پاورپوینت کامل عرصهای عملکرد صهیونیسم بین الملل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل عرصهای عملکرد صهیونیسم بین الملل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۱۲۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل عرصهای عملکرد صهیونیسم بین الملل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

بخشی از متن پاورپوینت کامل عرصهای عملکرد صهیونیسم بین الملل ۱۲۰ اسلاید در PowerPoint :

>

به زعم «عجاج نویهض» ار محققین فلسطینی منظور از واژه ی پروتکل فرمول است که تصمیمات باند معروف دانشوران صهیون به وسیله آن ها تدوین شده است (عجاج نویهض،۱۳۸۱،۴۴) در واقع باید بیان داشت که پروتکل ها برنامه های درونی هستند که اقتصاددانان و سرمایه داران یهود برای ویران کردن بنای مسیحیت، قلمرو پاپ و در نهایت اسلام، آن ها را تنظیم کرده اند (همان،۴۲) بر این اساس می توان گفت که یهودیان پس از زندگی در سرزمین های مختلف و آشنایی با فرهنگ ها و ملل، در یک کار عمیق تشکیلاتی و با هدف برپایی نظام جهانی مورد نظر خود اقدام به برپایی جلساتی با موضوعات متنوع و روزآمد با استفاده از تجربیات عوامل و دانشمندان خود نمودند تا از طرفی به تدوین برنامه های استراتژیک خود بپردازند و از طرف دیگر با روش های مختلف این برنامه ها را برای ایجاد شکاف طبقاتی در دولت ها و نظام های جهان عملیاتی نمایند و با این کار در نهایت بتوانند عرصه ی اقتصادی جهان را به سیطره در آوردند.

نکته قابل توجه این است که عمده پیشرفت های این طرز فکر بر پایه ی بزرگ نمایی و ایجاد رعب و وحشت بوده و آن چه که اساس موفقیت این گروه می باشد برنامه ریزی و کار دقیق تشکیلاتی است. حال آن که در مقابل هیچ تفکر یا تشکیلات منسجمی برای مبارزه موجود نبوده و در صورت وجود با وسایل و روش های متفاوتی به چالش کشیده شده و از بین رفته است. ولی در هر زمان که گروه یا ملتی به مقابله و ایستادگی پرداخته اند آثار عقب نشینی و به هم ریختگی طرف مقابل ظاهر شده است چنان که انقلاب اسلامی ایران و همچنین حزب الله لبنان را می توان از این دست قلمداد نمود. سعی این مقاله بر آن است که تنها به روش های عملیاتی این گروه پرداخته اند و مخاطب خود را نه به انفعال بلکه به حرکتی جهنده در راه مبارزه تشویق نماید.

صهیونیسم و پروتکل ها

لغت صهیونیسم برگرفته از تپه ای به نام صهیون در فلسطین می باشد که به ایدئولوژی گروهی خاص از یهودیان نسبت داده می شود.

پروتکل های صهیونیسم اولین بار توسط پلیس سیاسی رژیم تزاری در روسیه از جلسه ای که با حضور تئودور هرتزل و گروهی از یهودیان برپا شده بود کشف می شود و پس از آن در سال ۱۹۰۱ تا ۱۹۰۵ میلادی یعنی در ابتدای قرن بیستم توسط یک نویسنده روسی تجدید چاپ می گردد. لکن این که این سند نخستین بار توسط چه کسی به علمای صهیونیست نسبت داده شده است مشخص نیست اما به دلیل لحن دستوری مفاد مختلف اجرایی آن به عنوان ایدئولوژی صهیونیسم نامیده می شود.

این مسئله از آن جهت با اهمیت است که این احکام در تمامی ابعاد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و به نحوی عمیق دارای روش عملکردی مطابق با آن چه در صحنه های جنگ روانی مشاهده می شود هستند. به عنوان نمونه در یکی از این پروتکل ها این گونه آمده است:

