پاورپوینت کامل اگر خودت را بشناسی… ۶۰ اسلاید در PowerPoint


در حال بارگذاری
10 جولای 2025
پاورپوینت
17870
3 بازدید
۷۹,۷۰۰ تومان
خرید

توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

 پاورپوینت کامل اگر خودت را بشناسی… ۶۰ اسلاید در PowerPoint دارای ۶۰ اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در PowerPoint می باشد و آماده ارائه یا چاپ است

شما با استفاده ازاین پاورپوینت میتوانید یک ارائه بسیارعالی و با شکوهی داشته باشید و همه حاضرین با اشتیاق به مطالب شما گوش خواهند داد.

لطفا نگران مطالب داخل پاورپوینت نباشید، مطالب داخل اسلاید ها بسیار ساده و قابل درک برای شما می باشد، ما عالی بودن این فایل رو تضمین می کنیم.

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت کامل اگر خودت را بشناسی… ۶۰ اسلاید در PowerPoint،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن پاورپوینت کامل اگر خودت را بشناسی… ۶۰ اسلاید در PowerPoint :

>

مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرموده اند:

«مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ عَرَفَ رَبَّه؛ هر که بشناسد نفس خود را، بشناسد پروردگار خود را»[۱]

البته این حدیث با اضافه «فقد» به صورت «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» نیز از آن حضرت و نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است.[۲]

همچنین از نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است: « أعرفکم بنفسه أعرفکم بربّه »[۳]

در کتاب کلیات حدیث قدسی نیز آمده است که:

«یقول الربّ الجلیل فی الإنجیل: اعرف نفسک أیها الإنسان تعرف ربّک، ظاهرک للفناء، و باطنک للبقاء؛ خداوند در انجیل(حقیقی) فرموده: ای انسان، خود را خوب بشناس تا خدایت را بشناسی. می بینی که ظاهرت برای فانی شدن است و باطنت برای باقی ماندن.»[۴]

تفسیرهای هفتگانه

برای این حدیث شریف، تفسیرهای گوناگونی گفته شده، از جمله:

۱ـ این حدیث در حقیقت اشاره به «برهان نظم» است، یعنی هرکس شگفتی های ساختمان روح و جسم خود را بداند و به اسرار و نظامات پیچیده و حیرت انگیز این اعجوبه خلقت پی برد، راهی به خدا به روی او گشوده می شود؛ زیرا این نظم عجیب و آفرینش شگفت انگیز نمی تواند از غیر مبدأ عالم و قادری سرچشمه گرفته باشد. بنابراین، شناختن خویشتن سبب معرفه الله است.

۲ـ ممکن است این حدیث اشاره به «برهان وجوب و امکان» باشد، چرا که اگر انسان دقت در وجود خویش کند می بیند وجودی است از هر نظر وابسته و غیر مستقل، علم و قدرت و توانایی و هوشیاری و سلامت و بالاخره تمام هستی او با شاخ و برگ هایش، وجودی است غیر مستقل و نیازمند که بدون اتکا به یک وجود مستقل و بی نیاز، یک لحظه امکان ادامه بقاء او نیست. او به اصطلاح شبیه به معانی حرفیه است که در ضمن جمله به کار می روند، و در واقع بدون وابستگی معانی اسمیه، مفهوم و معنی خود را به کلی از دست می دهند؛ (به عنوان مثال، هنگامی که گفته می شود: «من از خانه به سوی مسجد رفتم» واژه ی «از» و «تا» بدون تکیه بر «خانه» و «مسجد»، هیچ مفهومی ندارد. بنابراین، معانی اسمیه است که به معانی حرفیه مفهوم می بخشد.) و به این ترتیب هر کس خود را با این ویژگی بشناسد خدای خود را خواهد شناخت، چرا که وجود وابسته بدون وجود مستقل غیر ممکن است.

