پاورپوینت کامل منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن ۶۸ اسلاید در PowerPoint
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت کامل منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن ۶۸ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۸ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است
شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.
لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن ۶۸ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت کامل منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن ۶۸ اسلاید در PowerPoint :
>
اشاره
آن چه در پی می خوانید مطالب شهید مطهری در خصوص اشتباهات ذهنی بشر برای نتیجه گیری در بحث های منطقی است که فلاسفه و دانشمندان در طول قرن های مختلف اصول آن را بنا نهاده اند ولی همه ی این اصول با خطا و اشتباه همراه بوده است. از طرفی قرآن به صورت دقیق به همه ی این مسائل پرداخته است و دلایل خطاهای ذهنی را برشمرده است.
این مقاله خلاصه این مبحث از مجموعه آثار استاد شهید مطهری جلد ۴ (کتاب نبوت) از صفحه ۴۸۷ تا ۴۹۵ می باشد.
منطق صورت
در دو هزار و سیصد سال پیش منطقی تدوین شد که آن را «منطق ارسطو» می نامند و امروز به آن «منطق صورت» می گویند، و منطقی بعدها در قرون جدیده پیدا شد که آن را «منطق ماده» می گویند؛ نه منطق مادی، منطق ماده در مقابل منطق صورت.
چیستی منطق صورت
دانشمندان به این مطلب پی برده اند که بشر وقتی که فکر می کند، فکر کردن عبارت است از این که یک سلسله مواد فکری در مغز انسان جمع می شود بعد ذهن روی آن مواد عمل می کند یعنی آن ها را تحلیل و ترکیب می کند، از مجموع آن مواد یک امر جدید استکشاف می کند. این را در مسائل ریاضی که در حدود ضعیفش حتی من هم می توانم قضاوت کنم و شما آقایان بهتر و بیشتر، [می توان دریافت.] به عنوان مثال وقتی می خواهند یک قضیه هندسی را اثبات کنند، آن نتیجه و مدعا مجهول است، بعد می آیند صغری و کبری می چینند، مقدماتی که قبل از این به اثبات رسیده یا جزء اصول متعارفه است و از اول فرض کرده اند که صحیح است آن ها را می آورند، درست مثل یک پدر و مادر که با یکدیگر ازدواج می کنند و از ازدواج آن ها یک بچه پیدا می شود. انسان می بیند که از ترکیب یک چیزی که می داند با چیز دیگری که می داند، رسید به چیزی که تا حالا نمی دانست.
منطق صورت که منطق ارسطوست فقط دنبال این است که ما صورت [مقدمات] را چگونه [شکل] بدهیم یعنی وقتی می خواهیم این مواد را با یکدیگر ترکیب کنیم فرمول آن چگونه است؟ کدام یک را باید مقدم قرار بدهیم و کدام یک را مؤخر، کدام یک باید موجبه باشد و کدام یک سالبه، کدام باید کلی باشد و کدام جزئی، اگر یکی موجبه بود و دیگری سالبه نتیجه غلط است. فرمول صوری قضیه را می دهد، درست مثل یک مهندس که فقط نقشه را می دهد، می گوید اگر می خواهید این ساختمان را بسازید این طور باید بالا ببرید. این را می گویند منطق صورت.
کاستی های منطق صورت
ولی منطق ارسطو منطق صورت است و بس؛ ولی این برای بشر کافی نیست، برای این که خطایی که ذهن می کند از دو راه است:
۱) گاهی از این راه است که افکار را با یکدیگر غلط ترکیب می کند،
۲) و گاهی از این راه است که آن ماده ای که برای ترکیب کردن آورده غلط است.
اگر یک ساختمان خراب باشد دو جور ممکن است باشد:
یک وقت از این راه است که حساب های مهندس غلط بوده؛ به عنوان مثال محاسبه فشاری که بر ستون وارد می شود درست نبوده، فواصل را درست معین نکرده است. موادی که در اختیارش قرار داده اند درست بوده، وقتی نگاه می کنند می بینند آهنش درست، سیمانش خوب، آجر و آهکش، لوازم همه درست است ولی او نتوانسته این ها را خوب جور کند. نتیجه این است که این بنا نشست کرده.
ولی یک وقت هست که مهندس، بسیار صحیح پیش بینی می کند، اصول مهندسی اش خیلی خوب است ولی تقلبی در مواد و مصالح است. سیمانش خراب بوده، گچش مرده بوده، آهنش زنگ زده بوده. باز هم نتیجه این است که ساختمان خراب می شود.
