پاورپوینت کامل نظریه توسعه ۷۷ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل نظریه توسعه ۷۷ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۷ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل نظریه توسعه ۷۷ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل نظریه توسعه ۷۷ اسلاید در PowerPoint :

>

۹۸

توسعه چیست؟

دنیای مدرن، دنیای تلاش در جهت گسترش رفاه مادی و افزایش قدرت و سیطره ی آدمی بر طبیعت است. این دنیا ماهیتاً مبتنی بر سودجویی، کمیت انگاری و سوداگری است. در واقع انگیزه دائمی پیشرفت که در انسان مدرن به صورت یک دغدغه درآمده است یکی از ارکان روح و تفکر مدرن است که صورت تئوریزه اقتصادی ـ اجتماعی آن، همان طرح پاورپوینت کامل نظریه توسعه ۷۷ اسلاید در PowerPoint است.

هایلبرونر اقتصاددان و محقق آمریکایی می گوید:

«تا آن جا که می دانیم انگیزه ی سودجویی با پیدایش انسان نوین پدید آمده است. حتی امروز هم اندیشه سود طلبی به خاطر سود، برای بسیاری از مردم جهان بیگانه است و غیبت آن در بیشتر طول تاریخ مدون محسوس و آشکار است… این سودجویی و این فکر که هر کس باید مدام در پی بهبود زندگی مادی خودش باشد، فکری است که برای بیشتر مردمان طبقات پایین و متوسط در مصر، یونان و روم نا آشنا و با فرهنگ قرون وسطی کاملاً بیگانه بوده است و فقط در دوره ی رنسانس و دوره اصلاحات در همه جا پراکنده شده، در حالی که غیبت آن در بین اکثر تمدن های شرقی محسوس است. این مشخصه اجتماعی که در همه جا خودنمایی می کند، چیزی شبیه صنعت چاپ است که کاملاً تازه است… نبودن فکر سودجویی به صورتی که راهنمای عادی روزانه باشد… موجب شده است که دنیای قرن های دهم تا شانزدهم با دنیایی که پس از آن آغاز شده، تفاوت فاحشی پیدا کند.»

استاد شهریار زرشناس در کتاب توسعه چنین آورده اند:

«بی تردید تأمل کردن در معنای سیطره جویانه و سودخواهانه پیشرفت و توسعه به معنای انکار یا مخالفت با آبادانی و راحت شدن زندگی بر روی این سیاره نیست زیرا این مخالفت یا انکار اگر هم ممکن باشد مهمل است نه مطلوب. چرا که مخالفت با امری تحقق یافته و فراگیر که جزیی از تاریخ مقدور و مسیر تکاملی آدمی در این کره خاکی است، امر عاقلانه ای نیست. غرض، بیان ماهیت آن چیزی است که آن را به عنوان یکی از مشهورات و باور های مقدس زمانه پذیرفته ایم و در آن هیچ تأملی نداریم.»

تقابل توسعه و اسلام

توسعه در واقع فرموله نمودن عقلانی امیال آدمی برای دگرگون کردن وضع مادی زندگی خود، در مسیر سود طلبی بیشتر و بیشتر است. مطابق آن چه که از تعریف اسلام می دانیم، اسلام دین امت میانه است. امتی که از افراط و تفریط به دور است، چیزی که در اسلام در رابطه با تمام امور علی الخصوص امور مادی و نفسانی بر آن سفارش شده است اعتدال است. به عبارت دیگر تلاش برای امرار معاش و کسب سود به صورت عقلانی و در حیطه احتیاجات و به قدر کفاف و از راه صحیح و شرعی امری است که در اسلام به آن سفارش شده است و بالعکس اسلام با هر امری که تحریک قوای نفسانی بیش از حدود عقلی و شرعی آن باشد مخالفت نموده است. چنان که به طور مثال نفسانیات و امیال شهوانی انسان در حدود شرعی خانواده و آداب زناشویی مقبول و سفارش شده است و خارج از آن مقبون و نکوهیده است.

