پاورپوینت کامل آداب السیر و السلوک ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل آداب السیر و السلوک ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل آداب السیر و السلوک ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل آداب السیر و السلوک ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۹

نامه ای از آقا محمد بیدآبادی به میرزای قمی

مقدمه

انسان گرفتار آمده در عالم طبیعت و دور افتاده از عالم بیکران قدس و ملکوت، هر لحظه نیازمند نغمه روح افزایی می باشد تا
مرغ روح را از قفس تن بر عالم جان به پرواز درآورد و به همین سبب علمای اخلاق تذکر و نصحیت را برای همه کس، در هر زمان
لازم و ضروری دانسته اند .

در این میان نصایح، با هم تفاوت زیادی دارند و گاه اتفاق افتاده که کلمه ای برآمده از جان وارسته ای در نفوس مستعد چنان کارگر
افتاده که چندین کتاب و منبر آن تاثیر را نداشته اند .

از بزرگی پرسیده اند: چرا این همه در مجالس وعظ و تذکر شرکت می کنی؟ پاسخ داد: هنوز آن کلمه ای که قرار است مرا تکان دهد
و حرکتی در من ایجاد کند نیافته ام!

به همین جهت بزرگان به دنبال جانهای آشنا بودند و از آنان تقاضای موعظه می کردند تا موجب حرکتی در روح و اشتیاقی در بدن
برای طاعات باشد، هر چند آن بزرگان خود، آن معانی را به نحو کمال واقف بودند .

میرزای قمی (۱۱۵۰ – ۱۲۳۱ ق) (۱)

میرزا ابوالقاسم بن حسن گیلانی شفتی رشتی معروف به میرزای قمی و صاحب قوانین ابتدا نزد پدرش درس خوانده و سپس به
خوانسار رفته است . پس از آن نزد سید حسین خوانساری جد صاحب روضات تلمذ نموده است . سپس در کربلا نزد وحید بهبهانی
درس خوانده و با اخذ گواهی اجتهاد از او به جاپلق، یکی از دهات بروجرد رفته است . او اندکی بعد در اصفهان و سپس در شیراز
مقیم بوده تا اینکه به درخواست مردم قم در این شهر ساکن و تا آخر عمر در آنجا به سر برده است . مدفن او در قبرستان شیخان
قم معروف است . از مهمترین آثار میرزا قوانین المحکمه و جامع الشتات و غنائم الایام را می توان نام برد .

بین میرزا و مرحوم بیدآبادی صمیمیت کامل وجود داشته و میرزا از مریدان آن مرحوم به شمار می رفته، این صمیمیت موجب
گردید که بعدها شاگرد معروف بیدآبادی یعنی حکیم آقا علی نوری از مریدان میرزا گردد و بینشان مراسلات دوستانه ای رد و بدل
گردد که مشهور است .

مولی محمد بیدآبادی (م ۱۱۹۸ ق)

دوران زندگی بیدآبادی در بحرانی ترین لحظات تاریخ ایران سپری شده است، اوایل عمر او مقارن با سقوط صفویه (۱۱۳۵ ق) و
روی کار آمدن افاغنه بوده است . در زمان افاغنه و افشاریه نیز اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران با کشمکشهای فراوانی مواجه بود که
در تاریخ ثبت است . به هر حال دوره آخر عمر وی مواجه با حکومت کریمخان زند بوده (۱۱۶۳ ق) و در این دوره وی به
ربیت شاگردان علمی و اخلاقی همت گمارده است . شاگردی بیدآبادی نزد سه تن از بزرگان محرز و مسلم است:

۱ – سید قطب الدین محمد نیریزی شیرازی (۱۱۰۰ – ۱۱۷۳) صاحب منظومه فصل الخطاب که او نیز شاگرد شاه محمد دارابی
بوده است;

۲ – میرزا تقی الماسی (م ۱۱۵۹ ق) از نوادگان مجلسی اول;

۳ – آخوند ملا اسماعیل خواجویی (م ۱۱۷۳ ق).

ارتباط اساتید مرحوم بیدآبادی با بنیانگذار حکمت متعالیه، ملا صدرا مجهول است; البته گفته شده که بیدآبادی از سید حیدر
آملی و او از فیض کاشانی و او از ملا صدرا حکمت را یاد گرفته اند لیکن از سید حیدر آملی ذکری در کتب تراجم به میان نیامده
است . (۲) باری این واسطه مفقوده با سقوط صفویه پیش آمده و باید با مراجعه به کتب تراجم عصر صفویه و افشاریه برطرف گردد .

