پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات وهابیت ۷۸ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
2 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات وهابیت ۷۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۷۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات وهابیت ۷۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل پاسخ به اهمّ شبهات وهابیت ۷۸ اسلاید در PowerPoint :

>

مقدمه:

فتنه ابن تیمیه در حال خاموش شدن و اندیشه های او و شاگردش ابن قیم جوزی می رفت که در لابه لای کتاب ها مدفون شود، که ناگهان چهار قرن بعد، این افکار مجدداً جان تازه ای به خود گرفت و توسط محمد بن عبد الوهاب و کمک های حمایتی و اقتصادی آل سعود احیاء گردید.

نکته قابل تأمل درباره وهابیت، بستر رشد آن است. همان طور که می دانیم مکان و فضا و جغرافیای این مکتب عربستان است که یک کشور پهناور صحرایی است که فضای تبادل افکار به ویژه در گذشته در آن وجود نداشته است و فضای حس گرا و احساس گرا بر آن حاکم است. از طرفی رشد وهابیت در نقاطی بود که حالت قبائلی و صحرایی داشت و عموم مردم از سطح آگاهی چندانی برخوردار نبودند؛ مثل پاکستان و افغانستان، چون فقط در این فضاهای سنتی است که قدرت باز سازی و بازتولید خود را دارد و در فضاهای علمی و یا غیر قبائلی رشدی ندارد.

از این رو وهابیون با استفاده از ضعف بینشی این گونه افراد نسبت به اسلام و ضعف قدرت تحلیلی و فکری آنان توانستند افکار باطل خود را به خوردشان داده و آن ها را با خود همراه سازند. اما هرقدر از عمر این گروه متوحش می گذرد و هرچه بیشتر عقایدشان در سطح جوامع شهری و علمی مطرح می شود، مورد اقبال کمتری قرار گرفته و حتی مورد طرد قرار می گیرند ـ به گونه ای که حتی بسیاری از رشدیافتگان این مذهب نیز از باورهای قبلی فاصله گرفته و به سوی حقیقت رهنمون می شوند ـ زیرا باطل بودن عقاید آنان روشن تر و واضح تر می شود.

این نوشتار نگاهی است به برخی از اصول مسلّم دینی و روایی که مورد انکار و شبه افکنی وهابیون قرار گرفته است.

توسل

توسّل از نظر لغت یعنی اتّخاذ «وسیله» برای نزدیک شدن به چیزی.

و «وسیله» در لغت به معنای نزدیک شدن(۱) درجه(۲)، چاره جویی برای رسیدن به چیزی با میل و رغبت(۳) و هر چیزی که به وسیله آن، نزدیک شدن به دیگری ممکن باشد.(۴)

در اصطلاح مقصود از توسل آن است که بنده چیزی یا شخصی را نزد خداوند واسطه قرار دهد تا او وسیله ی نزدیکی اش گردد.(۵)

جایگاه توسل در زندگی

محور اصلی فکری و اعتقادی هر انسان موحد و مؤمن این است که در جهان هستی، مؤثری جز ذات خداوند وجود ندارد و همه تاثیر و تأثرات با اذن تکوینی خداوند صورت می گیرد. و اگر در این اصل اعتقادی ذره ای خلل وارد شود، فرد از دایره توحید و ایمان خارج خواهد شد.

اما از سویی دیگر باید توجه داشت که خداوند جهان مادی را بر اساس نظام اسباب و مسببات قرار داده است و فیض خود را تنها از طریق مجاری و اسباب اعطا می کند؛(۶) این سخن بدین معناست که انسان برای رسیدن به مقصود خویش، باید به اسباب و وسایط متوسّل شود.

به عنوان مثال اگر بخواهد زمین خشک و بایری را تبدیل به مزرعه ای سر سبز و یا باغی آباد کند، باید زمین را شخم بزند، نهال یا دانه و بذر درون زمین بکارد، به موقع کود و آب بدهد، به اندازه لازم سم پاشی کند و…

اگر می خواهد به طبقه دوم یا سوم یک ساختمان برسد، باید از پله های آن بالا رود، یا سوار آسانسور یا پله برقی شود و همین طور در سایر کارهای روزمره زندگی، انسان به اسباب و وسایل برای رسیدن به مقصود خود تمسّک و توسّل می جوید؛ به عنوان مثال سوار اتومبیل می شود تا زودتر به محل کار برسد، با دستان خود کلید را به کار می گیرد تا در را باز کند، وقتی تشنه می شود سراغ آب می رود و وقتی مریض می شود، از راه طبابت و دارو، مریضی را برطرف می کنند، از رایانه برای به دست آوردن امور مورد نیاز سود می جوید و ده ها نمونه دیگر که نشان می دهد همه ی ما در بر آوردن حاجات خود از اسباب و وسایل بهره می جوییم و این به طور کامل امری عادی و روزمره است.