سید شهیدان اهل قلم شهید آوینی، این فرهنگ را به زیبایی به تصویر کشیده است و می نویسد:

«نگاهی به شهر بینداز؛ عقل غربی سیطره یافته و وجود بشر را در دایره المعارف خویش معنا کرده است، بی دردی و لذت پرستی توجیه عقلانی یافته است و از میدان های ورزشی تا کلاس های دانشگاه “رب النوع تمتع” است که پرستیده می شود…»

ایجاد بشر جدید

تفکر توسعه محور در مسیر سود طلبی بیشتر و بیشتر است. این سود طلبی زمانی بر وجود آدمی حاکم می گردد که گوهر وجودی آدمی نه با روحانیت که با نفسانیت و نه با نفس مطمئنه که با نفس اماره تعریف می گردد، بنابراین برای پیدا شدن امری به نام اصل پیشرفت و تئوری توسعه باید ابتدا بشر جدیدی پدید می آمد که ساحت ناسوتی وجود او بر وجه روحانی اش غلبه می کرد و این موجود نه با جنبه های روحانی و معنوی که با نیاز های جسمانی و حیوانی اش تعریف می شد. چنین موجودی بنا به تعبیر « نیچه » اراده معطوف به قدرت است و پیش از آن که با نطق تعریف گردد با حیوانیتش تعریف می گردد.

توسعه و عقل منقطع از وحی

بی تردید ایجاد آبادانی و رفاه در دنیا و اداره سالم و عادلانه نظام معاش آدمیان امری مطلوب و ضروری است و باید به طور جدی نسبت بدان همت گماشت اما فرق است که آدمی در نسبت قرب به حق و در ساحت تفکر دینی اقدام به اصلاح امور دنیایی خود بپردازد یا در دوری از حق و حقیقت و در ذیل نفسانیت خود و به مدد عقل منقطع از وحی و بر مبنای اهواء خود دست به کار اداره زندگی دنیایی و مناسبات معاش خود گردد.

مدل های مختلف توسعه که صورت اجمالی آن ها از نیمه قرن نوزدهم و صورت تفضیلی و صریح آن از نیمه قرن بیستم مطرح گردیده است چیزی نیست مگر بیان اقتصادی و تئوریک تحقق دنیایی بر مبنای عقل منقطع از وحی و دائر مداری بشر و حاکمیت نفس اماره.

نتیجه توسعه در جهان امروز

از فردای جنگ جهانی دوم شاهد ظهور و گسترش نظریه های توسعه ای بوده ایم که دغدغه ی اصلی آن ها در ظاهر توصیف و تبیین وضعیت نابسامان کشورهای جهان سوم و ارائه ی راه حل هایی برای بهبود آن و در نهایت توسعه ای بوده است که تعریف آن از نظر گذشت.

شاید اگر فقط نظر به ظواهر امور نماییم، باور کردن این ادعا دشوار باشد که جهان امروز، چندان فضای مناسبی برای زندگی نیست. جهان امروز ما پر از بی عدالتی، فقر، تبعیض، فساد و خلاءهای عمیق معنوی و روحی و ایمانی است، علی رغم ظهور غول آسای تکنولوژی جدید و علی رغم همه وعده های پیشرفت و تحقق بهشت زمینی، هنوز فقر و گرسنگی معضل بزرگی است که حل نشده باقی مانده است.

مطابق آمار ارائه شده در کنفرانس بین المللی غذا در رم در حدود ۸۰۰ میلیون نفر ـ یعنی تقریباً یک هفتم انسان ها ـ در سراسر جهان با مشکل گرسنگی دست به گریبان هستند.

در بریتانیا بیش از سی درصد مردم در زیر خط فقر زندگی می کنند و این در حالی است که در همین کشور، چک های پاداش کارکنان پولی و بورس در لندن از یک میلیون دلار بیشتر بوده است.

