم و عمل کنیم و دیگران را که به ما و تجربه هامان دل بسته اند، در راه و با عمل، به
قاعده ها باورمند سازیم. اکنون نیز بر همین شیوه می نویسم و راه رفتن را بر قاعده
گفتن ترجیح می دهم. درست تر بگویم: راه رفتن، خودش، بهترین و مهم ترین قاعده
است. اگر برویم و بیفتیم و برخیزیم، بهتر می توانیم به چندها و چگونه ها دست
یابیم! به همین سبب است که این مقاله را لبریز از شاهد و گواه می بینید.
و اما شیوه: در این رهنامه، سؤال هایم را مطرح می کنم و همراه خوانندگان
می کوشم تا جواب هایی برای آنها بیابم؛ جواب هایی که خودم به تجربه درک کرده ام
و احساس می کنم که اگر این درک به درستی انتقال یابد، گرهی از کاری باز می شود.
در همین چند سطر پیش بود که گفتم: «مخاطب من در این سخن، همه رهنوردان
وادی ترجمه اند که عزمشان را جزم کرده اند تا از کوره راه های سخت و پرمخاطره
بگذرند و به قله برسند.» خوب است از همین جا شروع کنیم؛ یعنی با این سؤال که:
کدام کوره راه، کدام قله؟
کدام کوره راه، کدام قله؟
چرا من راه ترجمه را راهی پر از سنگلاخ و دشواری می دانم و رونده آن را
همچون کسی می شمارم که در کوره راهی دشوارگذار به سوی بلندایی راه
می سپارد؟ چرا آن را مثل کوچه باغی لبریز از بوی شکوفه و نسیم تفرج نمی دانم؛ یا
همچون جاده ای در دل دشتی که افتان و خیزان به آبادجایی تن می کشاند؟
پاسخ این سؤال را فقط کسانی خوب لمس می کنند که سالیان سال با ترجمه و
دشواری هایش دست و پنجه نرم کرده باشند. گاهی به خودم می گویم: خوشا به
حال کسی که در عمرش دو کار نکند؛ یکی ویرایش، و دیگری ترجمه! و از
بخت یاری های من آن است که این هر دو کار را در بیشینه ایامی که از حضرت حق
اذن نفس گرفته ام، انجام داده ام!
اتفاقا به یک معنا، ویراستار و مترجم با یکدیگر نزدیکی و همگانی بسیار دارند.
هر دو باید پرستاری کنند! کودکی، و گاه پیرمردی یا پیر زنی، را – که البته و صد البته
بسیار محترم اند – به دست این پرستار می سپارند و به او می گویند: «این را با همه
ویژگی هایش، تحمل و مراقبت کن؛ اگر هم بالای چشمش ابرویی پیدا شود، تقصیر
تو است؛ خوب، ترو خشکش کن و بعد تمیز و مرتب تحویل ما بده!»(۱) کمتر دیده ام
کسی به فکر باشد که اصلا نوشته ای شایسته ویرایش کردن هست، یا قابلیت ترجمه
را دارد، یا خیر. بیشتر سفارش مهم است و آنچه در پیرامون سفارش می گذرد. آه که
غم نان اگر بگذارد…
من توفیق فرنگ گردی نداشته ام؛ اما به اجمال می دانم که همه جا این طور نیست
که ویراستار و مترجم همین مقدار که در میان ما رایج است، ارج داشته باشند؛ حال
آنکه گاه ارزش کار آنها بیش از نویسنده و محقق است. بگذریم که دو طایفه اخیر نیز
در میان ما چندان اقبال پیشه نیستند!
