پاورپوینت کامل اسلام در قاره آمریکا ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
1 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اسلام در قاره آمریکا ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۱۳ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اسلام در قاره آمریکا ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اسلام در قاره آمریکا ۱۱۳ اسلاید در PowerPoint :

>

۲۸

«ادریسی » جغرافی دان مسلمان می گوید: «دریانوردان مسلمان از لیسبون به سوی غرب رفتند و در مناطق میانه
آتلانتیک به جزیره آنتیلا (Antilla) رسیدند.»

او محل جزیره مذکور را روی نقشه نیز نشان داده است. این موضوع نشانگر آن است که مسلمانان آندلس در قرن
دوازدهم میلادی، زمانی که آمریکا هنوز کشف نشده بود، موجبات تماس ساکنین قاره آمریکا را با اسلام فراهم کردند.
می دانیم که بعدها اسپانیایی ها در دوره ای که آمریکا کشف شد، برای مسافرتهای بلند مدت دریایی به استفاده از تجارب
دریانوردان مسلمان مغربی اهتمام ورزیدند.

همزمان با کشف آمریکا و در دوره ای که استعمار اسپانیایی آغاز می شد، تعداد قابل توجهی از مسلمانان نیز در این قاره
جدید ساکن شدند. در اواخر قرن پانزدهم، به دنبال سقوط قرناطه (Girnata) – ۱۴۹۲ – سلاطین کاتولیک مذهب
اسپانیا برای مسیحی کردن مسلمانان و از بین بردن فرهنگ اسلامی اقدام به قتل عام آنان کردند.

بخش قابل توجهی از مسلمانانی که به آمریکا مهاجرت کردند، گمان داشتند با گریز از ظلم و ستم خواهند توانست
آزادانه ایمان مذهبی خود را حفظ کنند. بسیاری از این گونه مهاجرتها پنهانی و با نامهای مستعار غیر اسلامی انجام
می شده است. این است که درباره آن دسته از مسلمانانی که در مهاجرت خود موفق شده و به قاره آمریکا می رسیدند،
اطلاعات دقیقی نمی توان ارائه داد. ولی می توان گفت علی رغم تدابیر سلاطین مسیحی برای جلوگیری از نفوذ
مسلمانان به قاره آمریکا، مهاجرت مسلمانها ابعاد وسیعی یافت.

حتی می دانیم که چارلز پنجم در سال ۱۵۴۳ با روحیه ای که پس از پیروزی آندره دوریا (Anderea doria) بر
الجزایری ها بدست آورد، دستور داد تا همه مسلمانان را از قاره آمریکا بیرون کنند. این امر نشان می دهد که تعداد
مسلمانان تا حدی قابل توجه بوده که برای آنان ناخوشایند بوده است.

در دوره استعمار اسپانیا – پرتقال، بیشتر مسلمانانی که از اسپانیا راهی آمریکا شدند، صنعتکارانی بودند که مانند
همکیشان خود که با پرداخت مالیات در اسپانیا ماندند، در شاخه های مختلف صنعت مهارت داشتند.

طراح و عامل قتل عام مسلمانان و یهودیان، قاضی محاکم تفتیش عقاید وکشیش مخصوص «ایزابل » ملکه کاستیلا (Castilla) ، کاردینال خیمنس (Cardinal ximenes) بود. او درباره مسلمانان گفته بود: «آنها از ایمان ما
محرومند و ما از صنعتکاری آنان ». برخی از همین مسلمانها بودند که با چشم پوشی کلیسا، برای ساختمان بناهای کنار
دریا و تزئین آنها به کار گرفته شدند. صنعتکارانی که به آمریکا مهاجرت کردند، در کارهایی مانند نجاری، کار با فلز،
ساخت آجر، دباغی و کارهای ساختمانی مشغول فعالیت شدند. آنها بویژه در هنر چینی سازی و کار بر روی چوب
روشهای جدیدی ابداع کردند. در چینی سازی که رنگ آبی بر آن حاکم بود، طرحهای هنرمندان مراکش، مصر، سودان و
حتی ایران از مکزیک تا برزیل گسترش یافت. روشهای هنری مسلمانان در تزئینات معماری در آمریکای شمالی تحت
عنوان «استیل کالیفرنیایی » بروز یافته است. می دانیم که در قرن هفدهم «مجلس شهری مکزیکو» برای جلوگیری از ادامه
امتیازات صنفی به هنرمندان اندلسی تصمیماتی را اتخاذ کرده است.