«هدف اساسی مدیران، این است که قدرت فکر کردن را تضعیف کنند تا افکار از پرداختن به مسائل اساسی منحرف شود» (رحمانی، ۱۳۶۹،۱۱۹) هنری فورد که به دلیل افشاءِ انطباق بسیاری از حوادث مصنوعی، مضامین ساختگی و تشکل های متعدد با این پروتکل ها مجبور به عذرخواهی از رهبر وقت «انجمن یهودیان آمریکا» شد حتی پس از فشارها و مشقت های بسیاری که تحمل نمود هیچ گاه درستی تحلیل های منتشره را تکذیب نکرده و بسیاری دیگر از روشنفکران غربی نیز مسائلی از قبیل هولوکاست، فراماسونری و… را حوادثی برگرفته از این پروتکل ها دانسته اند. در واقع آن ها بر این نظرند که رسانه ها، تئاتر، هنرهای روز، فرقه سازی، تبلیغ فساد، تجارت برده های جنسی، مواد مخدر و… تبلور این پروتکل ها هستند که در جهت جنگ روانی بر شاخه و برگ آن افزوده شده است. در این راستا برآنیم تا به بررسی برخی از این موارد بپردازیم:

۱ـ کارکرد زبان در جنگ روانی

از دیدگاه «گوبلز» همیشه موفقیت از آن کسی است که نخستین کلمه را به گوش مردم برساند ( فیاد، ۱۳۵۵،۱۵۱) این سخن که لزوم سرعت در اطلاع رسانی و استفاده از برآیند احساس مردم را نشان می دهد خود در برگیرنده ی روش اطلاع رسانی نیز می باشد.

به عنوان مثال، یک واقعه ی تروریستی از دیدگاه نروریست ها، مبارزه ای است برای آزادی و از آن به عنوان چاقوی تیزی برای جراحی نام می برند که برای معالجه ی بیمار قسمتی از بدن او را شکافته و جدا می کند و به واسطه ی ترسیم هنرنمایی جراحان در اتاق عمل یک جنایت در قالب الفاظ تحسین آمیز به یک عمل انسانی تبدیل می شود و همچنین از غیر نطامیان کشته شده به عنوان خسارت جانبی یاد می شود.

این چنین است که القای زبانی حاوی هر نوع داده ای به نحوی خاص به صورت غیر مستقیم یا مستقیم بر نوع نگرش و جهان بینی انسان ها اثرگذار می شود و در نتیجه به صورت دل خواه آن چه مدنظر است به بیننده و شنونده یا خواننده منتقل خواهد شد. بدین لحاظ است که در عرصه فضاسازی می توان اطلاعاتی را به صورت کاملاً اثبات شده و محرز انتقال داد، در صورتی که این اطلاعات می توانند تنها رگه هایی از حقیقت را داشته و یا اصلاً حقیقی نباشند، کارکرد این نگرش (کارکرد زبانی) به عنوان ابزار متقاعد کننده و جنگ روانی برگرفته از پروتکل های صهیونیسم می باشد که قابلیت هجومی و دفاعی داشته و منطق نهفته در آن قابلیت ایجاد چالش و برقراری ارتباط و اثر بر روح و فکر مخاطب را دارد.

بدین نحو در تحریف زبانی که از روش های جنگ روانی است می توان باورهای معناداری را در عرصه های متفاوت اعم از سیاسی، فرهنگی، مذهبی، اقتصادی، و…. به مخاطب القا نمود. به عنوان مثال شعارها و طرح های ذهنی که برای مدینه فاضله ساخته، تکثیر و القا می شوند دارای نمونه های بسیاری هستند که با داشتن بار معنایی مثبت در عمل چیزی جزء پیشبرد اهداف گروه هایی خاص نیستند.

از این دست می توان به مسئله جنگ خیر و شر که توسط بوش مطرح گردید اشاره نمود در این راستا آمریکا در جناح خیر و مخالفان در جناح شر قرار گرفتند و یا واژگانی از قبیل «جنگ پاکیزه و بهداشتی» «حق و تو» «نظم نوین جهانی» با استفاده از یک کلی گویی و استفاده از جلوه های مطلوب ایجاد شده در ذهن مخاطب، به مسائل اصلی، حقوق اساسی و اهدافی منطقی و صحیح بدل می شوند.

