پاورپوینت کامل معیارهای حکومت و ویژگی های حاکم در دیدگاه امام علی علیه السلام ۸۱ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل معیارهای حکومت و ویژگی های حاکم در دیدگاه امام علی علیه السلام ۸۱ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۱ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل معیارهای حکومت و ویژگی های حاکم در دیدگاه امام علی علیه السلام ۸۱ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل معیارهای حکومت و ویژگی های حاکم در دیدگاه امام علی علیه السلام ۸۱ اسلاید در PowerPoint :

>

داود الهامی

پیش گفتار

اگر چه پس از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله و در دوره زعامت خلفا، امیرالمؤمنین علیه السلام همواره بر این که خلافت حق او و
وصیت پیامبر است، پای می فشرد، اما به اتفاق همه تاریخ نویسان، وقتی پس از قتل عثمان مسلمانان به آن حضرت روی آوردند،
علی علیه السلام تقاضای ایشان را رد کرد و فرمود:

مرا رها کنید و دیگری را برگزینید، من برای شما وزیر و مشاور خواهم بود. (۱)

مردم آن چنان اصرار کردند که امام حاضر شد. به نقل طبری، مهاجران و انصار به غیر از هفت نفر از جمله سعدبن ابی وقاص و
عبدالله بن عمر و محمدبن مسلمه و اسامه بن زید و نعمان بن البشیر و زیدبن ثابت با امام بیعت کردند (۲) .

اولین نفری که با امام بیعت کرد طلحه بن عبدالله، دومین نفر زبیربن العوام بود.

در میان خلفای چهارگانه فقط علی علیه السلام با تقاضا و استدعای مسلمانان و بر اساس رای عمومی مهاجرین و انصار (بدون
اعمال زور یا تهدید) به خلافت رسید.

آگاهی علی علیه السلام از مشکلات و موانع حکومت

امام علیه السلام بعد از کشته شدن عثمان هنگام بیعت مردم با وی فرمود:

اگر روش گذشتگان را می خواهید، دیگری را طلب کنید، مرا وا گذارید و دیگری را طلب کنید زیرا ما به استقبال چیزی می رویم
که چهره های مختلف و جهات گوناگون دارد. (۳)

در زمان امارت خلفا دستورات اسلام تغییر داده شد، به همین دلیل اصلاحات انقلابی امام با مخالفت هایی روبرو می شد از این رو
امام می فرماید:

دل ها بر این امر استوار، و عقل ها ثابت نمی ماند، چهره افق حقیقت را ابرهای تیره فساد گرفته، و راه مستقیم، ناشناخته مانده
است. آگاه باشید! اگر دعوت شما را اجابت کنم طبق آنچه خود می دانم با شما رفتار می کنم و به سخن این و آن و سرزنش سرزنش
کنندگان گوش فرا نخواهم داد، اگر مرا رها کنید، من چون یکی از شما هستم، شاید من شنواتر و مطیع تر از شما به امیر باشم. در
این شرایط من وزیر و مشاورتان باشم، بهتر از آن است که امیر و رهبرتان شوم (۴) .

بعضی از مخالفان، این گفته امام را بهانه قرار داده و می گویند: اگر او از طرف پیامبرصلی الله علیه وآله منصوب به خلافت بود، نباید
این چنین سخن می گفت.

ولی پاسخ این افراد، علاوه بر مدارک فراوانی که بر ولایت و خلافت بلافصل او در تمام منابع سنی و شیعه وارد شده، در همین
خطبه امام نیز بیان گردیده است.