ترجمه چیست؟
به راستی، ترجمه چیست؟ در میان تعریف های مختلفی که برای ترجمه به
دست داده اند، کدام یک به واقعیت نزدیک تر است؟
برای پاسخ گفتن به این سؤال، خوب است از لفظ ترجمه آغاز کنیم. ترجمه
یعنی: تبیین و توضیح و روشن سازی.(۲) و به حق، پیشینیان به درستی، این لفظ را برای
کاری که ما آن را بدین نام می خوانیم، انتخاب کرده اند؛ زیرا چنان که بعدا خواهیم
دید، از پایه ها – و بلکه پایه اصلی ترجمه – همین است که معنای متن مبدأ را به
روشنی توضیح دهد.(۳) بدین سان، همه انواع ترجمه که دارای چنین توفیقی نیستند و
نمی توانند مفهوم سخن را به روشنی القا کنند، اصولا حتی از لحاظ لفظی نیز ترجمه
به حساب نمی آیند. طُرفه آنکه واژه ترجمان – با ضمه تاء که ما در فارسی معمولا به
فتحه می خوانیم – نیز از همین روی، بر مترجم اطلاق می شود و به طور مجاز به
تعبیر یا کاری گفته می شود که به روشنی بیان کننده حال و وضعی باشد. حتی اینکه
در کتاب های شرح حال و سیره، به مجموعه مطالب در باره زندگانی و احوال افراد،
ترجمه گفته می شده، نیز ریشه در همین معنای لغتی دارد؛ زیرا ترجمه نگاران و تذکره
نویسان بخشی از حیات و سیره و احوال یک تن را می آورده اند تا تبیین سازنده و
بازگو کننده حال و وضع او باشد.
آیا ترجمه اصطلاحی با ترجمه لفظی پیوند دارد؟
در اصطلاح نیز ترجمه از همین معنای لغتی پیروی می کند. ترجمه در حقیقت
یعنی: بازگرداندن سخنی از زبانی به زبان دیگر، به گونه ای که مفهوم آن سخن را به
روشنی بیان و ادا کند. این چکیده همه تعریف هایی است که کوشیده اند تا از ترجمه
به دست دهند(۴). خوب است همین جا از مثالی قرآنی یاد کنم تا سخن شاداب تر
گردد.
از آیات تصویری قرآن سترگ، این است: «و ارسلنا الرّیاح لواقح(۵).» در
ترجمه های رایج امروزین، این آیه زیبا چنین بازگردانده شده است: «ما بادها را باردار
کننده فرستادیم(۶).» شاید اگر مترجمی بخواهد قدری سره تر بر ترجمه همین آیه
بپردازد، چنین گوید: «ما بادها را به گُشن گیری فرستادیم.» اینها را می توان ترجمه
نامید؛ از آن روی که همان مفهوم را بیان کرده اند؛ اما میزان وضوح و روشنی این گونه
تعابیر به اندازه این بازگردان امام محمّد غزالی در سده پنجم و ششم – یا: ابوحفص
نجم الدین عمر نسفی – نیست: «ما بادها را به دامادی گل ها و درختان فرستادیم(۷).»
در اینجا، مترجم کوشیده تا روشن ترین مفهوم در حوزه معنایی مورد نظر را برای
فارسی زبانان بیان کند. به همین سبب و با ملاکی که برای ترجمه یاد شد، این بیان از
ترجمه های دیگر «ترجمان»تر است.
ترجمه با تألیف چه ارتباطی دارد؟
با این مقدمه، می توان گفت که ترجمه در حقیقت نوعی تألیف است؛ زیرا باید به
گونه ای ادا گردد و مفهوم را چنان روشن بیان نماید که خواننده بپندارد در محضر
متنی به زبان اصلی قرار دارد. اجازه دهید از این سخن روژه کایوا(۸) مدد گیرم که در
مثالی، ترجمه خوب را تعریف کرده است: «خوب ترجمه کردن آثار شکسپیر یا
پوشکین به فارسی(۹) یعنی نوشتن متنی که شکسپیر یا پوشکین اگر به جای امکانات
زبان انگلیسی یا روسی، امکانات زبان فارسی را در اختیار می داشتند، آن را
می نوشتند. پس ترجمه خوب… عبارت است از ابداع متنی که نویسنده اگر زبان
مادری اش همان زبان مترجم بود، آن را می نوشت(۱۰).»