از این روست که در متن پروتکل اول صهیونیسم این گونه آمده است:

«در اعصار کهن، ما نخستین کسانی بودیم که شعار آزادی برادری و برابری را در میان مردم فریاد زدیم. از آن پس طوطیان نادانی که جویای آرای انتخاباتی اند از همه سو گرد این طعمه ازدحام می کنند…. آزادی فردی حقیقی را تباه ساخته اند…. غیر یهودیان ظاهراً زیرک و باهوش رمز کلمات مذکور را نفهمیدند و تناقض موجود در آن را درنیافتند. آزادی سیاسی یک اندیشه است، نه یک واقعیت، لازم است بدانیم وقتی حزب ما درصدد برانداختن حزب حاکم است چگونه باید اندیشه را به عنوان طعمه ای زیرکانه، برای جلب حمایت مردم به کار گیریم… اگر حزب مخالف، به شعار لیبراسیم آلوده باشد و بخشی از قدرتش را در این راه ببخشد کار آسان تر می شود» (هنری فورد،۱۳۸۲،۹۶)

به همین دلیل نفوذ تفکرات لیبراسیم سیاسی چند پدیده اصلی را در بر می گیرد:

اول از بین رفتن احترام به قانون و نسبی بودن همه چیز است،

دوم تضعیف حکومت ها و فروپاشی مداوم آن ها که خود موجب کش مکش مداوم بوده و رشد و تعالی ملت ها را دستخوش پیچیدگی و گمراهی از مسیر می نماید و همواره باعث به وجود آمدن بستری برای حکومت بر کشورها و دست اندازی بر آنان خواهد شد.

در پروتکل پانزدهم چنین آمده است: «تحت نفوذ ما اجرای قوانین غیر یهودی به حداقل کاهش می یابد، تفسیر لیبراستی که ما در حیطه قوانین رواج دادیم، احترام به قانون را از بین می برد (همان،۱۰۴) زمانی که سموم لیبراسیم را بر پیکر حکومت تزریق کنیم، تمام شریان های آن مسموم می شود و این یک بیماری کشنده است و باید منتظر مرگ حکومت بود. (نویهض،۱۳۸۱، ۲۹۸)

۲ـ سینما؛ هنر یا صنعت

جواب این سؤال که آیا سینما واقعاً هنر است یا یک صنعت برای پول درآوردن را نمی توان به صراحت گفت، چرا که دو موضوع تفکیک ناپذیرند و سلطه ی سرمایه دارانی که نسبت آن ها با تفکرات صهیونیسم بسیار نزدیک و یا کاملاً منطبق می باشد بر این صنعت با کمی تحقیق قابل تشخیص است. سلطه ای که تمامی ارکان این هنر دیداری و شنیداری را شامل می شود، سرمایه گذاری شرکت های فیلم سازی، پخش فیلم، فیلمنامه نویسی و پرورش ستارگان همه و همه تنها یک هدف نهایی را دنبال می کند که مورد نظر سیاستگذاران اصلی این عرصه است. این هدف علاوه بر کسب سرمایه و اشاعه فحشا و فساد ـ که خود برای جلب سرمایه های دیگر می باشد ـ جهت دادن فکری مردم دنیا است و کارکرد این صنعت لاجرم در خدمت اهداف آرمان جنگ روانی صهیونیسم می باشد که پوشش ضد فرهنگی و ضد دینی آن در عصر حاضر مشهود است. ساخت و اشاعه ی شبکه های مختلف جهانی متناسب با ارزش های بومی و همراه با شناسایی ذائقه مخاطب که از الگوهای عملی فیلم های هالیوود تبعیت دارد از این دست قلمداد می شود.

شبکه هایی همچون ام تی وی که از اولین های این طیف شبکه می باشد آغازگر و بسط دهنده ی مسائل ضد اخلاقی و ارزشی است که متعلق به صهیونیست ها است.

هالیوود که خود متشکل از چند شرکت بزرگ همچون پارامونت یونیور سال، فوکس قرن بیستم، وارنر براوز، کلمبیا پیکچرز، یونایتت آرتیست و… می باشد ارکان اساسی خود را تعقیب و گریز معنویت و ماورای مصنوعی و اخلاق آمریکایی تعریف کرده است که نمونه ی اصیل آن را می توان در فیلم ارباب حلقه ها مشاهده نمود. کارکرد ابزاری هنری که در خدمت اهداف جنگ روانی قرار گرفته است در تخریب ادیان آسمانی، اشاعه ی خرافه گرایی، نفس پرستی و پر کردن زندگی بشر ار لذات، به وفور قابل مشاهده است و از این نکته نباید غافل بود که این جریان عمیق برای پنهان نمودن خود حتی گاهی دست به ساخت فیلم هایی کاملاً مذهبی، انقلابی و… نیز می زند، لکن حجم این گونه آثار و نتایج آن ـ اگر به گونه ای خاص معکوس نمودن واقعیات نباشد ـ دارای گسترش چندانی نخواهد بود. به عنوان مثال در این مسئله می توان فیلم مصائب مسیح علیه السلام را نمونه ای جدی برشمرد که کارکرد بیرونی آن ـ با وجود گسترش بسیار زیاد ـ مخفی نگه داشتن اصل ضدیت صهیونیسم با مسیحیت بوده است.