شاگردان او نیز از مشاهیر و بزرگان بوده اند که از میان آنها مولی علی نوری، مدرس بزرگ حکمت متعالیه و صدرالدین کاشف
دزفولی – عارف مشهور را – می توان نام برد .

اکثر فلاسفه متاخر، سلسله اساتیدشان به مولی علی نوری و از وی به مرحوم بیدآبادی منتهی می گردد .

عرفای متاخر حوزه علمیه نجف و قم نیز اغلب سلسله اساتید خود را به مرحوم مولی حسینقلی همدانی و از وی به سید علی
شوشتری می رسانند . در مورد اساتید عرفانی مرحوم شوشتری اختلاف هست ولی با ملاحظه یک سلسله قرائن قوی شاگردی او
نزد مرحوم کاشف دزفولی مسلم است که او نیز شاگرد بیدآبادی بوده آنچنان که ذکرش رفت . بالاتر از آن همسانی دستورهای
عرفانی این عارفان با دستورهای مرحوم بیدآبادی، اتصال آنان را به مکتب تربیتی وی مسلم می دارد .

تالیفات

در مورد تالیفات مرحوم بیدآبادی تا به حال کاوشی همه جانبه صورت نگرفته آنچه تا به حال منتشر گردیده چند نامه عرفانی و
یک رساله فلسفی است ولی قطعا دستورهای وی چندین برابر دستورهای منتشر شده و نیز رسایل وی به چندین عنوان می رسد
که اگر عمری باقی باشد و توفیقی حاصل، کتابی مستقل در این زمینه پرداخته خواهد شد .

رساله سیر و سلوک

نوشتاری که عرضه می گردد و به رساله سیرو سلوک موسوم است (۳) پاسخ به خواستی است که میرزای قمی از مرحوم بیدآبادی
نموده است . ظاهرا آنچنان که از متن رساله برمی آید میرزا قصد زیارت مشاهد متبرکه عراق را داشته و دستوری خواسته تا
مشوقی برای طاعات و عبادات باشد . مرحوم بیدآبادی نیز که سائل را فردی آماده و مستعد برای تذکر یافته تازیانه های سلوک را
در قالب الفاظ پی در پی برجان طالب کمال به نوازش درآورده است . اغلب مطالب این رساله و حتی الفاظ آنها از آیات قرآنی و
روایات نبوی و ولوی اخذ شده است . و چون متن آن عرضه می گردد نیازی به بحث از محتوای آن نیست .

متن رساله آداب سیر و سلوک

الحمدلله الذی خمر بیدی جماله و جلاله اربعین صباحا، طینه الانسان و اودع فیه اسرار الاسماء کلها و علمه المعانی والبیان .

ثم اکرمه باستعداد تعلم استعمال الدلیل والبرهان و تحصیل الایقان، باستفاده علم الحدیث و فهم غرائب القرآن و درک دقائق
عجائب الفرقان من قلم الرحمن .

ثم من علی المؤمنین اتماما للنعمه و اکمالا للدین، ببعث رسول «یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه » لیعلم العباد
منه مالا یعلمون و لئلا یقولوا «لولا ارسلت الینا رسولا فنتبع آیاتک » و لئلا یکون «للناس علی الله حجه بعد الرسل » .

و جعل ظواهر اقوال رسله شریعه لهدایه طالبی المحسوس، و دقائق اشارات افعالهم شفاءا لامراض القلوب و طریقه النجاه من علل
النفوس، و حقائق وجنات احوالهم معراجا لعروج اهل الحقیقه الی حضره الملک القدوس .

فاضاء قلوبنا بانوار مصابیح مشکوه جوامع کلمه و لمعات اضواء اشراقات فهم مقاصد کلام نجوم هدایته عن ظلمات شبهات
مشاغبات الکتب الکلامیه و متشابهات کلمات الحکماء المشائیه و الاشراقیه .

و اغنانا بالحکمه الالهیه الایمانیه القرآنیه عن تصحیح العقائد، بالادله الطبیعیه والریاضیه و مخترعات اصول المعتزله والاشعریه و
رزقناالنجاه والعافیه بشفاء صحاح احادیث النبویه و فتوحات درک المطالب العالیه من آثار الاشارات الولویه عن الامراض المزمنه
الحاصله من ملاحظه کلمات الفلسفه الیونانیه و مزاوله اعمال الطبیعه الحیوانیه و تقلید الآباء والاسلاف فی الجوانیه والبرانیه . (۴)