تعداد قابل توجهی از کسانی که در قرن هفدهم و مخصوصا قرن هجدهم، به عنوان برده به آمریکا برده شدند، مسلمان
بودند. تاجران برده در آمریکا مایل بودند زنان و کودکان را به بردگی ببرند، زیرا بدست آوردن آنها آسانتر، قیمتشان کمتر
و جایی که در کشتیها اشغال می کردند، کوچکتر بود.

زنان و کودکان اطلاع محدودی از موضوعات اسلامی داشتند. از این رو، در نتیجه زندگی در اسارت، هویت دینی و ملی
خود را به تدریج از دست می دادند. با این حال، در میان آنان که به عنوان هنرمند، کشتی ساز، بازرگان و حتی برده به
آمریکا آمدند، کسانی وجود داشتند که از علوم اسلامی به خوبی مطلع بودند. دیگران در اطراف چنین کسانی گرد
می آمدند. در برخی موارد کودکان قبل از ترک وطن خود با قرائت قرآن و نماز آشنا بودند. این عوامل موجب می شد که
اسلام به حیات خود به تدریج ادامه دهد. دلیل اصلی اینکه مسلمانان اولیه آمریکا نتوانستند جماعتی مستقل تشکیل
دهند، فشار و ستمهایی بود که بر آنها اعمال می شد. سفر به آتلانتیک دشوار و پر مصرف بود. مهاجران مسلمان گاه
همسران خود را به همراه نمی بردند و در منطقه اقدام به ازدواج و زناشویی با زنان بومی می کردند. بنابراین، فرزندان دو
رگه ای که به دنیا می آمدند، پس از گذشت چند نسل، در جامعه ای که زندگی می کردند، به تحلیل رفته و هضم می شدند.
این نیز یکی دیگر از عوامل عدم تشکیل جماعت مستقل مسلمین در آمریکا بوده است.

در قرن نوزدهم کارگرانی از کشورهای آسیایی با امضای قراردادهای کار، به آمریکا عزیمت کردند. به این ترتیب، در قاره
آمریکا برای مسلمانان، دوره جدیدی آغاز شد. مسلمانان مذکور علی رغم برخی دشواریها، با معضلات عدیده ای که
قبلی ها مواجه بودند، روبرو نشده، ارتباط خود را با وطن خود ادامه دادند. آنها به لحاظ اطلاع از معارف و علوم اسلامی
نیز در حد مطلوبی بودند. همه این عوامل باعث می شد که کارگران مزبور بتوانند هویت خود را حفظ نموده، گروههای
اسلامی متعددی را بوجود آورند. کشورهای استعمارگری مانند انگلستان و هلند، کارگران را برای کار کردن به آمریکا
اعزام می کردند. تعداد این کارگران و آن دسته از افرادی که از سرزمینهای عثمانی به آمریکا مهاجرت می کردند، قابل
توجه بوده است.