امام علیه السلام به خوبی می داند که مردم مسلمان در زمان خلفا بویژه در زمان خلیفه سوم از اسلام راستین فاصله گرفته اند.
واگذاری مناصب حکومت اسلامی به دلخواه، و تقسیم بیت المال به طور غیر عادلانه انجام شده و عمل طبق امیال شخصی در
زمان خلیفه سوم به اوج خود رسیده بود. از این رو امام می دانست اگر کسی بخواهد سنت پیامبر را دقیقا اجرا کند با مخالفت های
شدیدی روبرو خواهد شد. حوادث بعدی نیز اثبات کرد که پیش بینی امام به جا بوده است. به این دلیل علی علیه السلام هنگامی
که مردم می خواستند با او بیعت کنند، می فرماید:

مرا رها کنید، زیرا شما تاب و تحمل اجرای حق و عدالت مرا ندارید. امیرالمؤمنین علیه السلام خود را لایق خلافت، و بعد از
پیغمبر، شایسته ترین فرد برای امامت می داند، از این رو در توضیح علت خودداری، به موانع و مشکلات و سختی های آینده اشاره
می فرماید و می گوید که اوضاع فوق العاده آشفته است، آینده آشفته تری پیش روی مسلمانان است، بدانید اگر بامن بیعت کنید،
مجبور خواهید بود برای اصلاح جامعه اسلامی دوران سختی را تحمل کنید.

کارشکنی و مخالفت با علی علیه السلام از روزهای اول حکومت

امام علیه السلام در روز دوم خلافت خویش اعلان کرد راه و رسم من همان روش پیغمبرصلی الله علیه وآله است. هیچ کس بر
دیگری برتری ندارد و اگر کسی سابقه و کوشش بیشتری در اسلام داشته باشد، پاداش او در قیامت با خدا است. فردا کسی نگوید
فرزند ابوطالب ما را از حقوق خود محروم کرد، زیرا همه بنده خدا هستند و بیت المال مال خدا است و به طور مساوی بین همه
تقسیم می شود. فردا همه حاضر شوند تا اموالی که موجود است بین آن ها تقسیم شود، عرب را بر عجم امتیازی نیست.

از این تقسیم تنها طلحه و زبیر و عبدالله بن عمر و سعید بن عاص و مروان حکم سرباز زدند. هنگامی که مردم در مسجد بودند،
این چند نفر در گوشه مسجد کنار یکدیگر نشسته و آهسته صحبت می کردند، پس از آن «ولید بن عقبه » نزد امام علیه السلام آمد و
گفت:

تو در روز بدر بستگان نزدیک ما را کشتی. اما امروز ما با تو بیعت می کنیم به شرط این که همان مبلغی که در زمان عثمان به ما
پرداخت می شد، بپردازی و قاتلان عثمان را به قتل برسانی و اگر از تو بیمناک شویم به شام و معاویه ملحق می گردیم!

امام علیه السلام فرمود:

اما مساله «بدر» وظیفه الهی بود و اما مساله مال، در اختیار من نیست تا کم و زیاد کنم، آنچه خدا فرموده، انجام می دهم و در مورد
قاتلان عثمان اگر ملزم بودم آن ها را بکشم همان وقت این کار را می کردم و اگر از من بیم داشته باشید به شما تامین می دهم، برای
چه بیم داشته باشید؟

ولید جریان را برای دوستانش گفت و آنان با ناراحتی از هم جدا شدند. عماریاسر و گروهی به امام خبر دادند که اینها پنهانی مردم
را دعوت به برکناری شما از خلافت و نقض بیعت می کنند.

پایداری امام علیه السلام بر روش قرآن و پیامبرصلی الله علیه وآله

امام علیه السلام پس از این واقعه به مسجد آمد و بر منبر رفت و اعلام کرد که خداوند برای هیچ کس جز به تقوا برتری قایل نشده
و پاداش آن را در آخرت خواهد یافت. آنگاه فرمود:

من روشی جز قرآن و سنت پیغمبر انتخاب نخواهم کرد، هرکس به آن راضی نیست، هر کجا می خواهد برود، کسی که خدا را
اطاعت کند و به حکم او، حکم نماید، از هیچ کس وحشت ندارد.

سپس از منبر فرود آمد و دو رکعت نماز خواند، آنگاه طلحه و زبیر را پیش خود خواست و فرمود:

شما را به خدا سوگند آیا اینطور نبود که من از بیعت کراهت داشتم و شما با رغبت بیعت نمودید؟ گفتند:

بلی.

