پاورپوینت کامل کندو کاوی در نظام آموزشی حوزه و ارایه راهکاری جدید (۱) ۸۲ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل کندو کاوی در نظام آموزشی حوزه و ارایه راهکاری جدید (۱) ۸۲ اسلاید در PowerPoint دارای ۸۲ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل کندو کاوی در نظام آموزشی حوزه و ارایه راهکاری جدید (۱) ۸۲ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل کندو کاوی در نظام آموزشی حوزه و ارایه راهکاری جدید (۱) ۸۲ اسلاید در PowerPoint :
>
۱۰۵
مقدمه
از آن جا که نظام آموزشی حوزه با نارسایی هایی رو به رو است که ناشی از ناهنجاری در نظام برنامه ای است، طرح ها و لوایح
سازنده ای را می طلبد که در بردارنده نظامی اصولی و به دور از کاستی ها باشد.
رابطه علم و آزادی
دانش از جمله مقوله هایی است که جز در پرتو آزادی به ظهور حقیقی نخواهد رسید; هر چند آزادی در حیات عملی به نسبیت
می انجامد، ولی در حیات علمی چنین محدودیتی را بر نمی تابد. تجربه هم ثابت کرده است که فرهیختگان دانش و بینش کسانی
بوده اند که نه با تحمیل برنامه ها بلکه با شوق و انتخاب خود سلوک علمی داشته اند، الآن نیز محصلانی که تحت پوشش برنامه های
تحمیلی مراکز آموزشی اند بیش تر به نمره می اندیشند تا به دانش، البته آموزش های ناشی از برنامه های تحمیلی خالی از اثر و
بازدهی نیست، ولی بحث بر سر تاخیر و تسریع بازدهی ها از سویی و نشاط روحی و آمادگی ذهنی در اخذ معارف و کسالت و ضعف
ناشی از احساس در بند بودن و تحمیلی بودن از سویی دیگر است.
البته اولیای هر مرکز و مکتبی به حکم این که در احیای پایه های علمی و توسعه معرفتی، هزینه هایی را متحملند، حق دارند
کسانی را پذیرش و گزینش نمایند که به اصول و مبانی آن مکتب، معتقد باشند. حوزه علمیه نیز باید نیروهایی را پذیرش کند که
از نظر اعتقادی، اولین مراتب معرفت شیعی را داشته باشند و به لحاظ عملی هم اولین مراتب تقوا را مراعات نمایند. طبیعی است
کسی که وارد حوزه می شود در علوم رایج در حوزه به تحصیل خواهد پرداخت، ولی این امری است و آزادی در گزینش دانش مورد
علاقه و لوازم آن، امری دیگر.
و نیز آن چه در این مقطع ضروری است، لزوم توجیه و راهنمایی دانشجو است تا بر طبق انتخاب خودش حرکت نماید نه با انتخاب
دیگران که هم نتیجه سوء قالب بندی شدن اذهان را پیش می آورد و هم مانع پیشرفت اندیشه و جلوگیری از نقد و نظر و پژوهش
تحقیقی و تکاملی است و لااقل تاخیر کمی در زمان، که خود مستلزم تضعیف کیفی می باشد را ایجاب می کند.
حوزه های علمیه و آزادی انتخاب
آزادی انتخاب درس و استاد، بر حسب استعداد و علاقه طلبه، همواره یکی از محسنات و امتیازات حوزه های علمیه شیعی بوده
است.
یکی از محققان معاصر این مزیت نظام آموزشی حوزه را این گونه بیان می کند:
آزادی حضور و عدم تقید به شرایط ظاهری و فرمالیسم پیچیده و خشک اداری در راه کسب علم.
محقق دیگری هم تحت عنوان «انعطاف پذیری برنامه آموزشی » می نویسد:
برنامه درسی از پیش تدوین نشده است، زمان آموزشی هر درس محدود و معین نیست، آموزش مانند مدارس جدید یا مدارس
کشورهای اروپایی و آمریکایی درجه بندی نشده است، به عبارت دیگر کلاس های مرتب و معین وجود ندارد.
این محقق، در جایی دیگر از کتاب خود می گوید:
با این که در مدارس جدید گفته می شود باید برنامه آموزشی با وضع افراد متناسب باشد، مع ذلک در عمل یک برنامه بر همه
تحمیل می شود.