فصلی الله علیه و آله و جزاه عنا افضل ما جزی نبیا عن امته، حیث اوضح لنا سبیل الوصول و قررلنا درک حقیقه المامول بالتزام
لوازم الشریعه و سلوک سبیل الطریقه المستقیمه و بین «ان الذکری تنفع المؤمنین » وفیها تذکره للمتقین و امحاض النصح
للاخوان من اعز ارکان الدین و ان کان القوم لا یحبون الناصحین . فاقول امتثالا لامرک یا اخی فی الله:

مثلک یعلم بالضروره ان الاخلاد الی ارض الماده و ازدیاد التثاقل بالانکباب علی لوازم الطبیعه الجسمانیه والاشتغال باستیفاء
اللذات الحسیه والمشتهیات البهیمیه والسبعیه; بل صرف تمام اوقات العمر فی تدریس العلوم الرسمیه و ترک طریق التصفیه
بالریاضیات الشرعیه و تقلید الآباء والمشایخ فی المسائل الاصلیه والفرعیه من موانع العروج الی سماء المعارف الحقیقیه والنفس
الامریه .

فخذمن العلوم المتعارفه الرسمیه احسنها، بقدر الضروره مع المجانبه عن المراء والمجادله الممرضه .

ثم اشتغل بتلطیف السر; فان العلم لیس بکثره التعلم، انما هو نور یقذف فی القلوب المستعده للافاضه، بل العلم مجبول فی القلوب،
تادب بالآداب الروحانیه تجده . والجوع سحاب یمطر الحکمه، و من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه علی
لسانه .

و سید علوم اهل البیت علیهم السلام نکت فی القلوب و قرع فی الاسماع . و العلم ما یحدث یوما فیوما و لحظه فلحظه .

فارفض عنک رسوم العاده ولازم طریق اهل الشهاده الطالبین للحقایق، لان لکل حق حقیقه، فخذ اللباب والترک التشویر فی کل
باب .

و ایاک والاغترار بالظاهر، لان لکل آیه ظهرا و بطنا وحدا و مطلعا .

و کن من الزاهدین فی الدنیا و ما فیها; لانها دار غرور الانس والجان و حیاتها لهو و لعب بنص القرآن، فذرها للنساء والصبیان و شمر
مثل الرجال فی طلب الآخره و هی الحیوان عند اهل العرفان .

و ما الدنیا؟ هل هی الا طعام اکلیه او ثوب لبیسه او امرائه اصبتها وهی عند اهل اللب فی الظلال .

کل ما فی الکون وهم او خیال

او عکوس فی المرایا او ظلال

واتق الله حق تقاته ما استطعت واطلب الاعانه من الله و جاهد اولا فی سبیل الله ثم فی الله، لان الثانی سبب الوصول کما اشار الیه
قوله سبحانه: «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» .

و رمز الیه قول السجاد علیه السلام: «من وفا بعهدک و تعب نفسه فی ذلک واجهدها فی مرضاتک فاهل للبشاره » . اذلیس لاهل
الاخلاص فی النشاه العنصریه من خلاص الا بافناء بقایا الوجود و تسلیم الامر کله الی ولی الاحسان والجود .

فتقرب الیه بالنوافل، حتی یکون الحق بصرک و سمعک، فتکون من الرجال السابقین الذین صدقوا ما عاهدوا الله علیه .

وادوا الامانات الی اهلها وردوا الی الله مولیهم الحق، فان لله اولیاء تحت قبابه لایعرفهم غیره .

و ان لم تستطع ولن تستطیع الا بمعونه توفیق و تجرید واحتمال مشقه شدیده، فلازم طریقه اصحاب الیمین، «اکثر اهل الجنه
البله » القانعون بجوار خیرات الحسان و بطواف جواری و غلمان عن روضه رضوان الجمال و خلد مقعد صدق عند ملیک متعال .

واعلم ان اکثر اهل الدنیا اهل غفله، لاخیر فیهم ولا غنی عنهم و ما اشبه حالهم عند اهل الانتباه بحال الاحجار التی یزال بها العذره
عند فقد المیاه، فهم من ضرورات مزبله الدنیا و عماره هذه الاولی، فنزلهم منازلهم واعرف لذوی الفضل منهم فضلهم و دارهم
مادمت فی دارهم و ارضهم مادمت فی ارضهم، بلا مداهنه فی الدین ولا رکون الی الظالمین . واحتمل منهم الضرر والاذی، فان نعیم
الآخره محفوف بالمکاره الدنیویه . واصبر نفسک مع الذین آمنوا صبرا جمیلا و توکل علی الله واتخذه وکیلا .

ولاترسل عنانک فی مراتع الرخص الشرعیه الوارده لاهل الزمان من ضعفاء العقول والنسوان والمستضعفین من الرجال و من
الصبیان .