در نیمه دوم قرن نوزدهم، کشور عثمانی شاهد برخی تحولات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود. این امر مصادف بود با
پیشرفتهای صنعتی کشورهای شمال آمریکا. همچنین حجم زراعت و کشاورزی در آمریکای جنوبی افزایش چشمگیری
یافته بود. امکان بوجود آمده در بازار کار و دستمزدهای بالا موجب تشدید مهاجرتها به قاره آمریکا گردید. برخی منابع
ذکر می کنند که مهاجران مسلمان از سال ۱۸۲۰م از عثمانی عازم ایالات متحده آمریکا بوده اند. با این حال، باید گفت
اولین مهاجرتها از سوریه و در سال ۱۸۶۰م آغاز شده است. تعداد کسانی که اقدام به مهاجرت می کردند، در سالهای اولیه
اندک بود. اما سالهای ۷۹ – ۱۸۷۸ و۹۷ -۱۸۹۶ میلادی به دلیل آزادیهای نسبی ایجاد شده توسط حزب اتحاد و ترقی با
وقوع جنگ بالکان شاهد افزایش تعداد مهاجران بوده ایم. بویژه آمار مهاجرتها در سالهای ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۴م به اوج خود
رسید.

البته اغلب مهاجرانی که در سالهای مذکور به آمریکا می رفتند، مسیحی بودند; اما با مطالعه مدارک به جا مانده از
عثمانیان، در می یابیم که حداقل ۱۵ تا ۲۰% رقم مهاجران را مسلمین تشکیل می داده اند که این نیز رقم قابل توجهی
است. با اینکه در این زمینه آمار مشخصی در دست نیست، ولی آنان که در این مورد تحقیقاتی بعمل آورده اند، می گویند
تعداد مهاجرین سوری و لبنانی در بین سالهای ۱۹۱۴ تا ۱۹۶۰م، ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر بوده است. با دقت در مطالب مطرح
شده، می توان گفت در فاصله زمانی مذکور، احتمالا بالغ بر یک میلیون نفر از مردم سرزمینهای تحت حاکمیت عثمانی به
آمریکا مهاجرت کرده اند; نیمی از این تعداد از کشورهای سوریه و لبنان و بقیه از آلبانی، مقدونیه، تراکیا و مناطق
مختلف دیگر آناتولی بوده اند.

البته تعداد قابل توجهی از این رقم به مرور زمان به کشورهای خود بازگشته اند. در موضوع بازگشت، بویژه مهاجران
سوری در اولویت بودند و رقم کامل مهاجرانی که به کشور خود بازگشته اند، یک سوم مجموع مهاجرت کنندگان تخمین
زده می شود.

برخی از پژوهشگران مدعی شده اند مهاجرت مسیحیان سوری، بویژه برای رهایی از تهدیدات مسلمانان بوده است. آنها
در این راستا به شورشهای دروزیان، عدم توانایی در کنترل هرج و مرجها، گسترش فساد در بین ماموران دولتی و از بین
رفتن امنیت تاکید می کنند. اغلب کسانی که برای اولین بار از سوریه اقدام به مهاجرت می کردند، از طبقات زیرین
جامعه بودند که غالبا بعد از پس انداز مقداری پول باز گشتند. آن دسته از این قبیل افراد که با پس انداز بیشتری به
کشور خود بازمی گشتند، در شهرستانها طبقه ای ممتاز را تشکیل می دادند و این امر تمایل به مهاجرت را در دیگران
افزایش می داد.

از دلایل عمده مهاجرت مسلمانان نیز می توان مطلوب نبودن وضع سیاسی اقتصادی و بویژه اجبار در خدمت نظام
وظیفه و تفاوتهایی که در اجرای این قانون اعمال می داشتند را ذکر نمود.