۳ـ حدیث می تواند اشاره به «برهان علت و معلول» باشد؛ برای این که انسان هرگاه در وجود خویش کمی دقت کند می فهمد که روح و جسم او معلول علت دیگری است که او را در آن زمان و مکان خاص به وجود آورده، هنگامی که به سراغ علت وجود خویش (به عنوان مثال پدر و مادر) می رود باز آن ها را معلول علت دیگری می بیند، و هنگامی که سلسله ی این علت و معلول را پی گیری می کند، به این جا می رسد که آن ها نمی توانند تا بی نهایت پیش بروند چرا که تسلسل لازم می آید و بطلان تسلسل بر همه ی دانشمندان مسلم است.

بنابراین، باید این سلسله به جایی ختم شود که علت نخستین و به تعبیر دیگر عله العلل و واجب الوجود است، هستی اش از درون ذاتش می جوشد و در هستی خود محتاج دیگری نیست. هنگامی که انسان خودش را با این وصف بشناسد به خدای خویش پی می برد.

۴ـ این حدیث می تواند اشاره به «برهان فطرت» باشد، یعنی هرگاه انسان به زوایای قلب خود و اعماق روح خود پی ببرد، نور الهی و توحید که در درون فطرت اوست، بر او آشکار می شود، و از «معرفه النفس» به «معرفه الله» می رسد، بی آن که نیازی به دلیل و استدلال داشته باشد.

۵ـ این حدیث می تواند ناظر به «مسأله ی صفات خدا» باشد، به این معنی که هرکس خویشتن را با صفات ویژه ی ممکنات و مخلوقات که در اوست بشناسد، به صفات پروردگار پی خواهد برد؛ از محدودیت خویش پی به نامحدود بودن حق تعالی می برد؛ چرا که اگر او هم محدود باشد مخلوق است! و از فنای خویش پی به بقای او می برد، چه اگر او هم فانی می شد مخلوق بود نه خالق، و همچنین از نیاز خویش پی به بی نیازی او، و از ضعف خویش پی به قدرت او می برد. این همان است که امیرمؤمنان علی علیه السلام در نخستین خطبه به آن اشاره کرده، می فرماید: «وَ کمَالُ الْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْی الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَهِ کلِّ صِفَه أَنَّهَا غَیرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَهِ کلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَیرُ الصِّفَه ـ نهایت ایمان خالصانه به خداوند آن است که وی را از صفات ممکنات پیراسته بدانند، چرا که هر صفتی (از صفات مخلوقات) گواهی می دهد که غیر از موصوف است و هر موصوفی شهادت می دهد غیر از صفت است.»[۵]

۶ـ تفسیر دیگری که گفته شده این که جمله «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» از قبیل تعلیق به محال است، یعنی همان گونه که انسان نمی تواند نفس و روح خود را بشناسد خدا را نیز نمی تواند به حقیقت کامل بشناسد.

البته علامه طباطبایی فرموده است: «این سخن مردود است، اول به دلیل این که در روایت دیگری دارد: «اعرفکم بنفسه اعرفکم بربه» نفس شناس ترین شما خداشناس ترین شما است، دوم به دلیل این که حدیث مزبور در حقیقت عکس نقیض آیه شریفه «وَ لا تَکونُوا کالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»(حشر/۱۹) است و نیز در کتاب غررالحکم از آن جناب نقل کرده که فرمود: «زیرک کسی است که خود را بشناسد و اعمال خود را خالص کند.»[۶]

به یقین آن چه علامه فرموده است در خصوص شناخت اجمالی است زیرا حقیقت کامل خدا را کسی نمی تواند بشناسد. و حتی کسی به حقیقت نفس پی نخواهد برد. اگر تمام یا بخشی از حقیقت نفس، روح آدمی باشد،[۷] در این خصوص علم اندکی به انسان داده شده است. «وَ یسْئَلُونَک عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلاً؛ و از تو درباره ی «روح» سؤال می کنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است و جز اندکی از دانش، به شما داده نشده است»(اسراء/۸۵)

۷ـ علامه ی مجلسی تفسیر دیگری از بعضی از علما درباره ی این حدیث نقل می کند که خلاصه اش این است:

روح انسان یک موجود لطیف لاهوتی است در صفت ناسوتی (یعنی از جهان ماوراء طبیعت است که با صفات عالم طبیعت ظاهر گشته) و از ده طریق دلالت بر یگانگی و ربوبیت خداوند می کند:

۱) از آن جا که روح مدبر بدن است می دانیم که جهان هستی مدبری دارد.