مطابق آمار رسمی، میزان فقر در کودکان ایالات متحده، بیست و یک و نیم درصد اعلام شده و باز در همین کشور آمار رسمی حکایت گر این است که افرادی که با مشکل گرسنگی روبرو بوده اند، حدود سی میلیون نفر است.

آن چه آمد جزئی بود از تصویر ناعادلانه ای که درکشور های مدعی مدرنیزاسیون حاکم است. وضعیت در دیگر نقاط جهان اگر بدتر از این نباشد، قطعاً بهتر نیست.

خواستگاه توسعه

در ادبیات توسعه: مدرنیزاسیون، وابستگی و نظام جهانی، سه نظریه اصلی هستند که در خصوص توسعه در کشورهای جهان سوم مطرح شده اند.

با شروع شعار آزادی، برابری و برادری در انقلاب فرانسه که تجلی عقل سیاسی عصر روشنگری بود شاید ژرف نگرانی بودند که تناقض بنیادین آزادی لیبرالی را با برابری صوری بر مبنای حقوق بشر اومانیستی درک می کردند. لکن برای اثبات واقعی تناقض ذاتی این دو مقوله و انتخاب یکی از دو شق آزادی یا برابری، تجربه ای دویست ساله لازم بود تا تفکر مدرن و ناتوانی آن در انتخاب یکی از دو مقوله مذکور شناخته شود.

حقیقت موضوع این است که مدرنیته تنها دو صورت کلی برای بشر به وجود آورده است “سرمایه داری و سوسیالیسم” که تنها بر سر یک موضوع با یکدیگر اختلاف دارند و آن تنها در شکل مالکیت خصوصی یا مالکیت دولتی می باشد و شکل اقتصاد مختلط (سوسیال دموکراسی) هندسه ای مختلط از دو نحله فکری گفته شده می باشد و مدرنیته نتوانسته است مدل دیگری برای اداره زندگی بشر ارائه دهد و مدل های مذکور نیز هیچ گاه نتوانتسته اند برابری و آزادی را تحقق بخشند چرا که روح تمدن مدرن سرمایه سالارانه است؛ خواه کاپیتالیسم حاکم باشد یا سوسیالیسم.

چند پرسش اساسی

در واقع سرنوشت تاریخی ما و همه ی اقوام دیگر هر یک به شکلی و در مرتبه ای با مدرنیته پیوند خورده است، آنان که پس از رنسانس و جریان رفورماسیون مذهبی و عصر روشنگری و انقلاب های دموکراتیک و نهایتاً انقلاب صنعتی به مدرنیته دست یافتند اکنون در زمره کشور های توسعه یافته و پیشرفته و قطب های صنعتی جهان به حساب می آیند. اما آن هایی که مسیر تاریخشان چیزی غیر از این بود، اینک باید در قالب «برنامه های توسعه» راهی برای ورود و استقرار در عالم مدرنیته بیابند.

ولی در این خصوص چند پرسش اساسی لازم است:

۱) آیا در کنار غول های اقتصادی جهانِ امروز و دنیای مدرن، جهان جنوب با اقتصادی ضعیف و کم بنیه و با مدل های غربی گفته شده می تواند شبیه جهان شمال گردد و اقتصاد هایی مستقل و خود کفا و پویا پدید آورند؟ آیا چنین چیزی اصلاً دست یافتنی است؟

۲) به فرض تحقق توسعه در یک کشور در حال توسعه و تبدیل آن به یک ابر قدرت اقتصادی و تکنیکی، آیا سعادت و سلامت بشر بدین طریق تامین شده است؟

۳) آیا قومی که به توسعه دست یافته، لزوماً کامل تر، سعادتمند تر و سالم تر است؟

نظریه های توسعه و سه مکتب غالب در رشته توسعه:

رشته توسعه در اواخر دهه ۱۹۵۰ زیر نفوذ مکتب نوسازی قرار داشت. مکتب وابستگی در اواخر دهه ۶۰ با سلطه آن به معارضه برخاست. در اواخر دهه ۱۹۷۰، با پیدایش مکتب نظام جهانی، دیدگاه دیگری برای بررسی مساله توسعه پدیدار گشت.