واذکر عیش مولی الانس والجان; فانه احترز عن دقیق شعیره ببعض الادهان .

ولاتقل: من حرم زینه الرحمن؟ فان تخیل ذلک فی هذاالمقام من تسویلات الشیطان الموجبه للحرمان من درجات اهل العرفان و
الایقان . و بین التحریم و حرمان النفس فرقان .

و لذا قال مرشد اهل الحقیقه و قائد سبیل الطریقه بلسان اهل الشریعه فی عسل ام ایمن الممزوج باللبن: «یمکن الاکتفاء باحدهما،
لا اشر بهما؟ ولا احرمهما» .

و قال عند الاجتناب من اکل سخلیص اخاف ان یقال لی یوم القیمه: اذهبتم طیباتکم فی حیاتکم الدنیا .

وقال: «و ایاکم والتنعم والتلهی والفاکهات » .

وقال بعض فی بعض الادعیه: اعوذبک اللهم من رفیع الماکل والمشرب .

فلاتذهب طیباتک فی حیاتکم الدنیا ولاتنس نصیبک عن الآخره; فانها خیرو ابقی .

و ایاک و تناول الشبهات والتوغل فی المباهات; فانها تورث القسوه و تفوت لذه المناجات .

و ایاک والریاسه والتحدث بها، لانها ملعون من تراس، ملعون من هم بها لانها لاتصح

الا لاهلها وهم الذین اماتوا نفوسهم و احیوا قلوبهم واخلوا دخائلهم من غیر الله وجزوا اوقاتهم فی طلب مرضاته حتی صارت انفسهم
مواضع لمشیه الله .

و ایاک و مجالسه المتراسین، سیما مدعی العلم منهم بلابرهان; لانهم قوم نسوا الله فانسیهم انفسهم، فیتبعون شهوات الحیوان و
یستدلون بالمتشابهات عند مطالبه البرهان، فسوف یلقون غیا و سیصلون سعیدا .

فبعد تطهیر قلبک استفت قلبک، فان افتاک فعلیک بجمع الحقیقه والطریقه والشریعه فان فاقد احدها لیس بانسان فی الحقیقه،
بل حیوان طرید او شیطان مرید او جبار عنید .

و بالجمله لابدلک من تحصیل عقائد برهانیه و حقائق ربانیه عرفانیه و اخلاق فاضله نفسانیه و ملکات ملکیه و آداب شرعیه و
عبادات بدنیه، بشرائطها المقرره الدینیه حتی تعرف صدق ذلک من قلبک .

وذلک لایحصل بالمنی ولاینال بالهوی ولایدرک بالاسباب الظاهره من العباء والرداء والتختم بالعقیق و اخذ العصا والتزین بزی
العلماء والعباد والصلحاء والانتساب بالنسب الی سلسله الاتقیاء، بل لابد فیه من الزهد فی الدنیا .

فلایجد الرجل حلاوه الایمان حتی لایبالی من اکل الدنیا و ینس التدریس والمدرسه والتلامذه الساکنه فیها، ثم النیه الصادقه
والاخلاص فی کل ما تاتی و تذر .

وعند تصحیح النسیه تسکب العبرات . ولابد فیه من الریاضات المبادی، لاصلاح البضعه التی ان صلحت صلحت بقیه الجسد; لان
بالنیات خلد هولاء وهولاء و الکلام فی ذلک طویل .

فاشغل قلبک باوامر القرآن والحدیث قبل ان یشغلک من قبل نفسه بالاحادیث; فانها ان لم تشغلها شغلتک . ولاتترکها وهواها، لانها
تسعی فی رداها وقد افلح من زکیها و نهاها من هواها .

ثم الواجب علیک الاهتمام باستیفاء آداب الزیاره و شرائطها، من تعظیم المزور و اعانه الزوار .

و ایاک و ان تکون کاذبا فی قولک: «و اشهد انک تری مقامی و تسمع کلامی » . ولاتلفت الی احد فی الروضه المقدسه ولاتحدث
بالناس فیها و لاتتفرج فی ریاض القنادیل; فانها لاتلیق بعباده المصطفین .

و متی فترشوقک فاخرج منها; فان الغفله عن الذکر احسن من الغفله فی الذکر . وادع لابویک و ارباب الحقوق علیک .

فهذه سبیلی ادعوا الیه من اتبعنی و ما توفیقی الا بالله، والله یقول الحق وهو یهدی السبیل، و من یضلل الله فماله من هاد، و من لم
یجعل الله له من قلبه مرشدا واعظا فلن تجدله ولیا مرشدا; فان الهدی هدی الله ولاتهدی من احببت .