۲) از آن جا که یگانه است دلالت بر یگانگی خالق دارد.

۳) از آن جا که قدرت بر حرکت دادن تن دارد دلیل بر قدرت خداست.

۴) از آن جا که از بدن آگاه است دلیل بر آگاهی خداوند است.

۵) از آن جا که سلطه بر اعضاء دارد دلیل بر سلطه ی او بر مخلوقات است.

۶) از آن جا که قبل از بدن بوده و بعد از آن نیز خواهد بود دلیل بر ازلیت و ابدیت خداست.

۷) چون انسان از حقیقت نفس آگاه نیست، معلوم می شود: احاطه به کنه ذات خدا امکان ندارد.

۸) از آن جا که انسان محلی برای روح در بدن نمی شناسد دلیل بر این است که خدا محلی ندارد.

۹) از آن جا که روح را نمی توان لمس کرد دلیل بر این است که خداوند لمس کردنی نیست.

۱۰) و از آن جا که روح و نفس آدمی دیده نمی شود، پس خالق روح قابل رؤیت نیست.[۸]

از آن جا احادیث اهل بیت همگی به منبع وحی متصل است و هرچه که آن ها بگویند مانند وحی است، «وَ مَا ینطِقُ عَنِ الهَْوَی * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْی یوحَی؛ و هرگز (پیامبر) از روی هوای نفس سخن نمی گوید * آن چه می گوید چیزی جز وحی که بر او نازل شده نیست.»(نجم/۳و۴) هیچ مانعی ندارد که مانند قرآن، معانی مختلفی داشته و تمام تفسیرهای بالا در مفهوم این حدیث شریف و پر محتوا جمع باشد.

آری! هرکس خود را بشناسد خدا را خواهد شناخت، و خود شناسی راهی است به خدا شناسی و به یقین خداشناسی، مهم ترین وسیله ی تهذیب اخلاق و پاک سازی روح و دل از آلودگی های اخلاقی است چرا که ذات پاکش منبع تمام کمالات و فضائل است و از این جا روشن می شود که یکی از مهم ترین گام های سیر و سلوک و تهذیب نفوس خود شناسی است.

پایان سخن علامه ی مجلسی

نفست خود راه است، نه راه رو

مضمون آیه «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا عَلَیکمْ أَنْفُسَکم؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما باد رعایت نفس خودتان» (مائده/۱۰۵) نیز مانند همین حدیث است و مؤمنین را به نگرش به درون دعوت می نماید.

خلاصه ی شرح مبسوطی که علامه طباطبایی در خصوص این آیه داده این است که:[۹]

از این که با جمله ی «عَلَیکمْ أَنْفُسَکمْ» مؤمنین را امر به پرداختن به نفس خود نموده، به خوبی فهمیده می شود که راهی که به سلوک آن امر فرموده همان نفس مؤمن است، زیرا وقتی گفته می شود: زنهار راه را گم مکن، معنایش نگهداری خود راه است نه جدا نشدن از راه روان، پس در این جا هم که می فرماید: زنهار که نفس هایتان را از دست دهید،

معلوم می شود نفس ها همان راه هستند نه راه رو، چنان که نظیر این معنا در آیه:

«وَ أَنَّ هذا صِراطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَ لا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکمْ عَنْ سَبِیلِهِ؛ و به درستی این است راه و روش من در حالی که راه مستقیم و همواری است، پس پیروی کنید این روش را و پیرو هر راه و روشی نباشید که خدا به کیفر این عملتان شما را از راه خود متفرق سازد.»(انعام/۱۵۳) به چشم می خورد.

طریق انسان به سوی خداوند همان نفس انسا

  راهنمای خرید:
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.