مطالبی که از ظلم و فشار و رفتارهای ناخوشایند در خصوص این مهاجرتها گفته می شود، عموما برای جلب نظر و
حمایت مسیحیان آمریکا و اروپا است. چنین ادعاهایی که عموما در مطبوعات ایالات متحده آمریکا مطرح می شده
مبتنی بر گزارشات میسیونرهای مسیحی است که هر دریافت مالیاتی را فشار و هر اعمال حاکمیتی را اختناق
می نامیدند! حرکت جلب حمایت مسیحیان ایالات متحده آمریکا در اوایل قرن بیستم با اقدامات آن دسته از مهاجران
روشنفکری که برای تقویت حرکتهای ملی گرایانه اقدام به انتشار روزنامه و مجله می کردند، در حالتی جدی تر به رویارویی
با حکومت عثمانی و اسلام تبدیل شد. این قبیل روشنفکران درصدد بودند خود را به عنوان سخنگوی سیاسی مهاجرانی
که به کشورشان برمی گشتند، معرفی کنند. یکی از راههای دیگر برای تامین حمایت مسیحیان، این بود که اعلام
می کردند برخی از مهاجران، حتی آنها که از آناتولی و یا جای دیگر اقدام به مهاجرت کرده بودند، توسط مسلمانان از
قدس اخراج شده اند. در برخی موارد نیز بعضی از مهاجران مسیحی خود را مسلمان می نامیدند و پس از مدتی دوباره به
دین قبلی خود بازگشته و از این طریق سود مالی کسب می کردند. تازمان پایان جنگ جهانی اول، همه کسانی را که از
سرزمینهای عثمانی به آمریکا مهاجرت می کردند، به دلیل آنکه شهروند عثمانی بوده و گذرنامه آن دولت را حمل
می کردند، صرف نظر از نوع دین و ملیتشان، «ترک » می نامیدند. این واژه در معنایی وسیعتر مترادف کلمه مسلمان نیز
بکار می رفته است. هنوز در برخی از کشورها، بویژه کشورهای آمریکای لاتین، نام خانوادگی تورکو (turco) وجود دارد.

مهاجران مسلمان قادر بودند پس از گذشت مدت کمی، خود را با جوامع مسیحی انطباق دهند، ولی از آنجا که آنها
عموما مردان مجردی بودند و علاقه داشتند طبق رسم و رسوم خود ازدواج نمایند، غالبا نمی توانستند جماعات و
گروههای نیرومندی تشکیل دهند. در میان آنها کسانی که بتوانند ارشاد دیگران را به عهده بگیرند، کم بود. همچنین
اندک بودن تعداد زنان که در تداوم فرهنگی یک نسل عنصر اصلی در خانواده را تشکیل می دهند، موجب می گردید
گروههای مهاجر مسلمان ضعیف باقی مانده، در بستر زمان از بین بروند. البته بازگشت به مام میهن نیز در این موضوع
نقش مؤثری داشته است.

وضعیت مسلمانان در قاره آمریکا به تفکیک کشورها به شرح زیر می باشد:

کانادا

شکل گیری گروههای مسلمان مهاجر در کانادا در دو زمان، یکی قبل از جنگ جهانی دوم و دیگری پس از آن بوده است.
براساس سرشماری سال ۱۸۷۱م، در مجموع دوازده نفر مسلمان در کانادا زندگی می کرده اند. این رقم در سال ۱۹۰۱م به
۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر که متشکل از ترکها و اعراب بودند رسید. بعدها دولتهای حاکم بر کانادا از افزایش تعداد مهاجران که
بواسطه مهاجرتهای جدید صورت می گرفت، جلوگیری کردند. به همین جهت، رقم مسلمین در سالهای ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۵
بسیار کاهش یافت. تعداد مسلمانان در سال ۱۹۵۱م، ۱۸۰۰ نفر، در سال ۱۹۶۱م،۵۸۰۰ نفر، در سال ۱۹۷۱م، ۳۴۴۳۰ نفر، و در
سال ۱۹۸۲م، ۱۲۰۰۰۰ نفر بوده است.

۴۵% مسلمانان این کشور پاکستانی و هندی هستند، قریب همین نسبت نیز متعلق به اعراب است. تقریبا نیمی از
مسلمانانی که در کانادا زندگی می کنند، در شهر تورنتوی ایالت Antario ساکن هستند. آنها پس از کاتولیکها و یهودیان
بزرگترین اقلیت دینی به شمار می روند.