فهذه تذکره لمن شاء ان یتخذ الی ربه سبیلا .

ترجمه نامه

ستایش و ثنا پروردگاری را سزاست که فطرت انسانها را با اسمای جمال و جلال خود در چهل صباح بسرشت (۵) و رازهای اسمای
خودرا در نهاد وی به ودیعت نهاد .

و درک معانی و قدرت بیان آنها را به وی بیاموخت و سپس او را با توان دادن به کسب یقین با استفاده از قرآن و احادیث و با کاربرد
دلیل و برهان گرامی داشت .

پروردگاری که نعمتهایش را بر مؤمنان بافرستادن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله تکمیل نمود و نعمت هدایت را به اتمام رسانید تا
آن حضرت آیات الهی را برآنان بخواند و آنان را تربیت نموده و کتاب و حکمت را یادشان دهد و آنچه را عقول ایشان یارای درک و
رسیدن به آن را نداشته به واسطه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم یادگیرند . تا مردمان را در روز بازپسین حجتی بر خدا نباشد و
نگویند: خدایا اگر پیامبری می فرستادی ما اطاعت وی را کرده رستگار می شدیم .

خدایی که ظاهر بیانات پیامبران را برای هدایت عموم مردم که خواهان نعمتهای ظاهری می باشند شریعت و قانون; و حکمتها و
رازهای پوشیده در کارهای آنان را برای مرضهای قلبی و بیماریهای روانی شفا و نجات; و حقیقتهای ظاهره از حالات درونی آنان را
برای رسیدن اهل حقیقت به بارگاه قدس خویش سبب و وسیله قرار داد .

پس قلبها و دلهایمان از درخشش کلمات پرنور آن حضرت نورانی گشت و با تابش ستارگان هدایت و حکمتهای پرنور وی، از
تاریکی مناقشه های علمای علم کلام و از اشتباهات سخنان همسان حکیمان مشائی و اشراقی رهایی یافت .

خدایی که با حکمتهای الهی و ایمانی قرآن کریم، عقاید و باورهای ما را استوار و اصلاح نمود و از استدلالهای علوم طبیعی و ریاضی
و عقاید من درآورده معتزله و اشاعره بی نیازمان ساخت . و به وسیله احادیث صحیح نبوی و آثار متعالیه علوی ما را از مرضهای
درمان ناپذیری که از سخنان فیلسوفان یونانی و ارتکاب کارهای طبیعی حیوانی و تقلید پدران و گذشتگان پدید آمده بود، در
جوانی و پیری شفا بخشید .

پس برترین و پاکترین درودهای خداوند بر آن حضرت و آل اطهارش باد و خداوند به آن حضرت بهترین پاداش را که برای انبیای
خود داده عنایت فرماید چرا که او راه رسیدن به حقیقت را با التزام به شریعت و پیمودن راه مستقیم خود، برای ما روشن ساخت و
نیز برای ما بیان نمود که پند و موعظت، مؤمنان را سود بخشد و متقیان را یادآوری است . همچنین به ما آموخت که خیرخواهی
خالصانه برای برادران ایمانی از استوارترین ارکان دین است اگرچه آنان خیرخواهان را دوست نداشته باشند .

پس در پاسخ درخواست شما می گویم:

ای برادر ایمانی! شخص فهیمی مانند جناب عالی بخوبی واقف است که توجه و دلبستگی به دنیا و علاقه به ماندگار شدن در آن و
بند و بارهای گران بر نفس نهادن با روی آوردن به ابزار طبیعی و جسمانی و مشغول شدن به لذتهای نفسانی و خواهشهای
ست حیوانی مانع از رشد و ترقی و رسیدن به مرتبه والای معارف حقیقی والهی هستند .

بلکه بالاتر از آن، صرف نمودن تمام لحظات عمر در تدریس علوم رسمی و چشم پوشی از طریقه تهذیب و تزکیه نفس با ریاضتهای
شرعی و تقلید از پدران و استادان در مسائل اصلی و فرعی نیز مانع از عروج به آسمان معارف حقیقی و رسیدن به واقعیات هستی
است .

پس از میان علوم معمول رسمی بهترین آنها را انتخاب کن و از آن نیز تنها به اندازه ای که مورد نیاز و لازم است فرا گیر و از جدل و
مناقشه در تحصیل علم که موجب بیماری روح و روان است، بپرهیز .

بعد از آنکه از علوم لازم به اندازه نیاز تحصیل کردی به پاکسازی روح و روانت بپرداز، زیرا که

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.