خواستگاه و چیستی مکتب نوسازی

این مکتب را می توان محصول تاریخی سه رویداد مهم در دوران بعد از جنگ جهانی دوم به شمار آورد.

اولین رویداد آن ظهور ایالات متحده به عنوان یک ابر قدرت بود. در حالی که جنگ جهانی موجب تضعیف سایر کشور های غربی مانند بریتانیای کبیر، فرانسه و آلمان شده بود. آمریکا با اجرای طرح مارشال برای بازسازی اروپای جنگ زده به یک رهبر جهانی مبدل گردید.

واقعه دوم گسترش جنبش جهانی کمونیسم بود چرا که اتحاد شوروی نفوذ خود را نه تنها در اروپای شرقی بلکه حتی در چین و کره (در قاره آسیا) گسترش داده بود.

رویداد سوم تجزیه امپراطوری های استعماری در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین بود، که موجب ظهور شمار بسیاری از ملت های جدید در جهان سوم گردید. این کشور ها هر کدام به دنبال الگویی برای رشد و توسعه اقتصادی و هم چنین اعتلای سیاسی و اقتصاد خود بودند. و دولت آمریکا برای جلوگیری از غلطیدن کشور های مزبور به دامان بلوک کمونیستی اندیشمندان علوم اجتماعی را به مطالعه درباره کشور های جهان سوم ترغیب نمود.

دو نظریه اساسی در این مکتب وجود دارد: ۱ـ تکامل گرایی ۲ـ ساختارگرایی.

۱ـ تکامل گرایی

نظریه تکامل گرایی که محصول قرن نوزدهم است پس از بروز انقلاب صنعتی و انقلاب فرانسه به وجود آمد و از ویژگی های اصلی این نظریه این بود که:

اول: تغییر اجتماعی فرآیندی یک سویه و خطی می باشد. به عبارتی جامعه انسانی به طور اجتناب ناپذیری در راستای یک جهت و از مرحله ای بدوی به مرحله ای پیشرفته سیر می کند. بدین ترتیب سرنوشت تکامل انسان از قبل مقدر شده است.

دوم: نظریه مزبور یک قضاوت ارزشی را به این فرآیند تکاملی تحمیل می کند و به عبارتی حرکت به سمت مرحله آخر مثبت و ارزشمند تلقی می شود یعنی رسیدن به همان سرمایه داری غرب. چرا که نشانه پیشرفت، انسانیت و تمدن است.

سوم: تکامل گرایان فرض می کردند که آهنگ تغییرات اجتماعی به صورت تکاملی و نه انقلابی به وجود می آیند و قرن ها طول می کشد تا یک جامعه ساده و بدوی به یک جامعه مدرن و پیچیده تبدیل گردد.

۲ـ ساختارگرایی

بخش دیگر میراث تئوریک مکتب نوسازی، نظریه ساختارگرایی تالکوت پارسونز (۱۹۵۱) است. پارسونز با تحلیل های خود به این نتیجه می رسد که:

در جوامع سنتی روابط شخصی حاکم بوده و در جوامع پیشرفته روابط به صورت غیر شخصی در آمده است. به طور مثال در جوامع سنتی روابط کارفرما با کارگر یک رابطه احساسی و چهره به چهره است و کارفرمایان با کارگران مانند اعضاء خانواده خود رفتار می کنند و حتی زمانی که شرکت هایشان در حال ضرر هستند حاضر به اخراج کارگران نمی شوند اما در جوامع پیشرفته اوضاع کاملاً معکوس بوده و روابط اجتماعی عموماً به سمت حالت غیر شخصی، بیگانه و غیر مستقیم پیش می رود.

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.