در سالهای اخیر عمدتا مسلمانانی ساکن کانادا شده اند که از تحصیلات عالی برخوردار هستند.

مسلمانان کانادا از نظر تشکلهای اسلامی، در مقایسه با مسلمانان ایالات متحده آمریکا، برزیل و آرژانتین، در وضع
مطلوبتری قرار دارند. نخستین انجمن اسلامی در سال ۱۹۲۰ در «ادمونتون » (Edmonton) تاسیس شد و در همانجا
مسجدی نیز بنا گردید. پس از جنگ جهانی دوم نیز انجمنهای اسلامی متعددی در ویندوسور، لوندن، تورنتو، ولاک
لابیش و مناطق دیگر به ترتیب در سالهای ۱۹۵۴، ۱۹۵۵،۱۹۵۶،۱۹۵۷ تاسیس گردید.

در حال حاضر، حداقل پنجاه انجمن و جمعیت اسلامی در کانادا مشغول فعالیت می باشد. بعدها انجمنهای منطقه ای
نیاز به همکاری و تعاون را در سراسر کشور بیش از پیش حس کرده، در سال ۱۹۷۳ اقدام به تاسیس «شورای انجمنهای
اسلامی کانادا» Muslim Communities of Canada-CMCC) (the council of نمودند.

شورای مذکور در زمینه های آموزش، جوانان، زنان، دین، روابط مردمی و انتشارات فعالیت نموده، با سازمانهای
دانشجویی در کانادا و ایالات متحده آمریکا نیز همکاری دارد. در کانادا حدود پنجاه مسجد وجود دارد که هر یک از آنها به
عنوان یک مرکز اسلامی و محلی برای آموزش قرآن شناخته می شوند.

مهمترین مساجد در شهرهای زیر واقع شده اند: ادمونتون ۱۹۸۳ (مسجد الرشید)، لاک لابیش ۱۹۸۵، لوندن ۱۹۶۵،
ویندسور۱۹۶۹، تورنتو ۱۹۷۰، مونترال ۱۹۷۲، اوتاوا ۱۹۷۸، در مدارس کانادا دروس دینی آموزش داده نمی شود، ولی در
چارچوب دروس تطبیقی ادیان، در برخی مدارس درباره اسلام نیز بحثهایی صورت می گیرد.

در سال ۱۹۵۳ در دانشگاه مک گیل و پس از آن در دانشگاه تورنتو «انیستیتوی تحقیقاتی اسلام » تاسیس گردید. مهمترین
نشریه ای که به طور مرتب به زبانهای انگلیسی و عربی به چاپ می رسد، نشریه «اسلام – کانادا» است که از سال ۱۹۷۲م
منتشر می شود.

ترینیداد و توباگو

اولین ورود مسلمانان به جزایر ترینیداد و توباگو مصادف با انتقال برده های آفریقایی قبیله ماندینگو به این جزایر و
بکارگیری آنها در مزارع نیشکر رفت. در فاصله سالهای ۱۷۷۷ تا ۱۸۰۲ میلادی و خصوصا پس از استعمار انگلستان در
سال ۱۷۹۷ و آغاز تجارت برده و انتقال آنها از سنگال، قریب ۰۰۰/۲۰ نفر به منطقه مذکور آورده شد.

برده ها که عموما مسلمان بودند، بر اثر فشار صاحبان جدیدشان نتوانستند از هویت دینی خود محافظت نمایند;
نامهایشان تغییر یافت و برای آنکه از ظلم و تعدی نجات یابند، یا دین مسیحیت را پذیرفتند و یا مجبور شدند همانند
مسیحیان زندگی کنند. با این حال، مسلمانان ماندینگویی کوشیدند با تبعیت از «محمد بت » که از سال ۱۸۳۰م در بخش[ prot Of Spain ] ساکن شده بود و رهبری مسلمانان بومی را با قدرت به عهده گرفته بود، هویت خود را حفظ
نمایند.