با کمال تاسف نه تنها این مزیت فوق العاده از دست رفته است بلکه این واقعیت تلخ نیز شکل گرفته که کمیت برنامه های دست و
پاگیر مبنا قرار گرفته است.
ابتدا باید دید آن چه انجام می گیرد چیست؟
سپس باید مشکلات فرا روی این جریان را شناخت.
در نهایت به تبیین ارجحیت طرح تقدیمی می پردازیم.
الف) آن چه انجام می گیرد:
۱. دو مرحله عمومی و تخصصی
در دوره عمومی، طلاب بدون این که هدف مشخص و رشته معینی داشته باشند، فقط به عنوان فراگیرندگان معارف اسلامی
دروس متعددی را فرا می گیرند.
در این دوره باید از دانش های گوناگون اطلاعاتی هر چند مختصر فراهم آید تا طلبه با علوم اسلامی بیگانه نباشد و به تعبیری از
هر خرمنی گلی باید چید.
مثلا منطق چون مقدمه همه علوم است، باید در دوره عمومی باشد و کلام هم، چون علم دین است و نمی شود طلبه با عقاید
بیگانه باشد، پس باید در دوره عمومی باشد. یکی از محاسن دوره عمومی این می تواند باشد که برنامه ریزان و خود طلبه، علاقه و
استعدادشان را شناسایی می کنند.
نکته ای که در این جا لازم است یادآوری شود این است که دوره های تخصصی رایج (تخصصی تبلیغ، تخصصی کلام، تخصصی تفسیر
و مانند این ها که اخیرا باب شده است)، در ظاهر دوره تخصصی اند، ولی در واقع دوره عمومی اند.
۲. گزینش جزء جزء برنامه ها
در برنامه رایج، هم کتاب و هم استاد و هم چنین ساعات درسی از طرف مسئولان مربوط تعیین می شود. تعداد کتب و نیز جا به
جایی آن ها و انتخاب استاد هیچ یک در اختیار طلبه نیست و این امر گرچه فقط در شش سال اول (که تعلیم و تعلم در مدارس
انجام می گیرد) وجود دارد و پس از آن بر حسب ظاهر، مشکلی نیست، ولی در این دوره هم باز چون شریان حیاتی (امتحان) در
دست، مسئولان است، مشکل به همان جدیت وجود دارد.
۳. مقررات انضباطی
در نظام فعلی تاکید وافری برحضور و غیاب وجود دارد و با توجیهاتی که نسبتا منطقی هم به نظر می رسد این انضباط مداری یک
ضرورت و پشتوانه برای تکمیل دوره تحصیلی شمرده می شود.
۴. مباحث متراکم
مباحث متراکم از درس های اصلی و جنبی که نه اصلی اصل است و نه جنبی جایگاه شایسته ای دارد.
۵. ارزیابی های فاقد شایستگی
امتحان و ارزیابی برای شناخت درصد فراگیری طلاب که هم اکنون در قالب دو امتحان کتبی و شفاهی انجام می شود، فاقد
شایستگی لازم است.
ب) نقد وضع موجود:
۱. توجه بیش از حد به ظاهر برنامه
یکی از اساسی ترین مشکلات در راه کمال یابی و تحقق اهداف، این است که برنامه ها و روش ها و ابزار کار حیثیت طریقی شان به
حیثیت موضوعی تبدیل شود.
ظاهرگرایی و توجه بیش از حد به شکل ها و نماسازی روش ها، طرق پرداختن به محتوا و هدف را مسدود ساخته که هم نتیجه
سوء قالب بندی شدن اذهان و یک بعد نگری را به دنبال می آورد و هم مانع پیشرفت اندیشه و جلوگیری از نقد و نظر و پژوهش
تحقیقی تکاملی می شود.
علاوه بر این که تشکیل جلسات مداوم و تغییرات پی در پی برنامه ها، زیانی عظیم و غیر قابل جبران را موجب می شود.