رسیده اند به این که فکر بشر که غلط می کند و اشتباه می رود از دو راه است: یا از این راه است که نظمش غلط است. این همان است که ارسطو و بعد ارسطوئیان خیلی روی آن فعالیت کرده اند، که نظم [فکر] یعنی مهندسی فکر چگونه باید باشد. منطق صورت منطق مهندسی فکر است. ولی ارسطو و ارسطوئیین دنبال این مطلب نرفته اند که اگر ما تنها مهندسی فکر را درست کنیم کافی نیست؛ مواد فکر ما باید درست باشد و بعد باید مهندسی اش درست باشد. و لهذا ما می بینیم بهترین مهندسان فکری ای که ارسطو ساخته است افکارشان غلط از آب درآمده چون روی مواد فکری شان خوب فکر نکرده اند، از مواد خراب آمده اند [ساختمانی ] با مهندسی خوب ساخته اند.
منطق ماده
این بود که علمای جدید آمدند گفتند که ما باید دنبال این مطلب برویم که مواد فکرمان صحیح باشد. اهمیت زیادی که بیکن و دکارت در دنیا پیدا کرده اند روی این جهت است. گشتند که ببینند چه راهی پیدا می کنند که ماده های فکر، غلط از آب در نیاید.
دکارت به یک مسائل دیگری توجه کرد. آن چه که دکارت در درجه اول توجه کرد این است که به همین نکته پی برد که اشتباه علما و فلاسفه بیشتر در این است که در قضاوت خودشان عجله می کنند؛ وقتی می خواهند به ماده ای استناد کنند، قبل از آن که آن ماده آن چنان برایشان روشن باشد که راه احتمال مخالف به کلی مسدود باشد، لاقیدی به خرج می دهند، همین قدر که یک مطلب در ذهنشان کمی روشن شد کافی می دانند و فوری آن را پایه فکر قرار می دهند؛ و لهذا در اولین قاعده از چهار قاعده فکری خودش گفت: من پس از این تا چیزی برایم روشن نباشد، آن چنان روشنایی ای که هر کاری بخواهم بکنم که در آن شک بکنم نتوانم شک بکنم و راه احتمال خلاف بر من بسته باشد، آن فکر را نمی پذیرم. بعد دو سه قاعده دیگر گفت که دنبال این یک قاعده است؛ و بعد گفت بنابراین من مسائل را تحلیل می کنم ـ یعنی تجزیه می کنم تا بتوانم اجزایش را یک به یک بررسی کنم ببینم روی آن ها یقین دارم یا احتمال خلاف می دهم ـ بعد از تحلیل، باز ترکیب می کنم. در ترکیب هم مراقبت می کنم که روی اصول صحیحی ترکیب بشود.
بعد استقصا می کنم که چیزی از نظر من دور نمانده باشد و… ولی ریشه اش همان یکی است.
منطق بی قاعده
علمای جدید نتوانسته اند برای منطق ماده مثل منطق صورت قاعده درست کنند و شاید هرگز قاعده پذیر هم نباشد، یعنی فقط یک نوع تذکرات است: آقای بیکن تذکر می دهد که بدان! بشر در معرض این خطا هست، پس این خطا را نکن. هواهای نفسانی در فکر و عقیده تأثیر دارد؛ گاهی آن چه که تو می گویی، زبان هوای نفست است نه زبان فکر و عقلت، متوجهش باش. این چیزی که می گویی تلقین اجتماع است نه فکر عقل تو، پس مواظبش باش. آن چه که می گویی فکر تو نیست، تحت تأثیر اکابر و اسلاف قرار گرفته ای و مطلب را قبول کرده ای، اگر عظمت آن ها را دور بریزی می بینی یقین نداری، پس مواظبش باش.
پاورپوینت کامل منشأهای خطای ذهن از نظر قرآن ۶۸ اسلاید در PowerPoint
۱. پیروی از ظنّ و گمان
من خودم وقتی که دیدم تمام آن چه که این ها می گویند در قرآن وجود دارد، خدا می داند حیرت کردم. به عنوان مثال این [مطلب که عرض می کنم ] منطق ماده در قرآن است. قرآن راه های خطای اندیشه را زیاد ذکر کرده. مرتب ذکر می کند افرادی حرف غلط می گویند، اشتباه می کنند، چرا اشتباه می کنند؟
این «چرا اشتباه می کنند» را قرآن دارد. این ها خطا می کنند، چرا خطا می کنند؟ در چندین آیه از آیات قرآن همین مطلبی که آقای دکارت، قاعده ی اول منطق خودش می داند ذکر شده است.