با این انتظار از ترجمه، اکنون نوبت به این سؤال می رسد که مترجم چه وظیفه ای
دارد. چه کس را می توان مترجم نامید و فرق یک ماشین ترجمه یا نرم افزار رایانه ای
که کار ترجمه را انجام می دهد، با انسان مترجم چیست؟
مترجم چه وظیفه ای دارد؟
مترجم کسی است که با حفظ سطوح گوناگون سخن اصلی، آن را به زبان دیگر
باز گرداند. حتما خوانده اید و شنیده اید که هر کلام دارای چند سطح است: لفظی،
مفهومی، ساختاری، بلاغی، و آوایی.
آیه گوهرینِ «و قیل یا أرض ابلعی ماءک و یا سماء أقلعی…»(۱۱) مثالی بس مناسب
برای تطبیق این سطح های پنج گانه است:
۱. سطح لفظی: در این سطح، ترجمه یکایک لفظ ها بر رسیده می شود.
۲. سطح مفهومی: در این مرحله، مجموعه مفهومی که از این سخنِ ریخته شده
در قالب آن کلمات بر می آید، دریافت می گردد.
۳. سطح ساختاری: اکنون به ترکیب نحوی جمله عنایت می شود و مترجم
می کوشد تا آن مفهوم را با توجه به همین ساختار انتقال دهد.
۴. سطح بلاغی: مترجم چیره دست در این مرحله، هنر و توانایی خویش را
نمایان می کند. اگر وی بتواند آن مفهوم را در همان ساختار، با حفظ این ویژگی
بلاغی که در آیه یاد شده موج می زند – یعنی با حفظ صنعت ها و شگردهای هنری
که به شعر پهلو می زند و از آن هم در می گذرد – انتقال دهد، ترجمه را به کاری
هنرمندانه بدل کرده است.(۱۲)
۵. سطح آوایی: این نیز در حد و اندازه مترجمان هنرور است که زیبایی های
آهنگی و ریتمیک این کلام پرطنین و با صلابت را در ترجمه انتقال دهند؛ کلامی که
هم ضرب و تاب و تب فرمانی سترگ را دارد و هم شور و حال و لطف غزل را.
ترجمه دارای طیفی گسترده است. کسی که همه این پنج سطح را باز بتاباند،
مترجمی هنرمند و توانا است؛ و این توفیق همواره و برای همه کس دست نمی دهد.
اما به هر حال، باید در ترجمه، دو سطح نخست، لفظ و مفهوم، به درستی و روشنی
انتقال یابد و تا حد امکان، سطح های ساختاری و بلاغی و آوایی نیز حفظ گردد.
اکنون که سخن به ترجمه هنرمندانه کشید، شاید این سؤال در خاطر سبزتان راه
یابد که در جنگ میان انواع ترجمه اصولا چگونه باید داوری کرد. از پیش تر شروع
کنیم: انواع ترجمه کدام است و در این میان، کدام نوع ترجمه مطلوب به شمار
می رود؟
ترجمه دارای چه گونه هایی است؟
در برشماری انواع ترجمه، حرف های فراوان زده شده و هر کس از منظری،
ترجمه را به انواعی تقسیم کرده است. از زاویه ای که من به ترجمه می نگرم،
ترجمه ها را به دو دسته می توان تقسیم کرد: ترجمه اصولی و ترجمه آزاد.
در ترجمه اصولی، مترجم کار خود را بر پایه اصول و مبانی ویژه ای استوار
می کند و به عبارتی، خود را در قید آن اصول می اندازد. این قید و بند، هر چند دست
و پای مترجم را می بندد. زمینه پیشرفت او را نیز فراهم می کند؛ زیرا این گونه قید و
بند، در حقیقت، قلمرو کار وی را تعیین می نماید و او را از گام زدن در هر وادی و به
هر بهانه باز می دارد؛ و این خود، برای پیشرفت و رشد مترجم لازم است.