با توجه به موارد فوق به نظر می رسد که دانش پژوه باید آزاد باشد، تا خود به انتخاب دست زند و اگر زیانی هم باشد به
ست خودش انجام گیرد و گناهش بر عهده دیگران نباشد. از طرفی لازمه حفظ سلامت نظام تعلیم و تعلم، وجود راهکار متناسب
کنترل کننده است، تحقیقا یگانه راه موفق کنترل، ارایه جزوات علمی است. خلاصه، مهم شناسایی علمیت، تلاش و کوشش
دانش پژوه است نه به بند کشیدن او .
۲. غلبه دوران فراگیری بر دوران فارغ التحصیلی
اغلب طلاب به مرحله فرا تحصیلی دست نمی یابند، لذا قبل از رشد مناسب در همان دوران فراگیری به اقدامات دوران
فارغ التحصیلی می پردازند. این کار اگر به عنوان تحقیق، ابتکار و توسعه اندیشه و بازدهی پژوهشی باشد، هیچ اشکالی ندارد و حتی
مفید هم می تواند باشد، ولی مشکل این جا است که این کار بدون تناسب موضوع و حکم و به خاطر توسعه معیشتی انجام می گیرد.
نمونه این ها را می توان در بعضی اساتید معارف که وارد دانشگاه می شوند ملاحظه کرد. و یا در کتاب نویسی و انتشار آن، بدون
صلاحیت علمی و بدون این که کتاب بار علمی داشته باشد و صرفا تکراری و موضوعات پیش پا افتاده را انتخاب می کنند.
۳. حجیم بودن دوران آموزش
این تکثر گزینی تشتت فکری را به همراه دارد و نیز مانع مطالعه و مباحثه مناسب است.
۴. کافی نبودن هدف دوره عمومی
هدف مورد نظر در دوره عمومی نه تنها مفید نیست، بلکه زیان آور نیز هست. آموزش درس های عمومی که برای آشنایی با
موضوعات علوم مختلف انجام می گیرد، باعث دخالت و نظریه پردازی در آن فن می شود و مشکلات زیادی را پیش می آورد. شاهد
این امر را در اصول فقه به وفور می توان یافت که در ضمن بحث اصولی به مساله ای فلسفی دامن زده می شود آن هم به عنوان
راهکاری اصولی و این بحث فلسفی بر پایه همان آشنایی مختصر – براساس درس های عمومی – به نقض و ابرام کشانده می شود و
مورد رد و قبول واقع می گردد با این که همان بحث در متن فلسفی اش چهره دیگر و نتیجه دیگری دارد. بحث بازگشت قضیه
حقیقیه به شرطیه که در فقه و اصول این همه، جا باز کرده است یکی از صدها ره آورد جریان ناهنجار دخالت نابه جای ناشی از
درس های دوره عمومی است.
۵. تداخل دروس تخصصی در دوره عمومی
برخی بحث ها که برای تحقیق در دوره تخصصی مفید است در متن دروس مقدماتی وارد شده است، با این که آموزش رووس کلی
که به مسایل غیر نظری و غیر اختلافی می پردازد لازم است، اما بحث هایی از قبیل مسوغات ابتدای به نکره و یا مباحث دقیق
مفردات که در مغنی به عنوان یک کتاب درسی انجام می گیرد، چه ضرورتی دارد؟ !
آیا سلف صالح حوزه که آن همه توان علمی داشته اند غیر از این است که در انتخاب درس و استاد آزاد بوده اند و برنامه هایی به این
شکل هم نداشته اند؟ آیا شورا بیش از علمیت طلبه چیز دیگری می خواهد؟ آیا علمیت، به کتاب و استاد خاصی وابسته است؟
ج) موقعیت و رجحان طرح تقدیمی
اگر بخواهیم در قالب جو حاکم و حفظ اصول سنتی به دگرگونی های شکلی و جانبی بپردازیم و شرط موفقیت و صلاحیت اولی
یک طرح را در این زمینه ها ارزیابی کنیم، طرحی که ارایه می شود فاقد این حیثیت است و در گام نخست رد شدنی است، ولی به
لحاظ این که دست یابی به شناسایی و کشف درستی و نادرستی این گونه مسایل مبتنی بر تحلیل صرفا ذهنی است، لذا چه بسا
طرحی فی نفسه صحیح باشد، اما از نظر کارشناسی حاکم، نادرست اعلام شود. نکته اساسی همین جا است که نه براساس
بینش های شخص گرا و جوگرا، بلکه براساس «انظر الی ماقیل ولاتنظر الی من قال » باید مشی کرد. بنابراین باید با توجه به اصل
ابتنای نظریات بر بدیهیات، محتوای درونی یک طرح را ملاحظه نمود و چون هر طرحی که معمولا جنبه آزمونی دارد موفقیت
آن صد در صد نیست، لذا نسبت به موفقیت و نا موفقیت، محتمل الطرفین خواهد بود و باید مورد آزمایش قرار بگیرد تا در صورت
موفقیت اخذ، و در صورت ناموفقیت طرد گردد.