فیلم هایی چون صحرا به کارگردانی مناخیم گولان از تولیدات شرکت کانن که اشاعه دهنده چهره ای زشت از اسلام است، فیلم آمریکا، آمریکا که مسلمانان را جنایتکارانی سرمست معرفی می کند، فیلم پیش گویی ها نوستر آداموس مربوط به سال های ۸۰-۸۱ میلادی به کارگردانی اورسون ولز یهودی ـ که برنده جایزه اسکار گردید و در حیطه ی آخرالزمان است ـ از این دست از فیلم ها می باشد.

ساخت و جهت گیری این موضوعات با پایه های کاملاً علمی و برگرفته از نظریات، نظریه پردازان غربی همچون فوکومایا بوده که با تحلیل های دقیق خود از اسلام و علی الخصوص مذهب شیعه، دو مسئله ی اصلی ایثار و شهادت ـ که برگرفته از فرهنگ عاشورایی است ـ و مسئله انتظار سازنده را نقطه عطف موفقیت اسلام و شیعه در مقابله فرهنگی با غرب معرفی می نماید.

که در خصوص مسئله اول مصائب مسیح و در خصوص مسئله دوم انواع و اقسام فیلم ها همچون آرماگدون، ماتریکسی و… ساخته شده و در این راستا از تخریب چهره های مذهبی سیاسی همچون مقام معظم رهبری نیز دریغ نمی نمایند.

همچنین برای استفاده از این ابزار پر مخاطب و بُرّنده با حمایت و پشتیبانی گروهی از یهودیان متنفذ؛ فیلم هایی چون، حمله اتمی ایران به آمریکا ـ که فیلنامه ی آن توسط جرم کرسی از صهیونیست های مشهور و دانش آموخته دانشگاه هاروارد نوشته شده است ـ و فیلم تسلیم ـ ساخته تئو ونگوگ هلندی ـ و فیلم های متعدد دیگری در راه توهین به مقدسات اسلامی ساخته شده اند.

در عرصه ساخت فیلم های کارتونی برای کودکان و در پاسخ به نسبت موشِ کثیف که در اروپای قرون وسطی و بعد از آن به یهودیان داده می شد، کارتون تام و جری و میکی موس ساخته شد که ظهور و بروز نمادهای فراماسونری جهت عادی سازی موضوع برای مخاطبین، در آن مشهود است. (دستکش سفید میکی موس از نمادهای اصی فراماسونری می باشد.)

بازیگرانی چون اینگیرید برگمن، بلی کریستال، بورگناین، آرنولد شوارتزنگر ـ که یک جهود تبعه اتریش است ـ و بسیاری دیگر همچون ـ سیلو ستراستالونه و یا سلی فیلدز و کارگردانی همچون دیوید مامت، وودی آلن، مکل بروکسل، اورسون ولز، گیریفیت ـ کارگردان فیلم پیانیست ـ جملگی جزو گروه اوانجلیست ها می باشند. که شهرت جهانی و درخشش خود را مدیون تفکرات صهیونیستی و پشتیبانی همه جانبه این گروه هستند.

ناگفته نماند که اوانجلیست ها یا صهیونیست مسیحی های آمریکایی در دعوت برای برپایی دولت یهودی اشتیاق بیشتری از صهیونیست ها از خود نشان داده اند، به همین دلیل لحاظ است که لابی مسیحی صهیونیستی در آمریکا پیش از لابی یهودی پای به عرصه گذاشت.

در راستای القای فکری این مسئله که تنها یهودیت سیاسی و نظام آمریکا قادر به محافظت جهان در برابر خطرات پیش روی جهانیان هستند، فیلم های: آرماگدون، ماتریکس، روز استقلال و اسب تک شاخ یا نیوکرون ـ که در برگیرنده ی نشان های مذهبی بوده و نمادهای قوم یهود به ظرافت در آن گنجانده شده و در پرده ی بیان سمبلیکو هنر، به توجیه عملکرد صهیونیسم آمریکایی می پردازد ـ را می توان نام برد.