فرمود:

پس این چه وضعی است که از شما مشاهده می شود؟

گفتند:

بیعت کردیم که بدون مشورت ما کاری نکنی و ما را بر دیگران برتری بخشی، اما اموال را مساوی تقسیم کردی و بدون مشورت ما
این عمل را انجام دادی؟

امام علیه السلام فرمود:

استغفار کنید (که من چنین شرطی را از شما برخلاف رضای خدا پذیرفته باشم) هم اکنون بگویید آیا حقی از شما گرفته ام یا به
شما ستم نموده ام.

گفتند:

معاذ الله

فرمود:

آیا حکم و یا حقی مربوط به یکی از مسلمان ها بوده که من جاهل به آن بوده ام و یا از گرفتن آن عاجز مانده ام؟

گفتند:

نه!

فرمود:

پس چرا مخالفت می کنید؟

گفتند:

به خاطر این که در قسمت بیت المال برخلاف عمربن خطاب قدم بر می داری و ما را با دیگران مساوی قرار می دهی با اینکه غنایم
با شمشیر ما به دست آمده است.

باز امام علیه السلام فرمود:

اما در باره مشورت با شما، من به حکومت رغبتی نداشتم مرا به سوی آن دعوت کردید و اصرار ورزیدید، ترسیدم اگر رد کنم
اختلاف افتد. پس از قبول مسؤولیت در کتاب خدا و سنت پیامبر نظر افکندم آنچه مرا راهنمایی کردند، عمل نمودم، احتیاج به
نظر و رای شما ندیدم چنانچه (فرضا) حکمی در کتاب خدا نباشد و در سنت پیامبرصلی الله علیه وآله دلیلی بر آن نیابم و نیاز به
مشورت بود، با شما مشورت خواهم کرد.

اما درباره تقسیم به طور مساوی، همه می دانیم پیامبرصلی الله علیه وآله چنین دستور داده و کتاب خدا همین را می گوید.

اما اینکه گفتید ما بیشتر زحمت کشیده ایم، می دانید عده ای از همه بیشتر اسلام را یاری کرده اند و پیامبر آنان را با دیگران در
تقسیم بیت المال فرقی نمی گذاشت.

مساوات اساس حکومت علی علیه السلام

بعضی از یاران امام علیه السلام پس از ملاحظه بذل و بخشش های معاویه به اطرافیانش، به امام علیه السلام گفتند: ای
امیرمؤمنان! مردم عموما علاقه مند به دنیا هستند و برای آن تلاش می کنند، اگر از بیت المال مقداری بیشتر به اشراف عرب و
قریش می بخشیدی، وضع روبراه تر می شد و پراکندگی ایجاد نمی گردید و بهتر می توانستی در بین رعیت عدالت به خرج دهی و
سرانجام بیت المال را به طور مساوی تقسیم کنی!

امام علیه السلام، وقتی دید رعایت مساوات در عطایای بیت المال مورد اعتراض جمعی از یارانش قرار گرفت و آن را برخلاف
سیاست دانستند، فرمود:

«اتامرونی ان اطلب النصر بالجور فیمن ولیت علیه! والله لااطور به ما سمر سمیر و ما ام نجم فی السماء نجما… (۵) »

«آیا از من می خواهید که برای پیروزی خود، از جور و ستم، در حق کسانی که بر آن ها حکومت می کنم استمداد جویم؟!

به خدا سوگند تا عمر من باقی و شب و روز برقرار، و ستارگان آسمان در پی هم طلوع و غروب می کنند هرگز به چنین کاری دست
نمی زنم. اگر اموال از خودم بود، به طور مساوی در میان مردم تقسیم می کردم، تا چه رسد به این که این اموال، اموال خدا است.
آگاه باشید! بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است، این کار ممکن است در دنیا باعث سربلندی انجام دهنده آن شود
ولی در آخرت موجب سرافکندگی وی خواهد شد، احیانا در میان مردم (دنیاپرست) گرامیش می نماید ولی در نزد خدا خوارش
می سازد، هیچ کس مال خویش را در غیر راهی که خداوند فرموده مصرف نکرد و به غیر اهلش نسپرد، جز این که سرانجام خداوند
او را از سپاسگزاری آنان محروم ساخت و محبتشان را متوجه دیگری نمود، پس اگر روزی پایش بلغزد و به کمک آنان نیازمند گردد،
بدترین رفیق و ملامت کننده ترین دوست خواهند بود.»