به این مثال بنگرید:
قرآن کریم می فرماید: «قُل لو کان معه ءَ آلههٌ کما یقولون إذا لابتَغوْا إلی ذِی
العرش سبیلاً.»(۱۳) یکی از مترجمان قرآن کریم، این آیه را چنین ترجمه کرده است: «به
این مشرکان بگو: اگر با خدای جهان، خدایان دیگری خدایی می کردند و آن چنان که
شما می گویید، کابینه ای تشکیل داده بودند، اعضای کابینه در جست وجوی راهی
می شدند که بر خداوند عرش اعلی بشورند تا استقلال خود را باز یابند و در آن
صورت، ما شاهد بی نظمی جهان بودیم و ستیز خدایان و جنگ ستارگان را بالعیان
می دیدیم(۱۴).»
به عیان می نگرید که این ترجمه کاملا آزاد است. اکنون نمی خواهم در باره اصل
چنین سبکی در ترجمه متون وحیانی سخن بگویم؛ اما همین قدر مسلّم است که
نمی توان این شیوه را ترجمه نامید؛ چرا که اگر پای جنگ ستارگان و کابینه در این
موارد باز شود، ممکن است کار به خیلی جاهای دیگر هم کشیده شود! آن گاه هر
کسی به خود حق می دهد که در ترجمه قرآن یا متون دیگر، هر اندازه ذوقش اقتضا
کند، از متن سخن اصلی بیرون رود و به حاشیه های غیرضرور بپردازد.
از این فراتر، گاه مترجم به کلی متن مبدأ را کنار می نهد و چیزهایی در ترجمه
می آورد که خواننده را به شگفتی وا می دارد. این نیز از شاخ و برگ های همان ترجمه
آزاد است. ترجمه منظوم قرآن کریم که در این سالیان، این سوی و آن سوی رواج
یافت و با اندوه بسیار، چندان که باید و شاید، دانشوران به نقد آن بر نخاستند و
آسیب های فراوان و جدی اش را یاد نکردند، از همین گونه است. در این ترجمه، به
ضرورت وزن و قاقیه و نیز به سبب های دیگر، گاه آنچه به زبان فارسی آمده،
فرسنگ ها از معنای مطابقی و حتی التزامی آیه قرآن فاصله دارد و تنها بویی از آن
برده است. از صدها نمونه اسف بار در این کار چندین و چند بار به طبع آراسته شده!
همین یک مثال را بخوانید:
خداوند فرماید: «و قال للذی ظنَّ أنه ناجٍ منهما اذکُرنی عِنْد ربِّک(۱۵).» مفهوم آیه
آن است که یوسف(ع) به یکی از دو هم بندش که گمان می کرد آزاد می شود، گفت که
وی را نزد خواجه خویش یاد کند. با کمال شگفتی، مترجم از واژه ظن به گمانی
نادرست افتاده و آیه را چنین ترجمه کرده است: «چو تعبیر خوابش شنید این چنین /
به یوسف مردد بگشت و ظنین(۱۶).»
البته لازم نیست همواره ترجمه آزاد دارای تصرفات و افزوده های باربط یا بی ربط
باشد. گاهی ترجمه از لحاظ واژگان با متن تطابق دارد؛ اما چیزی را می گوید که
نویسنده اصلا آن را در نظر نداشته است. سبب این گونه رهایی و بی قیدی، معمولا
کم دانشی مترجم و تسلط نداشتنش بر متن مبدأ است. این نمونه غریب و عجیب را
نظر کنید:
نویسنده ای چنین نوشته است: «التفسیر هو منطقه الخلاف دائما» سطح
مفهومی این جمله خیلی روشن است: تفسیر و تلقی از امور، همواره مورد اختلاف
و چندگونگی است. اما مترجمی آن را این گونه ترجمه کرده است: «تلقی شخصی
همیشه منطقی نیست.»(۱۷) می بینید که سخن نویسنده اساسا چیز دیگری است و تنها
شباهت آن با سخن مترجم، در چهار حرف م – ن – ط – ق است!