فیلم آکسدوس نیز نمونه ای از توجیه گرایش های نژادی صهیونیست ها و توسعه طلبی در اراضی اشغالی است که ساخت و تولید آن در راستای سیاست مشروعیت بخشی از روزنه روانی توجیه می گردد.

جالب این که شرکت صهیونیستی همچون کابون ـ تحت نظارت مناخیم گولان از ثروتمندان صهیونیست ـ فیلم هایی باب طبع سیاستمداران کشورهای عربی می سازد.

از این مشت نمونه ی خربار، آن چه می تواند مورد برداشت قرار گیرد این است که صهیونیسم با احاطه ی کامل بر تکنینک و پی بردن به قدرت این هنر یا به تعبیر صحیح تر؛ صنعت، اغراض سیاسی خود را با محتوا و جذابیت های دروغین، به خورد مردم جهان می دهد تا آن چه مطلوب خود است را مطلوب ملت ها نماید.

۳ـ نفوذ زنجیره وار تلویزیونی

حضرت امام خمینی (ره) در خصوص تلویزیون چنین می فرمایند: «تلویزیون از همه ی مسائل تبلیغی و آلات تبلیغی حساس تر است برای این که هم گوش است و هم چشم. (صحیفه نور ۱۳۷۲، ۴۴۹)

صهیونیست ها با اشراف به این مسئله در پروتکلی دیگر چنین آورده اند:

«ما جوانان غیر یهود را با آموزش و اصول و فرضیاتی که از نظر ما کذب محض است، ولی خود آن را القا کرده ایم، گیج و گمراه ساخته و روحیه ی آن ها را تضعیف کرده ایم.» (هنری فورد،۱۳۸۲،۱۰۰)

بدین منظور شبکه های مختلف تلویزیونی همچون ان بی ست، سی ان ان، بی بی سی و شبکه هایی که توسط صهیونیسم مسیحی ها (اوانجلیست ها) راه اندازی شده است پای به عرصه رسانه نهاده و توسط افرادی چون کشیش بات گوردون رابتسون (واعظ تلویزیون صهیونیسم مسیحی) اداره می شوند.

از برنامه های تلویزیونی حامی صهیونیسم می توان به برنامه های تلویزیونی جک وان، ایمپ پت، رابتسون، کلوپ ۷۰۰، اسرائیل رمز بقای آمریکا، جری فالون و… اشاره کرد. شبکه جری فالون در سال ۱۹۸۷ نودو یک میلیون دلار از این راه کسب نمود.

علاوه بر استودیوهای مختلفی که در اختیار صهیونیسم می باشند مدیران عامل بسیاری از شبکه های تلویزیونی از صهیونیست ها هستند.

به عنوان مثال شبکه A B E با مدیریت لئونارد گلدون که یک یهودی متنفذ صهیونیسم می باشد، اداره می شود.

ارائه چهره انسان دوست از یهودیان علی الخصوص در آمریکای لاتین از اهداف این شبکه هاست. در این راستا مداومت بر مظلوم نمایی یهودیت و مصائب یهود در جنگ دوم جهانی و همکاری مداوم با شبکه های اطلاعاتی همچون موساد از وظایف اولیه این شبکه ها محسوب می شود. جالب آن که شبکه های تلویزیونی عرب تحلیل های خبری و سیاسی خود را از این سه شبکه دریافت می دارند و بدین خاطر تجلیل و تکریم از ریاست جمهوری آمریکا و تمجید از خدمات بشر دوستانه ایالات متحده به محرومان جهان همراه با اخبار اسرائیل نقش به سزایی در ارائه اسلام آمریکایی در کشورهای مسلمان ایفا می نمایند.

در این شبکه های تلویزیونی فیلم هایی همچون عملیات فرودگاه انتبه و چرا اسرائیل که بر طبل تروریست بودن فلسطینی ها کوبیده و ضرورت تشکیل دولت اسرائیل را گوشزد می کند در کمپانی هایی همچون میاکون و شرکت i.T.V تحت نظارت لردلو گرئید مقلب به یهودی کوتوله ساخته شده و مسئولیت تغذیه روانی، سیاسی، آموزشی و فرهنگی همگان بر اساس پروتکل یاد شده را ایفا می کند.