بر این اساس، توسّل لازمه زندگی انسان در جهان هستی است؛ جهانی که بر آن قانون اسباب و مسببات حکم فرما است. بنابراین، خداوند ـ که هستی عالم از او است و ادامه ی هستی و هر حرکت، نیرو و تغییری وابسته به او و ناشی از فیض او است ـ خود برای اعطای فیض خویش، مجاری و اسبابی را قرار داده است.

این ها در امور عالم طبیعت است. در عالم معنا و ملکوت هم انسان از اسباب و وسایلی برای رسیدن به هدف خود استفاده می کند که به اجبار اسباب و وسایل غیر مادی و غیر طبیعی هستند.

ما برای رسیدن به کمال معنوی از اسباب معنوی سود می جوییم و توسل به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم، امامان معصوم علیهم السلام و اولیاء و صلحاء و… در این راستا تحقق می یابد. ما از آنان می خواهیم با توجه به مقام قرب و منزلتی که در نزد خداوند دارند ما را دعا کرده و دستگیری نمایند تا به حاجت هایمان دست یابیم. خداوند نیز انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه خویش، امر به تمسک به وسایل؛ یعنی، امر به توسل کرده و فرموده است: «یّا ایُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ وَ ابتَغُوا اِلَیهِ الوَسِیلَهَ ـ ای مؤمنان! پروای الهی داشته باشید و به سوی او وسیله تحصیل کنید».(مائده/۳۵)

با تمام وضوح و عقلی بودن این بحث، برخی از وهابیون بر اساس جمود فکری خود چنین فتواهایی می دهند:

شیخ عبدالعزیز بن باز مفتی سابق حجاز می گوید: «توسل به جاه، و برکت یا حقِ کسی بدعت است، ولی شرک نیست؛ از همین رو هرگاه کسی بگوید: “اللّهمّ إنّی أسألک بجاه أنبیآئک أو بجاه ولیّک فلان أو بعبدک فلان أو بحقّ فلان أو برکه فلان”جایز نیست، بلکه بدعت و شرک آلود است».(۷)

شیخ صالح بن فوزان می گوید: «هر کس به خالق و رازق بودن خداوند ایمان آورد، ولی در عبادت واسطه هایی بین خود و خداوند قرار دهد، در دین خدا بدعت گذارده است… و اگر به وسائط متوسل شود (به جهت جاه و مقام آنان) بدون آن که آنان را عبادت کند، این بدعت حرام و وسیله ای از وسایل شرک است…». (۸)

و گروه فتوای وهابیان، در جواب سؤالی از توسل می گویند: «توسل به ذات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و غیرِ او (از انبیا و صالحان) جایز نیست. همچنین توسل به جاه پیامبر(ص) و غیر او حرام است؛ زیرا این عمل بدعت است و از پیامبر(ص) یا صحابه حکمی در این مورد نرسیده است…». (۹)

در پاسخ به این سخن ضمن یادآوری تأیید قرآنی،(۱۰) روایی و عقلی توسل، به چند نمونه از توسلات صحابه به انبیا و به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اشاره می کنیم؛ چرا که آنان مدعی اند که این مسئله در سیره وجود نداشته و کاری نوظهور و بدعت است.

مردی نابینا خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم آمد و عرض کرد: «از خدا بخواه مرا بهبود بخشد. پیامبر به او فرمود: اگر خواستی دعا می کنم، و اگر بخواهی صبر کنی، برای تو بهتر است.» عرض کرد: «دعا بفرمایید.»

پیامبر به او فرمود: «وضو بگیر، وضوی نیکو و این دعا را بخوان: اللّهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمه. یا محمد انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی لتقضی لی. اللّهم شفعه فی؛ پروردگارا! من به وسیله پیامبرت محمد پیامبر رحمت، به سوی تو می آیم و از تو درخواست می کنم. ای محمد! من برای درخواست حاجتم از خداوند نزد تو آمدم و تو را وسیله قرار دادم تا خواسته ام برآورده گردد. خداوندا! او را شفیع و وسیله من قرار ده.» (۱۱)

طبرانی در معجم الکبیر از عثمان بن حنیف روایت کند که: «مردی برای نیاز خویش نزد عثمان بن عفان آمد و شد می کرد ولی عثمان به او و خواسته او توجهی نشان نمی داد. آن مرد ابن حنیف را دید و از وضع موجود شکوه کرد.

عثمان بن حنیف به او گفت: به وضو خانه برو وضو بگیر. سپس به مسجد درآی و دو رکعت نماز بگزار و بگو: اللّهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبینا محمد نبی الرحمه. یا محمد انی اتوجه بک الی ربی لتقضی حاجتی و تذکر حاجتک؛ پروردگارا! من به وسیله پیامبرمان محمد، پیامبر رحمت، به سوی تو می آیم و از تو درخواست می کنم. ای محمد! من برای رفتن به سوی خدا نزد تو آمدم و تو را وسیله قرار دادم تا حاجتم برآورده گردد. سپس خواسته ات را یادآور می شوی.