آن دسته از مسلمانان ماندینگویی که برده نبودند و سالهای ۱۸۵۰ – ۱۸۴۰م به جزایر ترینیداد و توباگو مهاجرت کردند،
در حراست از دین و فرهنگ خود کاملا موفق بوده اند. بخشی از مسلمانان نیز که در فاصله سالهای ۱۸۱۸ تا ۱۸۲۵م در
قسمتهای شرقی جزایر مذکور ساکن شده بودند، در تبلیغ اسلام در میان اهالی بومی موفق بودند، به نحوی که کواره[QUARE] در سال ۱۸۴۰م به شهری که جمعیت غالب آن مسلمان بود، تبدیل شد. البته این روند مدت زیادی ادامه
نیافت.

در سال ۱۸۳۴ قانون برده داری در جزیره ترینیداد لغو شد. بنابراین، برخی از برده ها تصمیم به بازگشت گرفتند. همین
موضوع موجب وارد آمدن ضربات جدی بر اقتصاد منطقه گردید.

انگلستان برای جبران این امر اقدام به عقد قراردادی نمود که براساس آن، از سال ۱۸۵۴ تا ۱۹۱۵م، کارگران هندی را که
شامل مسلمانان نیز بود، به جزایر مذکور منتقل می کرد. شرایط زندگی این مسلمانان نیز صرفنظر از برخی حقوق که
برخوردار بودند، با وضع برده های آفریقایی تفاوت چندانی نداشت. میسیونرهای مسیحی برای دور نمودن آنان از اسلام،
فعالیتهای گسترده ای کردند، حتی گاه با اعمال قهرآمیز، اقدام به برهم زدن نمازهای جماعت مسلمانان نمودند.

این بود که مسلمانان هندی مجبور شدند به طور پنهانی اعتقاد به دین و مذهبشان را ادامه دهند. بسیاری از آنان در
پایان مدت قراردادشان به دلیل تنگدستی در هندوستان، مجبور می شدند به اقامتشان ادامه دهند. آنها بر خلاف
مسلمانان آفریقایی، ارتباط خود را با میهن اصلی ادامه داده، در حفاظت از دین و فرهنگ خود موفق بودند.

سید عبدالعزیز افغانی که در سال ۱۸۸۳م، به عنوان کارگر به جزیره ترینیداد آمده بود، پس از اتمام مهلت قراردادش،
گروهی به نام «جمعیت هند شرقی » را تاسیس نمود. (۱۸۹۳م) او تا زمان مرگ، ریاست جمعیت مذکور را برعهده داشت.
وی در سال ۱۹۰۷ سمت قضاوت در ترینیداد را عهده دار شد و برای ساختن تعداد زیادی مسجد فعالیت نمود، همچنین در
سال ۱۹۲۶م در تشکیل «جمعیت جوانان مسلمان » سعی و کوشش کرد. وی در همان سال جمعیتی به نام «تقویه الاسلام »
را تاسیس نمود. این جمعیت بعدها نمایندگی مسلمانان را در نزد حکومت عهده دار شد. در سال ۱۹۱۴م فردی به نام
«مولانا حاج صوفی شیخ محمد حسن حنفی قادری » به جزیره ترینیداد آمد. او به مردم هشدار داد که بدون هیچ
ملاحظه ای باید از اسلام تبعیت کرد; زنان نیز مجبورند حجاب را به طور کامل رعایت کنند. وی با اینکه مدت کمی در
ترینیداد اقامت داشت، با اقدامات خود موجب شد اسلام جانی دوباره بگیرد. در سال ۱۹۳۷م نیز یک روحانی به نام «ناظر
احمد» از هند به ترینیداد آمد و برای تاسیس مدارس همکاریهایی نمود.

در سال ۱۹۴۵م اسلام در ترینیداد دین رسمی محسوب نمی شد و به همین دل

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.