در باره ترجمه آزاد چه می توان گفت؟
چکیده سخن اینکه به گمان من، اصلا ترجمه آزاد را نمی توان و نباید در شمار
ترجمه به حساب آورد؛ بلکه آن را باید نوعی اقتباس آمیخته به شرح و تألیف
دانست. اگر این نوع ترجمه رواج یابد و ارج نهاده شود – که با اندوه، گاه چنین
می شود – دیگر هنر ترجمه به تفریحی راحت و آسان تبدیل می گردد و هیچ کس از
خواندن متن ترجمه شده نمی تواند به این اطمینان دست یابد که نویسنده به راستی
چنین مفهومی را اراده کرده است.
ترجمه اصولی چیست و چه انواعی دارد؟
و اما ترجمه اصولی، خود، چند نوع دارد. پیدایش این انواع به حسب اوّلیت و
غلبه ای است که مترجم برای یکی از سطوح کلام – که پیش تر از آن یاد شد – در نظر
می گیرد. بدین سان، می توان ترجمه اصولی را به این انواع عمده تقسیم کرد:
۱. تحت اللفظی. در این نوع، غلبه با سطح ساختاری است؛ یعنی مترجم به
ترکیب نحوی متن اصلی کاملا وفادار می ماند، هر معادل را در زیر واژه مربوط در
متن می چیند. این گونه ترجمه که بس ماشینی و خشک و تحت اللفظی از آب در
می آید، صرفا برای یک مقصود، خوب است: آموختن لغات زبان مبدأ. بیشینه
ترجمه های رایج از قرآن کریم در چند دهه پیش، از همین قبیل بودند. این نمونه را
بنگرید: «کُتب علیه أنه من تولاه فأنه یضله و یهدیه إِلی عذاب السعیر(۱۸).» در یکی از
ترجمه های قرآن این آیه چنین به پارسی بازگردانیده شده است: «نوشته شد بر
شیطان و حتم شد که هر که دوست دارد او را، البته او گمراه می کند آن دوست خود
را و راه می نماید او را به سوی عذاب آتش برافروخته(۱۹).»
ترجمه تحت اللفظی، هم نارسا است و هم ناکافی. هم خواننده را می رماند و هم
چیزی عایدش نمی کند؛ زیرا رنگ و بوی غرابت دارد و در جان مخاطب نمی نشیند.
۲. ترجمه مفهومی. در این گونه، مترجم به سطح مفهومی غلبه می بخشد و از
سطح لفظی تا حد فراوان غفلت می ورزد؛ به گونه ای که گاه خواننده نمی تواند از آن،
پلی به سوی متن مبدأ بزند. این کار واکنشی است در برابر نوع اول؛ آن تفریط است و
این افراط. در آن، حق زبان مقصد نهاده نمی شود و در این، حق زبان مبدأ. به این
نمونه عنایت کنید:
امام امیر المؤمنین(ع) فرموده است: «الناس بامرائهم أشبه منهم بآبائهم.»(۲۰) در
کتابی، این حدیث چنین ترجمه شده است: «مردم در روش های اخلاقی و صفات
اجتماعی، به حکومت های خود بیشتر شباهت دارند تا به پدران خویش.»(۲۱) پیدا
است که امام(ع) از امیران و حاکمان سخن گفته و نه از حکومت ها؛ اما مترجم، بدون
پایبندی به این لفظ، ترجیح داده که واژه حکومت را به کار گیرد و احتمالا
می خواسته مفهومی کلی تر را القا کند.
ترجمه مفهومی معمولا برخاسته از کم دانشی یا بی توجهی مترجم نیست. بلکه
با نوعی عنایت و توجه همراه است؛ اما از آنجا که از حوزه لفظ بیرون می رود،
نمی تواند از عهده متن مبدأ برآید و به خواننده تضمین نمی دهد که نویسنده متن
مبدأ لزوما همین را اراده کرده است. پس ترجمه مفهومی را باید ناکافی قلمداد کرد؛
اگر چه معمولا به اندازه ترجمه تحت اللفظی رماننده و آزارنده نیست.