طرح تقدیمی گرچه بر حسب فضای جاری ناموفق است، ولی در عینیت خارجی عدم موفقیت اش قطعی نبوده، لذا حداقل
استحقاق آزمایش را دارد، مضافا بر این که از مزیت های وافری نسبت به نظایر خودش بویژه برنامه رایج برخوردار است؟
نکات قابل ذکر و مزایای طرح
۱. مطالعه دقیق و آزاد اندیشانه طرح تقدیمی و مقایسه آن با سایر طرح ها و برنامه موجود، مزیت این طرح را مسلم می کند.
۲. بر پایه این طرح زواید حذف شده و سعه زمانی در اختیار طلبه قرار گرفته است.
۳. آن چه برنامه ریز باید انجام بدهد مشاوره و ایجاد علاقه در طلبه و تقسیم رشته هاست و این که طلبه نه براساس اجبار که
براساس اشتیاق و علاقه خودش به انتخاب رشته بپردازد.
۴. آن چه منظور نهایی است علمیت است، لذا چینش برنامه به گونه ای است که هم سو با این هدف باشد.
۵. روش کنترل انضباطی و ارزیابی علمی به گونه ای است که نه دست و پاگیر و چالش زاست و نه باعث اضطراب، نه وقت گیر است
و نه سهل انگار.
۶. براساس این طرح که در آن به حذف زواید (یعنی درس های ناهمخوان با رشته انتخابی) پرداخته شده از تشتت فکری طلبه
جلوگیری شده و ذهن با تمرکزی که دارد بهتر و با کیفیتی عالی تر به فراگیری علوم می پردازد.
۷. فاصله فراگیری تا پایان تحصیل به گونه ای است که طلبه علاقه مند به تحصیل در رشته دلخواه، فرصت فراگیری آن را به خوبی
دارد.
۸. درس اخلاق، یگانه درس عمومی است و به نحوی تنظیم شده که بتواند تامین کننده روح اخلاقی در زیر ساخت کلی زندگی
طلبگی باشد.
۹. این طرح جامعیت دارد و همه رشته های تحصیلی را دربر می گیرد و فرصت تحصیلی هر یک، بر حسب تناسب آن رشته مشخص
شده است.
اگر میانگین عمر را ۷۰ سال لحاظ کنیم (متعارف همین است) و ورود به حوزه را از ۱۵ سالگی بدانیم، مجموعا از آغاز ورود به حوزه
تا پایان عمر ۵۵ سال خواهد بود. حال باید از مجموع این ۵۵ سال به نحو مناسبی استفاده کرد. آن چه واقعیت دارد و باید انجام
گیرد و این طرح مدعی آن بوده و بر آن تاکید می ورزد، این است که یک مرحله برای فراگیری منظور شود و مرحله دوم دوران
فارغ التحصیلی و کاربردی در صحنه اجتماع باشد.
مرحله فراگیری نیز خود شامل دو مرحله (مرحله آموزش و تطبیق) است که البته در این جا دو مرحله با هم انجام می شود. از
طرفی این مراحل باید بر اساس میانگین عمر تحصیلی و عمر فراتحصیلی تنظیم شود. ۵۵ سال در اختیار داریم، ۱۰ سال را
اختصاص به مرحله فراگیری می دهیم اعم از مقدماتی و تخصصی و ۴۵ سال دیگر مربوط به مرحله کاربردی خواهد بود که فرد
خود تحقیق و آموزش و یا هر آن چه مربوط به این مرحله است انجام خواهد داد.
البته خوب است شورا کمیته ای در این ارتباط برای بهینه کردن این امر قرار دهد که هم دانش پژوهان به خوبی تامین مالی شوند
و هم امکانات علمی وافر
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 