از طرفی دیگر فیلم ها همچون «دو قرص» مسلمانان را احمق، نادان و کثیف معرفی نموده و در فیلم های دیگری که توسط این شبکه ها ساخته شده همچون فیلم «بمب اتم در خدمت صلح» ـ که مکرراً از تلویزیون های مورد نفوذ صهیونیسم پخش شده است ـ چهره ای تروریستی از اسلام و فرهنگ اسلامی به مخاطب القا می گردد که این پروسه همراه با بزرگ نمایی اقدامات القاعده و طالبان کامل می گردد.

از طریق این شبکه ها به عنوان آموزش زبان انگلیسی دیالوگ هایی با محتوای مورد نظر سیاستگذاران به مخاطب منتقل می گردد که از نمونه های آن می توان: تأکید بر مسأله داروینیسم، مارکسیسم و هژمونی جهانی، اهانت، توهین به مقدسات و… را نام برد. تأسف بار این که اکثر این برنامه ها از شبکه های عربی و ماهواره هایی پخش می شود که توسط دولت های عربی خریداری شده و به فعالیت می پردازند.

آن چه در این مقاله مورد تأکید قرار گرفته این است که برخلاف خواب خوش بسیاری از مسلمانان جهان، صهیونیسم و فرهنگ لیبرال سرمایه داری از هر وسیله و فرصتی برای القاء اهداف خود سود می برد. اشاعه ی سبک زندگی غربی از طریق تلویزیون، کتاب، فیلم و عکس و ابزارهای هنری همچون تئاتر، موسیقی و ابزارهای علمی همچون دانشگاه ها، کتب آموزش زبان، اینترنت، بازی های رایانه ای، انیمیشن شعر و ادبیات، رمان، داستان کوتاه، تا اسباب بازی و لباس و انواع و اقسام لوازم مصرفی بهداشتی و آرایشی و صوتی و تصویری و… در خدمت اهداف مشخص شده در پروتکل ها می باشد.

۴ـ اینترنت الگوی القاء به مخاطب

یکی از مهم ترین ابزارهای مورد استفاده در جنگ روانی، اینترنت است. این رسانه ی چند وجهی که دارای کاربردی بصری، سمعی و نوشتاری است باعث شده تا هرکس در هر سنی و با هر معلوماتی بتواند به اطلاعات متنوعی دسترسی پیدا کند. هر چند که این مسئله می تواند مزیت بزرگی باشد، از طرفی در برگیرنده خطرات وسیعی است که مهم ترین آن را می توان دسترسی کامل قدرت ها و علی الخصوص آمریکا به اطلاعات تبادلی در سایر کشورها دانست و همچنین وابستگی کشورهایی که از سیستم های پایه این شبکه استفاده می کنند چرا که به هر تقدیر تولیدکنندگان بزرگ لوازم سخت افزاری و نرم افزاری که وابسته به تشکیلات صهیونیسم هستند بر نقاط قوت و ضعف آن واقف بوده و گلوگاه اصلی شبکه های اینترنت را در دست دارند، به همین منوال با وابسته شدن شبکه های داخلی کشورها کنترل اصلی سیستم ها در دست این تشکیلات قرار گرفته است که به راحتی می تواند در عرصه جنگ سایبرنتیک استفاده کنندگان را مغلوب نمایند.

از سوی دیگر عدم انطباق فکری و فرهنگی و بعضاً تقابل و تضاد برخی سایت ها با فرهنگ اصیل جوامع مختلف می تواند از هم گسیختگی فرهنگی جوامع را به دنبال داشته باشد. عموم این سایت ها با مدیریتی هدفمند کارکردهایی را در عرصه شبهه افکنی، کتمان حقیقت، جذب نیروهای فعال در شبکه های معاند، تهدیدهای امنیتی، تخمین میزان قدرت حریف و شناسایی نقاط ضعف و قوت و همچنین استخراج سلیقه ها و فرهنگ ها و کسب درآمد با شگردهای متفاوت، دنبال می کنند.

به عنوان نمونه در سناریوی اشغال عراق ـ که بیانگر عمق سیاست توسعه طلبانه رژیم صهیونیستی برای آینده خاورمیانه در راستای «طرح تصرف منطقه خلیج فارس» بود ـ یکی از موارد استفاده از این ابزار، جنگ روانی بود. به این صورت که از این طریق پیام ها و اخبا