۳. ترجمه معتدل. مترجم دراین گونه ترجمه که من آن را تنها نوع امانتدارانه
ترجمه می شمارم، میان سطوح گوناگون کلام اعتدال را رعایت می نماید و هیچ یک
را فدای دیگری نمی کند. تنها در این گونه ترجمه – البته اگر با مهارت و چیره دستی
صورت یافته باشد – خواننده می تواند یقین یابد که دست کم اصل مراد نویسنده و
گوینده زبان مبدأ را دریافته است.
در ترجمه معتدل، سطح لفظی تا آنجا حفظ می شود که مخاطب بتواند برابرِ هر
واژه زبان مبدأ را در برگردان پارسی بیابد و در عین حال، کنار هم چینی این واژگان
چنان با بافت و آهنگ زبان ما سازگار و همنوا می گردد که مخاطب هرگز خود را با
زبانی غریبه روبه رو نمی بیند. نیز آوا و ضرب آهنگ و مایه های بلاغی و شیوایی
سخن نیز تا حد ضرورت حفظ می گردد، یعنی تا حدی که مخاطب در آن، تصنع و
تکلف نیابد. به این نمونه ها از ترجمه آیات نورانی وحی بنگرید که آن مفاهیم والا و
گوهرین چگونه در ظرف زبان پارسی، به روانی و زلالی ریخته شده و حق هر یک از
سطوح یاد شده تا حد امکان و ظرفیت زبان ما – که از توانمندترین زبان ها برای
انتقال مفاهیم معرفتی است – در آن ادا گشته است:
«و کسانی که کافر شدند، کردارهاشان چون سرابی است در بیابانی هموار که تشنه
آن را آب پندارد تا چون بدانجا رسد، چیزی نیابد و خدای را نزد آن یابد که حساب
او را تمام بدهد؛ و خدا زود حساب است(۲۲).»
«و شاعران را گمراهان پیروی می کنند. آیا ندیده ای که آنان در هر وادی ای سردر
نهند و سرگشته می روند؟ و می گویند آنچه نمی کنند؟ مگر آنان که ایمان آورده،
کارهای نیک و شایسته کرده، خدای را بسیار یاد کردند و پس از آنکه ستم دیدند، داد
ستاندند؛ و کسانی که ستم کردند، به زودی بدانند به کدام بازگشتگاه باز خواهند
گشت(۲۳).»
گفته اند که تعرف الاشیاء بأضدادها؛ و راست گفته اند. لطف و دقت این ترجمه،
خوب در نظر نیاید، مگر پس از آنکه ترجمه ای در حال و هوای ناخواستنی دیگر، در
کنارش دیده شود؛ مثلا در همین آیه که گذشت:
«و شاعران را متابعت می کنند زیانکاران و سفیهان. آیا نمی بینی که در هر وادی ای
از فنون کلام سرگردانند؟ و شعرا می گویند آنچه را که نمی کنند. مگر مؤمنین آنها که
عمل نیکو کردند و ذکر خدا بسیار کردند که شعرگویی از یاد خدا بازشان نداشته،
انتقام کشیدند از مشرکین برای پیغمبر و مؤمنین بعد از اینکه ظلم کرده شدند به هجو
کردن مشرکین ایشان را. و به زودی بدانند آنان که ظلم کردند به کجا باز خواهند گشت
که آن دوزخ است(۲۴).»
سخن در باره انواع ترجمه را به همین مقدار کافی می شماریم و مجال باقی مانده
را به عنوانی دیگر می پردازیم که روندگان راه ترجمه را بسیار مفید تواند بود؛ یعنی
بحث از فرایند ترجمه.
ترجمه چه فرایندی را پشت سر می گذارد؟
مترجم باید از کجا آغاز کند؛ چه راهی را باید بپیماید؛ و در کدام منزل باید بارش
را بر زمین بگذارد؟ ای
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 