قرآن یک منطقی دارد که پیروی از ظنّ و گمان را عجیب نهی می کند، بعضی صریح و بعضی صریح تر (نمی گویم بعضی اشاره و بعضی صریح):
در جایی می فرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ ـ از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن» (اسراء/۳۶)، در جای دیگر می فرماید: «إِنْ هُمْ إِلَّا یظُنُّونَ ـ تنها به پندارهایشان دل بسته اند»(بقره/۷۸ و جاثیه/۲۴) می گویند منطقی دارند اما این، منطق گمان است نه منطق علم و یقین؛ اگر این ها می خواستند به یقین خودشان اعتماد کنند چنین حرفی نمی زدند.
در یک جا صریح می گوید علت خطای اکثریت مردم پیروی از گمان است: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکثَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ یضِلُّوک عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ ـ اگر از بیشتر کسانی که در روی زمین هستند اطاعت کنی، تو را از راه خدا گمراه می کنند» (انعام/۱۱۶) اگر تو بخواهی اکثر مردم روی زمین را پیرو باشی، (می خواهد بگوید پیرو بشر نباش) این را بدان اکثر مردم روی زمین این جورند که تو را منحرف می کنند، علت انحراف چیست؟ «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلَّا یخْرُصُونَ ـ زیرا جز گمان را پیروی نمی کنند و کارشان جز تخمین، چیز دیگری نیست.»
به خدا اگر آدم در همین یک آیه دقت کند عجیب چیزی می بیند؛ بعد در خودش دقت کند، بعد در مردم دیگر دقت کند، می بیند اکثر افراد و مکتب های مخالف که در مقابل همدیگر قرار گرفته اند، او به جزم چنین می گوید او به جزم چنان می گوید، اگر دل او را بشکافی جز یک سلسله گمان ها چیزی نیست، در دل او هم جز گمان چیزی نیست. البته ممکن است یکی حق باشد.
نود ونه درصد مردم در عقایدی که شدید از آن عقاید دفاع می کنند از علمشان دفاع نمی کنند، از گمانشان دفاع می کنند. راجع به خصوص مادّیین، قرآن همین منطق را دارد، می گوید این ها هیچ وقت به «یقین به نفی خدا» نمی رسند و محال است برسند. راهی به این مطلب نیست. هر وقت در کمال جزم خدا را انکار می کنند بدان یک گمانی در ذهنشان آمده، این را به صورت جزم بیان می کنند: «وَ قالُوا ما هِی إِلَّا حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا» (جاثیه/۲۴) گفتند که جز این زندگی دنیا زندگی دیگری نیست، می میریم و زنده می شویم؛ یعنی مردن و زندگی یک امری است که به حسب تصادف و اتفاق در سطح طبیعت رخ می دهد. تا این جا را می شود بگوییم انکار معاد است ولی عبارت: «وَ ما یهْلِکنا إِلَّا الدَّهْرُ» آن چیزی هم که ما را می برد جز دست طبیعت و روزگار چیز دیگری نیست. انکار خداست. قرآن در جواب این ها می گوید در اصل این منطق تو منطق متکی به علم نیست: «وَ ما لَهُمْ بِذلِک مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا یظُنُّونَ» به همین چیزی که می گوید علم ندارد، گمان می برد که این جور باشد؛ مثل این که ما می گوییم «فکر می کنم چنین باشد». بسیار خوب، آدم فکر می کند چنین باشد، اما «فکر می کند چنین باشد» غیر از این است که یقین دارد که چنین باشد. و اگر در واقع بشر بتواند خودش را قانع کند که از همین یک آیه پیروی کند نود ونه درصد اختلافات افراد بشر از میان می رود. بشر گمان می کند، اما وقتی می خواهد بیان کند نمی گوید گمان می کنم چنین است، می گوید جزماً چنین است.
پس در این آیه، قرآن منشأ خطای اکثریت مردم را پیروی نکردن از علم می داند، علم در مقابل گمان؛ یعنی یک مطلب، صد در صد روشن نشده، دنبالش می رود. می خواهد بگوید این خطا بیشتر به فکر بشر بستگی ندارد، به اراده و اختیار بشر بستگی دارد. ما
- همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
- ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
- در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.
مهسا فایل |
سایت دانلود فایل 