آن مرد رفت و آنچه به او گفته بود انجام داد. سپس به در خانه عثمان بن عفان آمد که ناگهان دربان خانه نزد او آمد و دستش را گرفت و وارد مجلس عثمان کرد. او نیز وی را روی زیرانداز کنار خود نشانید و گفت: خواسته ات چیست؟ او خواسته اش را بیان کرد و وی آن را برآورده ساخت. سپس به او گفت: تو تا این ساعت نیازت را یادآور نشده بودی. و گفت: هر نیاز و حاجت دیگری که داری بیان کن.» (۱۲)

در صحیح بخاری است که: «عمر بن خطاب هر گاه قحطی می شد عباس بن عبدالمطلب را شفیع و وسیله قرار می داد و می گفت: اللّهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا فتسقینا، و انا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا قال فیسقون؛ پروردگارا! ما در گذشته با توسل به پیامبرمان به سوی تو می آمدیم و تو بارانمان می دادی و سیرابمان می کردی. و اکنون با توسل به عموی پیامبرمان به سوی تو می آییم. پس، بارانمان ده و سیرابمان کن. راوی گوید: پس از آن باران می بارید و سیراب می شدند.» (۱۳)

در دوران عمر بن خطاب خشکسالی پدیدار گشت. بلال بن حرث نزد قبر نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آمد و گفت:«یا رسول الله استسق لامتک فانهم هلکوا؛ای پیامبر، برای امت خود طلب باران کن که هلاک می شوند.» (۱۴)

شفاعت

یکی از اعتقادات عموم مسلمانان و معتقدان به ادیان، مسئله شفاعت است؛ یعنی روز قیامت اولیای الهی در حق گروهی از گناه کاران شفاعت کرده و آنان را از عذاب نجات می دهند و یا بنا بر تفسیر برخی از شفاعت، اولیای الهی با شفاعتشان از شخصی سبب ترفیع درجه او می شوند. در میان مسلمانان، وهابیان معتقدند که تنها می توان از خدا طلب شفاعت کرد و اگر کسی از خود شافعان، طلب شفاعت کند مشرک است، ولی عموم مسلمانان قائلند این حقی را که خداوند برا ی شافعان قرار داده می توان از آنان طلب نمود، البته با اعتقاد به این که اصل این حق از آن خداست و اولیا بدون اذن او شفاعت نمی کنند. یادآوری این نکته ضروری است که محمد بن عبدالوهاب می گوید: «شفاعت برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و سایر انبیا و ملائکه و اولیا وکودکان، از جمله اموری است که مطابق روایات وارده ثابت است»(۱۵)

اما آن چه از نظر وهابیان شرک محسوب می شود طلب شفاعت از غیر خداوند متعال است؛ یعنی انسان تنها می تواند از خدا در خواست شفاعت کند و در خواست از شافعان خواندن غیر خدا است.

برای توضیح مطلب باید بدانیم که در قرآن، شفاعت به چند دسته تقسیم می شود:

الف: آیاتی که شفاعت را نفی می کند.(آیه۲۵۴ سوره بقره).

ب: ابطال عقیده یهود در شفاعت. (آیه ۴۷ و ۴۸سوره بقره)

ج: نفی شفاعت از کافران. (آیات ۴۶ ـ ۴۸ سوره مدثر)

د: نفی صلاحیت شفاعت از بت ها. (سوره یونس، آیه ۱۸)

ه: اختصاص شفاعت به خداوند (زمر، آیه ۴۴)

و: شفاعت مشروط برای غیر خدا. (یونس، آیه ۳ و سبأ،آیه ۲۳)

مقتضای جمع بین آیات این است که از آن جا که طیق عقیده توحید افعالی، و این که هر تأثیری به اذن اوست، برخی از آیات، شفاعت را منحصراً برای خدا قرارداده است، ولی منافات ندارد که این حق اختصاصی خود را به کسی بدهد، تا با اجازه او، اعمال کند. همان گونه که به پیامبر و اولیای خود (ع) چنین اجازه ای داده است.

بنابراین باید گفت که قرآن کریم با مسلم گرفتن اصل شفاعت، یادآور می شود که شفاعت تنها به اذن الهی انجام می پذیرد: « مَن ذا الذی یَشفَعُ عنده الّا بإذنه ـ کیست که در پیشگاه الهی به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او»(بقره/۲۵۵) و « ما مِن شفیعٍ الّا مِن بعد إذنه ـ هیچ شفیعی جز با اجازه او نخواهد بود.»(یونس/۳) و از طرفی دیگر به ابطال عقیده بت پرستان و مشرکان در این مورد پرداخته است. زیرا آنان برای شفاعت هیچ گونه شرط و قیدی مانند اذن خدا قائل نیستند. قرآن این عقیده را رد می کند.

بنابراین اگر کسی با استدلال به چنین آیاتی شفاعت در اسلام را زیر سوال ببرد، مغالطه ای آشکار نموده است؛ چرا که در شفاعت اسلامی، نه اعتقاد به الوهیت شافعان مطرح است و نه بی قید و شرط بودن شفاعت آنان.

پس هرگاه اصل شفاعت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و دیگران در قیامت مورد تأیید است، درخواست آن از سوی مؤمنان نیز امری مشروع است.

بخاری در صحیح خود بابی را منعق

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.