ستایش بزرگان علمای اهل سنت از روش علی علیه السلام در بیت المال

ابن ابی الحدید در ذیل این سخن آورده که: عمر هنگامی که به خلافت رسید بعضی را بر بعضی برتری داد، سابقین در اسلام را بر
دیگران، مهاجران قریش، بر دیگر مهاجران، همه مهاجران را بر همه انصار، و عرب را بر عجم برتری بخشید، و در تقسیم بیت المال
بین این گروه مساوات قایل نشد.

در ایام خلافت ابوبکر نیز عمر این پیشنهاد را کرد، ولی از جانب ابوبکر، قبول نشد و به او گفت:

«خداوند هیچ کس را بر هیچ کس برتری نبخشیده است »

ابن ابی الحدید آنگاه برای توجیه عمل عمر اضافه می کند: این مساله اجتهادی است و خلیفه مسلمانان می تواند به اجتهاد خود
عمل کند، اگر چه متابعت از علی علیه السلام در نظر ما بهتر است بویژه که ابوبکر نیز این کار را نکرد و اگر این خبر صحیح باشد که
پیامبرصلی الله علیه وآله بین افراد به طور مساوات تقسیم می کرد، مساله منصوص می گردد زیرا فعل پیامبرصلی الله علیه وآله
همچون قولش حجت است. (۶)

ابن ابی الحدید در جای دیگر گفته: اگر گفته شود ابوبکر اموال را به طور مساوی تقسیم می کرد، پس چرا کسی به او اعتراض نکرد؟
! در پاسخ باید گفت: او بعد از پیغمبرصلی الله علیه وآله بود و مردم با تقسیم پیغمبرصلی الله علیه وآله عادت کرده بودند، اما
هنگامی که عمر سرکار آمد عده ای را برتری داد و پس از او عثمان این برتری را بیشتر نمود، این روش، ۲۲ سال ادامه پیدا کرد و
مردم به این وضع عادت کردند، از این رو برگرداندن مردم از این وضع این مشکلات را به وجود آورد. (۷)

معیارهای حکومت و ویژگی های امام در منظر علی علیه السلام

رهبری امام علیه السلام بر اساس ضوابط مکتب و با معیارهای تقوا و فضیلت و روش های منطقی و انسانی است.

امام علیه السلام درباره ویژگی های رهبری و امامت، می گوید:

«…فهو من معادن دینه، و اوتاد ارضه قدالزم نفسه العدل، فکان اول عدله نفی الهوی عن نفسه، یصف الحق و یعمل به، لایدع للخیر
غایه الا امها ولامظنه الا قصدها، قد امکن الکتاب من زمامه فهو قائده و امامه، یحل حیث حل ثقله و ینزل حیث کان منزله…» (۸)

«او (انسان برتری که شایستگی امامت دارد) از معادن و گنجینه های آیین خدا و از ارکان زمین است. خود را ملزم به عدالت کرده و
نخستین گامش در راه عدالت، اجتناب از هواپرستی، و تمایلات شخصی است. او چهره حق را آن چنان که هست می نمایاند و خود
بدان عمل می کند، هیچ کار خیری نیست جز آنکه برای انجام آن همت گمارده و هر کجا گمان خیری می رود او در تعقیب آن است.
خود را در اختیار کتاب خدا نهاده و آن را پیشوا و امامش قرار داده، هر کجا که قرآن بار می نهد او در همان جا فرود می آید و آنجا که
منزل می کند او نیز همانجا را منزلگاه خود قرار می دهد.

امام علیه السلام نه تنها عالم به مکتب است بلکه خود در پیاده کردن مکتب، پیشتاز و پیشگام همه است و برای کسب قدرت و
حفظ آن و یا رسیدن به هدف هر چه مقدس و والا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.